جزئیات اجرای حکم اعدام دو زندانی سیاسی کُرد در زندانهای ارومیه و سلماس
یک زندانی سیاسی کُرد از زندان ارومیه به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که حبیب الله گلپریپور و رضا اسماعیلی مامدی زندانیان سیاسی کِرد محکوم به اعدام روز جمعه ۳ آبانماه از سوی مامورین زندانهای ارومیه و سلماس به انفرادی منتقل شده و در اوایل بامداد روز شنبه بدون اطلاع قبلی وکیل پرونده و خانواده حکم اعدام آنها با نظارت نمایندگان وزارت اطلاعات و قوه قضایه در زندانهای سلماس و ارومیه اجرا شد.
این منبع گفت: «اوایل روز جمعه ۳ آبانماه مسئولین زندان مرکزی ارومیه به بهانه انتقال به زندانی دیگر حبیب الله گلپریپور را احضار کرده و از بند خارج کرده و به سلولهای انفرادی قرنطینه منتقل کردند. مسئولین زندان بعد از چند ساعت به بهانه اینکه وی را به زندانی دیگر منتقل میکنند دوباره به بند ۱۲ محل نگهداری تعدادی از زندانیان سیاسی مراجعه کرده و وسائل وی را با خود بردند. ساعت ۶ بعد از ظهر همزمان با بسته شدن در بند و قطع تلفن و افزایش نگرانیها در خصوص وضعیت حبیب الله گلپریپور، زندانیان سیاسی بند ۱۲ و دیگر بندها این زندان اقدام به اعتراض کرده و از مسئولین خواستند که اجازه بدهند که یوسف کاکه ممی به نمایندگی از زندانیان سیاسی بتواند با او دیدار نماید اما مسئولین زندان به این خواستهی زندان جواب رد داده و آنها را تهدید کرده بودند در صورت ادامهی اعتراض آنها را به سلولهای انفرادی منتقل خواهند کرد و به زندانیان اعلام کرده بودند که حبیب برای اجرای حکم به انفرادی منتقل شده است.»
این همبندی حبیب الله گلپریپور در ادامه افزود: «ساعت ۹ شب مامورین حفاظت به بند ۱۲ مراجعه کرده و زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام علی احمد سلیمان را با خود برده و به سلول انفرادی قرنطینه زندان منتقل کردند و این سبب نگرانی ما در خصوص احتمال اجرای حکم علی نیز شد. علی احمد سلیمان در مدتی کوتاهی که در سلول انفرادی بود توانست از پیشن درب سلول با حبیب در سلول دیگر صحبت بکند و حبیب به علی احمد سلیمان گفته بود که دستور اجرای حکم اعدام وی صادر شده است و قرار است در طی چند ساعت آینده او را اعدام کنند.»
او گفته بود: «از دوستان زندانی سیاسی میخواهم نگران من نباشند و من با خوشحالی به استقبال اعدام میروم و هیچ ترسی در وجود ندارم.» بعد از نیم ساعت علی احمد سلیمان به بند ۱۲ بازگردادنده شده و ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه دو تن از زندانیان بنام یدالله و قدرت الله که به صورت تنبهی به دلیل نزاع در بند داخل زندان به سلول انفرادی منتقل شده بودند شاهد آن بودند که مامورین در هنگام مراجعه به سلول حبیب برای انتقالش به محوطه اجرای حکم ، در راهروهای سلول انفرادی اقدام به خواندن سرود ” ای رقیب ” کردند. درساعت ۱۲ نیز با حضور نماینده وزارت اطلاعات و قوه قضائیه حکم اعدام او اجرا شد و حدود ساعت ۵ صبح شنبه جنازه داخل یک ون سفید متعلق به وزارت اطلاعات قرار گرفته و به سردخانه بیمارستان امام شهر ارومیه منتقل شد.
همچنین مادر این زندانی سیاسی اعدام شده کُرد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «بعد از انتقال ناگهانی حبیب به سلول انفرادی ما نگران وضعیتش شدیم و با وکلای ایشان تماس گرفتیم آنها نیز از وضعیت فرزندم ابراز بیاطلاعی کرده و قول دادند که روز شنبه در این مورد پیگیری کنند. به دلیل زیاد شدن نگرانی ما، من به همراه پسر دیگرم از سنندج به ارومیه سفر کردیم و اوایل صبح روز شنبه به زندان مرکزی ارومیه مراجعه کردیم. آنها به ما اعلام کردند که حکم حبیب اجرا شده و جناز به سردخانه منتقل شده است. ما هم به پزشکی قانونی، سردخانه، استانداری مراجعه کردیم ولی آنها به ما اعلام کردند که به دلیل اینکه اتهام فرزند شما محاربه بوده است جنازه به شما تحویل داده نخواهد شد. پدر حبیب و تعدادی از بستگان نیز به استانداری کُردستان مراجعه کرده و خواستار تحویل جنازه شدند ولی آنها هم جواب رد داده بودند.»
حبیب الله گلپری پور فرزند ناصر متولد ۱۳۶۳ در شهر سنندج، تاریخ ۵ مهرماه ۱۳۸۸ در حین خروج از مهاباد به سوی ارومیه همراه تعدادی کتاب توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه مهاباد بازداشت و ماهها در بازداشتگاهای امنیتی و نظامی شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج تحت شکنجههای شدید فیزیکی و روحی قرار میگیرد. او خود بر شکنجه شدن تصریح کرده است.
در تاریخ ۲۴ اسفندماه سال ۸۸ در شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی خدادای در یک جلسه چند دقیقهایی به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) به اعدام محکوم شد. بعد از اعتراض او، پرونده جهت تجدید نظر خواهی به شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور فرستاده شد و این دادگاه نیز حکم اعدام صادر از سوی دادگاه انقلاب مهاباد را تائید کرد. به گفته نزدیکان حبیب الله گلپری پور، این زندانی سیاسی کُرد در همه مراحل بازجویی در اداره اطلاعات و دادگاه شرکت در عملیاتهای مسلحانه را رد کرده است و اداره اطلاعات تنها به دلیل داشتن کتاب و ارتباط با گروه مادران آشتی شهر مهاباد وی را به همکاری موثر با پژاک متهم کرده و تا لحظه صدور حکم اعدام برای این زندانی سیاسی نیز دادگاه را تحت فشار قرار داده است.
این زندانی عقیدتی در اسفندماه سال ۹۰ با انتشار نامه ایی سرگشاده در خصوص شکنجه ها روحی و فیزیکی اعمال شده بر وی در زمان بازداشت در بازداشتگاهای وزارت اطلاعات در ارومیه و مهاباد نوشته بود: «علی رغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فیزیکی و روحی من را تا حد مرگ پیش بردند که شکایت آن را همراه به مراتب و ارگان گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در این ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اینکه شنونده داشته باشد.»
او در تاریخ ۲۵ اسفندماه سال ۹۰ در یک اقدام ناگهانی از سوی نیروهای امنیتی به زندان مرکزی سمنان منتقل شد و بعد از نگهداری حدود ۱۴ ماه در بند زندانیان جرائم خطرناک زندان سمنان مجددا در تاریخ ۲۳ اردیبشت ماه سال ۹۲ به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد.
همچنین یک منبع نزدیک به خانواده رضا اسماعیلی مامدی دیگر زندانی سیاسی اعدام شده کُرد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «رضا اسماعیلی فرزند توفیق ، ۳۴ ساله، متاهل و ساکن روستا دیرک از توابع شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی بعد از ۴۹ ماه از بازداشت در زندان سلماس اعدام شد.» این منبع به کمپین گفت که رضا اسماعیلی شهریورماه سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و برای حدود یک ماه در بازداشتگاه اطلاعات سلماس به اتهام همکاری با پژاک تحت شکنجه روحی و ضرو و شتم شدید قرار گرفته بود و بعدا به زندان سلماس منتقل شد:«بعد از ۶ ماه از بازداشت به اتهام محاربه از طریق عضویت در حزب حیات آزاد کُردستان پژاک از سوی دادگاه انقلاب خوی به اعدام محکوم شد.با وجود اینکه خانوادهی ایشان نزدیک به ۳۵ میلیون تومان به چندین وکیل دادند تا در دیوان عالی کشور نسبت به پرونده وی اعتراض کرده و پرونده را پیگیری نمایند ولی این تلاشها هیچ فایدهایی نداشت و حکم در دیوان عالی کشور نیز تائید شد.»
بامداد روز شنبه ۴ آبانماه از طریق دوستانش در زندان سلماس خانواده مطلع شد که حکم فرزندشان چند ساعت قبل اجرا شده است: « بعد از مراجعه خانواده و بستگان به زندان سلماس و تجمع جلوی زندان، مسئولین زندان و قضایی به آنها اعلام کرده که جسد زندانی سیاسی اعدام شده در جای مخفی دفن شده است. اما خانواده وی موفق شده از طریق یکی بستگان از محل دفن جسد در یکی از قبرستانهای شهر سلماس مطلع شده و به آنجا مراجعه کرده و قصد خارج کردن جسد و انتقال آن به زادگاهش را دارند که نیروهای امنیتی به محل آمده با آنها درگیر شدند. اما به سبب شلوغی و ازدحام مردم نیروهای امنیتی قادر به ممانعت از این کار نشده و خانواده و بستگان این زندانی سیاسی موفق شده جسد را خارج و برای دفن به روستای محل زادگاهش منتقل نمایند. در این مدت روستا به شدت امنیتی شده و منطقه به حالت حکومت نظامی درآمده و بعدا خانواده او را تحت فشار قرار داده که حق برگزاری مجلس ترحیم در مسجد روستا را ندارند و تنها در خانهی خودشان آنها هم به صورت محدود قادر به برگزاری مراسم ترحیم خواهند بود.»