حسن اسدی: سخنان وزیرعلوم جدید نیست، حمله، تبعیض وگزینش دردانشگاههاانجام و آثارهم زدوده شده
حسن اسدی زیدآبادی مسوول کمیته حقوق بشر سازمان ادوارتحکیم وحدت به عنوان یکی از تشکل های فراگیر دانشجویی کشور در گفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر زوایای مختلفی از سخنان اخیر وزیر علوم ایران مبنی بر اخراج دانشجویان و اساتیدی که نقطه نظر سیاسی متفاوتی با جریان حاکم دارند را تشریح کرده است. به گفته این فعال دانشجویی «نظام گزینش عقیدتی در جمهوری اسلامی در واقع بیشتر از یک نوع رویه ناقض حقوق بشر است و بایستی به آن به عنوان یک مجموعه قانون قطعی و لازم الاجرا نگریست که به طور سیستماتیک شهروندان را از حق دستیابی به مناصب عمومی با اعمال گزینش و تبعیض ناروا باز می دارد.»
حسن اسدی همچنین معتقد است تهدید یاد شده موضوع جدیدی نیست چرا که طی چهار سال گذشته به صورت مداوم اعمال شده و در حال حاضر بسیاری از اساتید دانشگاه مجبور به استعفا و یا بازنشستگی زودهنگام شده اند و بسیاری از دانشجویان نیز به دلیل فعالیت های سیاسی خود از تحصیل محروم و از راه یابی به مقاطع عالی تحصیلی بازمانده اند.
این مصاحبه در زیر می آید:
کمپین- وزیر علوم در سخنان پنج شنبه خود از این سخن گفته که هر کسی اعم از دانشجو و یا استاد در دانشگاه های ایران خلاف اسلام و یا ولایت فقیه باشد از نظام آموزشی کنار گذاشته خواهد شد ویا به عبارت دیگر اخراج می شود. با توجه به اینکه طبق قوانین ایران وتعهدات بین المللی که دارد این قانون اساسی است که مبنای دسترسی همه افراد جامعه به حق تحصیل و اشتغال را به رسمیت می شناسد نه عقیده و نظر سیاسی، این اظهارات چه وضعیتی را برای دانشجویان و اساتید رقم می زند؟
حسن اسدی: ببینید من تصور می کنم که اظهارات آقای دانشجو اساسا خبر از واقعه جدیدی نیست. یعنی اقداماتی که ایشان مدعی شده اند که قرار است انجام شود یک برنامه جدید نیست که پیش از این انجام نشده باشد شاید ایشان سابقه طولانی در مدیریت اجرایی نداشته باشند اما مطابق قوانین و آیین نامه های جاری در کشور اعتقاد و نه صرفا التزام به نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه یکی از موارد ثابت در قوانین گزینشی در نظام حقوقی ایران است که مربوط به این چند سال اخیر نیست و به دهه شصت باز می گردد.
مطابق این قوانین بهره مندی از برخی حقوق و امتیازات دولتی از جمله استخدام مستلزم اثبات اعتقاد فرد داوطلب به نظام و ایدئولوژی حاکم است.
هسته های گزینش که در کلیه ادارات و نهادهای دولتی د رحال فعالیت هستند و از اقتدار بالایی نیز برخودار می باشند اساسا به همین منظور ایجاد شده اند و قوانین متعددی مربوط به گزینش از سوی مجلس شورای اسلامی در دهه های گذشته به تصویب رسیده است که مطابقت آن با شرع و قانون اساسی نیز در شورای نگهبان به تایید رسیده است.
نظام گزینش عقیدتی در جمهوری اسلامی در واقع بیشتر از یک نوع رویه ناقض حقوق بشر است و بایستی به آن به عنوان یک مجموعه قانون قطعی و لازم الاجرا نگریست که به طور سیستماتیک شهروندان را از حق دستیابی به مناصب عمومی با اعمال گزینش و تبعیض ناروا باز می دارد.
این امری است که مخالف صریح بند ب از ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد که می گوید : ب) هر کس حق دارد با تساوی شرایط ، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید. همچنین این قوانین تبعیض آمیز مخالف نص صریح ماده ۲۵ میثاق حقوق مدنی سیاسی است که اشعار می داردج . با حق تساوی طبق شرایط کلی بتواند به مشاغل عمومی کشور خود نائل شود که البته با توجه به امضای این میثاق توسط دولت ایران و ماده ۹ قانون مدنی که تعهدات بین المللی را در حکم قوانین داخلی می داند. این تعارض جدی در نظام حقوقی ایران وجود دارد.
به نظر شما صحبت های آقای وزیر شامل چه نوع افرادی می شود؟
با توجه به اینکه اساس تصویب چنین قوانین تبعیض آمیزی مبتنی بر نوعی نگاه ایدئولوژیک بوده است طی سی سال گذشته این قوانین در محیط های آکادمیک به شکل جدی تری و با سختگیری های بیشتری اعمال شده است و جمهوری اسلامی هیچگاه اجازه نداده است که اساتیدی که مخالف ایدئولوژی حاکم هستند به ویژه در حوزه علوم انسانی به دانشگاه ها راه پیدا کنند که حالا وزیر علوم مدعی وجود چنین افرادی است.
همچنین نباید از نظر دور داشت که اکثریت قریب به اتفاق اساتید امروز دانشگاه های ایران تریبت یافتگان پس از انقلاب و مستخدمین سی سال گذشته هستند که از همه این فیلترها عبور کرده اند. بنابراین نکته جدیدی در اظهارات آقای دانشجو یافت نمی شود مگر آنکه منظور ایشان از عباراتی همچون “نظام” و ولایت فقیه معنایی متفاوت از آنچه طی سی سال گذشته در قوانین و رویه ها عنوان می شده باشد.
آیا باید شاهد تعمیق نقض حق تحصیل و یا حل تدریس در دانشگاه ها به دلایل سیاسی باشیم؟
ببینید ما با یک واقعه یکباره مواجه نخواهیم بود مانند آنچه در جریان سال ۵۸ اتفاق افتاد، ما با یک روند مواجهیم که سالهاست شروع شده و البته با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد در ۸۴ ابعاد جدید و تازه ای به خود گرفته است طی چهار سال گذشته بسیاری از اساتید علوم انسانی بازنشسته شده اند و به هر حال به نوعی از تدریس آنها جلوگیری شده است.
آیا آماری در این زمینه وجود دارد؟
به عنوان یک تجربه فردی بگویم بیش از هشتاد درصد اساتید رشته حقوق بشر دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع کارشناسی ارشد که در سال ۸۴ مشغول به تدریس بوده اند از تدریس محروم شده اند. چنین وضعیتی کمابیش در دانشگاه های دیگر هم وجود دارد. می خواهم بگویم تهدیدی که آقایان می کنند حمله ای است که انجام شده و حتی آثار آن هم زدوده شده است. حتی به نزدیکترین افراد به ایدئولوژی انقلاب اسلامی هم رحم نکرده اند. شاید بتوان اینگونه تصور کرد که معنای جمهوری اسلامی برای دولت نهم و دهم کاملا متفاوت از آن چیزی است که در دولتهای قبل از آن وجود داشته است یعنی اکنون باید گفت منظور از نظام در سخنان آقای دانشجو دولت احمدی نژاد است نه جمهوری اسلامی یا قانون اساسی کما اینکه بارها نزدیکان احمدی نژاد انتخاب او را انقلاب دیگری توصیف کرده اند خب معنای انقلاب هم چیزی جز سرنگونی رژیم سابق نیست به این نکته اگر توجه کنیم مسائل تا حدود زیادی روشن می شود.
آینده پیش رو را چگونه می بینید؟
من فکر می کنم آنچه باید در آینده انتظار کشید شدت گرفتن روند جایگزینی اساتید است یعنی پروژه تصفیه اساتید تا حدود زیادی به پایان رسیده هرچند قطع نخواهد شد اما پروژه ای که اغاز شده است و شدت خواهد یافت استخدام اساتید جدیدی به ویژه در حوزه علوم انسانی است اساتیدی که عمدتا از نهادهای امنیتی و یا تئوری پرداز امنیتی به دانشگاه ها می آیند نکته ای که در سخنان اخیر دانشجو به روشنی قابل مشاهده است وقتی می گوید نیروی متعهد کم نداریم منظورش شدت یافتن همین پروژه است اما با همه این مسایل یک نکته اساسی را نباید از یاد برد.
در مورد ایرانی های یک مثال معروف وجود دارد که می گویند ملت ایران اقوام مهاجم را در خود هضم کرده است. این قابلیتی است که واقعیت علم و محیط آکادمیک نیز دارد. یعنی با تغییر اساتید نمی توان دانشگاه را همسو کرد. دانشگاه فارغ از دانشجو و استاد یک ماهیت مستقل دارد که دائما بازتولید می شود و چون متکی به حقیقت و علم است بر سایر اجزا به مرور غلبه می کند. دقیقا اتفاقی که پس از انقلاب فرهنگی افتاد و این واقعیتی است که متاسفانه دولتمردان نوظهور ما به آن بی توجه هستند.