شیوادولت آبادی درگفت وگوقانون تعددزوجات: قوانینی که جامعه را فرادست وفرودست میکنند باعث تعمیق خشونت می شوند
شیوا دولت آبادی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیرن عامل انجمن حمایت از حقوق کودک درگفت وگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وقتی فرادستی و فرودستی ها از طریق قوانین، حمایت شوند، هیچ برآیندی جز تعمیق خشونت های فروخورده و تلخی های روزگاران به بار نمی آورند. او با اشاره به قوانین حوزه زنان گفت که در این نگاه، زن یا مرد بودن، سیاه و سفید بودن قربانیان، مد نظر نیست: « اگر قوانین، همه به نفع زن ها بودند هم، همین عقیده را داشتم؛ مثلا در بعضی کشورها حق حضانت، به صورت بدیهی به مادر داده می شود که در آن جا نیز باید به صلاحیت مادر توجه شود و نه صرفا به جنسیت او.» این روانشناس وپژوهشگر اجتماعی در این گفت وگو به قانونمند کردن تعدد زوجات که به اعتقاد وی بهداشت روانی خانواده ها را تهدید می کند پرداخته است. لایحه یادشده مخالفت بسیاری را درمیان فعالان سازمان های مرتبط با زنان ودیگر گروه های اجتماعی در ایران ایجاد کرده است. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با توجه به طرح مبحث یادشده درحوزه عمومی و درمیان فعالان حقوق زنان به انتشار این مصاحبه می پردازد. این گفت وگو که توسط صبا واصفی انجام شده است درزیر می آید:
قوانینی که در آن نوع بشر به دو گروه فرادست و فرودست تقسیم می شوند، چه تاثیراتی بر بهداشت روانی جامعه و مردم آن جامعه می گذارد؟
دولت آبادی – به عنوان یک شهروند، مایلم بگویم که هر گاه قوانین به نابرابری ها دامن می زنند، با تاسفی عمیق به این پدیده می نگرم. مهم نیست که این نابرابری شامل زنان یا مردان شود. قوانین هر جامعه؛ مانند چتری فرهنگی به صورتی نامحسوس و زیرکانه، خودآگاهی انسان ها و روابط انسانی آن ها را سخت، تحت تاثیر قرار می دهند. این نکته را صمیمانه می گویم که وقتی فرادستی و فرودستی ها از طریق قوانین، حمایت شوند، هیچ برآیندی جز تعمیق خشونت های فروخورده و تلخی های روزگاران به بار نمی آورند و باز هم می گویم که در این نگاه، زن یا مرد بودن، سیاه و سفید بودن قربانیان، مد نظرم نیست؛ اگر قوانین، همه به نفع زن ها بودند هم، همین عقیده را داشتم؛ مثلا در بعضی کشورها حق حضانت، به صورت بدیهی به مادر داده می شود که در آن جا نیز باید به صلاحیت مادر توجه شود و نه صرفا به جنسیت او.
چه عاملی معیارهای همسر گزینی میان مرد و زن را متفاوت می کند ؟
دولت آبادی – در اکثر مطالعات در زمینهی محورهای حاکم بر گزینش همسر، مردها بیش تر از زن ها برای انتخاب همسر به جذابیت همسر بها می دهند و زنها بیش تر از مردان به توانایی همسر؛ برای اداره مالی زندگی و کمتر به ظاهر او، ولی هر چه شرایط نابرابری میان زن ومرد در جامعه کمتر باشد، این جنبه ها رنگ می بازد و سلیقه ها به هم نزدیک تر می شوند؛ علی رغم عمومیت نسبی این تمایز در گزینش همسر، در پی گیری های پژوهشی آشکار می شود که عوامل تعیین کننده نه بیولوژیکی، در نهایت، محصولی اجتماعی هستند و به درجهی استقلال ذهنی و موقعیت های اجتماعی زن یا مرد برمی گردد.
داشتن تعدد شرکای جنسی مرد، از چه راهی آثار مخربی بر بهداشت روانی زن می گذارد؟
دولت آبادی – خویشتن هر فرد به تدریج و طی سالها تجربه با مادر، پدر، خانواده، مدرسه، شغل ، جامعه و البته روح حاکم بر زمان شکل میگیرد. این همان پدیده ای است که با آن ما تدوام شخصیتی و هویت خود را شکل می دهیم و در آن با شناخت و باورهایی از خود واقعی، خود آرمانی و خود اجباری به تعادل هایی می رسیم که به آن مفهوم “خود” می گوییم. یکی از ویژگی های اساسی مفهوم “خود”، این است که ما با همه ی کاستی هایی که ممکن است در مقایسه با دیگران داشته باشیم خود را یگانه می بینم. همه ی ما در درون مفهوم “خود”، یک ستون اتکا داریم که آن “عزت نفس” ما است. جالب است که انسان حتی به اشیایی که به آن تعلق دارد نیز با هیجانهای مربوط به “خود” به آن می نگرد. همین عزت نفس است که در ما انتظارهایی از جامعه ایجاد میکند که فروپاشی آن ها به عزت نفس زن، سخت آسیب می زند.
انسان با برقراری ارتباط از نوع ازدواج در این آزروست که خویشتن خود را گسترش دهد و برای خود، توان بیشتری کسب کند.آرزو دارد با دیگری مقایسه نشود، کم نیاورد و در همین راستا خودخواهی یا زیاده خواهی هر یک از طرفین به رابطه، لطمه می زند و سلامت روان خود و خانواده را به مخاطره می اندازد. زنی که شاهد حضور زنی دیگر در شراکت زندگی خصوصی و یگانهی خود با همسرش است، خود را طرد شده می بیند. زن، با فروپاشی عزت نفس یا پرخاش گر یا از شدت اضطراب و خشم فروخورده مسخ می شود و در کنار این همه تحمیل های روانی، تمکین اجباری هم این بار را بر زن مضاعف میکند.
کودکان در خانواده هایی که زن رفتاری پرخاش گر یا مسخ شده پیدا می کند و یا با تمکین اجباری دست و پنجه نرم میکند در معرض چه نوع خطرها یا بحران هایی هستند؟
دولت آبادی- بزرگ ترین معضل در مورد این کودکان، الگوبرداری بد است. آن ها از پایه و اساس با اضطراب های مادر تحقیر شده و با پرخاشگری های آشکار یا پنهان او شکل می گیرند و در نتیجه همه ی آن چه به عنوان تحکیم خانواده در قانون گذاری مد نظر است، به ضد خود تبدیل می شود و چنین فضایی انسانهای آشفته ای را تحویل جامعه می دهد.
چگونه شخصیتهایی نسبت به ورود فرد دیگری به رابطه ی خصوصی و عاطفی شان می توانند، بی تفاوت باشند؟
دولت آبادی – شاید فقط انسانی به راحتی بتواند جایگزین خود را بپذیرد که عمیقا از همسرش متنفر باشد.
قوانین مربوط به حوزه ی خانوداه در چه شرایطی به طور واقعی می توانند، مدافع بنیاد خانواده و سبب استحکام روابط بین فردی در آن باشند؟
دولت آبادی- قوانینی می تواند به استحکام بنیان خانواده بینجامد که در آنها به صمیمت، تعهد و عشق ورزیدن به ساختار یک خانواده و یک زوج بها داده شود؛ یعنی به مبانی که بنا به تعریف مفهوم بنیانی یک خانواده است و نه تجاوز قانونی به این حریم!
در یک رابطه عاطفی، عشق چه جایگاهی دارد، آیا ایجاد رابطه، فارغ از عشق، رابطه ای انسانی و مطلوب به شمار می آید؟
دولت آبادی – مفهوم عشق از دو دیدگاه؛ عشق شهوانی و عشق همدمانه یا همدلانه به تفصیل مورد پژوهش های روان شناختی قرار گرفته است؛ اولی پر از انگیختگی عاطفی است و از شعف وصال تا سوز دل فراق را در برمی گیرد، در حالی که دومی عواطفی را درگیر میکند که با آن احساس مراقبت عمیق ایجاد شرایط راحتی و دلخوشی دیگری و نوعی تعهد به حضور برای دیگری را مطرح می کند. نظریه پردازان، عشق را حاوی سه محور دیده اند :
صمیمیت (نزدیکی ،مشارکت و ارزش دهی به شریک زندگی)
تعهد (تصمیم برای ماندن و باقی ماندن در رابطه)
و شهوت (احساس عشق، جاذبه عاشقانه، احساس تمایل جسمانی و جنسی)
تحقیقات نشان داده که بنا به میزان آمیختن درهر یک از این ابعاد با یکدیگر می توان از انواع ارتباط عاطفی، میان همسران، نتیجه گرفت که بدترین آن ها وقتی است که نه صمیمیت، نه تعهد و نه شهوت وجود داشته باشد.
با توجه به این که این روزها عمل کرد لایحه نویسان در ارتباط با تدوین لایحه ی حمایت از خانواده، سبب اعتراض طیف گستردهای از فعالان مدنی شده، چه راه کاری برای ایجاد روابط انسانی در خانواده به آن ها توصیه میکنید؟
دولت آبادی – به آنها که به تسهیل غیرضروری نابرابریهای قانونی دامن می زنند، پیشنهاد میکنم؛ اندکی هم به عواقب ملال آور آن چه تدوین کردهاند، بیندیشند؛ چرا که در تدوین مادهی ۲۳ عقب گردی سنتی و بدون هیچ ضرورت اجتماعی و قابل تعمیم به نفع عموم دیده می شود؛ در حالی که در مادهی ۲۵ ناگهان، لایحه نویسان کاملا به روز به مسائل و موانع اقتصادی امروز جامعه، عنایت می کنند و دست، روی مهریه ی زن می گذارند. حداقل بد نبود در مورد ماده ی ۲۳ هم کمی روز آمدتر به ضرورتهای جامعه می اندیشیدند.
مصاحبه و عکس : صبا واصفی