۷ ساعت بازجویی از پدر ضیا نبوی به دلیل مصاحبه با رسانه ها
یک منبع آگاه به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وزارت اطلاعات طی اقدامی سید علی اکبر نبوی را احضار و به مدت ۷ ساعت وی را تحت بازجوئی قرار داد. به گفته وی سید علی اکبر نبوی پس از بازگشت از زندان اهواز و ملاقات با فرزندش به اداره اطلاعات فرا خوانده شد و بابت مصاحبه ها و پیگبری وضعیت نامناسب فرزندش تحت فشار و بازجوئی قرار گرفت. ضیا نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل می باشد که به دنبال پیگیری های خود برای یافتن دلایل محروم شدن از تحصیل بازداشت شد.
به پدر آقای نبوی گفته شد که علت احضار «مصاحبه با برخی رسانه ها» بوده است. به گفته منبع یاد شده وی در پاسخ به پرسش های آنها گفته است: « ۱۶ ماه سکوت کردم اما نتیجه آن چه بود؟ ۳ ماه است که به دفتر دادستانی می روم اما حتی یک ملاقات هم نتوانسته ام با مسئولین داشته باشم .» او همچنین گفته است که پسرش «در بدترین وضع نگهداری می شود، جای خواب ندارد، خیلی از شب ها به خاطر هجوم سوسک ها و موش ها نمی تواند بخوابد.»
این منبع آگاه مشکلات پدر سید ضیا نبوی را در سفرش به اهواز که برای بازجویانش توضیح داده است را اینگونه نقل می کند: «علی اکبر نبوی در ادامه ی بازجویی هایش در اداره اطلاعات خطاب به بازجویان گفت: من ۲۰ ساعت در راه بودم و ۲ شب را در ایستگاه قطار خوابیدم تا بتوانم فرزندم را تنها ۲۰ دقیقه آن هم به صورت کابینی ملاقات کنم، مادر ضیا به شدت بیمار است و تحمل اینگونه مسافرت ها را ندارد، من دیگر حق تحصیل فرزندم را نمی خواهم! حق رأی او را هم نمی خواهم! درخواست آزادی او را هم ندارم! فقط او را به زندانی منتقل کنید که اینگونه در معرض آلودگی ها و انواع بیماری ها نباشد.»
به گفته منبع آگاده یاد شده پدر آقای نبوی وی در ادامه بازجویی هایش اینچنین مسائل زیر را مطرح کرده است: « او آب آشامیدنی سالم در اختیار ندارد و به من گفته است که اگر از این زندان زنده بیرون بیایم دیگر نخواهم مرد. اگر فرزند شما این حرف را به شما می زد چه حالی به شما دست می داد ؟ شما می خواهید مرا بازداشت کنید! اگر می خواهید می توانید به جای آن من را اعدام کنید! به خداوندی خدا از این زندگی راحت می شوم، یک سازمان را بهانه کردید و زندگی ما را از هم پاشاندید. با تمام زحمت کشاورزی و کارگری فرزندم را برای تحصیل به دانشگاه فرستادم تا عصای دستم شود و حالا در زندان است و من چیزی برای از دست دادن ندارم. مادرش هر شب با گریه می خوابد، حتی یک روز هم به ضیا مرخصی نمی دهید تا مادرش او را ببیند، من به چه کسی نامه بنویسم؟ چندین بار به آقای لاریجانی نامه نوشتم اما جواب من را نمی دهند.»