به کلام خودشان: گواهی دانشجویان تحریم شده
کمپین بین المللی حقوق بشر طی یک سال اخیر با ده ها تن از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل مصاحبه کرده است. در این مصاحبه ها دانشجویان یاد شده جزییات محرومیت از تحصیل خود و نیز پیگیری های انجام شده در این زمینه و در نهایت وضعیت کنونی خود را توضیح داده اند. بخش عمده ای از دانشجویان یاد شده افرادی هستند که در فاصله سال ۸۴ تا ۸۹ ستاره دار یا از تحصیل محروم شده اند و شامل دانشجویانی هستند که ” به دلایل فعالیت های صنفی، فرهنگی”، “عضویت در تشکل های دانشجویی” از تحصیل محروم شده اند. دانشجویان پیرو اقلیت های دینی همچون بهاییان ونیز دانشجویانی که محرومیت از تحصیل آن ها ناشی از احکام و گزارهای کمیته انضباطی است نیز دو گروه دیگر از دانشجویان مصاحبه شه را تشکیل می دهند.
علاوه بر این در استان های مختلف از جمله استان کردستان و استان های آذربایجان شرقی و غربی دانشجویان مورد مصاحبه به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که “هویت طلبی” و تلاش برای احیای”زبان مادری” یکی از دلایل محرومیت از تحصیل شان بوده است.
علاوه براین تعدادی از دانشجویان به ویژه در دو سال ۸۸ و ۸۹ خود را دانشجویان “بلاتکلیف” معرفی کرده و به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که به رغم قبولی رسمی و نداشتن فعالیت سیاسی و حتی اجتماعی، مسئولان آموزش گروه مربوطه در دانشگاه از ثبت نام آن ها امتناع کرده اند و اعتراض و پیگیری آن ها نیز تاکنون به رفع محرومیت شان از تحصیل منجر نشده است.
چنانکه پیش از این نیز گفته شد، ستاره دار کردن دانشجویان که خود زیر مجموعه اختصاص کد های پنج گانه گزینشی دانشجویان است بخشی از پروسه محروم کردن دانشجویان از تحصیل است که در “وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری” و “وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی” از سوی “هیات مرکزی گزینش” مستقر در هر یک از این وزارتخانه ها که شاخه های آن در تمامی دانشگاه های کشور که با عنوان”هسته گزینش” فعالیت می کنند ، به اجرا در می آید. در دانشگاه آزاد اسلامی همین اقدامات تحت نظر “دفتر گزینش” مستقر در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی اجرا می شود.
بررسی سه پرونده: پویان محمودیان، صفورا نوربخش، فرزانه جلالی
پویان محمودیان که در آزمون علمی کارشاسی ارشد-مهندسی پلیمر سال ۱۳۸۷ رتبه ۶ را در کل ایران کسب کرده اما در شمار دانشجویان ستاره دار قرار گرفت و از تحصیل محروم شد، درباره چگونگی محرومیت شدن از تحصیل خود به کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت:
“من سابقه عضویت و فعالیت در شورای صنفی و انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر را داشتم. همین طور مدیر مسئول نشریه دانشجویی ” ریوار” بودم. در سال ۱۳۸۶ بازداشت شدم. پس ازآن با قرار وثیقه آزاد شدم و در همان سال در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کردم. البته بعد از آزادی نیز فعالیت خود را کمافی سابق ادامه دادم. حتی در پی سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه تهران،(پس از بازگشت از سفری که طی آن در دانشگاه کلمبیای آمریکا سخنرانی کرده بود) ، نیز قصد بازداشت من را داشتند که موفق به فرار گشتم و تا مدتی مخفی شدم…. یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۷ نتایج کنکور را به صورت اینترنتی منتشر کردند و من رتبه ۶ را در آزمون کارشناسی ارشد- مهندسی پلیمر کسب کردم. بلافاصله از سازمان سنجش به بهانه استفاده از طرح نخبگان درخواست صدور گواهی رتبه کردم و در تابستان همان سال از طرف واحد گزینش استاد و دانشجو سازمان سنجش با بنده تماس برقرار کردند.”
او گفت که پس از این تماس با آقای عبدالرسول پورعباس،رییس سازمان سنجش و نیز استاد دانشکده ریاضی دانشگاه امیر کبیر تماس برقرار کرد و موضوع را جویا شد اما رییس سازمان سنجش به پویان محمودیان گفت” که موضوع خاصی نیست و نمایندگان حراست وزارت علوم ( که در اصل نمایندگان وزارت اطلاعات به شمار می روند) می خواهند با شما گفت و گو کنند. بنده نیز پذیرفتم و مراجعه کردم.”پویان محمودیان درباره جلسات یاد شده به کمپین گفت:
“سه جلسه گفت و گو که البته بیشتر بازجویی مانند بوده با نمایندگانی که خود را از حراست وزارت علوم معرفی می کردند انجام شد و این در حالی است که دکتر نوربخش رئیس واحد گزینش استاد و دانشجو آن ها را نمایندگان وزارت اطلاعات عنوان می کرد. در دو جلسه اول دونفر با رفتاری بسیار غیردوستانه و تهدید آمیز از بنده درخواست کردند که اتهام انتشار نشریات دانشجویی و اعترافات تلویزیونی را که داشته ام بپذیرم و نامه ارسالی به ریاست قوه قضاییه پیرامون بحث شکنجه ها را تکذیب کنم. در جلسه دوم حتی تهدید به بازداشت هم کردند. بنده هم کماکان بر بحث شکنجه ها صحه گذاشتم.”
پویان محمودیان درباره جلسات یاد شده به کمپین گفت:
به گفته پویان محمودیان”در جلسه سوم برخوردشان تغییر کرد.از تکذیب کوتاه آمدند و تنها به درخواست تعهد بر عدم فعالیت سیاسی اکتفا کردند.”
او درخصوص شرایطی که برای وی به منظور ادامه تحصیل گذاشته شد گفت:
“در جلسه سوم شخصی که اطلاعات بسیار جامعی در مورد بنده داشت وارد صحبت دوستانه شد. گفت اگر تعهد کتبی برای عدم فعالیت سیاسی بدهم ممکن است مشکلی برای ادامه تحصیلم پیش نیاید. ولی می بایست از پس از آن هیچ گونه موضع گیری پیرامون اتفاقات گذشته و بحث شکنجه ها نداشته باشم. همینطور پیشنهاد همکاری با وزرات اطلاعات را نیز مطرح کرد. گفت اگر درخواست همکاری با برادران وزارت را قبول کنی و مصداق همکاری هم در رابطه بودن و دیدارهای هفتگی با مامورین را داشتن و … عنوان کرد. می گفت صرفا می خواهیم بدانیم نظر شما در مورد فعالیت های دانشجویی چیست و…. تضمین می دهم که برای ادامه تحصیلت در مقطع فوق لیسانس مشکلی پیش نخواهد آمد. بنده تعهد عدم فعالیت سیاسی را پذیرفتم اما درخواست همکاری را رد کردم.”
در سیستم گزینش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته ایران ابتدا برای دانشجویان شرکت کننده در آزمون کارشناسی ارشد کارنامه صادر می شود و به شماری از آن ها که تعدادشان یک ونیم تا ۳ برابر ظرفیت پذیرش دانشجو کارشناسی ارشد سال مورد نظر است اجازه انتخاب رشته داده می شود و پس از آن دانشجویان مجاز به انتخاب رشته “انتخاب رشته” می کنند و دستکم بعد از یک ماه نتیجه نهایی گزینش شدگان اعلام می شود.
پویان محمودیان درباره آنچه در فاصله دریافت کارنامه تا صدور نتیجه نهایی رخ داد نیز گفت:
” در آن زمان من با دکتر عباس پور تهرانی رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ،آقای اکبر اعلمی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم و آقای داریوش قنبری نماینده ایلام، دکتر پور عباس رییس وقت سازمان سنجش، دکتر محمد غفوری فرد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و .. در تماس بودم و ماجرای بازجویی های صورت گرفته در سازمان سنجش را مطرح کردم. کار تا بدانجایی پیش رفت که آقای نوربخش، رییس واحد گزینش و دانشجوی سازمان سنجش با بنده تماس گرفت و بنده را برای دیداری در سازمان سنجش دعوت کرد. در آن دیدار ایشان از رفتار صورت گرفته در سازمان سنجش با بنده عذرخواهی کرد و قول مساعد داد که مشکلی پیش نخواهد آمد.”
اما در “موعد اعلام نتایج قبولی” پویان محمودیان را با وجود کسب رتبه ۶ مردود اعلام کردند. او به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت:
“من نیز بلافاصله پی گیر شدم و به سازمان سنجش رفتم و با آقای نوربخش مجددا دیدار کردم. ایشان مجددا ضمن ابراز تاسف گفتند که وزارت اطلاعات صلاحیت بنده را نپذیرفته است و بند یا تبصره قانونی مطرح شده از طرف آنان هم این بود که عدم عناد داوطلب با نظام احراز نگردیده است.”
پویان محمودیان گفت که رییس دبیرخانه هیات مرکزی گزینش وزارت علوم مرتضی نوربخش فقط به ذکر این مسئله بسنده کرد و از او خواست “تا چند ماهی را سکوت کند و سر وصدا راه نیاندازد” و قول داد که مسئله درست خواهد شد. وی افزود:
“مسئله مردود شدنم را با سایرین مسئولانی که در تماس بودم هم گزارش کردم و آن ها نیز قول پی گیری دادند اما بعد از یک ماه آنها نیز جوابی مشابه پاسخ نوربخش به بنده دادند که وزارت اطلاعات مصر است. جالب اینجاست که رئیس سازمان سنجش صراحتا به بنده گفت وقتی پای وزارت اطلاعات در میان است کاری از دست من برنمی آید…. این وضعیت تداوم داشت”تا اینکه بنده نیز موضوع را رسانه ای کردم و قصد داشتم تا با کمک وکیل موضوع را از طریق حقوقی نیز پی گیری کنم … در دیدارهایی کا با اعضا شورای دفاع از حق تحصیل (شورایی که مهدیه گلرو، ضیاء نبوی، مجید توکلی و …در آن عضویت داشتند) و وکیل ام آقای داد خواه، داشتم، به این نتیجه رسیدم که هیچ کار حقوقی نمی توان به پیش برد.”
پویان محمودیان درباره اینکه چرا تلاش های یک دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل به نتیجه ای حقوقی منتهی نمی شود به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“چند ماه قبل از ستاره دار شدن من درسال ۱۳۸۷ دوستان دیگری که در سال گذشته ستاره دار شده بودند شکواییه ای در دیوان عالی کشور به جریان انداخته بودنداما جواب آن ها این بود که مطابق فرمایش امام راحل آیت الله خمینی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی فرای قانون است و نمی تواند در دیوان عالی مورد ارزیابی قرار گیرد.”
***
صفورا الیاسی، متولد سال ۶۱ ، در سال ۸۷ و ۸۸ برای آزمون کارشناسی ارشد ثبت نام کرد. بعد از اعلام نتایج، کارنامه ی وی به صورت ناقص ارائه شد، و از وی در کارنامه خواسته شده بود که تا اخر خرداد ماه به سازمان سنجش مراجعه کند.
در سال دوم علیرغم اینکه رتبه وی در رشته ای که شرکت کرده بود ۳ بود، پس از انتخاب رشته منتظر جواب قبولی و حضور در کلاس های درس بود که در نتیجه “تعیین رشته” به وی گفته شد که مردود علمی شده است. او به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“در سال ۸۸، پس ازشرکت در کنکورسراسری مقطع کارشناسی ارشد مرمت بناهای تاریخی رتبه ام در زیرگروهی که شرکت کرده بودم ۳ شد. به این معنی که در هر دانشگاهی که این رشته تدریس می شد قاعدتا می توانستم ادامه تحصیل بدهم. در این مقطع اجازه دادند تعیین رشته کنم. اما هنگامی که کارنامه ام آمد گزینه “مردود علمی” روی آن نقش بسته بود. با توجه به رتبه ای که داشتم این بار شکایت بلندبالایی تنظیم کردم و به دیوان عدالت اداری فرستادم. نکته ی قابل توجه این بود که وقتی برای دیدن رتبه ام کارنامه ام به وب سایت سازمان سنجش مراجعه کردم، اما با این گزینه مواجه شدم که داوطلبی با چنین مشخصاتی وجود ندارد. انگار که اصلا چنین فردی در آزمون شرکت نکرده بود. پس از آن پیگیری های من از سازمان سنجش برای مشخص شدن وضعیت ادامه تحصیل بدون نتیجه ماند.”
صفورا الیاسی در دوران تحصیل نشریه دانشجویی سپینود را اداره می کرد که از نهادهای ذیصلاح دانشجویی مجوز داشت. اما با مخالفت بخش انقلاب فرهنگی دانشگاه و نهاد رهبری، اجازه چاپ نمی گرفت. به گفته وی این نشریه به مسائل صنفی دانشگاه، و فعالیت های انجمن های دانشگاه اختصاص داشت. وی همچنین از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل است که در سال ۱۳۸۶ برای پیگیری وضعیت دانشجویان محروم از تحصیل شکل گرفت.
او در حین تحصیل در دانشگاه اصفهان در رشته مرمت آثار تاریخی، یعنی پیش از ثبت نام برای دوره کارشناس ارشد، بنا به تشخیص حراست دانشگاه، از شورای صنفی دانشگاه کنار گذاشته شد اگر چه این شورا منتخب دانشجویان است و دخالت حراست در انتخاب و یا عزل اعضا غیرقانونی است. صفورا الیاسی به کمپین گفت:
” برای انتخابات بعدی این شورا نیز حراست اعلام کرد که نام من نمی تواند در بین کاندیداهای عضویت دراین شورا باشد. طی این مدت بارها به کلیه ساختمان های دانشگاه ممنوع الورود شدم، که برای برطرف کردن این مشکل از حراست دانشگاه، به وزارت علوم شکایت کردم، که چرا بدون دادن نامه رسمی من را ممنوع الورود کردند….بسیج وزارت علوم، مسئولیت این شکایت را به عهده گرفت. آنها پیشنهاد دادند که در صورت همکاری با آنها، من را به دانشگاه تهران منتقل می کنند و تمام مشکلات را برطرف می کنند.”
او درخصوص ثبت نام خود در سال ۸۷ در دانشگاه نیز به کمپین گفت:
” در سال ۸۷، کارنامه به شکل ناقص ارائه شد. یعنی در آن رتبه ام مشخص نبود. فقط در آن خواسته شده بود که تا پایان خردادماه همان سال به سازمان سنجش کشور، طبقه چهارم مراجعه کنم. به آنجا مراجعه کردم. بعد از اعتراض به وضعیتم بدون اینکه پاسخ روشنی به این بدهند که چرا رتبه ام اعلام نشده است گفتند که پیگیری می کنند ولی هیچگاه پس از رفت و آمدهای بسیار پاسخ روشنی ندادند و گفتند برای سال بعد می توانید ثبت نام کنید.
به دلیل وضعیت خوب تحصیلی ام در دوره کارشناسی -چون می توانستم از مزایای دانشجوی استعداد درخشان (یا کسانی که دارای نمرات عالی در دوره کارشناسی هستند) استفاده کنم – به دانشگاه مراجعه کردم تا پیگیر وضعیت ادامه تحصیلم بشوم. آنجا به من اعلام کردند که باید به قسمت شورای انقلاب فرهنگی دانشگاه مراجعه کنم. مسوولان این بخش با بی احترامی با من برخورد کردند و پاسخی به اعتراض من درخصوص وضعیت ادامه تحصیلم ندادند.همزمان از حراست دانشگاه نامه ای دریافت کردم. به آنجا مراجعه کردم و آنها گفتند که اگر در سال جاری درخصوص فعالیت های ضمن تحصیلم تجدید نظر بکنم شاید در سال آینده بتوانم در دانشگاه ثبت نام کنم.
طی روزهای بعد از آن، از وزارت اطلاعات نامه ای دریافت کردم که در آن از من خواسته شده بود که برای آنچه ” گفت وگوی دوستانه ” نامیده بودند به یکی از دفاتر آنها مراجعه کنم. آنجا که رفتم به من گفتند که ” چون ازدواج نکردم و مسئولیتی در زندگی ام نداشتم، وفعالیت های سیاسی درحین تحصیل داشته ام رتبه ام صادر نشده است و پیشنهاد کردند که ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدهم و برای مدتی از همه ی دوستانم کناره گیری کنم.”
***
از جمله دیگر دانشجویان برجسته ای که به دلیل فعالیت های سیاسی ضمن تحصیل در دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد از تحصیل محروم شد فرزانه جلالی نام دارد. او که کارشناسی خود را از رشته مردم شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دریافت کرد در آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه ها در سال ۱۳۸۹ شرکت و رتبه ششم را کسب نمود. اما نتوانست به دانشگاه راه یابد.
به گزارش وب سایت هرانا (خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران) در پاسخ به مراجعات به واحد گزینش در سازمان سنجش به وی عنوان شد که نتیجه استعلام از وزارت اطلاعات برای صلاحیت عمومی ایشان منفی بوده و حق ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را ندارد. پیگیری های وی با وجود شروع سال تحصیلی راه به جایی نبرده است. کارنامه آزمون این دانشجو جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که وی به دلیل فعالیت های خود در دوران کارشناسی توسط مقامات امنیتی از ادامه تحصیل محروم شده است.
او هیچ گونه سابقه احضار به کمیته انضباطی و حکم انضباطی در پرونده خود ندارد.
فرزانه جلالی یک سال مدیر مسوول روزنامه صبح دانشگاه تهران بود. در جریان حمله نیروهای پلیس به کوی دانشگاه و ناآرامی های پس از انتخابات او به دادگاه انقلاب و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شد.
محرومیت فعالان دانشجویی از تحصیل
مشابه با سه نفر یاد شده در بالا بسیاری از دانشجویانی که در فعالیت های سیاسی دانشجویی شرکت داشته اند توسط وزارت علوم وتحقیقات و فن آوری از تحصیل در مقاطع بالاتر منع شدند. کمپین بین المللی حقوق بشر با ۲۷ تن از این دانشجویان مصاحبه کرده است. در صفحاتی که پیش رو دارید نقل قول هایی از برخی از دانشجویان محروم از تحصیل از وب سایت انجمن های فعال در این حوزه نیز آمده است.
یک فعال دانشجویی محروم از تحصیل دانشگاه اصفهان به کمپین گفت که تا پیش از محرومیت از تحصیل هرگز از سوی کمیته های انضباطی یا حتی اداره کل اطلاعات استان اصفهان احضار نشده و هیچ سابقه ای در این مراکز نداشته اما “موقع انتشار نتایج ارشد یکباره کار نامه ام او را به دلیل نقض پرونده صادر نکردند.”
او ” فعالیت های صنفی در دانشگاه” را علت محروم کردنش از تحصیل می داند. او به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“ما یک سری فعالیت های صنفی در سال ۸۶ در دانشگاه اصفهان داشتیم.بعد از مدتی بچه های درگیربا موضوع رو یکی یکی احضارشان کردند یا به اطلاعات اصفهان و یا به کمیته انضباطی. اما من را به هیچ کجا احضار نکردن و من خودم هم جایی نرفتم و بعد از آن هم فعالیتی نداشتم تا امسال که موقع انتشار نتایج ارشد یکباره کارنامه ام را صادر نکردن به علت نقص پرونده. …من به سازمان سنجش و حراست دانشگاه و اطلاعات اصفهان مراجعه کردم و علت رو همون فعالیت های صنفی عنوان کردن به علاوه شرکت در تجمعات خوابگاهی.”
زهره اسدپور دانشجویی دانشگاه گیلان که از سال ۸۶ تاکنون ابتدا از سوی وزارت علوم و پس از آن از سوی دانشگاه آزاد از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شده بر”پیچیده بودن روند اعتراض به محرومیت از تحصیل” تاکید کرده و گفته است:
“روند اعتراض به محرومیت از تحصیل ، مسیر پر پیچ خمی بوده است؛ از پیگیری در وزارت خانه ها و دانشگاه ها و راهروهای مجلس گرفته تا کنفرانس های مطبوعاتی و حضور خیابانی. تعدادی از دانشجویان ستاره دار موفق شده اند با ارائه تعهد کتبی مبنی بر توقف فعالیت های سیاسی به دانشگاه ها برگردند، اما عمده این دانشجویان، بیش از آن مورد غضب حاکمیت بودند که اجازه بازگشت آنان به دانشگاه ها داده شود.”
زهره اسد پور با اشاره به اینکه”در جریان مناظره های انتخاباتی، موضوع دانشجویان ستاره دار کاملن از سوی احمدی نژاد انکار شد و این سر آغاز حضور خیابانی دانشجویان ستاره دار شد” گفته است:
“دانشجویان ستاره دار عضو شورای دفاع از حق تحصیل،با حضور جمعی در خیابان و توضیح شرایط تحصیلی خود به افشای انکار بزرگ احمدی نژاد درباره وجود این دانشجویان پرداختند و البته هزینه گزافی را نیز در این میان متحمل شدند. با شروع موج گسترده بازداشتها، تعداد زیادی از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل بازداشت شدند.” (منبع: وب سایت جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، ۲۸ دی ماه ۱۳۸۸)
محرومیت از تحصیل در سال ۸۹ علاوه بر اینکه گسترده تر سال هایش به اجرا گذاشته شده بر گروه دانشجویان محروم از تحصیل نیز افزوده شده است.
برای نمونه آرمان صداقتی، امیر جهانگیری، منصور شاکریان، محمد امین شیرزاد، حامد غضنفری، خلیل الرحمان خلیل پور، سمانه نواب شماری از دانشجویان دانشگاه امیر کبیر تهران هستند که در آزمون کارشناسی ارشد سال ۸۹ وزارت علوم و نیز سازمان سنجش آن ها را در ردیف دانشجویان ستاره دار قرار داده و از تحصیل محروم کرده است.
برخی از این دانشجویان به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که امسال به جای ستاره دار کردن، دانشجویان را کد دارد کرده اند که براساس این کد در زمان اعلام نتیجه از سوی سایت سازمان سنجش به جای کارنامه برای آن ها “نقص در پرونده” ذکر می شود.
یکی از این دانشجویان محروم از تحصیل که خواست نامش فاش نشود به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت که برخی از دانشجویانی که به بهانه نقص در پرونده به سازمان سنجش و هیات مرکزی گزینش احضار شده اند با اخذ تعهداتی اجازه ثبت نام یافته اند اما بسیاری دیگر از دانشجویان به کلی از تحصیل محروم شده اند.
این دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه امیر کبیرهمچنین به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت که در سال جاری دو گروه که اولین آن را وی ” فعالان جنبش سبز”، جنبش اعتراضی پس از انتخابات خرداد ۸۸ ، خواند از جمله محروم شدگان از تحصیل هستند و علاوه بر آن برخی از دانشجویان “سنی” هم امسال از تحصیل محروم شده اند که نمونه آن خلیل الرحمان خلیل پور دبیر کانون قرآن دانشگاه امیر کبیر و دانشجوی سنی است.
مهرداد(مقداد) اسلام خواه درباره چگونگی محروم شدن خود از تحصیل در سال ۱۳۸۵ به کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفت :
“معمولا ابتدا دانشجو به کمیته انضباطی احضار می شود و سپس طی تشریفات شبه محاکمه ، چنانچه دانشجو به تعلیق از تحصیل محکوم شود کتبا به وی محرومیت از تحصیل ابلاغ شده و دیگر امکان انتخاب واحد و ادامه تحصیل را تا پایان حکم نخواهد داشت. البته استثناء هم وجود دارد. مثلامن بدون این تشریفات و صرف اعلام شفاهی از تحصیل محروم شدم و مدتها پس از محرومیت حکم کتبی آن تحویلم شد.”
شایان وحدتی از دیگر دانشجویان محروم از تحصیل و عضو “جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی” تشکلی که به منظور دفاع از حقوق افراد محروم از تحصیل شکل گرفته است نیز به کمپین گفت: ” زمانی که نتایج کنکور در سایت سازمان سنجش آمده بود بنده با گزینهی نقص پرونده مواجه شدم، این محرومیت به من ابلاغ شد.”
اعتراض به محرومیت از تحصیل سایر دانشجویان نیز در ایران می تواند برای خود دانشجوی معترض نیز “محرومیت از تحصیل” را در پی داشته باشد.
صادق شجاعی مصداق بارز چنین دانشجویی است که به همراه مهدیه گلرو، مجید دری و سعید فیض الله زاده در سال ۸۶ در دانشگاه طباطبایی تهران پس از اعتراض به محرومیت از تحصیل دانشجویان دیگر، خود نیز از تحصیل محروم شدند.
صادق شجاعی که از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی تهران است درباره چگونگی محروم شدنش از تحصیل به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“از ابتدای سال تحصیلی ۸۶/۸۷ به دلیل تلاش برای برگزاری انتخابات انجمن اسلامی دانشگاه ، که رئیس و تیم همکار دانشگاه آن را به رسمیت نمیشناختند ابتدا به یک ترم تعلیق محکوم شدم و درست پس از پایان این دوره با وجودی که در این مدت اجازه ورود به دانشگاه را نداشتیم، برای بار دوم و این بار به ۲ ترم تعلیق محکوم شدم، این بار دلیل از قرار اصرار به حفظ انجمن منتخب دانشجویان- من دبیر انجمن بودم- و همچنین اعتراض به احکام محرومیت از تحصیل دانشجویان در دانشگاه بود”. چرا که “حدود ۵۰ ترم تعلیق همزمان” برای دانشجویان این دانشگاه صادر شده بود و صادق شجاعی به عنوان دبیر انجمن منتخب دانشجویان به صدور چنیبن احکامی اعتراض کرده بود.
“پیش از پایان این دورهٔ ۲ ترمی از آنجایی که برای مان مسجل شده بود باز هم به بهانه ای محروم خواهیم شد به همراه چند نفر از دیگر محرومان از تحصیل علامه تحصّن شبانه روزی را آغاز کردیم که بعد از ۳ روز به بازداشت مان ختم شد.”
به گفته صادق شجاعی تنها خواسته شان”تضمین کتبی دانشگاه برای ثبت نام در ترم بعدی” بود.او گفت:”در تحصّن اعلام کرده بودیم که تنها خواسته ما تضمین کتبی دانشگاه برای ثبت نام در ترم بعدی است. قابل ذکر است برای من تنها ۱۹ واحد- یک ترم- باقیمانده بود… پس از آزادی مجددا به کمیتهٔ انضباطی احضار و بازهم به یک ترم تعلیق محکوم شد.”
آسو صالح دانشجوی دانشگاه کردستان در سنندج طی سال ۸۵ ابتدا به خاطر فعالیت فرهنگی و انتشار یک نشریه دانشجویی در دانشگاه کردستان و انتقاد از مسئولان دانشگاه به کمیته انضباطی احضار شد، پس از آن با حکم این کمیته به طور موقت از تحصیل محروم شد و با اعتراض به حکم علاوه بر تاکید کمیته انضباطی بر محرومیت او از تحصیل از سوی دادگستری کردستان احضار،پس از آن بازداشت و محاکمه شده است.
آسو صالح درباره چگونگی محرومیت از تحصیل خود به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“من دبیر کانون فرهنگی – پژوهشی “هژان” و همزمان مدیرمسئول و صاحب امتیاز هفته نامه ی “دنگ” در دانشگاه کردستان بودم(سند شماره ۲.ستاره دار: کارت دانشجویی). در تجمعی که در ادیبهشت ماه ۱۳۸۵ از سوی کانون های و نهادهای دانشجویی دانشگاه کردستان در محوطه ی این دانشگاه برگزار شد، من به عنوان سازمان دهنده ی این تجمع معرفی شدم. همزمان دراین تجمع و در جلسه ی پرسش و پاسخی که در آمفی تئاتر دانشگاه برگزار شد، سخنان انتقاد آمیزی از مسئولی دانشگاه و مسئولین دولتی مطرح کردم. پس از این تجمع و در تاریخ ۲۴ خرداد ماه برای حضور ر کمیته ی انضباطی در تاریخ ۲۹ خردادماه، احضار شدم.”
آسو صالح پس از این احضار از تحصیل محروم شده است.
زهره اسدپور دانشجوی فیزیک دانشگاه گیلان که در سال ۸۶ ستاره دار و از تحصیل محروم شد درباره چگونگی محرومیت از تحصیل خود گفت که به دلیل فعالیت هایش برای حقوق زنان در ایران از تحصیل محروم شده است. شماری دیگر از فعالان حقوق زنان از جمله سمیه رشیدی و لیلا صحت نیز از تحصیل محروم شده و برخی از آن ها چون سمیه رشیدی بازداشت و زندانی نیز شده اند.
علی قلی زاده دانشجوی محروم از تحصیلی که در ۱۴ آبان ۸۹ در منزل پدریش در مشهد بازداشت شد و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود و عضو کنونی شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت است. او که در ۱۷ تیر ۸۷ به دلیل فعالیت های دانشجویی از سوی اداره اطلاعات مشهد بازداشت و مدتی را در بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهرگذرانده بود، در سال ۸۸ به حکم وزارت اطلاعات از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شد.
علی قلی زاده مدتی پیش از بازداشت خود درباره ستاره دار شدن خود و دیگر دانشجویان محروم از تحصیل گفته است:
“چون ستاره دار کردن دانشجویان امری خلاف همه موازین شریعت محمدی ، اصول متعدد قانون اساسی نظیر بندهای ۳، ۹، ۱۴، اصل سوم و اصول ۱۹ ، ۲۰، ۲۲ ،۳۳، ۳۶، ۳۷ و خصوصا اصل ۲۳ و دیگر قوانین داخلی نظیر قوانین حقوق مدنی ،مجازات اسلامی و حتی آیین نامه های پر اشکال کمیته انضباطی دانشجویان، همه قوانین و موازین بین المللی نظیر اعلامیه جهانی حقوق بشر ، کنوانسیون های الحاقی به این اعلامیه و کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جنایت آپارتاید است و دولت ایران به اجرای تمام این موازین متعهد شده است، به ما به صورت کتبی اعلام نمی کنند که از تحصیل محروم شده ایم. لذا علت دقیق محرومیت از حق تحصیل ما مشخص نیست. اما به صورت کلی هر نوع فعالیت دانشجویی اعم از فعالیت در انجمن های اسلامی، تشکل های سیاسی، شوراهای صنفی، کانون های فرهنگی-هنری منتج به ستاره دار شدن دانشجویان شده است. اعضای بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی تنها فعالان دانشجویی هستند که از حق ادامه تحصیل برخوردارند. اکثر دانشجویان ستاره دار امسال حتی یک برگ پرونده انضباطی هم در دانشگاه هایشان نداشتند. از امسال فعالیت در ستادهای انتخاباتی کاندیدا های ریاست جمهوری هم موجب محرومیت از حق اولیه تحصیل شده! همان طور که فعالین حقوق زنان هم به دانشجویان ستاره دار افزوده شده اند.”
(منبع: حق تحصیل به درباریان احمدی نژاد منحصر شده، گفت و گو با علی قلی زاده دانشجوی محروم از تحصیل، ۲۸ مهر ۱۳۸۸، روزآنلاین)
علی قلی زاده همچنین ستاره دار کردن دانشجویان از سوی دولت و حکومت جمهوری اسلامی را ناشی از “آپارتایدآموزشی” دانسته و رفتار دولت محمود احمدی نژاد را در ستاره دار کردن و محروک کردن شهروندان از”حق تحصیل”به عنوان”جنایت آموزشی” توصیف کرده که حتی طی دوره رضا و محمدرضای پهلوی نیز به اجرا گذاشته نشده است.علی قلی زاده گفته است:
“نه به صفت یک نخبه که شایستگی ان را ندارم ، بلکه به عنوان یک دانشجو و یک انسان مسلمان که در ایران زندگی میکنم از اعمال سیاست ه آپارتاید آموزشی متعلق به دوران پادشاهان پیش از اسلام توسط دولت و حکومتی که نام اسلام برخود نهاده، احساس شرم می کنم.خوف این دارم که در افکار عمومی جهان و در تاریخ آیندگان، این رفتار حاکمان به پای فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی ما گذاشته شود.متاسفانه پس از گذشت سی سال از بزرگترین انقلاب مردمی قرن، شاهد آنیم که دولت احمدی نژاد مرتکب رفتاری شده است که در کارنامه رضا قلدر و محمد رضا پهلوی هم نشانی از آن ندیده ایم. در دوران حکوت پهلوی ها هم این جنایت آموزشی رخ نداده است و نه تنها منتقدان و حتی براندازان آن حکومت از حق تحصیل محروم نشدند و حتی بسیاری از آن عزیزان موفق به دریافت بورس دولتی برای ادامه تحصیل در خارج می شدند.” (منبع قبلی)
سیما دیدار، هاجر کبیری و مجید ماکویی زاد و شماری دیگر از دانشجویان دانشگاه تبریز در سال ۸۹ در استان آذربایجان شرقی از تحصیل محروم شده اند.برخی از این دانشجویان به کمپین بین اللملی حقوق بشر گفتند که در روز اعلام نتایج از طریق سایت سازمان سنجش و آموزش ، فایل مربوط به رشته و نام وی باز نمی شد و بارها”با این نوشته که شخصی با این خصوصیات وجود ندارد رو به رو شده اند.”
با پیگیری های مختلف این دانشجویان در نهایت به آن ها اعلام شده است که علت عدم درج کارنامه برای ایشان به”جریان ممنوعیت از تحصیل” مربوط می شود و اگر قصد پیگیری دارند باید در آینده به شکل حضوری به سازمان سنجش مراجعه کند.
در پیگیری و تماس تلفنی این دانشجویان با سازمان سنجش به آن ها گفته شد که باید به دفتر مرکزی سازمان سنجش در تهران مراجعه کنند. علاوه بر دانشجویانی که به دلیل فعالیت های اجتماعی و سا سیاسی در دانشگاه از تحصیل محروم شدند چنانکه گفته شد برخی از دانشجویان محروم شده نیز از اقلیت دینی بهایی به شمار می روند. حسام میثاقی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه سنایی اصفهان می گوید گروه بزرگی از دانشجویان محروم از تحصیل بهائیان هستند. او به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
یکی از این دانشجویان که خواست نامش فاش نشود نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت که در سایت سازمان سنجش به جای درج کارنامه خطاب به او نوشته بودند که”به علت نقص در پرونده از دادن کارنامه معذور”هستند و باید ظرف ۳ روز به سازمان سنجش مراجعه کند.
“من هم از خانواده ای بهایی هستم و تنها به همین دلیل در سال ۸۶ از دانشگاه سنایی اصفهان بعد از پایان دو ترم در رشته مترجمی زبان انگلیسی طی حکمی از وزارت علوم اخراج شدم.اضافه کنم که هم کلاسی های هم خیلی شون اصلا اطلاعی نداشتن از بهایی بودن من و اصلا حرفی زده نشده بود.”
حسام میثاقی در عین حال گفت که اخراج و محرومیت از تحصیلش چون اغلب دانشجویان دیگر بهایی بوده و”معمولا اخراج دانشجویان بهایی به این شکل هست که حکمی از حراست وزارت علوم می آید و اخراج می کنند.”
این دانشجوی محروم از تحصیل به کمپین گفت که وزارت اطلاعات آمار تمامی خانواده های بهایی را شناسایی می کند و پس از آن در صورت دانشجو بودن اعضای خانواده دست به این کار می زند و از طریق حراست وزارت علوم ، دانشجویان بهایی را اخراج و از تحصیل محروم می کند.
حسام میثاقی درباره اینکه وزارت اطلاعات چگونه خانواده های بهایی را شناسایی می کند گفت:”بهاییان عقیده خودشان را کتمان نمی کنند چرا که بر اساس عقایدشان نباید این کار را انجام دهند و اگر کسی سوال کند ابراز می کنند که بهایی هستند.”
یکی از فعالان دانشجویی به شرط آنکه نامش ذکر نشود به کمپین بین المللی حقوق بشر درباره چگونگی محرومیت از تحصیل خودش گفت:”اولین بار در مهرماه سال ۱۳۸۵ برای مدت یک ترم از تحصیل محروم شدم دلیل مشخص آن برگزاری تریبون آزاد برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی خصوصا اکبر گنجی که در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود در آذرماه سال ۸۴ بود و این حکم قبلا صادر شده بود ولی به علت فعالیت های منتقدانه من در نشریه دانشجویی در مهرماه ۸۵ این حکم تایید شد و آن ترم از تحصیل محروم شدم و به دانشگاه ممنوع الورود شدم.”
این فعال دانشجویی که از کمپین بین المللی حقوق بشر خواست تا نامش محفوظ بماند گفت: ” در اسفند سال ۸۵ دوباره به علت فعالیت هایی که از بهار ۸۵ تا آن تاریخ داشتم که اعم برگزاری تجمع و تحصن و تریبون آزاد بود به کمیته انضباطی احضار شدم و پس از آن به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدم. این حکم در بهار ۸۶ قطعی شد و ترم دوم سال تحصیلی ۸۵-۸۶ و ترم اول سال ۸۶-۸۷ را هم از تحصیل محروم شدم. علت تایید حکم ادامه فعالیت هایم در بهار سال ۸۶ بود به خصوص بعد از انتشار نشریات جعلی در دانشگاه امیر کبیر بود.”
مقام های دانشگاه و وزارت علوم با صدور احکام مداوم انضباطی مبتنی بر محرومیت از تحصیل تا “پایان سنوات تحصیل” او را از فارغ التحصیلی محروم کرده اند تا در نهایت با گذشت یک سال و نیم اجازه فارغ التحصیلی به وی را داده اند. این فعال دانشجویی گفت: ” بعد از آن هم با علم به این که در کنکور ارشد ستاره دار خواهم شد در این کنکور شرکت نکردم.”
محرومیت از تحصیل در ابعاد وسیع تر اعلام نتایج کنکور ورود به دانشگاه نیز اعمال می شود. درسا سبحانی که شهروندی بهایی است و در سال ۸۷ از تحصیل محروم شده ، به کمپین بین المللی حقوق بشر گفته است”من قبل از اینکه دانشجو بشوم و در مرحله ایی که باید نتیجه کنکور خودم را دریافت می کردم محروم شدم و عبارت نقص پرونده به من نشان داده شد.”
راحیل مهدی زاده که در کنکور سال های ۸۴ و ۸۵ و ۸۶ از ورود به دانشگاه محروم شده نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت:” من هر سالی که کنکور دادم، زمان اعلام نتایج با عبارت معروف “نقص پرونده” روبرو شدم. در واقع این جواب مشترکی بود که همه دوستان بهایی من اون زمان گرفتن و قطعا اگه نقصی توی پرونده ما وجود داشت، کارت ورود به جلسه کنکور برامون صادر نمی شد.”
او گفت که در ۳ سال پیاپی سازمان سنجش و آموزش او را با عبارت”نقص در پرونده” از تحصیل محروم کرده است.
چرایی محرومیت از تحصیل،و نحوه اجرا و ابلاغ آن
اینکه چرا داوطلبان ورود به دانشگاه و نیز دانشجویان در حین تحصیل یا در هنگام ورود به مراحل بالاتر تحصیلی چون کارشناسی ارشد و دکترا از تحصیل محروم می شوند پرسشی است که کمپین بین المللی حقوق بشردرایران تلاش کرده تا ضمن مصاحبه و نیز با استناد به سخنان محروم شدگان از تحصیل در ایران در مقاطع مختلف – از کنکور ورودی به دانشگاه گرفته تا دانشجویان کارشناسی ارشد -تصویری مستند از آن ارائه کند. او گفت:
“نحوه ابلاغ نیز شفاهی بود. تلاش زیادی کردم که در زمینه محرومیت از تحصیل یک مدرک یا دست خط کتبی از ایشان بگیرم اما دم به تله ندادند.”
صادق شجاعی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
پویان محمودیان درباره محروم شدن خودش از تحصیل به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که فعالیت صنفی او در دانشگاه امیر کبیر و نیز مدیریت یک نشریه دانشجویی و البته نپذیرفتن شرایط ماموران وزارت اطلاعات برای همکاری با آن ها برای تداوم پروژه ” انتشار نشریات جعلی در دانشگا امیر کبیر و نیز نپذیرفتن درخواست ماموران وزارت اطلاعات برای تکذیب شکنجه اش در زمان بازداشت” سبب محرومیت از تحصیل او شده است. پویان محمودیان به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“نحوه ابلاغ نیز شفاهی بود. تلاش زیادی کردم که در زمینه محرومیت از تحصیل یک مدرک یا دست خط کتبی از ایشان بگیرم اما دم به تله ندادند.”
او گفته که دانشجویانی که به دلیل فعالیت های صنفی و اجتماعی درون دانشگاه از تحصیل محروم می شوند و از جمله خود طی چهار مرحله “احضار به کمیتهٔ انضباطی چیزی شبیه تفهیم اتهام”، “احضار به جلسه رسمی کمیته انضباطی شبیه محاکمه”،”صدور حکم بدوی” ، “صدور حکم تجدید نظر” از تحصیل محروم شده است.
صادق شجاعی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“اصولا در صدور احکام معمولا از دلایل آئین نامه ای روتین مثل اخلال در نظم و تبلیغ به نفع گروه های ضد نظام استفاده می شود که در مورد من نیز چنین بود. در مورد من، در هر بار از محرومیت این مراحل تکرار می شد.”
مهدیه گلرو دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران که در سال ۸۶ به دنبال انتصاب یک روحانی نزدیک به محمود احمدی نژاد در این دانشگاه از تحصیل محروم شد و علاوه بر بازداشت در همان سال ، باردیگر در سال ۸۸ بازداشت شده است، محرومیت از تحصیل خودش را ناشی از فعالیت های دانشجویی و مدنی اش دانسته است.
آسو صالح دانشجویی که به خاطر فعالیت های فرهنگی اش در دانشگاه کردستان ابتدا از تحصیل محروم و پس از بازداشت و محاکمه شده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“در تاریخ ۱۹ تیرماه ۸۵ ، طی حکمی که به دستم رسید(سند شماره۴: حکم بدوی کمیته انضباطی) من را به موارد زیر متهم کرده بودند: توهین به مسئولین دانشگاه، اهانت به حجاب و دانشجویان محجبه، نشر اکاذیب، اخلال یا ایجاد وقفه در برنامه ها یا نظم دانشگاه.بر اساس این حکم کمیته ی انضباطی دانشگاه کردستان من را به منع موقف از تحصیل به مدت یک نیمسال، بدون احتساب سنوات، محکوم کرد. این حکم از نیمسال اول سال تحصیلی ۸۵/۸۶(پاییز۸۵ ) اجرا شد.”
او با اشاره به اینکه بخش گسترده ای از محرومیت از تحصیل دانشجویان ناشی از فعالیت کمیته های انضباطی است در نخستین نشست شورای دفاع از حق تحصیل در سال ۸۷ گفته بود که کمیته های انضباطی را در سال های دوره اصلاحات (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵) از سوی وزارت علوم با این توجیه که” کمیته انضباطی باعث می شود دانشجویان به خاطر هر چیز کوچکی و هر مشکلی که در دانشگاه برایشان ایجاد می شود پایشان به کلانتری و اطلاعات باز نشود” فعال شدند تا”مشکلاتی که دانشجویان داشتند را داخل دانشگاه حل کند و پایشان به چنین جاهایی باز نشود.”
“امروز در شرایطی هستیم که کمیته انضباطی آنقدر برای دانشجویان سنگین شده که بسیاری از دانشجویان حتی خود من حاضر هستم یکسال بروم زندان ولی برگردم دانشگاه، چون ۱۵ واحد فقط دارم تا لیسانسم را بگیرم و الان یک دیپلمه محسوب می شوم و آن هم در کشوری که همه بچه ها می دانند که چقدر سختی کشیدیم تا در دانشگاه های دولتی قبول شویم تا پول ندهیم، چقدر سختی کشیدیم تا بتوانیم از سد کنکور رد شویم. بنابراین راه به جایی می رسد که بعد از ۴ سال درس خواندن هنوز هیچی، دیپلمه هستیم. یک نمونه دیگر که از ممنوعیت از تحصیل است، نمونه دوستانمان در پلی تکنیک می باشد. دوستانمان در پلی تکنیک که به تازگی آزاد شدند امروز که سراغشان را از دوستانشان می گرفتم می گفتند که این دوستان هنوز مشروط توانستند ثبت نام کنند آن هم با این وضعیتی که گفتند شما ۳ ترم غیبت در دانشگاه بدون دلیل داشتید. بحث دیگر روالی است که حاج آقا شریعتی در دانشگاه علامه پیگیری کرده، تعلیق های پشت هم. اینقدر این تعلیق ها متوالی و با سنوات می شود که در واقع آن دانشجو اخراج آموزشی می شود مانند خودم. در واقع در دانشگاه های ایران امروز انتقاد مساوی شده با محرومیت از تحصیل همانطور که وکیلمان آقای اولیایی فرد فرمودند این جریان نقض قانون است هم بند ۱۴ هم بند ۲۳ یا ۲۲ اگر اشتباه نکنم که بحث تفتیش عقاید را مطرح می کند. عدم وجود هیچ گونه قانون، کمیته انضباطی می رویم ولی هیچ قانونی وجود ندارد فقط بحث این است که از آن فرد خوششان بیاید یا نه. هیچ قانونی وجود ندارد در مورد اینکه چند ترم و به چه شکل محرومیت از تحصیله. کتاب حقوق دانشجویی که مدعی می شوند بر اساس حقوق دانشجویی و بر اساس آن حکمها را می زنند، اینقدر این کتاب تبصره دارد که ما دانشجویان حقوق علامه که از دانشجویان بسیار موفق هم هستند یک تبصره ای داخل آن پیدا کرده اند که باز دانشگاه اجازه دارد به این شکل محرومیت از تحصیل داشته باشد. بحث دیگر همکاری شدید وزارت علوم و وزارت اطلاعات است که در واقع می شود گفت وزارت علوم تبدیل شده به وزارت اطلاعات ثانی در جمهوری اسلامی.” (منبع:سخنرانی مهدیه گلرو، نخستین نشست شورای دفاع از حق تحصیل،جمعه ۲۶ مهر ۱۳۸۷)
مهدیه گلرو “محرومیت از تحصیل” و “بازداشت گسترده دانشجویان” طی سال های دولت احمدی نژاد را حاصل همکاری صد در صدی وزارت علوم با وزارت اطلاعات دانسته و گفته است:
مهدیه گلرو اما تاکید کرده که با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد و در دولت وی از کمیته های انضباطی بر علیه دانشجویان منتقد و برای محروم کردن دانشجویان منتقد از تحصیل استفاده می شود.او درشرح وضعیت کنونی دانشگاه هاگفته است است:
“بازداشت هایی که در تمام کشور دارد انجام می شود با همکاری صد در صد وزارت علوم است و وقتی دانشگاه و وزارت علوم می بینند که نمی توانند با حکم محرومیت از تحصیل جلوی دانشجویان را بگیرند دست به دامن اطلاعات می شوند تا شاید با زندان بتوانند جلوی آن ها را بگیرند.من از دوستانی که اینجا هستند خواهش می کنم اگر نسخه جدیدی کسی دارد به ما بگوید شاید کارهایی که نتیجه بخش باشد و من حداقل ۱ ترم دیگر تعلیق نخورم تا اخراج شوم.امیدوارم یک روزی باشد که نشستی نگذاریم که در آن در مورد حقوق بدیهی مان حرف بزنیم بلکه در مورد آزادی اندیشه و آزادی بیان حرف بزنیم.” (منبع قبلی)
یک فعال دانشجویی دانشگاه امیر کبیر که نخواست نامش ذکر شود با اشاره به اینکه به دلیل فعالیت های دانشجویی از سوی کمیته انضباطی از تحصیل محروم شده با اشاره به اینکه از ترم اول سال تحصیلی ۸۶-۸۷ از تحصیل محروم شده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“در اسفند سال ۸۵ دوباره به علت فعالیت هایی که از بهار ۹۵ تا آن تاریخ داشتم که اعم برگزاری تجمع و تحصن و تریبون آزاد بود به کمیته انضباطی احضار شدم. که پس از آن به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدم. این حکم در بهار ۸۶ قطعی شد. لذا ترم دوم سال تحصیلی ۸۵-۸۶ و ترم اول سال ۸۶-۸۷ را هم از تحصیل محروم شدم. علت تایید حکم ادامه فعالیت های من در بهار سال ۸۶ بود خصوصا اتفاقاتی که پس از انتشار تشریات جعلی در دانشگاه امیرکبیر افتاد. از آن جا که محرومیت های تحصیلی من همه توسط کمیته انضباطی دانشگاه بود هر بار به کمیته انضباطی احضار می شدم اتهام به بنده تفهیم می شد من دفاع می کردم ولی اعضای کمیته انضباطی که ما هیچ وقت نفهمیدیم چه کسانی هستند بدون توجه به دفاعیات مطابق با تصمیمی که از بالا به آن ها دیکته می شد احکام را صادر می کردند. کمیته انضباطی حکم اولیه را به ما ابلاغ می کرد ما اعتراض می کردیم و بعد از مدتی حکم تایید می شد. که در این روند بسیاری از مواد آیین نامه انضباطی دانشجویان نقض می شد ما همیشه اعتراض می کردیم ولی هیچ وقت هیچ اثری نداشت.”
زهره اسدپور دانشجویی که در سال ۸۶ در جریان آزمون کارشناسی ارشد از سوی وزارت علوم از تحصیل محروم شد و بار دیگر در سال ۸۸ گزینش دانشگاه آزاد اسلامی نیز او را از ادامه تحصیل در ایران دانشگاه محروم کرد، فعالیت هایش برای رفع تبعیض جنسیتی از زنان را علت محرومیت از تحصیلش ذکر کرده است.او گفت که شماری دیگر از فعالان حقوق زنان از جمله سمیه رشیدی و لیلا صحت نیز چون خودش به ویژه برای فعالیت های فمنیسیتی و فعالیت در ” کمپین یک میلیون امضاء برای برابری” از تحصیل محروم شده اند.او با اشاره به بازداشت سمیه رشیدی از فعالان حقوق زنان و دانشجوی محروم از تحصیل و شرایط سختش در دوره بازداشت، گفته است:
“در واقع به نظر می رسد عناد با دانشجویان منتقد، به محرومیت آنان از تحصیل محدود نشده و این دانشجویان حتی در زندان نیز نسبت به دیگران از شرایط سخت تری برخوردارند.”((منبع: وب سایت جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، ۲۸ دی ماه ۱۳۸۸)
شفق تیماجچی دانشجوی اخراج شده رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه آمل و سونا قلی نژاد دانشجوی ورودی سال ۸۸ رشته گیاه پزشکی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری که چندی پس از ورود به دانشگاه اخراج و از تحصیل محروم شدند هر دو تاکید می کنند که”به علت اعتقاد به دیانت بهایی” از دانشگاه اخراج شده اند.
نگین سیاحی شهمیرزادی دانشجوی مهندسی کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، که به خاطر دیانت بهایی از دانشگاه اخراج و از تحصیل محروم شده نیز گفته است:
“من مطمئنم که علت اخراج من بهایی بودن من بوده. زمانی که سونا برای مسئله اخراج شدنش به رئیس دانشگاه مراجعه کرده بود، معاون دانشگاه به او گفت «دوست شما (که منظورش من بودم) او نیز در حال اخراج است، البته من در تاریخ ۲۰ اسفند، در همایشی در مورد وهابیت بود، تصادفی شرکت کردم. در آن آقایی که حجت الاسلام بود، شروع کرد به صحبت هایی در این مورد که بهایی ها جاسوس روسیه هستند و هرچه توانست به عقاید من توهین کرد. من نتوانستم تحمل کنم و بین تعداد زیادی از دانشجوها بلند شدم و از عقایدم دفاع کردم. جو متشنج شد، در آخر، کار به جایی کشید که آقای حجت الاسلام به اصطلاح کم آورد، این مسئله را معاون دانشگاه به سونا قلی تژاد گفته بود. من فکر می کنم این اتفاق اخراج شدن من را قطعی کرد. البته این ماجرا تاثیرات بسزایی در بین دانشجویان دانشگاه داشت، که بعد از این ماجرا مسئولین مجبور شدند همایشی به نام نقد تاریخی مسلک بهایت در دانشگاه برگزار کنند. من به علت یک سری مسائل در آن همایش شرکت نکردم.”
(مصاحبه با جمعیت دفاع از حق تحصیل با نگین سیاحی شهمیرزادی، دانشجوی بهایی محروم از تحصیل، چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۸)
مهرداد(مقداد) اسلام خواه فعالیت صنفی در دانشگاه امام حسین را علت محروم کردن خود از تحصیل می داند. او به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت:
“سال ۸۴ عضو هیئت موسس و سخنگوی انجمن صنفی دانشجویان غیر بورس دانشگاه امام حسین بودم.من دانشجوی غیر بورس دانشگاه امام حسین در رشته مهندسی برق ، مقطع کارشناسی و ورودی ۸۴ هستم . برای اولین بار سال ۸۵ به مدت ۱ ترم از تحصیل محروم شدم . پس از آن تاکنون محرومیت من در حال تمدید است و در صورت تمدید آن در سال تحصیلی جاری مشمول اخراج آموزشی به دلیل اتمام سنوات آموزشی می گردم .”
سپهر عاطفی که در سال ۱۳۸۶ از ورود به دانشگاه محروم شده به سرنوشتی مشابه شایان وحدتی دچار شده و با تاکید براینکه”پیش از محرومیت از تحصیل فعالیتی نداشتم” به فعالیت های گسترده اش پس از محرومیت از تحصیل برای دستیابی به حق تحصیل اشاره کرده و به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته است:
“بنده در سال ۱۳۸۶ به دلیل آنچه که مسئولین آن را “نقص پرونده” اعلام کردند از ورود به دانشگاه، انتخاب رشته و حتی مشاهدهی کارنامهی کنکور خود محروم شدم. البته در این مورد با حدود ۸۰۰ داوطلب بهایی دیگر مشترک بودم. بنابراین علت محرومیت از تحصیل خود را نوعی فیلتر فکری و عقیدتی میدانم که بنا بر آن و در طول ۳۰ سال گذشته بهاییان حق ورود به دانشگاه را ندارند.”
راحیل مهدی زاده و دانشجوی دیگری که نخواست اسمش فاش شود و هر دو دارای دیانت بهایی هستند نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر گفته اند که در کنکور ورود به دانشگاه به آن ها اعلام شده که به دلیل “نقص در پرونده” حق ورود به دانشگاه را ندارند و از تحصیل محروم هستند.
را حیل مهدی زاده گفت :”من سال ۸۴، ۸۵ و ۸۶ کنکور دادم و هیچ زمانی موفق به ورود به دانشگاه نشدم.”
پیگیری دانشجویان محروم از تحصیل
دانشجویان محروم از تحصیل شامل دانشجویان ستاره دار و اخراجی ، و نیز داوطلبانی که پیش از ورود به دانشگاه به رغم قبولی علمی در کنکور از تحصیل محروم شده اند درباره پیگیری شان به کمیپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته اند که سازور کار و مرجعی مستقل برای پیگیری و اعتراض نسبت به محرومیت از تحصیل وجود ندارد. به علاوه مصاحبه های یاد شده نشان می دهد که علی رغم احاله دانشجویان یاد شده به بخش های مختلف وزارت علوم، پیگیری از طریق نمایندگان مجلس و نیز گفت وگو با رسانه ها هیچ کدام در تغییر وضعیت آنها موثر واقع نشده است. تحقیقات کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نشان می دهد که اخراج دانشجویان و محروم کردن آنها از راه یابی به مقاطع بالاتر تحصیلی با دخالت مستقیم وزارت اطلاعات صورت پذیرفته است و این وزارتخانه نیز عملا نه تنها درخصوص اینکه چرا دانشجویان را از تحصیل محروم می کند پاسخگو نیست بلکه در بسیاری از موارد(که در ادامه این گزارش خواهد آمد) به تهدید، ارعاب و دستگیری و زندانی کردن دانشجویان معترض می پردازد.
پویان محمودیان درباره اینکه چگونه نسبت به محروم شدن خود از تحصیل اعتراض کرده و به کدام مراکز مراجعه داشته به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“اصولا جایگاه قانونی برای اعتراض وجود ندارد. وقتی بالاترین نهاد حقوقی کشور(دیوان عالی) از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند، دیگر نهادی باقی نمی ماند. اصولا مشکل اینجاست که سازمان سنجش نیز مسئولیت نمی پذیرد و می گوید که این برحسب تشخیص وزارت اطلاعات بوده است و معترضین می بایست رضایت و موافقت وزارت اطلاعات را کسب کنند.اما هیچ راهی برای برقرای ارتباط و تسلیم اعتراض به وزارت اطلاعات وجود ندارد.
بنده به شخصه فشار بسیار زیادی را آوردم. از طریق نمایندگان مجلس، از طریق نهاد رهبری در دانشگاه، از طریق مسولان سازمان سنجش و … اما به هیچ نتیجه ای نرسیدم. در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و به کمک دکتر عباس پور پرونده ای در مورد دانشجویان ستاره دار باز شد. اما جالب آنجاست که نمایندگان وزارت اطلاعات حتی از شرکت در آن جلسات خودداری می کرده اند و کار آن پرونده نیز به هیچ کجا نرسید.”
صادق شجاعی دانشجوی محرم از تحصیل دانشگاه علامه تهران نیز به کمیپن بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که پس از محرومیت از تحصیل به وزارت علوم اعتراض کرده است:
“به وزارت علوم، که آن ها می گفتند آنچه در دانشگاه علامه اتفاق میافتد غیر قانونی است اما از توان ما هم خارج است جلوی آن را بگیریم. دیوان عدالت، از ابتدای سال ۸۷ دیگر شکایتهای ما را به استناد مصوبهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی نپذیرفت.”
آسو صالح دانشجوی محروم از تحصل دانشگاه کردستان که با حکم کمیته انضباطی از تحصیل محروم شد نیز در خصوص اعتراض به حکم اخراج خود از دانشگاه به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“بله، من به حکم صادره اعتراض کردم و حکم تجدید نظر در تاریخ ۱۰ مهرماه ابلاغ گردید و بدین ترتیب حکم بدوی عینا و بدون هیچ تغییری تائید شد.”(سند شماره ۵:حکم تجدید نظر کمیته انضباطی)
علی قلی زاده نیز درباره اینکه آیا نسبت به محرومیت از تحصیل خود اعتراض کرده ، گفته است:
“بچنین بار به سازمان سنجش مرکز آزمون دانشگاه آزاد، مجلس و نهادهای دیگر مراجعه کردیم.من حتی با زاهدی و کامران دانشجو و چند تا از معاونان وزیر هم صحبت کردم.اکثر مسئولان در برخورد با ما از خودشان رفع مسئولیت می کنند و این امر را به افراد و نهادهای دیگر مربوط می دانند. حتی آقای زاهدی در یک دیدار اتفاقی که با ایشان در مجلس داشتم قول داد که تا چند روز آینده مشکل ما حل شود.اما هنوز اتفاقی نیفتاده.این در حالی است که مسئولیت ستاره دار شدن دانشجویان با مجموعه دولت و دانشگاه آزاد است.به عبارتی مسئول مستقیم این آپارتاید آموزشی آقایان احمدی نژاد و جاسبی هستند،هرچند که مسئولان دانشگاه آزاد و شخص آقای جاسبی چند بار اعلام کرده اند که تحت فشار دولت مجبور به ستاره دار کردن فعالین دانشجویی شده اند.اما این امر رافع مسئولیت از این آقایان نیست.”(منبع: حق تحصیل به درباریان احمدی نژاد منحصر شده، منبع روزآنلاین ، ۲۸ مهر ۱۳۸۸، روز )
یکی از نزدیکان سعید مرادی داوطلب آزمون کارشناسی ارشد ۸۸-۸۹ که در سال جاری از تحصیل محروم شد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“به سعید مرادی بعد از مراجعه گفتند به سازمان سنجش گفتند که مشکل امنیتی داشته و استعلامش از سوی نهادهای امنیتی جهت ادامه تحصیل منفی بوده.و پرونده جهت تجدید نظر در حال رسیدگی است. متاسفانه هنوز بعد از ۷و۸ بار مراجعه و مصاحبه حضوری با مرتضی نوربخش رییس هیات گزینش سازمان سنجش جواب قاطعی به او داده نشده است. علاوه براین سعید مرادی به مجلس شورای اسلامی نیز برای اعتراض و پیگیری مراجعه کرده و با آقای علی زنجانی نماینده نقده و آقای جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه دیدار کرده و این دو نماینده نیز به سعید مرادی قول مساعدت داده اند و حتی نماینده ارومیه نامه ای به حراست کل وزارت علوم ارسال کرده است.اما همه این اعتراض ها،پیگرها و تلاش ها نتیجه ای دربر نداشته است.”
مهرداداسلامخواه نیز به کمپین بین المللی حقوق بشردرایران گفت که در سال ۸۶ در جریان پیگیری هایش وقتی محروم شدنش از تحصیل را علنی کرد،بازداشت شده است.او همچنین با اشاره به صدور حکم دیوان عدات اداری و بی اعتباری این حکم در نزد مقام های وزارت علوم، به کمپین گفت:
“سال ۸۶ با شکایت بسیاری از دانشجویان از جمله آقای پیمان عارف ، به دیوان عدالت اداری ادامه تحصیل ایشان به دانشگاه ابلاغ گردید. اما در کمال ناباوری دانشگاه تهران از این موضوع استنکاف نمود و ایشان نتوانستند ادامه تحصیل بدهند ضمن اینکه دلیل بازداشت من در سال ۸۶ رسانه ای نمودن محرونیتم و مصاحبه با رسانه ها بوده است.”
سپهر عاطفی نیز با اشاره به اینکه به بسیاری از مراکز مختلف حکومتی و دولتی برای ابطال محرومیت از تحصیلش مراجعه کرده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“شخصا به سازمان سنجش مراجعه کردم و به ریاست جمهوری، کمیسیون اصل نود مجلس، وزارت علوم، سازمان سنجش، امام جمعه اصفهان، دیوان عدالت اداری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اصفهان و تمام نهادهایی که فکر میکردم با محرومیت از تحصیل بنده در ارتباط باشند و بتوانند کاری کنند نامه نوشتم. اما متاسفانه هیچ نهادی پاسخگو نبود، عدهای تنها اظهار تاسف میکردند و عدهای دیگر میگفتند کاری از دستشان بر نمیآید.”
راحیل مهدی زاده که در کنکور سال های ۸۴ و ۸۵ و ۸۶ از ورود به دانشگاه به خاطر دیانت بهایی محروم شده نیز به کمپین بین اللی حقوق بشر در ایران گفت:
“بعد از دیدن نتایج در هر سال، من به سازمان سنجش کرج مراجعه می کردم و خواهان صحبت با رئیس سازمان سنجش بودم. هر دفعه یا اجازه ملاقات نمی دادن یا نهایتا اجازه صحبت با معاون ایشون به من داده میشد. از طرف دیگه هم با نماینده های مجلس ملاقات می کردم و مشکلم رو عنوان می کردم. حتی نامه های زیادی به مراجع ذیربط نوشتم و خواستار آموزش عالی با شرایط تساوی کامل برای همه شدم که متاسفانه هیچ کدوم از این اقدامات نتیجه ای در پی نداشت.”
در دانشگاه امیر کبیر تهران شمار قابل توجهی از دانشجویان از جمله حامد غضنفری،آرمان صداقتی، محمد امین شیرزاد،امیر جهانگیری،منصور شاکریان،خلیل الرحمان خلیل پور و ثمانه نواب در آزمون کارشناسی ارشد سال ۸۹ ابتدا با عنوان “نقص در پرونده” مواجه شده و از تحصیل محروم شده اند،.برخی از دانشجویان محروم از تحصیل این دانشگاه که مایل نبودند که نامشان مطرح شود به کمپین بین المللی حقوق بشر گفتند:
“تعداد ستاره دار دانشگاه امیر کبیر امسال بسیار زیاد هستند البته هیات مرکزی گزینش و سازمان سنجش وزارت علوم امسال به جای علامت ستاره از عنوان”نقص در پرونده” برای دانشجویان استفاده کرده است.تقریبا همه دانشجویانی که یا چنین موقعیتی مواجه شدند به سازمان سنجش مراجعه کرده اند و در آنجا از برخی دانشجویان تعهد گرفته اند و با شرط تعهد اجازه ثبت نام مشروط به آن ها داده اند.تعدادی از دانشجویان را هیات مرکزی گزینش به وزارت اطلاعات ارجاع داده و از آن ها خواسته تا مشکل گزینشی خود را با وزارت اطلاعات حل کنند. غیر از این، تعدادی از دانشجویان را به کلی از تحصیل محروم کردند و مسئولان سازمان سنجش و هیات مرکزی گزینش وزارت علوم به آن ها به طور شفاهی گفته شد که اجازه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را ندارند.”
شفق تیماجچی که به دلیل دیانت بهایی از تحصیل محروم شده گفته است:
” بنده ترم ۱ را بطور کامل به اتمام رساندم و ترم ۲ به هنگام انتخاب واحد فرمی را دیدم که در آن مذهب را “اسلام-شیعه” ذکر کرده بودند که پس از اینکه خواستار تصحیح فرم شدم نام “سایر” در فرم ذکر شد ولی بعد از حدود ۲ هفته به من اعلام کردند که به دانشگاه مراجعه کنم تا پیگیری های لازم انجام شود که پس از مراجعه به مسوولان، اعلام کردند که به طور قطع اطلاع ندارند که باید چه کنند و گفتند که باید به وزارت علوم و سازمان سنجش مراجعه کنید. که پس از مراجعه من و پدرم به وزارت علوم ما را از قسمت معاونت آموزشی به قسمت های دیگر انتقال می دادند و می گفتند ما نیز بطور قطع نمی دانیم که چه باید کرد و در آخر گفتند باید نامه ای از خود دانشگاه به وزارت علوم نوشته شود که مسوولان دانشگاه نیز اعلام کردند که ما نمی توانیم نامه ای به شما بدهیم.”
(منبع: گفت وگوی شفق تیماجچی با وب سایت جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، ۶ مهرماه ۱۳۸۹)
سونا قلی نژاد دیگر دانشجوی محروم از تحصیل که به خاطر دیانت بهایی از دانشگاه اخراج و از تحصیل محروم شده نیز درباره اینکه آیا پیگیری و اعتراضی در قبال اخراج از دانشگاه و محرومیت از تحصیل داشته ، گفته است:
“بله بسیار زیاد و هنوز که ۶ ماه می گذرد پیگیری ام ادامه دارد. من ۳ بار به وزارت علوم رفتم(اسفند،اردیبهشت وخرداد) و یکبار به سازمان سنجش رفتم (اسفند) ، دفتر نماینده مجلس ساری ، بیش از۲۰ مرتبه به دانشگاه نزد رئیس دانشگاه ، معاون دانشگاه ، ۳ نفر از حراست دانشگاه و بخش آموزشی دانشگاه و نهاد رهبری دانشگاه یکی از روحانیون و معاون دانشکده ورییس دانشکده و… رفتم. حتی با اساتید هم صحبت کردم. آن ها هیچ برگه ای مبنی بر دلایل اخراج من ندادند، اما نماینده مجلس برای رئیس دانشگاه نوشت:سونا قلی نژاد دانشجوی……..که از دانشگاه اخراج شده اند خواهشمندم به جهت ادامه تحصیل به دانشگاه برگردد.” (منبع : گفت وگوی سونا قلی نژاد با وب سایت جمعیت مبارزه مبارزه با تبعیض تحصیلی)
نگین سیاحی دیگر دانشجویی که به خاطر دیانت بهایی مثل سونا قلی نژاد از دانشگاه ساری اخراج شده نیز درباره پیگیری و اعتراضش نسبت به اخراجش از دانشگاه گفته است:
“من برای امور آموزشی به قسمت آموزش دانشکده مراجعه کردم، مسئول آنجا شماره پرونده من را خواست با وارد کردن شماره دانشجویی من گفت: اشتباه گفتی» چون پرونده ام باز نشده بود. بعد اسم و فامیلم را وارد کرد. در سایت نوشته بود: ” شما مجاز برای انتخاب واحد نیستید”، در صورتی که من برگه انتخاب واحدم را به همراه داشتم. او گفت:”شما مشکل آموزشی دارید، باید به آقای اکبری مراجعه کنید، که این شخص رابط بین حراست و آموزش است». زمانی که اکبری شماره دانشجویی من را خواست و وارد سایت کرد گفت: «مسئله شما حراستی است شما باید به آقای سرانجام مراجعه کنید.» در صورتی که آقای سرانجام هیچ ربطی به این مسئله نداشت. من ماجرا را برای آقای سرانجام تعریف کردم، او اول هیچ عکس العملی نشان نداد و به من نگاه می کرد و می خندید. بعد از وارد کردن شماره دانشجویی گفت: «مسئول این ماجرا آقای عرفانی رئیس حراست دانشگاه است.» بعد از مدتی آقای عرفانی که آمدند گفتند: «مسئله شما مربوط میشه به دکتر فضل الله» که این شخص کسی بود که انتخاب واحدهای سونا را پاک کرده بود. بعد از مراجعه او به من گفت که مسئله شما حراستی است و من برای آخرین بار که به حراست مراجعه کردم آقای اکبری آدرس سازمان سنجش را داد، بدون آنکه حرفی بزند. من از او پرسیدم :م«سئله عقیدتی است؟» او گفت: «با عرض تاسف بله»، این ماجرا در بیست اردیبهشت اتفاق افتاد.
من و مادرم اقدامات زیادی داشتیم.چند بار به حراست دانشگاه مراجعه کردیم مادرم به استانداری و فرمانداری رفت. در قسمت سیاسی امنیتی استانداری و فرمانداری وکیل گرفتیم و با نماینده مجلس آقای شجاعی ملاقات کردیم. و او برای ما دو نامه که مخاطبانشان یکی رئیس دانشگاه و دیگری وزیر علوم فناوری و تحقیقات آقای دانشجو بود، نوشت. من و مادرم با رئیس دانشگاه ملاقات کردیم، ایشان برخورد مناسبی نداشت و می گفت:« ما عدالت را اجرا میکنیم و اصلا اخراج شما به حق بوده» مادر من صدایش را خیلی بالا برده بود، او می گفت:« شما به خاطر این میز است که حق و ناحق می کنید.» من به مادرم گفتم: «بهش حق بده، اگر از ما دفاع بکنه نان وآبش را قطع میکنن.» خلاصه صحبت ما حدود نیم ساعت طول کشید. اما به نتیجه خاصی نرسیدیم .”
(منبع: مصاحبه نگین سیاحی با وب سایت جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، ۲۶ خرداماه ۱۳۸۹)
افروز میرزایی درباره پیگیری ها و اعتراضاتش نسبت به محرومیت از تحصیل خود نوشته است که به رئیس دانشگاه نامه ای نوشت اما جوابی نگرفت. به حراست دانشگاه، وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری، وزارت کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگی، کانون وکلای دادگستری مرکزی، ستاد حقوق بشر ودفتر مرکزاجرای آزمون ها بارها مراجعه کرد و نامه نوشت تا شاید جواب سؤال نه چندان سختش را بگیرد امّا هیچیک از این سازمان ها، علیرغم آنچه از نامشان قلمداد میشود، در جریان این امور نبودند و یا اگر هم بودند خود را مسئول نمی دانستند. آنها در جریان نبودند که جوان هموطنشان به علّت عقیده اش از تحصیل محروم شده است؛ خوب موضوع چندان مهمّی هم نیست؛ امثال این جوان هم حدود سی سال است که هر یک به نحوی از تحصیل علم محروم شده اند. چه کسی مسئول است؟ خدا آگاه است. بعضی از مراجع از او می خواستند مدّتی بعد تماس بگیرد و پیگیر امورش شود امّا او در هر بار پیگیری نیز جوابی نمی گرفت و با خود فکر می کرد که این مدّت های کوتاه بوده اند که برای پاسخ به بعضی سؤالات تا حدود سی سال به طول انجامیده اند.”
(منبع: جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، ۶ آذر ۱۳۸۸)
علاوه بر پیگیری های شخصی دانشجویان ستاره دار، اخراج شده و محروم از تحصیل و نیز فعالیت های صنفی دانشجویان ستاره دار که در سال ۸۷ و ۸۸ با تشکیل چند تشکل صنفی اوج گرفت ، مادران دانشجویان ستاره دار در سال ۸۵ طی نامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد نسبت ضمن اعتراض به محروم کردن فرزندان شان از تحصیل،” از عدم رسیدگی به وضعیت دانشجویان ستاره دار” شکایت کرده و خواستار پیگیری این موضوع از سوی خود محمود احمدینژاد شدند.
آن ها در نامه خود که ۱۳ اسفند ۸۵ و پس از چندماه پیگیری و بی نتیجه ماندن اعتراضات دانشجویان ستاره دار خطاب به احمدی نژاد نوشتند:
“به ما میگویند، فرزندانتان با نظام عناد دارند و نهادهای امنیتی با ادامه تحصیلشان موافق نیستند، هیچکس نیز به ما و فرزندانمان توضیح نمیدهد که چه وقت و با کدام حرکت با نظامی عناد ورزیدهاند که در برپاییش ما نیز سهمی داشتهایم. چرا باید حق ادامه تحصیل از جوانان دانشجویی گرفته شود که یا اصلاً فعالیت دانشجویی نداشتهاند یا اگر هم داشتهاند، اصلاً به سبب این فعالیتهای قانونی و شناسنامهدار، در هیچ مرجع صالح انضباطی یا قضایی محکوم نشدهاند و اگر هم محکومیتی دارند، ربطی به عناد با نظام ندارد؟ آیا اگر متصدیان امر فرصت بحق ادامه تحصیل را از گروهی جوان کوشا و با استعداد ایرانی دریغ نکنند، برای امنیت نظام جمهوری اسلامی بحرانی خاص پدید میآید یا برعکس به امیدواری خانوادهها و خودشان تداوم میبخشد؟ کدام قاعده شرعی و انسانی میپذیرد که اینچنین با سرنوشت عدهای جوان و اعصاب و احساسات خانوادههای آن ها بازی شود و به سبب اختلاف سلیقه، دانشجویانی لایق از ادامه تحصیل باز بمانند؟ و مگر ملاک وضع حال افراد نیست؟”
(منبع: وب سایت عصرایران به نقل از خبرگزاری ایسنا، ۱۴ اسفندماه ۱۳۸۵)
این نامه به امضای ژینا حسنپور (مادر سعید اردشیری)، صغرا شاکری(مادر مهدی امینزاده)، نصرت عزیزی(مادر محمدشورش مرادی)، سلیمه فتوحی(مادر حنان عزیزی بنیطرف)، زهرا قاسمی(مادر حامد حسندوست)، مهری کافی احمدآبادی( مادر محسن فاتحی)، عظمت گلرخ (مادر زهرا جانیپور) ، ثوبیه محمدزاده(مادر سالار ساکت)، مهناز مدبری(مادر پیمان عارف) ، منصوره موفقی(مادر سیامک کریمی) و صدیقه نقرهای(مادر فرهاد ذاتعلیفر) رسیده بود و رونوشتی از آن به دفتر محمد مهدی زاهدی وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری و دفتر مرتضی نوربخش رییس دبیرخانه گزینش استاد و دانشجو ارسال شده بود.
پاسخ نهادهای مسوول
از سال ۱۳۸۵ تا کنون مقام ها و نهادهای مسوول از جمله وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، سازمان سنجش و هیات مرکزی گزینش دانشجو به جز اعلام شفاهی محرومیت از تحصیل به دانشجویان ستاره دار و ارجاع برخی از آن ها به نهادهای امنیتی چون وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پاسخ قابل توجهی به اعتراضات دانشجویان محروم از تحصیل نداده اند.
پویان محمودیان دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه امیر کبیر تهران در این باره به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت:
“عمدتا پاسخ این بود، ابراز تاسف و ناراحتی می کردند که کسی با رتبه من ستاره دار شده است. ابتدا قول پی گیری می دادند. بعد از یک مدت می گفتند که ما سعی خود را کردیم. مسئله، مسئله وزارت اطلاعات است. وزارت اطلاعات بر پرونده شما مصر است و … در آخر سر هم دوستانه توصیه می کردند که برای ادامه تحصیل از کشور خارج شوم.”
صادق شجاعی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی تهران به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته است که هرگز پاسخی از مقام های مسئول دریافت نکرده و آسو صالح دیگر دانشجوی محروم از تحصیل در دانشگاه کردستان به کمپین بین المللی حقوق بشر گفته است:
” آنها از دادن هر پاسخی خودداری می کردند و هر یک از اعضای کمیته انضباطی دیگری را مقصر می دانست. در واقع به جز نهاد رهبری در دانشگاه، هیچ ارگان یا فرد دیگری از حکم صادره دفاع نکرد. بدین ترتیب من یقین حاصل کردم که این حکم از سوی نهاد رهبری دانشگاه صادر شده است. چون پیش از این نیز میان من و این نهاد اختلافاتی بوجود آمده بود.این اختلافات حتی پس از این نیز ادامه داشت. نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه کردستان در نامه ای به سایت دانشجویان کرد(www.kurdishstudents.com) که من خود مسئولیت آن را برعهده داشتم، تمامی اظهارات من را تکذیب کرد.(سند شماره ۶/نامه نهاد رهبری دانشگاه به سایت دانشجویان کرد)
یکی از نزدیکان سعید مرادی دانشجوی محروم از تحصیل رشته حقوق دانشگاه گیلان به کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت:
“سعید جهت ارائه دادخواست اعتراض علیه سازمان سنجش به دیوان عدالت اداری هم مراجعه کرده که علاوه بر اینکه اصلا دادخواستش را تحویل نگرفتند فرمودند که شورای عالی انقلاب فرهنگی دیوان را از رسیدگی به چنین پرونده هایی بازداشته است. دوست سعید مرادی آقای پیمان عارف که در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در گیلان با هم فعالیت می کردند هم در سال ۸۶ حکمی از دیوان مبنی بر بازگشت به تحصیل گرفته بود که بعد از اطلاع، شورای عالی انقلاب دیوان را طی نامه شدید الحنی دیوان عدالت اداری را از ورود به شکایت دانشجویان محروم از تحصیل منع کرد.”
بسیاری از دانشجویان محروم از تحصیلی که کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با آن ها مصاحبه کرده به همچین گفتند که پس از بارها مراجعه به سازمان سنجش و هیات مرکزی گزینش و نمایندگان مجلس شهرهای خود پاسخ مثبتی دریافت نکرده اند و به ویژه مسئولان دبیرخانه هیات گزینش دانشجو به آن ها گفته که وزارت اطلاعات” صلاحیت شما برای ادامه تحصیل را احراز نکرده است.” برخی از این دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل هم اکنون در بازداشت به سر می برند و شماری از آن ها به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که ترجیح داده اند به جای ادامه پیگیری محرومیت از تحصیل شان، برای ادامه تحصیل از ایران خارج شوند.
وصال ممتازی دانشجویی که خاطر دیانت بهایی از ادامه تحصیل محروم شده گفته است:
” پس از پرس و جو از طرف حراست دانشگاه به اینجانب گفته شد که دلیل اخراج شما به خاطر مسئله بهائیت بوده و این دستور از جانب وزارت علوم،تحقیقات و فناوری کشور که زیر نظارت شما اداره می شود به دانشگاه ابلاغ شده است.جای بسی تأسف است.”
نامهی وصال ممتازی دانشجوی محروم از تحصیل بهایی به محمود احمدی نژاد،۱۹ مرداد ۱۳۸۹
شفق تیماجچی نیز گفته است:
“بعد از مراجعه به دانشگاه به ما گفتند که باید به سازمان سنجش مراجعه کنید که آن ها نیز مثل وزارت علوم به ما پاسخ دادند و در آخر طی مراجعه مجدد به دانشگاه به ما اعلام کردند که باید انصراف بدهید و بصورت ضمنی می خواستند ما را راضی به انصراف کنند و اسمی از اخراج برده نشود. که من نیز انصراف ندادم و در حال حاضر نیز وضعیت تحصیلیم معلق آموزشی ثبت شده است.”
(منبع: گفت وگوی شفق تیماجچی با وب سایت جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، ۶ مهرماه ۱۳۸۹)
سونا قلی نژاد دانشجوی محروم از تحصیل بهایی درباره پاسخ مقام های مسئول گفته است:
“مسئولین و اساتید دانشگاه ناراحت بودند واظهار می کردند که «واقعا حیف است که از تحصیل محروم بشوی» ،حتی حراست دانشگاه. اما فقط در این میان رییس دانشگاه بسیار بد برخورد می کرد و به من توهین کرد . وی می گفت:عدالت همین است واسلام همین رو میگه.”
(منبع: گفت وگوی سونا قلی نژاد با وب سایت جمعیت مبارزه مبارزه با تبعیض تحصیلی)
نگین سیاحی دانشجوی بهایی اخراج شده از دانشگاه ساری نیز این باره گفته است:
” برخورد مسئولین به این شکل بود که همه بدون استثنا میگفتند:«ما ماموریم و معذور!» و زمانی که من پرونده ام را می خواستم می گفتند:« به ما دستور دادند هیچ مدرکی ندهیم، حتی یک نوشته.» اما اساتید برخورد مناسبی داشتند، برای درسهایی که نمراتشان را لازم داشتم، حاضر شدند از من امتحان بگیرند. مخصوصا استاد آمار و احتمالم گفت:« تحصیل حق انسانی شما است.» این شخص در همایش وهابیت حضور داشت و بعد از ان ماجرا چند بار از من پرسید:« مسئله ای برای اخراجیت پیش نیامد؟» همیشه پی گیر بود و نگران. “( منبع: گفتگوی جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی با نگین سیاحی دانشجوی بهایی اخراج شده از دانشگاه ساری، ۲۶ خرداماه ۱۳۸۹)
به آرش شاهسوندی گفته شده که “نقص پرونده شما مربوط به مذهب است.” این دانشجوی محروم از تحصیل درباره پاسخ مسئولان به پیگیری و اعتراضش گفته است:
“بعد از چند روز مراجعه مسئول حراست به من گفتند که نقص پرونده شما مربوط به بخش مذهب است که هیچ کدام از چهار مذهب موجود را انتخاب نکرده بودم. پاسخ من نیز روشن بود، چون به هیچ کدام از مذاهب نامبرده در فرم مربوطه اعتقاد نداشتم و در نهایت بنابر درخواست ایشان در فرم مربوطه اعتقادم به دیانت بهایی را مرقوم داشتم و در نتیجه پس از چند روز ایشان از طرف ریاست دانشکده آقای دکتر اکبری به بنده شفاها ابلاغ کردند که به دلیل اعتقادم به دیانت بهایی بنده دیگر حق انتخاب واحد و تحصیل در این دانشکده را نخواهم داشت. (منبع: گویانیوز، رنجنامه آرش شاهسوندی دانشجوی بهایی محروم از تحصیل، ۲۲ مهر ۱۳۸۷)
سینا دانا یکی از دانشجویانی که در سال ۸۷ از دانشگاه سهند تبریز اخراج و از تحصیل محروم شد،درباره پاسخ مسئولان به پیگیری هایش گفته است:
چندین بار با مسئولان دانشگاه تماس گرفتم و آنها ابراز بی اطلاعی نموده و مرا امیدوار نمودند که شما نیز مثل دیگر دانشجویان به درسهایتان ادامه خواهید داد . تا اینکه امروز ۱۳ اسفند ماه سال ۱۳۸۷ حتی مشخصات من در سایت محو شده و هنگامی که می خواستم وارد سایت شوم با این پیام روبرو شدم که “این کاربرغیر فعال شده” . درپی دیدن این پیغام با دانشگاه تماس گرفتم و بعد از چندین ساعت بالاخره خانم چراغی مسئول دفتر و مدیریت دانشگاه جواب تلفن را داد و به من گفت که سازمان سنجش نام شما را از لیست سایت حذف نموده و امکان پی گیری تنها از طریق این مرجع امکان پذیر است وقتی خواستار دلیل یا برهان برای این اقدام شدم تلفن را قطع کرد و دیگر جواب من را ندادند.
(منبع: نامه سینا دانا،دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه سهند، ۱۵ اسفند ۱۳۸۷)
پرهام اقدسی: دانشجوی محروم از تحصیلی که در رشته فیزیک اتمی مولکولی دانشگاه بوعلی سینا همدان تحصیل می کرد و به خاطر دیانت بهایی از تحصیل محروم شد نیز درباره پاسخ سئولان گفته است:
“مسئولان دانشگاه بنده را به استناد تصویب نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب ۶/۱۲/۶۹ و به علت اعتقادم به دیانت بهائی از دانشگاه اخراج نمودند و بعد از آن از ورودم به دانشگاه ممانعت به عمل آورده و علی رغم اصرار بنده هیچگونه حکم رسمی نیز به اینجانب داده نشد.”
نامه پرهام اقدسی، ۲۵ شهریور۱۳۸۷
شایان وحدتی به کمپین بین المللی حقوق بشر گفته است که مقامات مسئول او را ” بدون هیچ مبنای حقوقی” از تحصیل محروم کرده اند و در نتیجه پیگیریهای حقوقی در جهت استیفای حق دانشجویان محروم از تحصیل به او گفته شده که براساس “مصوبه ای از شورای انقلاب فرهنگی از تحصیل بهاییان در دانشگاه ها جلوگیری می شود.” (منبع ا و ۲) (رنجنامه پرهام اقدسی، نماینده دانشجویان بهایی محروم از تحصیل، وب سایت عصر نو، ۲۵ شهریور ۱۳۸۷)
حسام میثاقی دانشجوی محروم از تحصیل و عضو “کمیته پیگیری حق تحصیل بهاییان” نیز به کمپین گفت:
“اعتراض ها از چند سال پیش به وزارت علوم، سازمان سنجش و شورای عالی انقلاب فرهنگی به صورت کتبی و حضوری ابلاغ شده است. اما مسئولان هیچ گونه پاسخی نمی دهند و خود را بی تقصیر می دانند. حتی موردی هم پیش آمده که در ۲۶ آذر سال ۸۷ زمانی که بنده و نوید خانجانی به وزارت علوم مراجعه کردیم به مدت یک روز در اتاقی در وزارت علوم بازداشت شدیم و مورد تهدید و بازجویی قرار گرفتیم چرا که نامه ای محرمانه به دست آورده بودیم که مسئولان وزارت علوم نمی خواستند آن نامه از وزارت خارج شود و ما نامه را به آن ها نمی دادیم.”
حسام میثاقی در باره اینکه محتوای این نامه چه بود،به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:
“در نامه صراحتا ذکر شده بود که اخراج این دانشجو به دستور حراست وزارت علوم و وزارت اطلاعات انجام شده است. اسکن نامه هم موجود می باشد و من برای شما می فرستم. زمانی که من صحبت های لاریجانی را شنیدم تنها متعجب شدم. در این سال ها ما همواره دروغ شنیدیم و تنها تعجب کردیم از این که یک دستگاه حکومتی تا چه حد می تواند اعمالش را کتمان کند؟ما نسلی هستیم که سال ها دروغ شنیدیم و اگر خواستیم دروغ ها را فاش کنیم به زندان افتادیم. مثل نوید، ایقان، سما و شاید هم درسا…”
نتیجه پیگیری ها
بیست دانشجوی محروم از تحصیل در مهرماه سال ۱۳۸۸ نامه ای خطاب به علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی نوشتند و از خواستند تا”وضعیت دانشجویان ستاره دار را پیگیری کند.”
دانشجویان محروم از تحصیل در نامه خود با اشاره به بازداشت شماری از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل، تاکید کردند که:
“یک ماه و نیم گذشته از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد و ستاره دار کردن فعالین دانشجویی، مسوولان یا به تکذیب و یا به شانه خالی کردن از مسوولیت پرداخته اند و مدام دانشجویان محروم از تحصیل را بین نهادهای مربوط و غیرمربوط پاسکاری کرده اند، اما تاکنون و پس از پیگیریهای متعدد به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم. حتی قول و دستور آقایان زاهدی، دانشجو، پورعباس و عباسپور مبنی بر حل مشکل دانشجویان ستاره دار که یا در دیدار حضوری یا در مصاحبه با خبرگزاری های رسمی و پس از پیگیری های متعدد ما داده شد، نیز تاکنون منجر به ثبت نام دانشجویان محروم از تحصیل در دانشگاه های پذیرفته شده نشده است.”
(منبع: آقای لاریجانی! وضعیت دانشجویان ستاره دار را پیگیری کنید، نامه ۲۰ تن از دانشجویان ستاره دار به رئیس مجلس شورای اسلامی،روزنامه مردمسالاری،شماره ۲۱۹۶ و تاریخ ۲۵ مهر ماه ۱۳۸۸)
این نامه تا حد زیادی بیانگر نتیجه پیگیری سایر دانشجویان محروم از تحصیل نیز هست. صادق شجاعی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی و پویان محمودیان دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه امیر کبیر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته اند که پیگیری ها و اعتراض شان نسبت به محرومیت از تحصیل نتیجه نداشته است.در میان صادق شجاعی حتی بازداشت شده و مورد احضار و بازجویی نیز قرار گرفته است.چنانکه شماری دیگر از دانشجویان محروم از تحصیل از جمله مجید دری،ضیاء نبوی،مهدیه گلرو،نوید خانجانی،درسا سبحانی، پیمان عارف،علی قلی زاده و بسیاری دیگر از دانشجویان محروم از تحصیل از نزدیک به دو سال پیش تاکنون بازداشت،احضار یا مورد بازجویی قرار گرفته اند و برخی از آن ها همچنان زندانی هستند.
آسو صالح دانشجویی که محرومیت از تحصیل او با حکم کمیته انضباطی صورت گرفته نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته است:
“پس از پیگیری و اعتراض”حکم کمیته انضباطی عینا تائید شد و اعتراضات من بی پاسخ بود.”
سپهر عاطفی نیز به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت که:
“بنده شخصا به سازمان سنجش مراجعه کردم و به ریاست جمهوری، کمیسیون اصل نود مجلس، وزارت علوم، سازمان سنجش، امام جمعهی اصفهان، دیوان عدالت اداری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اصفهان و تمام نهادهایی که فکر میکردم با محرومیت از تحصیل بنده در ارتباط باشند و بتوانند کاری کنند نامه نوشتم. اما متاسفانه هیچ نهادی پاسخگو نبود، عدهای تنها اظهار تاسف میکردند و عدهای دیگر میگفتند کاری از دستشان بر نمیآید. من و دوستانم بعد از نتیجه نگرفتن سعی در رسانهای کردن موضوع و استمداد از نهادهای بینالمللی کردیم اما بازهم به نتیجهی اصلی که ورود محرومین از تحصیل بهایی به دانشگاهها بود دست نیافتیم.”
راحیل مهدی زاده که به خاطر دیانت بهایی در کنکور ورود به دانشگاه ستاره دار شده و در کارنامه اش با عنوان”نقص در پرونده” مواجه و در نهایت طی ۳ سال پیاپی ۸۴ تا ۸۶ از ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل محروم شده با تاکید بر پیگیری های مداومش و مراجعه مکرر به سازمان سنجش به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که با وجود آنکه علاوه بر پیگیری از مراکز دولتی برای مراجع تقلید نیز نامه نوشته اما هرگز حق تحصیل به او داده نشده است.راحیل مهدی زاده به کمپین گفت: “متاسفانه هیچ کدوم از این اقدامات نتیجه ای در پی نداشت.”