نامه مجید دری از زندان درواکنش به برخورد با دانشجویان انگلیسی: هیچ کس چون دانشجویان ایرانی نمی تواند شما را درک کند
مجید دری زندانی عقیدتی و از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی تهران با ارسال نامه ای که نسخه ای از آن در اختیار کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران قرار گرفته است در خصوص برخورد خشونت آمیز پلیس انگلستان با دانشجویان این کشور نوشته که هیچ کسی چون دانشجویان ایران نمی تواند آنچه برای انان رخ داده را درک کند.
مجید دری از ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ به دلیل پیگیری ها واعتراضات مسالمت آمیز در خصوص محرومیت از تحصیل برخی از داوطلبان ورودی به تحصیلات عالی از تحصیل محروم و به شش ونیم سال زندان و تبعید در شهر بهبهان محکوم شد.
متن این نامه در زیر می آید:
سلام بر دانشجویان فرانسه.سلام بر دانشجویان آلمان.سلام بر دانشجویان بریتانیا سلام بر دانشجویان ایتالیا.سلام بر دانشجویان یونان و سلامی بر تمام دانشجویان دنیا.
انگار بر جبین ما دانشجویان حک شده است که بزنندمان،که اعتراضمان را با خشونت پاسخ گویند و پلیس ضد شورش دست در دست حکومت به مظلوم نمایی بپردازد. انگار این نیروی آوانگارد وظیفه ای را بر عهده گرفته که بر آن میداردش تا در برابر هر ستمی که بر جامعه تحمیل میشود بایستد و نترسد و بگوید و بجنگ و حتی اگر تنها ماند و کتک خورد و به زندان افتاد و متهم شد،باز صدایش را در گلو نگه ندارد و و چون ناقوسی خواب را بر خواب زدگان پریشان سازد.انگار بر تارک هر حکومتی نوشته شده که سرکوب دانشگاه و دانشجو پایداری می آورد،ثبات می آورد و این یعنی ماندن و کوچکترین حرکتها را با سختترین برخوردها پاسخ میدهند و انگار دانشجو با علم به تمامی این انارها،با تمامی تهدیدها و تحقیرها و تبعیدها و زندانها،تن به هیچ ظلمی نمیدهد که در کنار ظلم مادن،مایه ننگ است برایش و جز خواری حاصل دیگری ندارد و دانشجو بودنش در گرو اعتراضیست که فریادش میکند و چون پتکی بر سر تمامیت خواهان فرو می آورد.
ما دانشجویان ایران سالهاست با آنچه که برای شما رخ داده دست به گریبانیم.همیشه تنها مانده ایم و سختترین مصائب نصیبمان گشته است.هیچ کس جز ما نمیتواند شما را درک کند؛شما در مقابل افزایش شهریه اعتراض کردید و چنین و چنانتان کردند و ما در برابر سلب ادامه تحصیلمان که اینجا گویی امتیاز است و نه حق.شما در کنار مردمتان در برابر حکومت که افزایش سن بازنشستگی و…. را تحمیل میکرد ایستادید و ما در ابتدایی ترین حقوقمان که همانا برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم بود،آنهم از بین کسانیکه حکومت انتخابشان کرده بود!و این امر خود نقض هر گونه انتخاب آزادی است.شما در برابر تغییر سیاستهای آموزشی قد علم کردید و ما سالهاست که به این امر اعتراض داریم و بارها به نحوه انتصاب روسای دانشگاهها اعتراض کرده ایم که البته حاصلی جز طرد و محرومیت از تحصیل نداشته است.و طرفه آنکه اکنون زمزمه تغییر رشته های دانشگاهها را سر داده اند وفلسفه و علوم اجتماعی و سایر رشته های علوم انسانی را زائد میشمارند و در صدد حذفش از دانشگاهند و اگر بگویم وزیر علوم کشور میگوید دانشگاه را با خاک یکسان میکنیم و اینگونه برای معترضین خط و نشان میکشند،آه از نهادتان بر خواهد آمد.بی گمان این گفته ها درددلی است با شما که اکنون میفهمید که ما چه ها کشیده ایم.آنسان که ما با گوشت و پوست فمهیدیمتان.
درود بر شرفتان که تن ندادید به حکومت و حکومت مداران.که این مشخصه و مرز بین دانشجو و غیر دانشجوست.بگذارید نگویم آنگاه که سر و صورت خونینتان را دیدم،و ضربت باتوم و مشت و لگد را که پیس بر پیکرتان فرود میآورد،چه دردناک بود وسهمگین.چه تاسف برانگیز بود آنگاه که شورشی خواندندتان و پلیس پس از ارتکاب این اعمال،به مظلوم نمایی پرداخت و زخمیهای خود را ،نه جای ضرب باتوم بر بدن شما و سر شکسته تان را.درود بر یکایکتان.
حال من بعنوان دانشجویی که در ایرانم و البته به جرم دفاع از حق تحصیل در زندان و تبعید بسر میبرم،بعنوان قطره ای از دریای خروشان جنبش دانشجویی ایران و صدایی از فریادهای آنان،و با اجازه دوستانم که در زندانند و با توجه به این امر که آنان را همراه خود و شما میدانم و میدانم که آنها هم حرفی جز این ندارند،از حرکتتان،از اعتراضتان و از جنبشتان اعلام حمایت میکنم و همصدا با شما به دولتمردان میخروشم.
بی گفتگو اگر کاری بیش از این میتوانستم میکردم اما همین اندازه را پذیرا باشید
درود و سلام بر شرف یکایکتان و سلام بر همتتان.
بامید روزی که هیچ اعتراضی با باتوم و پلیس پاسخ داده نشود.
زنده باد آزادی
مجید دری
دانشجوی تبعیدی به زندان بهبهان