آخرین لحظه های پیش از اعدام در گفت وگو با مادر محمدوعبدالله فتحی: آخرین آرزویش این بود که من را بغل کنند اما اجازه ندادند
وبلاگ کمپین- صبح سه شنبه ۲۷ اردبیهشت ماه حکم اعدام دو برادر محمد و عبدالله فتحی شورباریکی اجرا شد. مادر این دو اعدامی با اظهار اینکه بچه هایش بدون رسیدگی به شکایت شان وبرآورده شدن آخرین آرزوی زندگی شان که درآغوش کشیدن مادرشان بود اعدام شدند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« همه حرف ما این بود که قبل اعدام به شکایت آنها رسیدگی شود، گفته بودیم که چه عجله ای دارید اینها که دست شما هستند و جای نمی روند ، از ۹ ماه پیش شما هستند اول به شکایت شان رسیدگی کنید و بعد اعدام شان کنید ولی متاسفانه این کار را نکردند.» (فایل صوتی مصاحبه کامل با مادرفتحی)
عبدالله و محمد فتحی شورباریکی در اسفند ۸۹ به اتهام سرقت مسلحانه از طلافروشی های کرج همراه با پنج نفر دیگر دستگیر شدند و در دادگاه شعبه ۴ انقلاب اسلامی اصفهان به اتهام سرقت و محاربه به اعدام محکوم شدند که این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد.
عبدالله فتحی در نامه ی خطاب به دادسرای نظامی اصفهان و دادستان در تاریخ ۱۱ اسفند ۸۹ از افرادی که آنها را «شکنجه گران خود» نامیده به نام های سرهنگ حسین زاده رئیس پلیس اصفهان، سروان قدرت اله رحیمی و ستوان بهرامی و تعدادی از درجه داران شکایت کرده بود و مدعی مواردی چوی شکنجه ها با شلاق ، ضرب و شتم شدید و تهدید به تجاوز گفته بود. او همچنین یک روز بعد نامه ای خطاب به دادگاه انتظامی قضات نوشت و از قاضی مقضی، محمد رضا حبیبی معاون دادستان اصفهان و نجفی ، بازپرس شعبه دهم دادگاه اصفهان شکایت کرد که در روند پرونده او و برادرش روال قانونی را اعمال نکردند و نسبت به شکایت آنها بی توجه بوده اند.
مهوش الاسوندی مادر دو اعدامی با اشاره به اینکه حکم به وکیل ابلاغ نشده بود ، گفت: « حکم اعدام به وکیلش اصلا ابلاغ نشد فقط یک روز قبل از زندان با من تماس گرفتند و گفتند فردا صبح بیا که می خواهیم بچه ها را اعدام کنیم و من باورم نمی شد. امروز صبح هم پس از آنکه بچه هایم را دیدم به مسول بند الف تای زندان و معاون زندان گفتم که بالاخره این حکم را به من نشان می دهید تا بفهمم به چه حکمی بچه هایم اعدام می شوند که گفتند حکم هنوز نیامده، دست قاضی است. گفتم به بچه هایم نشان می دهید؟ گفتند حتما. گفتم از کجا بفهمم که نشان دادید ، پسرم گفت دیگر بحث نکن مادر، فایده ندارد. »
مهوش الاسوندی مادر دو اعدامی گفت: ساعت ۴ صبح جلوی در زندان بودیم، جمعیت زیادی هم پشت در زندان بود، هر چی در را کوبیدیم در را باز نکردند بعد گفتند راس ساعت ۶ در را باز می کنیم. پس از ورود و بازرسی بدنی وارد حیاط زندان شدم که در آنجا همه جمع بودند از مسولان زندان تا ۳۰، ۴۰ سرباز مسلح، آنجا پتوی را پهن کردند و گفتند بنشنید تا بچه ها را بیاوریم، یکی یکی آنها را آوردند، اول عبدالله آمد.»
مادر عبدالله فتحی با اظهار اینکه قبل از اعدام آخرین آرزوی پسرش اجرا نشده است، گفت: قبل از اعدام شنیده ام که آخرین آرزوی مجرم پرسیده می شود و بعد اجرایش می کنند اما پسر من وقتی گفت که دستم را باز کنید تا مادرم را بغل کنم، گفتند قانون به ما این اجازه را نمی دهد. گفتم مادر آخر اینجا همه چیز قانونی است و پر از آدم های قانونمند هستند، اشکال ندار د من تو را بغل می کنم. ولی برایم سخت بود که آخرین آرزوی پسرم که بغل کردن من بود اجرا نشد.
بیژن فتحی، پدر آنها که اکنون در ترکیه به سر می برد با اشاره به فعالیت های سیاسی فرزندانش گفت: من هنوز متوجه نشدم اتهام پسرانم محاربه بود و یا سرقت. آخر آنها که جنگی با نظام و خدا نداشتند. بیژن فتحی با اشاره به اینکه او و برادر همسرش از فعالان سیاسی ایران بودند ، گفت: در دوران بازجویی پسرانش را به ارتباط با دایی شان که جز اعدامی های دهه ۶۰ بوده و اکنون در خار ج از کشور به سر می برد متهم کرده اند.