وضعیت بحرانی سلامتی فعال کارگری در گفت وگو باهمسرش: «منصوراسانلو باید هرچه سریعتر تحت عمل جراحی قرارگیرد»
با حادتر شدن بیماری قلبی منصور اسانلو و عدم انتقال او به بیمارستان همسر این زندانی عقیدتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « او بار دیگر گرفتگی عروق پیدا کرده و هر روز هم حالشان بدتر می شود. دکترهای زندان هم گفته اند که او هر چ زودتر باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد. ما مدارک های پزشکی منصور را به دکترهای بیرون زندان نشان داده ایم و با مسولان زندان هم حرف زدیم اگر مساعدت کنند او را در اسرع وقت باید برای عمل جراحی یا حداقل آنژیو گرافی به بیرون زندان منتقل کنند.»
پراونه اسانلو در خصوص پاسخ مسولان زندان گفت:« والا شفاهی به من گفتند که دکترش را پیدا کنید ما هم اجازه می دهیم که او به بیرون فرستاده شود ولی تا بیرون نفرستند و کارهای پزشکیش انجام نشود باور نمی کنم. بعد از عمل هم ما نگرانی دیگری خواهیم داشت اینکه با شرایط پس از عمل دوباره به زندان برگردانده می شود در حالیکه محیط زندان اصلا برای او مناسب نیست.»
منصور اسانلو رهبر سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه شرکت واحد که هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد چند ماه پیش برای معالجه بیماری قلبیش در بخش سی سی یو با پابند و دستنبد بستری بود در حالیکه به هیچکدام از اعضای خانواده اش اجازه ملاقات با او را ندادند.او سوم تیرماه ۸۶ در نزدیکی منزل خود توسط ماموران امنیتی دستگیر شد و پس از محاکمه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام، حکم ۵ سال زندان قطعی را دریافت کرد.
پروانه اسانلو با اشاره به اینکه پس از چهار سال ونیم زندان او حتی یک روز هم مرخصی نداشته است در خصوص شرایط همسرش گفت: «ایشان شرایط سختی دارند، تلفن ندارند، تحت فشار هستند، ملاقات هایشان فقط کابینی است ، وضعیت بهداشت و غذایی خوبی ندارند. جمعیت زیادی در یک بند هستند و اینها همه فشار عصبی می آورد. همه اینها باعث شد که حمله قلبی به او دست بدهد و مشکلاتش همچنان ادامه داشته باشد. پزشکش گفته است محیط زندان برای او خطرناک است، او نباید دچار استرس شود و باید رژیم غذایی درست داشته باشد و در جای آرامی نگهداری شود چیزهای که الان ندارد.»
پروانه اسانلو درباره روزهای ملاقاتش گفت: « باور می کنید خانواده ها وقتی برای دیدن زندانی هایمان می رویم خوشحالیم ، حتی برای بیست دقیقه ملاقات از پشت شیشه. اما وقتی ملاقات تمام می شود آنقدرحالمان بد می شود که هیچکس با هیچکس حرف نمی زند چون شرایط بدشان را دیده ایم که چقدر سختی می کشند. یک عالمه حرف برای گفتن داریم تا می آیم حرف بزنیم زود وقت تمام می شود اینها همه سخت است با این حال روحیه اش خوب است و هیچ وقت شکایت نکرده است.همه زندانیان می گویند که ما خوبیم و نگران نباشید ولی ما وضعیتشان را می بینیم و نمی توانیم حرفشان را باور کنیم. هر بارسعی می کنم با روحیه قوی به دیدارش بروم لابد او هم همین فکر را پیش خودش می کند.»