بیانیه ۵۰۰ فعال وحامی جنبش زنان: به خشونت نظام یافته، توهین و تحقیر مداوم علیه زنان پایان دهید
بیش از ۵۰۰ تن از فعالان وحامیان جنبش زنان با انتشار بیانیه ای خواستار پایان دادن به خشونت علیه زنان در جامعه ایران شدند. در این بیانیه که کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران نیز آن را امضاء کرده است امضا کنندگان نوشته اند «نسبت به خشونت نظام یافته علیه زنان»، « تحقیر وتوهین مدام و مجرم سازی از قربانیان خشونت» اعتراض دارند و از حق زنان برای انتخاب نوع پوششان دفاع می کنند. امضا کننده گان همچنین از مسوولان قضایی و امنیتی خواسته اند که نسبت به اعمال خشونت جنسی و تجاوز در زندان ها و به زندانیان اعم از دختر وپسر پاسخگو باشند.
امضا کنندگان که مجموعه گسترده ای از فعالان جنبش زنان و حامیان آنها- افراد وسازمان های حقوق بشری- هستند در ادامه درخواست های دیگری را از ائمه جمعه و مسوولان قضایی و امنیتی، نهادهای قدرت، وگزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل مطرح کرده اند: « …از مسئولان قضایی و امنیتی در ایران می خواهیم نسبت به اعمال خشونت جنسی و تجاوز در زندان ها و به زندانیان اعم از دختر و پسر پاسخ گو باشند. از ائمه جمعه و مسئولان قضایی و امنیتی می خواهیم در خصوص اتهاماتی که به زنان وارد می کنند، از توصیف زنان به درنده و گزنده تا متهم کردن زنان قربانی به تحریک مجرمان پایان داده و از زنان از همان تریبون هایی که زنان را مورد توهین و اهانت قرار می دهند عذر خواهی کنند. از نهادهای قدرت در ایران، از نیروهای انتظامی و امنیتی و قضایی می خواهیم به جای نگرانی از تار موی زنان نگران جان و امنیت شهروندان باشند که به انحای مختلف مورد تهدید و خشونت قرار می گیرد، به آنچه در حیطه مسئولیت شان مربوط می شود عمل کنند نه اینکه در تشدید خشونت و آزار سهیم باشند. قربانیان خشونت دیده به مراقبت پزشکی و حمایتهای عاطفی و مددکاری همه ما نیازمندند، آنان مسئول آسیب های اجتماعی اعمال شده به خود نیستند. از جامعه پزشکی و مددکاری و همه شهروندان می خواهیم محترمانه، همدلانه و حمایتگرانه با قربانیان تجاوز برخورد کنند و آنان را برای بازگشت به زندگی عادی شان مدد رسانند. از گزارشگر ویژه حقوق بشر، آقای احمد شهید می خواهیم نسبت به تبعیض علیه زنان درایران توجه نشان دهد و ضمن ورود به ایران از نزدیک با فعالان زنان در ایران دیدار و گفتگو کند.»
فعالان حوزه زنان در گام نخست ضمن اعتراض به وضعیت زنان در ایران، و همراهی با کمپین های جهانی زنان علیه خشونت جسمی،جنسی و پلیسی، همبستگی خود را با مبارزات زنان در منطقه و سراسر جهان اعلام کرده اند ونوشته اند: «به نشانه اعتراض، دستبندهای بنفش به دست های خود می بندیم، و از آنان می خواهیم صدای ما در جهان باشند.»
در بخشی از این بیانیه تحلیلی آمده است: «دامنه خشونت علیه زنان در ایران از اعمال خشونت جسمی و روانی تا جنسی و امنیتی و فرهنگی روز به روز وسعت و شتاب بیشتری می یابد به حدی که حجم اخبار منتشره در باب خشونت علیه زنان از دایره اخبار ممنوع و مصلحتی هم فراتر رفته است. در کنار اعمال سرکوب و بازداشت روز افزون زنان و مردان اعم از شهروندان عادی یا فعالان اجتماعی و سیاسی، ایجاد نگرانی و ناامنی شهروندان با سایه سنگین حضور و ورود پلیسی و امنیتی بر مکان های خصوصی و عمومی، اعمال مجدد سیاست های دهه ۶۰ مانند تفکیک جنسیتی، کنترل پوشش دانشجویان و ایجاد دانشگاه های تک جنسیتی و اعمال سهمیه بندی و بومی گزینی جنسیتی، چند واقعه دردناک اخیر در باب تجاوزهای گروهی علیه زنان، اوج زن ستیزی و بی مسئولیتی مقامات نظامی و امنیتی و قضایی ایران را به نمایش گذاشت.»
این بیانیه می افزاید: «تجاوز پدیده ای تازه نیست، نه در کشور ما و نه سایر کشورهای جهان. همان طور که فمنیست ها و جنبش های ضد تجاوز در جهان نشان داده اند، این پدیده از ویژگی های جامعه مردسالار است که فرادستی مذکر را در فرایندی خشونت بار و مرعوب کننده علیه فرودستان، به ویژه زنان و نگه داشتن آنان در موقعیت ارعاب، ترویج می دهد. تجاوز، پدیده ای مردانه است اما نه بدان معنا که همه مردان متجاوز هستند. مخاطبان متجاوزان عمدتا زنان هستند اما نه بدان معنا که مردان در معرض تجاوز قرار نمی گیرند. تجاوز، اعمال سلطه، کنترل و اعمال قدرت در جامعه ای خشن و مردسالار است و در مناسبات سیاسی هم به کار گرفته می شود و قربانی می گیرد. تجاوز به تحریک جنسی متجاوز نیز ربطی ندارد و از کودک و نوجوان و مسن، غریبه و محارم را در بر می گیرد. آنچه مسئله تجاوز را ویژه ی جامعه ایران می کند، شکست برنامه های حاکمیت ایران است که سعی داشت و دارد با اعمال رفتار کنترلی و خشونت آمیز علیه زنان؛ با ترویج ریاکاری و پنهان کاری، جامعه ای اسلامی/ ارزشی/ اخلاقی و خالی از خشونت را به نمایش عمومی بگذارد. حال آنکه اخبار تجاوز و خشونت جنسی – چه هماهنگ و چه سرریز شده – واقعیت را آشکار کرده است. تاسف بارتر آنکه در جایی که با فقدان مکانیزم های حمایتی و بازدارنده از تجاوز و خشونت علیه زنان و کودکان رو به رو هستیم؛ پلیس و دستگاه قضایی به ترویج و تشویق خشونت می پردازند، دیگر دستگاه های حکومتی به جای همدردی با قربانیان خشونت و تجاوز و به جای مسئولیت پذیری در رشد و بروز آسیب های اجتماعی، قربانی را گناهکار می خوانند و سعی دارند بر وحشت زنان در عرصه عمومی و حتی خصوصی بیفزایند و زمینه حذف زنان را ازعرصه اجتماعی و مبارزات اجتماعی فراهم کنند…. براستی در فقدان سیستم های حمایتی و بازدارنده، قربانیانی که به رغم میل باطنی شان به بازگویی فرایند دردناک تجاوز می پردازند و یا از متجاوزان شکایت می کنند، شجاعتی ستودنی دارند. از همین روی با اقدام شجاعانه خود، از همگان می طلبند که در همراهی و همدردی با قربانیان تجاوز و عدم سکوت نسبت به ترویج بیشتر خشونت احساس مسئولیت کنند.»
در ادامه این بیانیه آمده است: « اخبار سایت های رسمی از تجاوز گروهی به زنان و گاه منجر به قتل زنان در استان های اصفهان (تجاوز ۱۴ مرد به ۱۰ زن)، گلستان( تجاوز ۴ مرد به پزشک روستا و تجاوز منجر به قتل دختری توسط دو مرد) و خراسان خبرمی دهند و خبرها همچنان ادامه دارد. در پی تجاوز گروهی به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر؛ دادستان شهرستان کاشمر حتی پس از رسانه ای شدن خبر پاسخ دقیقی برای عدم پی گیری نداد و تنها اذعان داشت که «دادگاه کیفری همان شهری که پرونده تجاوزش رسانهای شده دهها مورد از این پروندهها در حال رسیدگی دارد.» و اگر اخبار تجاوز گروهی به زنان در خمینی شهر اصفهان منتشر نمی شد و امام جمعه کاشمر لب به اعتراض به نقش دستگاه قضایی و انتظامی نمی گشود، اکنون به دلیل این که پرونده شاکی خصوصی نداشت یا شاکی آن جرئت شکایت نداشت همه متهمان آزاد بودند. در حمله و تجاوز نظام یافته و گروهی به زنان در یکی از باغ های خمینی شهر اصفهان، در حالی که اهالی خمینی شهر ضمن تجمع در برابر دادگستری این شهرستان خواستار پی گیری و برخورد جدی با این افراد شدند، مسئولان قضائی نه تنها سکوت کردند بلکه حتی کوشیدند کلیشه مردسالارانه ی«قربانی گناهکار است» را متوجه زنان شاکی، قربانی و خشونت دیده کنند. موضع گیری رسمی پلیس و امام جمعه اصفهان مقصر جلوه دادن زنان به دلیل نوع پوشش شان بود. امام جمعه خمینیشهر گفت:«آنها هم که مورد تجاوز قرار گرفتهاند آدمهای علیهالسلامی نبودهاند.»حتی رییس آگاهی اصفهان که خود مسئول امنیت شهروندان است اعلام کرد «اگر در این حادثه خانمها حداقل حجاب را در باغ رعایت کرده بودند، شاید مورد آزار و اذیت قرار نمیگرفتند.» اما دراین باره که چرا پلیس به رغم اطلاع از ماجرا، ۴۵ دقیقه بعد در محل حاضر شد توضیح نمی دهد، مشابه همین صحبت را یکی از مسئولان دانشگاه مشهد در پی تجاوز و ضرب وشتم یکی از دختران دانشجو دانشگاه مشهد مطرح کرده بود و به جای تاکید برقصور حراست دانشگاه گفته بود:«یک دختر باید حجابش را رعایت کند تا در امنیت به سر برد و چنین مشکلاتی رخ ندهد.»
نویسندگان بیانیه با نقد چنین دیدگاه هایی در جامعه آورده اند: «این ادعا ناشی از تفکری است که هرگونه مسئولیت مردان را در رفتار جنسی از آنان سلب و آنان را موجوداتی تصور می کند دارای شهوتی کنترل ناپذیر که تابع هیچ اخلاقیاتی نیستند، رضایت یا عدم رضایت طرف مقابل برایشان کمترین اهمیتی ندارد؛ تنها راه پیشگیری از چنین اتفاقات عدم تحریک آقایان است و مسئولیت آن هم بر زنان است؛ حتی اگر ناگهان در خواب در خانه شان مردی به آنان حمله کند چون حجاب نداشته اند مسئولند. موارد تجاوز در سالهای گذشته نیز نشان می دهد که زنان با هر پوششی حتی چادر مورد تجاوز قرار گرفته اند. این آقایان عاری از حس همدردی، با این اظهارنظرها و با قساوت تمام نمک به زخم قربانیان می پاشند و فرهنگ تجاوز را تشویق می کنند. بدینگونه، تجاوز نه به عنوان جنایت بلکه بخشی از طیف طبیعی رفتار جنسی مردانه ترسیم می شود.»
۵۰۰ فعال حوزه زنان و حامیان آنها با اشاره به موضوع آزار جنسی و تجاوز در زندان ها نوشته اند: «تجاوز و خشونت جنسی ابعاد دیگری نیز دارد. سالیان درازی است که گزارش ها و شهادت های زیادی، هرچند به سختی، از اعمال خشونت و شکنجه های جسمی و جنسی و روانی علیه زندانیان سیاسی اعم از زن و مرد، در بسیاری از زندان های شهرهای ایران – به ویژه پس از خروج زندانی از ایران- منتشر شده، می شود و بسیاری نیز همچنان ناگفته مانده است. تجاوز گاه به عنوای یک حربه سیستماتیک برای ارعاب به کار می رود. خشونت جنسی و جنسیتی نه تنها زنان که مردان را هم هدف قرار می دهد. فاجعه کهریزک، برخورد با دانشجویان کوی در زیرزمین ساختمان وزارت کشور نمونه هایی علنی شده از این دست اتفاقات بودند. بسیاری از جوانان – اعم از دختر و پسر – که در اعتراضات دو سال گذشنه بازداشت شده اند به ویژه آنان که شناخته شده نیستند و از دایره حمایتی کمتری برخوردارند روایت های دردناکی از این ماجرا دارند. بسیاری از آنان تاکنون یا وحشت از بازگویی داشته اند و یا چنان از نظر روانی به هم ریخته اند که نیازمند گذشت زمان برای شرح واقعه هستند و یا اساسا حتی به خاطر ترس از عواقب آن از افشای این نوع خشونت وحشت دارند. انتشار شهادتنامه های گوناگون درسایت های حقوق بشری، همچنین ویدئویی در سایت کمپین بین المللی حقوق بشر ایران و شهادت نامه دختری ۲۲ ساله از آنچه بر او رفته است، نمونه ای از این دست فجایع را نشان می دهد.»
بیانیه تحلیلی یاد شده ضمن اشاره به اینکه اعمال خشونت پلیسی بر زنان، نمادهای عمومی تری نیزدارد می نویسند:« سال هاست که سیاست ارشاد، تنبیه، توبیخ، تعزیز، ضرب و شتم زنان را عناوین گوناگونی چون طرح “مبارزه با بدحجابان”، “طرح عفاف”، “امنیت محور”، “تشدید امنیت اخلاقی”، یا “برخورد با مزاحمین نوامیس”… هدف قرار داده و آنان را با برچسب هایی چون بی حجاب، بد حجاب، حالا بد پوشش و مانکن… موردخشونت و تحقیر قرار می دهد. حتی تریبون های رسمی و مذهبی در خدمت گرفته شده اند و امامان جماعت و جمعه نیز از این تریبون ها برای ابراز خشم خود با توصیف زنان به موجوداتی “درنده و گزنده” بهره می گیرند. اعمال این سیاست ها تاکنون به دلیل بی توجهی و بی احترامی به حق زنان در انتخاب پوشش، نه تنها به رغم فشارهای نظامی علیه زنان پاسخ نداده بلکه جامعه را روز به روز جنسی تر و مقاومت زنان را در برابر برخوردهای پلیسی بیشتر کرده است. یکی از دکترین های جدید برای مدافعان جنسی شدن جامعه این است که «حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک میکند و سبب میشود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بیمعنایی نگردد» با همین ایدئولوژی هر روز هزاران مامور باید مراقب تار مو، اندازه و رنگ روسری و شکل مانتو زنان باشند تا بر اساس میزان تحریک پذیری شان، یا بخوانید”تحریک تخیل جنسی شان” هم با نشاط شوند و هم دختران و زنان را شناسایی، توبیخ و تنبیه کرده و هر روز شهر را با حضور شان نظامی تر کنند و به ضرب اجبار و سرنیزه و حضور نظامی، ظاهر اسلامی جامعه را حفظ کنند، چه باک اگر زیر پوست شهر هزاران زن و کودک قربانی خشونت جنسی و جسمی و روانی شوند. پرسش اینجاست: چگونه می توان آرامش و امنیت خاطر را به واسطه مامورانی در جامعه حاکم کرد که مشاهده خود آنان از شهروندان سلب امنیت می کند؟ آنان خود به الگوهای رفتاری و پوششی مناسبی برای حمله و تجاوز به زنان بدل شده اند، کم نبوده اند کسانی که زیر نام مامور و بسیج با هیبت ظاهری مشابه بسیجی و انتظامی و لباس شخصی با ایجاد رعب و وحشت به زنان تجاوز کرده اند.»
بیانیه با خطاب قراردادن رهبران ایران و نقد سیاست های اعمال شده در این خصوص می گویند: « حاکمیت ایران می توانست و می تواند به جای تکرار الگوی تشویق و ترغیب و ارعاب و بازداشت و تحمیل ارزش های اسلامی با سرنیزه بر دختران و پسران؛ به مقاومت علنی و یا حتی خاموش دختران و زنان در دفاع از حق انتخاب شان توجه کند، می توانست و می تواند به جای الگوگیری از سرکوب، والگودهی سرکوب به، دیگر کشورها، به آزادی انتخاب زنان در نوع پوشش احترام بگذارد. دلیل این همه اصرار برای حفظ ظاهر اسلامی جز این است که حجاب زنان برای حاکمیت ایران نه امر دینی و مذهبی که مسنله ای “سیاسی” و” ناموسی” و “نماد اسلامی بودن” حاکمیت است ولو به قیمت اعمال خشونت علیه زنان و ترویج خشونت جنسی و جسمی – روانی علیه زنان؟»