حسین رونقی ملکی پس از نوشتن نامه به دادستان مورد ضرب وشتم مامورسپاهی قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد
[audio:https://chrifa.wpengine.com/wp-content/uploads/ronaghi_maleki_aug_16_2011.mp3|titles=ronaghi_maleki_aug_16_2011]
والدین حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی از ضرب و شتم شدید او توسط ماموران زندان پس از ملاقات روز گذشته خود خبر می دهند. پدر حسین رونقی در گفتگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که این ضرب و شتم به دلیل نوشتن نامه پسرش به دادستان تهران بوده است. او با اظهار اینکه از این شکنجه ها دیگر خسته شده است خطاب به فعالان حقوق بشر گفت :« اگر می توانند جلوی این رفتارها را بگیرند و یا ما و پسرم را بکشند تا دیگر راحت شویم. آخر اینهمه شکنجه برای چیست.» نامه حسین رونقی ملکی نشان می دهد که دادستان تهران به صورت مستقیم در مرخصی ندادن به وی برای معالجه دست داشته چرا که پزشکی قانونی چندین ماه قبل موافقت خود را با مرخصی او اعلام کرده بود.
حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویسی که پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ بازداشت شد و هم اکنون کلیه های وی به شدت صدمه دیده و نیازمند مراقبت جدی پزشکی است در تاریخ ۲۳ مرداد ماه نامه ای خطاب به دادستان تهران نوشت که در آن درباره مشکلات بند ۳۵۰ زندان اوین و از نیاز فوریش به درمان در خارج از زندان نوشته بود.اما روز گذشته خانواده حسین رونقی پس از ملاقات کابینی هفتگی توسط هم بندی های پسرشان شنیدند که او به دلیل همان نامه مورد ضرب وشتم یک مامور قرار گرفته است.
به گزارش سایت جرس حسین رونقی ملکی، در نامه اش خطاب به دادستان تهران نوشته است:« آقای دولت آبادی یادتان هست در مورد وضعیت وخیم جسمیام به خاطر دو عمل جراحی کلیه، داشتن سنگ کیسه صفرا، آنژین قلبی و شکستگی دندان که هدیه بازجویان است برایتان گفتم. یادتان هست گفتم شرایط دسترسی به تغذیه مناسب و دارو، کلینیک تخصصی و محیطهای آرام برای استراحت من فراهم نیست. در مقابل شما چه گفتید؟ تنها پاسخ دادید که به دلیل مخالفت سپاه نمیتوانید مرا به مرخصی اعزام کنید. یادتان هست در ملاقاتهای پیشین گفته بودید که اگر پزشکی قانونی با اعزام تو به مرخصی موافقت کند، تو را به مرخصی میفرستیم. بعد از صحبتهای شما تحقیق کردم و دیدم که سه ماه قبل از اظهارات جنابعالی، پزشکی قانونی موافقت خویش را با اعزام من به مرخصی اعلام کرده و برای شما فرستاده بود. »
زلیخا موسوی، مادر حسین ملکی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« امروز از زندان به ما زنگ زدند و گفتند که پسرم را دیروز مامور اطلاعات سپاه پس از ملاقات کتک زده است، او از حال رفته و چند ساعت همان طور در زندان مانده تا او را به بیمارستان طالقانی فرستادند، وقتی بهوش هم آمده او را بلافاصله به زندان برگردانده اند. پسر من پس از ماه ها شکنجه و ۱۱ ماه انفرادی و نداشتن ملاقات حضوری و مرخصی نامه ای به دادستان نوشته است، به خاطر همین یک نامه او را روانه بیمارستان کرده اند. او کلیه هایش خونریزی دارد آنوقت او را کتک هم می زنند. ما مادر و پدریم. چطور اینهمه می توانیم اذیت و آزار به فرزندمان را تحمل کنیم. دیگر شورش را در آورده اند. حالم بد است ، نمی دانم چه کنم، چه بگویم. اینها می خواهند پسرم را بکشند، خودشان هم چند بار به ما گفتند ما حسین را می کشیم. من از سازمان های حقوق بشری می خواهم که به پسرم کمک کنند.»
احمد رونقی ملکی نیز درباره وضعیت کنونی پسرش به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت: « من امروز هر چقدر با مسولان زندان و دفتر دادستان تماس گرفتم کسی جواب نداد. نمی دانم الان وضعیت حسین چطور است، نمی دانم چرا اینقدر فرزندم را اذیت می کنند. از مسولان خواهش دارم که به این وضعیت رسیدگی کنند و به پسرم اجازه بدهند تا امشب با ما تماس بگیرد.ما هر هفته برای ۱۵ دقیقه ملاقات کابینی از تبریز به تهران سفر می کنیم، حدود ۱۲ ساعت در مسیر هستیم بعد هم می شنویم که پسرمان را کتک زده اند. آخر این درست است.»
احمد رونقی ملکی که به شدت از وضعیت پسرش نگران و ناراحت است، گفت:« در کشور ما نه قانون وجود ندارد و نه کسی که برویم به او بگویم که بی قانونی اعمال می شود. آخر نمی شود در زندانی که زیر نظر حفاظت سازمان زندان ها است هر مامور سپاهی که دلش می خواهد، بیاید و پسرم را کتک بزند. واقعا من متاسفم برای کشوری که فقط ادعای اجرای عدالت را دارد، قانونی نیست و مسولی هم وجود ندارد که به شکایت ها رسیدگی کنند و سازمان های حقوق بشر هم فقط حرف می زنند.حرف به درد زندانیان سیاسی نمی خورد.»
زلیخا موسوی با اشاره به ملاقات روز گذشته با پسرش گفت:« دیروز حسین به ما گفت که دادستان تهران به ملاقاتش رفته و گفته برای وثیقه آزادی او یک یا دو میلیاردی نوشته اند اما مثل اینکه سپاه می خواهد حسین عفو بنویسد مگر حسین چکار کرده است که عفو بنویسد.»
حسین رونقی ملکی ۲۲ آذر ماه سال ۸۸ بازداشت شد و در دادگاه تجدید نظر به ۱۵ سال حبس قطعی محکوم شد و اکنون در زندان اوین به سر می برد. او پیش از این نامه دیگری نیز در تاریخ ۲۰ تیرماه خطاب به دادستان تهران نوشته و تقاضا کرده بود به دلیل وضعیت وخیم جسمیش مرخصی استعلاجی به او داده شود: :«هر چند تاکنون در برابر حکم ناعادلانه دادگاه سکوت کردهام اما این بار به حکم وجدان و عقل در برابر به خطر افتادن سلامتیام سکوت نمیکنم.»