همسر دکتر فریبرز رییس دانا: فقط به علت عقاید متفاوتش به زندان محکوم شد
همسر فریبرز رییس دانا، کارشناس اقتصادی و عضو کانون نویسندگان با اظهار اینکه انتقال همسرش به زندان در روندی نامتعارف و نامعقول صورت گرفته است، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که از زمان بازداشت تا کنون او فقط یکبار با منزل تماس داشته است. آزاده برقانی با انتقاد از وضعیت همسرش گفت: در ایران مجرمی که میلیاردها در جیب دارد به راحتی از فرودگاه بین المللی خارج می شود و در جای دیگری زندگیش را ادامه می دهد اما اقتصاد دانی به دلیل عقاید متفاوتش باید به زندان برود.»
دکتر فریبرز رییس دانا در تاریخ ۲۸ آذرماه ۱۳۸۹ پس از گفتگویی با تلویزیون بی بی سی در مورد طرح هدفمندی یارانهها و “نیو لیبرالی” خواندن این سیاست در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او یکماه پس از حبس از زندان آزاد شد اما در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۹۰ به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق عضویت در کانون نویسندگان و و امضای برخی بیانیه های سیاسی و همچنین مصاحبه های انتقادی با رسانه های خارج از کشور در خصوص عملکرد دولت جمهوری اسلامی به یکسال زندان از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه محکوم شد. همچنین فریبرز رییس دانا از حدود ۱۰ سال پیش به دلیل صحبت ها و نوشته های انتقاد آمیزش از تدریس در دانشگاه ها به صورت رسمی محروم شد و در این سال ها تنها به عنوان استاد مهمان در دانشگاه های مختلف برای تدریس دعوت می شد. او روز دوشنبه اول خرداد ماه توسط ماموران پلیس امنیت بازداشت و برای گذارندن دوران حبسش به زندان اوین منتقل شد.
بازداشت این منتقد سیاست های اقتصادی دولت در حالی صورت گرفته است که در روزهای اخیر او در مصاحبه های خود از تصمیم دولت برای تغییر قانون کار در انتقاد کرده بود. او در یکی از مصاحبه های اخیر خود با مجله اقتصادی رادیو فردا با انتقاد از سیاست های اقتصادی دولت گفت:: «به اعتقاد من آینده این روند اقتصادی خطرناک است و یکی از خطرهای آن، ورشکستگی گسترده نظام پولی و بانکی کشور است. در این میان بیشترین فشار به لایه های پایینی جامعه وارد می شود.» (منبع)ّ
آزاده برقانی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در خصوص چگونگی بازداشت همسرش در تاریخ دوشنبه اول خرداد ماه گفت:« ۹ آذر ماه سال ۱۳۹۰ از سوی دایره اجرای احکام برای فریبرز نامه آمد که خودش را به زندان معرفی کند و متعاقبا برای وثیقه گذارش نیز نامه فرستاده شده بود که او را به زندان معرفی کند. اما فریبرز در تمام این مدت تاکیدش بر این بود که من خودم به زندان نمی روم اگر می خواهند خودشان بیایند و من را ببرند. تا اینکه روز یکشنبه ۳۱ اردبیهشت سه نفر از پلیس امنیت به منزل آمدند و با لحن دوستانه ای از فریبرز خواستند تا فردا خودش را به پلیس امنیت معرفی کند.از آنجا که فریبرز قبلا بارها برای بازجویی احضار شده بود. ما فکر می کردیم این بار هم مثل دفعات قبلی است و او برای یک سری سوال وجواب و نصحیت شنیدن احضار شده است. به همین دلیل از آنجا که شعبه پلیس ۲ امنیت نزدیک خانه ما است من و فریبرز قدم زنان تا آنجا رفتیم اما به محض اینکه فریبرز خودش را معرفی کرد دو مامور او را به ماشینی هدایت کردند و خواستند تا به زندان اوین برود. من هم در ماشین دیگری دنبالشان رفتم و دیدم که فریبرز وارد اوین شد. بهرحال این یک روش عجیب برای فرستادن زندانی به زندان بود.»
همسر فریبرز رییس دانا با اظهار نگرانی از وضعیت جسمی او به کمپین گفت:« او از زمان بازداشتش تا به حال فقط یکبار آن هم ۴۵ دقیقه پس از ورودش به زندان با من تماس گرفت و فقط گفت به وثیقه گذارش بگویم برود وثیقه اش را آزاد کند چون او در زندان دیگر می ماند. اما شرایط جسمی فریبرز من را به شدت نگران می کند، او ۶۹ سال دارد و مبتلا به بیماری های خاصی است که باید تحت کنترل و درمان باشد. حالا نمی دانم آیا او در زندان امکان ادامه درمانش را دارد؟ آیا به موقع به او داروهایش داده می شود و آزمایش هایش انجام می شود. او در سال گذشته فقط سه بار عمل جراحی روی چشم هایش داشته است. »
آزاده برقانی با اشاره به اینکه همسرش به دلیل سخنرانی ها و مصاحبه هایش در این مدت تحت فشار شدید بوده است به کمپین گفت:« فریبرز در تاریخ ۷ آذرماه سال ۱۳۹۰ به همراه تعدادی دیگری از اساتید در انجمن جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی سخنرانی داشت و درآنجا در خصوص جنبش وال استریت و بهار عربی صحبت های کرد. پس از آن بلافاصله نامه ای از دایره اجرای احکام گرفتیم که خواسته بودند فریبرز خودش را به زندان معرفی کند. بعد هم از وزارت اطلاعات پیامی دریافت کردیم، پیام این بود که فریبرز به علت سخنرانی در چنین جاهای خودش را در سیکل وزارت اطلاعات قرار داده است. دیگر هر بچه دبستانی می داند معنی سیکل چیست. بهرحال جای همسرم و امثال او در زندان نیست. او فقط یک اقتصاد دان منتقد است، همین. »