با روی کار آمدن رئیس جدید صداوسیما آیا «رسانهملی» تغییر خواهد کرد؟
تحلیل، کمپین بینآلمللی حقوق بشر درایران: با صدورحکمی از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۵ آبان ماه ۹۳، محمد سرافراز جانشین عزتالله ضرغامی در صدا وسیما شد. آیت الله خامنهای در حکم تنفیذ رییس جدید صداوسیما با اشاره به مسئولیت تاریخی رسانهی ملی در حفظ و ارتقای استقلال فرهنگی و هویت انقلاب ایران اسلامی تأکید کردهاست: «سازمان صداوسیما با مأموریت خطیر هدایت و مدیریت فرهنگ و افکار عمومی جامعه به مثابه دانشگاه عمومی، وظیفهی گسترش دین، اخلاق، امید و آگاهی و ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی در میان آحاد ملّت را بر عهده داشته و به عنوان موتور محرک و مشوق پیشرفت کشور، وظیفهی پشتیبانی رسانهای همهجانبه و مبتکرانه در امر بسیج عمومی ملّت و نیز کمک به مدیریتهای اجرایی در جهت تأمین اهداف و اجرای سیاستهای کلان نظام و تحقق سند چشمانداز کشور را بر دوش دارد.»
به این ترتیب به دوران ده ساله ریاست عزت الله ضرغامی برصدا وسیما پایان داده شد و این سوال را پیش روی گذاشت که با این انتصاب جدید چه تغییراتی را می توان در اداره این نهاد پراهمیت رسانه ای انتظار داشت؟
محمد سرافراز کیست؟
محمدسرافراز که به همراه علی لاریجانی از روزنامه اصولگرای رسالت به صداوسیما آمد، تابهحال مسوولیتهای زیادی در این نهاد داشته است. با آنکه قریب به ۲۰ سال است که سرافراز معاون برون مرزی صدا و سیما است، اما چهره ای کمتر شناخته شده در میان مردم و اهالی رسانه و سیاست است. محمد سرافراز، به جز معاون برون مرزی صدا و سیما، مدیر شبکه تلویزیونی پرس تیوی و همچنین از اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی بوده است؛ شورایی که اعضای آن با حکم رهبر جمهوریاسلامی، انتخاب میشوند. به گزارش نشریه آنلاین روز، برخی منابع گفتهاند که حسین محمدی، معاون سیاسی صدا و سیما و معاون فرهنگی بیت رهبر جمهوریاسلامی، حامی اصلی وی برای پست ریاست صداوسیما بودهاست. نام سرافراز از سال گذشته به لیست تحریمهای اتحادیه اروپا به عنوان یکی از ناقضان حقوقبشر اضافه شد. وی که از سال ۷۱ در پست معاونت برون مرزی صدا و سیما فعالیت میکند، چند سالی نیز در مقر این سازمان در برلین مستقر بود. وی همچنین مدیریت شبکههای تلویزیونی العالم، هیسپان تیوی و آیفیلم را به عهده داشته است.
ناراضیان وچهرهای نا آشنا
با توجه به این واقعیت که ریاست صدا و سیما فراتر از جنبههای فرهنگی- رسانه ای، در عرصه سیاسی کشور نیز بسیار حائز اهمیت است، طی ماههای گذشته در خصوص اینکه چه کسی جانشین ضرغامی خواهد شد، حدس و گمان های بسیاری مطرح شد. حدس و گمانهای زیادی در این مدت درباره جانشین ضرغامی بهراه افتاد.
به همین جهت هرکدام از نیروهای سیاسی فعال در حکومت، گزینههایی را برای ریاست مطرح میکردند. اما از بین تمامی افراد سرشناسی که نامشان مطرح شد، رهبر ایران محمدسرافراز را برگزید. پاسخ به این سوال که چرا رهبری در دو مقطع اخیر و بعد از ریاست علی لاریجانی به صداوسیما از افراد نه چندان سرشناس برای این پست استفاده کردهاست را تا حدود زیادی میباید در کارکرد و کارنامه این نهاد جستوجو کرد.
صداوسیما به سبب کارکردهایش همواره از دو سو مورد انتقاد بوده است. این نهاد مهمترین بلندگوی نظام در شکل دادن به افکارعمومی است. نظام پیامهای سیاسیاش را ازطریق رادیو و تلویزیون به جامعه منتقل میکند. باوجود بی رقیب بودن نهاد صداوسیما و ممنوع بودن تاسیس شبکههای تلویزیونی و رادیویی خصوصی در ایران اما در طی سالهای اخیر و با سربرآوردن رسانههای رقیب مثل برخی روزنامههای غیردولتی، اینترنت و فضای مجازی و نیز شبکههای تلویزیونی فارسی زبان، به نظر می رسد که حاکمیت خود را با بحران مخاطب و ترس از دست دادن بیننده و شنونده مواجه می بیند.
شکست در میدان رسانهها برای مقامات حکومتی به مثابه از دست دادن افکار عمومی، به عنوان سرمایه ای که ادامه سیاست های کنونی جمهوری اسلامی را امکان پذیر می کند خواهد بود. شاید برای همین است که طی سالهای گذشته صداوسیما برای جلب نظر مخاطبان بارها ازبسیاری از اصول فرهنگی نظام و خط قرمزهایی که برای آن تعیین شده عبور کرد. در واقع باهدفی سیاسی کم کم تغییراتی در شکل و فرم برنامه های رادیو و تلویزیون ایجاد شد. دراین بین چیزی که تغییرنکرد، پیام های سیاسی و نقش صداوسیما در سرکوب مخالفان بود.
این وضعیت باعث شده است که صداوسیما به صورت توامان هم مورد انتقاد دموکراسی خواهان ایران و هم لایه های سنتی جامعه مثل بخشی از حوزه علمیه قم قراربگیرد. همانگونه که دویچه وله گزارش داده است:« روحانیان و اصولگرایان از برخی برنامههای صدا و سیما گلایه دارند، اصلاحطلبان از رویکرد جناحی این سازمان انتقاد میکنند و روزنامه جوان، نزدیک به سپاه پاسداران، “رسانه ملی” را متهم میکند که به رسانهای خصوصی تبدیل شده است.» منظور روزنامه جوان کندی روند مجوز دادن به یک شبکه تلویزیونی وابسته به سپاه است به نام شبکه “عصر” که برنامههای صدا و سیما را به اندازه کافی انقلابی نمیدانند. آنها محور اصلی برنامههای این شبکه را پرداختن به موضوعهایی نظیر “دفاع مقدس، اندیشههای اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی” اعلام کردهاند.
برای همین به نظر می رسد که رهبر ایران فردی را به ریاست صداوسیما برگزیده که عقبه چندانی در سیاست ندارد و به همین جهت در همین ابتدای کار در این خصوص کمتر مورد داوری قرار می گیرد. غیرسیاسی و ناشناس بودن رییس تلویزیون فرصتی است برای آرام نگهداشتن منتقدین ازیکسو و فراجناحی بهنظررسیدن صداوسیما از سویی دیگر.
کارنامه ضرغامی؛ شریک سرکوب، متحدنیروهای امنیتی
شاید یکی از صریحترین و رایجترین نقطه نظرهای رسمی درباره دوران ریاست ضرغامی بر صداوسیما را محمود میرلوحی مشاور حقوقی و پارلمانی وزارت کشور به زبان آورد. وی در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا با ابراز تأسف از «بلندگوی یکطرفه و مونولوگ دولت شدن» صدا و سیما در هشت سال گذشته، گفت: «عملکرد صدا و سیما نه در هشت سال دولت آقای احمدینژاد و نه در دولت آقای خاتمی و نه امروز قابل رضایت نبوده و نیست که این امر نیز دلایل جدی دارد.» او در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد که صدا و سیما در رونق شبکههای ماهوارهای نقش اول را دارد و امروز در روستاها و نقاط دوردست کشور هم از ماهواره استفاده میشود. میرلوحی با اشاره به این که قانون اساسی جمهوری اسلامی که ۳۵ سال پیش تصویب شده تاکید کرد که با توجه به تحولاتی که در حوزه ارتباطات به وجود آمده ساختار صدا و سیما نیز باید متحول شود.
او با اشاره به اینکه صداوسیما به پایان خط رسیده است از خصوص سازی رسانه ای دفاع کرد: «حوزه ارتباطات بسیار دگرگون شده است و با وجود این موضوع در سال ۵۸ هم در عصر ۴۴ قانون اساسی موضوعی در مورد خصوصیسازی حوزه اقتصاد و در کنار آن بحث صداوسیما مطرح شده بود که در حوزه اقتصادی به این مرحله رسیدیم که دیگر اقتصاد دولتی جواب نمیدهد و باید از خصوصیسازی بهره بگیریم و من معتقدم در صداوسیما هم به خط آخر رسیدهایم و باید به بند ۴۴ توجه جدی کنیم.»
اگر چنانچه داوری یکی از مسوولان نظام نسبت به صداوسیما اینگونه است میتوان حدس زد که داوری منتقدان و مخالفان حکومت درباره آن چیست. در تمام این سالها صداو سیما و بالاخص تلویزیون مورد انتقاد فعالان مدنی و سیاسی و نهادهای حقوقبشری قرارگرفتهاست.
عزتالله ضرغامی از اعضای پیشین سپاه پاسداران است که مدتی را هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذرانده بود. او در سوم مرداد ۸۳ با حکم رهبر جمهوری اسلامی، برای پنج سال به ریاست صدا و سیما منصوب شد. این حکم با وجود انتقادات فراوان به وی، در سال ۸۸ و تا تابستان ۹۳ تمدید شد.
صداوسیمای ضرغامی طی ده سال ریاست او بر این دستگاه، عملاً همواره بلندگوی بخشی از نیروهای سیاسی بوده و حتی همه حکومت را نمایندگی نکردهاست چه برسد به منتقدین و مخالفان وضعیت موجود. عملکرد تلویزیون در انتخابات سال ۱۳۸۸ شاید روشنترین و صریحترین تصویر از صداوسیما را به عموم مردم نشان داد. اراذل و اوباش نامیدن تظاهرکنندگان، حمایت از یک کاندیدای خاص، پخش اعترافات تلویزیونی زندانیان، حمایت از دولت احمدینژاد و سانسور مخالفان تا سال آخر ریاست جمهوری وی، متهم کردن و تخریب چهره فعالان مختلف سیاسی و اجتماعی و هنری و حتی ورزشی منتقد و غیره و غیره تنها بخشی از انتقادات گستردهای است که افراد و گروههای مختلف درباره دوران ریاست ضرغامی برصداوسیما عنوان میکنند.
با وجود اینکه حس روحانی در اولین جلسه هیآت دولت پس از انتخاب محمدسرافراز به عنوان رییس صداوسیما خطاب به وی گفته که «صدا و سیما باید آزادی بیان و افکار را تضمین کند و بنابراین یک رسانه فراجناحی و فرا اقوامی و در یک کلمه رسانه ملی و متعلق به عموم ملت ایران است که باید از منافع و عزت همه ملت دفاع کند» اما با توجه به کارکرد آن و مراکز فرماندهی اش بهنظر میرسد گفتههای رییس جمهور تنها یک آرزو بنظر بیاید.