تبدیل مخالفت با حکومت، به «بزرگترین«منکر دینی» در عصر حاضر؛ توجیهی برای سرکوب منتقدان
حجتالاسلام محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی در جلسهای با روحانیون و طلاب استان گیلان تاکید کرد که بزرگترین منکر در ایران مخالفت با حکومت است. چنین تفسیری از رابطه دین، حکومت و مخالفان سیاسی، از سوی نزدیکترین افراد به رهبر ایران، شفاف ترین اظهار نظر مقامات عالی رتبه نظام سیاسی ایران در رابطه با سرکوب منتقدان و مخالفان سیاسی و همچنین اقلیت های مذهبی به شمار می رود.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، محمدی گلپایگانی حکومت اسلامی را “بزرگترین معروف عصر حاضر” دانست و گفت: “همه ما با مظاهر گناه مخالف هستیم، اما قطعا مخالفت و مبارزه با حکومت اسلامی بدترین منکر است و هر کس در هر لباس و مقامی با این حکومت مخالفت کند، بزرگترین منکر را انجام داده، زیرا برای تشکیل این حکومت خونهای پاک هزاران جوان ریخته شده است.” او “مخالفت زبانی و اقدامی با حکومت اسلامی و القای شبهه در این حکومت” را از جمله مصادیق منکر دانست و اضافه کرد: “تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای قرآن، فقه، تفسیر، روایات و اسلام ناب به وجود آمده است و با فداکاری مردم حفظ خواهد شد.”
اهمیت سخنان رئیس دفتر آیتالله خامنهای در آن است که هرگونه “مخالفت” با حکومت را نه تنها ذیل مفهوم دینی “منکر” قرار میدهد، بلکه آن را “بزرگترین منکر” نیز معرفی میکند. به این ترتیب بر اساس این نگرش که اکنون به دیدگاه حاکم بر ایران نیز تبدیل شده است، مخالفت با حکومت به گناهی دینی تبدیل میشود که باید با آن مقابله کرد و این مقابله نیز از جنس محافظت از دین خواهد بود. بر اساس چنین نگرشی است که مخالفان حکومت در ایران حتی به دلیل “مخالفت زبانی“، با تبعاتی سنگین مواجه میشوند و با توجه به همین رویکرد است که چرایی برخوردهای گسترده خلاف قانون با مخالفان روشنتر میشود.
همچنین به دلیل همین نگرش است که حتی رباخواری از آنجا که کاری به “نظام ندارد، گناهی کوچکتر از بدحجابی است، چرا که به تعبیر آیتالله سبحانی، بدحجابها در حال دهان کجی به “نظام” هستند.
البته این اولین بار نیست که رئیس دفتر آیتالله خامنهای چنین سخنانی بیان کرده است. حجتالاسلام محمدی گلپایگانی در اردیبهشت ماه سال گذشته نیز در مراسم عمامه گذاری طلاب حوزه علمیه در گلپایگان اعلام کرد که مطابق تعریف آیتالله خامنهای “بزرگترین منکر در جامعه” مخالفت با حکومت است. او از قول رهبر جمهوری اسلامی گفت: “ایشان فرمودند که امروز بزرگترین معروف حفظ نظام جمهوری اسلامی و بدترین منکر مخالفت با نظام اسلامی است، ایشان با این جمله باب جدیدی را برای تحقیق و پژوهش علما باز کردند.” محمدیگلپایگانی ادامه داد: “امروز برخی فکر می کنند نهی از منکر تنها نهی کردن افراد بدحجاب در خیابان است و البته که این کار بسیار مهمی است اما باید بدانیم بزرگترین منکر مخالفت با نظام اسلامی است.”
آنچنان که محمدی گلپایگانی نیز تاکید میکند، این سخنان، همان چیزی است که رهبر جمهوری اسلامی نیز بیان کرده و از آن حمایت نموده است. خامنهای طی سخنرانی عمومی خود در سال جدید تاکید کرد: “مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگترین معروفها و نهی از بزرگترین منکرها. بزرگترین معروفها در درجه اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. […] نقطه مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است.”
حساسیت آیتالله خامنهای به انتقاد از حکومت و “مخالفت زبانی” با آن آنچنان است که در فتوایی رسمی تاکید کرد که مردم حتی در صورتی که از جانب مسئولان حکومتی تحت ستم قرار گرفته باشند، حق اظهار علنی آن “در برابر مردم” را ندارند. خامنهای در پاسخ به “استفتا“ی یکی از مقلدانش که “آیا بیان ظلم یا خیانت بعضی از مسئولین ادارات در برابر مردم جایز است؟” فتوی داده بود: “گزارش دادن ظلم به مراکز و مراجع مسئول برای پیگیری و تعقیب بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّی اگر از مقدمات نهی از منکر محسوب شود واجب میگردد، ولی بیان آن در برابر مردم وجهی ندارد بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامیشود حرام است.”
ارجاع مخالف سیاسی به درون دستگاه “منکر دینی”، تبعاتی گسترده در سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی داشته است. بسیاری از احکام قضایی صادر شده علیه مخالفان از احکامی که به اتهام “تبلیغ علیه نظام” صادر میشود تا احکامی که به بهانه “محاربه” یا “فساد فی الارض” داده میشود، با تکیه بر همین فرض اولیه است که مخالفت با حکومت اسلامی “منکری دینی” است و به هر نحوی که صورت گیرد باید هزینهای سنگین را به دنبال داشته باشد.
از سوی دیگر، مسئولان جمهوری اسلامی، هرگونه مخالفت با حکومت را به مخالفت با ولایت فقیه تغییر داده و آن را نیز مخالفت با اساس دین تبدیل میکنند. فارغ از اینکه اساسا نظریه سیاسی “ولایت فقیه” در دستگاه فقهی شیعه، نظریهای غالب نیست و بسیاری از فقهای شیعی، قائل به هیچگونه ولایتی برای فقیهان نیستند، باید توجه کرد که تبدیل مخالفت با آن به مخالفت با اساس دین، نوعی اجبار در فهم دینی و یکدستسازی دستگاه مذهبی اکثریت نیز تلقی میشود. این اجبار تفسیری برای دین اکثریت، در کنار سرکوبهای مذهبی که برای اقلیتهای دیگر دینی وجود دارد، بحران ادعای دینیشدن حکومت را بیشتر نمایان می کند.
آیتالله محمد یزدی، رییس کنونی مجلس خبرگان رهبری چند سال پیش و در تیرماه سال ۱۳۹۰ طی سخنانی اعلام کرد که اساسا امکان اشتباه “ولی فقیه” منتفی است و او هرچه کند، درست است. یزدی گفته بود: “ولی مطلق فقیه در تصمیمات خود هیچگاه اشتباه نمیکند؛ چراکه اگر بخواهد تصمیمی بگیرد و این تصمیم صد در صد به ضرر امت اسلام باشد، وظیفه لطف امامتی امام زمان(عج) ایجاب میکند که به هر نوعی وی را ارشاد کند.” او همچنین تاکید داشت: “حضرت آیتالله خامنهای فقیهی عالی مقام، وارسته، جامعالشرایط، مدیر، مدبر و دارای مزایای فوقالعاده و از گرانبهاترین سرمایههایی هستند که خداوند متعال برای این کشور نگه داشته بود.”
به نظر میرسد که نتیجه نهایی این “توهم” آن بوده که اگر مخالفتی با “ولی فقیه” شود، در واقع مخالفت با حقیقت مطلق شده است. با چنین نگرشی است که آیتالله مصباح یزدی بدون هیچ پردهپوشی اعلام میکند که “مخالفت با ولایت فقیه مخالفت با ائمه(ع) و در حد شرک بالله است.” و حجتالاسلام علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید می کند: “تخلف از فرمان ولی فقیه در حکم مخالفت با فرمان خدا و امام زمان(عج) است.” به این ترتیب حکومت جمهوری اسلامی برای منتقدان و مخالفان خود، حتی اگر به تعبیر رئیس دفتر آیتالله خامنهای، مشغول”مخالفت زبانی” باشند، هیچ حقی قائل نیست.