مخالفت خامنهای با ترویج موسیقی؛ وزارت ارشاد در برابر نیروی انتظامی و سرنوشت مبهم کنسرتها
بر اساس گفتگویی که خبرگزاری مجلس در ایران با وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی منتشر کرد توافقی میان این وزارتخانه و نیروی انتظامی صورت گرفته است تا برگزاری کنسرتهای موسیقی از سر گرفته شود.
این خبرگزاری از برگزاری نشست مشترک علی جنتی با عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور برای تعیین تکلیف موضوع برگزاری کنسرت خبر داد واز قول جنتی نوشت: “در این نشست توافق شد که شیوه نامهای میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با نیروی انتظامی برای مشخص و شفاف شدن چارچوب کار و وظایف و مسئولیتها دستگاهها امضا شود، تا دیگر مشکلی برای برگزاری کنسرتها پیش نیاید.”
جنتی همچنین فاش کرد در دولت گذشته آییننامهای به تصویب رسیده بود که به اداره اماکن نیروی انتظامی اجازه میداد تا در مورد برگزاری کنسرتها دخالت کند اما “در نشست اخیر مقرر شد که برای رفع مشکلات پیرامون برگزاری کنسرتها، هماهنگیهای لازم در این رابطه هم انجام شود.”
سخنان وزیر ارشاد به این معنی است که آییننامه سابق همچنان پابرجاست و از این پس قرار است که “هماهنگیهای لازم” با نیروی انتظامی نیز انجام شود. گرچه اگر همین قدم موجب بازگشایی کنسرتهای موسیقی شود، قدمی مهم خواهد بود، اما به نظر میرسد که ماجرای هماهنگی با نیروی انتظامی، ماجرایی پیچیدهتر باشد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از این، طی سخنانی در همایش فرهنگ و هنر استان یزد با اشاره به تعطیلیهای مکرر کنسرتهای موسیقی گفته بود: “وزارت ارشاد توجه جدی به حوزه موسیقی دارد و ما موسیقی را لامذهبی نمیدانیم و در مورد مجوزهایی که صادر میکنیم نیز احساس مسئولیت میکنیم و هم اشعار و هم آهنگها را کنترل میکنیم.”
به گزارش خبرگزاری فارس، او با تاکید بر اینکه نمیتوانیم دور این هنر خط بکشیم، اضافه کرده بود: “اشکال از موسیقی نیست بلکه اشکال از خطاهایی است که در کنسرتها به رغم همه تعهدات رخ میدهد.” به این ترتیب به نظر میرسد که هماهنگی با نیروی انتظامی برای اجرای همان “تعهدات”ی است که برای برگزاری کنسرت گرفته میشود و جلوگیری از “خطاهایی” که در کنسرتها رخ میدهد. البته هنوز هم مشخص نیست که چگونه ممکن است پیش از برگزاری کنسرت از انجام تعهدات آن باخبر شد و برای “مجوز”های ارشاد، مجوز گرفت.
در طول دو سال ریاستجمهوری حسن روحانی، دهها کنسرت موسیقی در شهرهای گوناگون با وجود داشتن مجوز رسمی از وزارت ارشاد و انجام هزینههای گزاف مالی، لغو شده و هنرمندان مختلف و مشتاقان موسیقی آنان را قربانی خود کرده است. کشمکش بر کنسرتهای موسیقی –همچون ماجرای ورود زنان به ورزشگاهها– در واقع بخشی از آزمون اقتدار دولت در برابر جریانهای تندرو داخلی محسوب میشود که تاکنون بجز ناکامی دولت نتیجه دیگری نداشته است. صدور مجوزهای مکرر برای برگزاری کنسرتهای موسیقی هم موجب عقبنشینی مخالفان آن نشده است.
اواخر دیماه سال گذشته، حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تاکید بر اینکه وزارت ارشاد فقط مسئول صدور مجوز کنسرتها است گفته بود: “ایجاد امنیت و نظم برای کنترل محیط بیرونی کنسرتها وظیفه وزارت ارشاد نیست. […] مسئولان ممکن است بنا به مصالحی تشخیص دهند که این کنسرت ممکن است با حاشیههایی مواجه شود و آن را لغو کنند. ما نمیتوانیم دربرابر مجریان و افرادی که برنامه اجرا میکنند؛ مقاومت کنیم.”
سخنگوی وزارت ارشاد توضیح نداده بود که اگر مرجع صدور اجازه برگزاری این کنسرتها در ساختار حکومتی، وزارتخانه مطبوع او است، چگونه است که بخشهای دیگر حکومت از آن تبعیت نمیکنند، و اگر اجازههای صادر شده آنقدر بیارزش است که امکان حمایت از برگزار کنندگان را به وزارت ارشاد نمیدهد، چرا این وزارتخانه صدور مجوزها را متوقف نمیکند؟ در این میان آنچه نمایان میشد، کشمکشی پنهانی بود که بر سر “حوزه فرهنگ” جریان داشت.
پس از لغو کنسرت موسیقی در بوشهر که با حمله گروههای فشار انجام شد، امام جمعه بوشهر، آیتالله صفاییبوشهری از معترضان به کنسرتهای موسیقی حمایت کرد.
در همان روزها، یکی از کنسرتهای موسیقی در شیراز نیز لغو شد و به دنبال آن آیتالله اسدالله ایمانی، نماینده آیتالله خامنهای در استان فارس و عضو مجلس خبرگان، طی سخنانی در جلسه شورای فرهنگ عمومی استان فارس از آنچه که “برگزاری مکرر کنسرت موسیقی” مینامید گله کرد و گفت: “متاسفانه در بخش فرهنگی شهر شیراز در افق نامشخصی فعالیت میکنیم به طوری که عنوان شیراز از سومین حرم اهل بیت (ع) با دهکده موسیقی در ایران در حال جابجایی است. ما مخالف برگزاری کنسرت و موسیقی در استان فارس نیستیم اما پرداختن به این موضوع اندازهای دارد و نباید به ماهیت شهر شیراز لطمه وارد کند. رکن و الزام اصلی شهر شیراز، پرداختن به فعالیتهای دینی و برقراری فضای دینی و مذهبی است که باید از نگاه کارشناسی بررسی شود.”
چندی بعد، تعدادی از کنسرتهای موسیقی در مشهد هم لغو شد و این بار آیتالله سیداحمد علمالهدی، امام جمعه مشهد در خطبههای نماز جمعه این شهر گفت: “از نظر بنده برگزاری کنسرت در مشهد آزادی هنر نیست بلکه ولنگاری و مطرببازی است و طرفداران برگزاری کنسرت بدانند که حامیشان خبرگزاری رسمی آلمان همان کشوری است که با سلاح شیمیایی، صدام را در هشت سال جنگ علیه ایران یاری میکرد. به آلمان چه ربطی دارد که در یک گوشه مشهد کنسرت برگزار نشده است.” او اضافه کرد: “اگر در مشهد کنسرت اجرا نمیشود، این امر به معنای اعمال قدرت، حکومت و دستور و مسئله طلبگی نیست، ما با موسیقی مسئله نداریم، بلکه مسئله موسیقی مطرببازی است.”
مواضع نمایندگان آیتالله خامنهای در شهرستانها نشان میداد که ماجرای ممنوعیت کنسرتهای موسیقی از مرکزی قدرتمند در حال هدایت است.
سخنان چندی پیش رئیس نیروی انتظامی را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد. سرتیپ پاسدار حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی، به دیدار مراجع مذهبی قم رفت و در یکی از این دیدارها گفت: “اگر ممانعتی از حضور در کنسرتها و ورزشگاهها انجام میدهیم بر اساس وظیفه ذاتی و شرعی ماست چرا که در کشوری اسلامی هستیم و پاسداری از ارزشها وظیفه ذاتی ما برشمرده میشود.” او اضافه کرده بود: “تدبیر رهبر انقلاب اسلامی بر این است که از دستاوردهای انقلاب پاسداری کنیم و با توجه به رهنمودهای مراجع تقلید و حمایتهایی که همیشه انجام میشود امیدوارم بیش از گذشته بتوانیم انجام وظیفه کرده و شرمنده شهدا و امام راحل نباشیم.”
اهمیت سخنان فرمانده نیروی انتظامی در آن بود که مسئولیت رفتار پلیس در ایران را مستقیما به رهبر جمهوری اسلامی معطوف کرده بود. از سوی دیگر این کنایهها تنها چند روز پس از آن بیان میشد که حجتالاسلام حسن روحانی از نیروی انتظامی خواست که به جای اجرای اسلام و اجتهاد شخصی، به اجرای قانون بپردازند. برگزاری کنسرتهای موسیقی هم در واقع بخشی از همین اجتهادهای شخصی بر سر اجرای اسلام و یا اجرای قانون تلقی میشد.
در آن زمان سخنان روحانی مورد انتقاد برخی مراجع مذهبی قم قرار گرفت و منتقدان دولت را نیز خشمگین کرد. برای نمونه، روزنامه کیهان که توسط نماینده خامنهای اداره میشود، در گزارشی خطاب به روحانی نوشته بود: “نخستین انتظار هر مسلمان آگاه و دلسوزی از پلیس یک کشور اسلامی، اجرای احکام ومقررات اسلامی است. اگر پلیس جمهوری اسلامی هم مجری احکام شریعت مقدس نباشد، پلیس کدام کشور مجری حکم الله است!؟ طبیعتا پلیس آمریکا و اسرائیل غاصب، چنین جایگاهی ندارد و مردم از آنها چنین انتظاری ندارند.”
اظهارات روحانی، آشکار شدن کشمکشی بود که در سالهای بعد از ریاستجمهوری او در جریان است. نیروی انتظامی که طبق قانون باید زیر نظر وزارت کشور عمل کند، در واقع جزیرهای جداگانه است که پاسخگوی وزیر کشور نیست و خود را موظف به تبعیت از اوامر رهبر جمهوری اسلامی میداند. هر گاه که اختلاف نظری میان رهبری و قوه مجریه بوجود میآید، نهادهای نظامی و انتظامی بدون توجه به اقتدار دولت، تنها منویات رهبری را اجرا میکنند و همین مساله موجب دوگانگی در فرایند تصمیمگیریها میشود. سربرآوردن گروههای موسوم به لباسشخصی و “ظاهرا خودسر” که از جانب نیروهای حافظ امنیت نیز حمایت میشوند، اولین نشانه چنین وضعیتی است.
هنر موسیقی، ضعیفترین حلقه بدنه فرهنگی در ایران است که به سادگی قربانی این کشمکش بیسرانجام شده است. ضمن آنکه باید توجه کرد، ذائقه رهبر جمهوری اسلامی نیز تمایلی به حمایت از هنر موسیقی ندارد. او در یکی از فتواهای مذهبی خود رسما گفته است: “ترویج موسیقى با اهداف عالیه نظام مقدس اسلامى سازگار نیست.” و با همین گرایش و نگرش است که فشار بر جامعه موسیقی ایران هر روز بیش از گذشته افزایش مییابد.