شتاب در اسلامی کردن علوم انسانی در دانشگاهها با همکاری وزارت علوم
با برگزاری همایش «کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی» که قرار است با هدف فراهم کردن زمینه اسلامی شدن علوم انسانی در ایران در ماه آبان در تهران برگزار شود، به نظر می رسد موضوع عملی کردن اعمال تغییرات جدی در دروس و آموزشهای دانشکده های علوم انسانی برای منطبق کردن آن با ایدئولوژی اسلامی وارد مرحله جدیدی خواهد شد. از جمله اهداف این برنامه، “نقد علوم انسانی غربی” و “هموار نمودن راه دستیابی به تئوری علوم انسانیِ اسلامی” عنوان شده است.
هفتم تیرماه گذشته، دبیر این کنگره در گفتگو با خبرگزاری تسنیم اعلام کرد: “اراده جدی در دستگاههای رسمی کشور وجود ندارد.” او گفت: “ما انتظار داریم دو اتفاق عظیم در کشور بیفتد. اول در سطح سیاستگذاری، مدیریت و برنامهریزی است که در دست دستگاههای رسمی نظام قرار دارد و ما توقع داریم که آنها وظیفه خود را قویتر انجام دهند. تلقی ما این است که در سطح مطلوب نیست. اینکه انجام نمیگیرد هم لایههای مختلفی دارد که به ما مربوط نیست اما واقعیت این است که اراده جدی سیاسی برای مدیریت این کار اتفاق نمیافتد. مسئله دوم و اساسیتر ما این است که فرصت عمل کردن به این دیدگاهها داده بشود.”
گرچه گروهی از راستگرایان مدتهاست که از کندی کار اسلامی شدن علوم انسانی گله میکنند، اما برگزاری این کنگره نشان می دهد که روند کار نه تنها متوقف نشده، بلکه در حال شتاب گرفتن هم هست.
روزنامه شرق، هشتم مرداد سال ۸۴ در گزارشی با عنوان “بازنگران علوم انسانی دوباره فعال شدند”، نوشت: ” در دولت روحانی بازنگران با همکاری تعریفشده و مؤثری از سوی وزیر جدید علوم، دوباره فعال شدهاند. بررسیها نشان میدهد از ابتدای سال ١٣٩۴، برنامه کارشناسی رشته فلسفه آماده ابلاغ به دانشگاههاست، دو گرایش جدید کارشناسیارشد رشته مطالعات زنان به تأیید شورای تحول و وزارت علوم رسیده، ۴۸ عنوان کاملا جدید برای اولین باردر علوم سیاسی طراحی شده و بازنگری در رشتههای هنر و هنر اسلامی در حال انجام است.” این روزنامه علت این تحولات را نزدیک شدن غلامعلی حدادعادل، رئیس کمیته بازنگری علوم انسانی به وزیر علوم و همکاری جدی آنها در این زمینه عنوان کرده بود.
همزمان سایت خبرآنلاین، که به معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد وابسته است، در گزارشی دیگر با اشاره به اخبار منتشر شده درباره “ایجاد رشتههای روانشناسی دین و روانشناسی تحولی در مقطع کارشناسیارشد روانشناسی” از “سرعت گرفتن بازنگری در علوم انسانی” خبر داد و نوشت: “تا پیش از این یعنی حدفاصل سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳ بحث بازنگری در علوم انسانی بنا به دلایلی متوقف شده بود. علت این توقف را می توان درگیری های رخ داده میان دو قطب اصلی بازنگری یعنی، دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در قدم نخست، تغییر دولت در گام بعدی و عملکرد شتابزده ی دولت دهم در این رابطه دانست. حالا با حضور محمد فرهادی در وزارت علوم و سابقه همکاری و همراهی که او با غلامعلی حداد عادل در کسوت رییس شورای بازنگری در علوم انسانی دارد، می توان گفت، که بازنگری در علوم انسانی جان دوبارهای گرفته است.”
این گزارشها چند روز پس از آن منتشر شد که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در مراسم افطار خود با گروهی از کسانی که استاد دانشگاه معرفی شده بودند، باز هم از اسلامی شدن علوم انسانی سخن گفت.
علی خامنهای تاکید کرد: “در زمینه علوم انسانی عقبایم. دوستان که درباره علوم انسانی صحبت کردند، بدرستی بر روی اهمّیّت علوم انسانی، حتّی در صنعت، تکیه کردند؛ درست است.” او اضافه کرد: ” تحوّل در علوم انسانی که به دلایل بسیار یک امر لازم و ضروری است، نیاز دارد به جوششی از درون و حمایتی از بیرون. خوشبختانه جوشش از درون امروز هست. […] حمایت از بیرون هم باید وجود داشته باشد -حمایت گوناگون- که یکی از مصادیق این حمایت، تبعیّت دانشگاه و وزارت از مصوّبات شورای تحوّل است. یک مصوّباتی دارند که امروز هم یکی از برادرها همین حالا بیان فرمودند که همان مقداری که کار شده، همین مقدار عملیّاتی بشود. هر مقداری که تلاش شده است، کار شده است، این اجرائی بشود و عملیّاتی بشود. در دفترها و کتابها و زونکنها -و به قول ایشان در پیچوخمهای دالانهای وزارت یا شورای عالی انقلاب فرهنگی- نماند، بیاید عملیّاتی بشود.” خامنهای سپس خطاب به وزیر علوم گفته بود: ” وزارت به این نکته توجّه کند. آقای دکتر فرهادی هم اینجا نشستهاند، اینها چیزهایی است که من بخصوص به ایشان توجّه میدهم که این مسائل را دنبال کنند.”
اظهارات خامنهای و اشاراتی که به وزیر علوم داشت، نشان میداد که فشار بر این وزارتخانه برای ایجاد تغییرات در علوم انسانی آنقدر هست که وزارت علوم ناچار به شتاب در کار شود. پس از این سخنان بود که علی فتحی آشتیانی، رئیس کارگروه روانشناسی شورای تحول علوم انسانی خبر از تغییرات جدید در رشته روانشناسی داد و بعد هم اخبار شتاب گرفتن تحولات در علوم انسانی منتشر شد.
آرزوی اسلامی کردن دانشگاهها که پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ مطرح شد و در سالهای بعد به انقلاب فرهنگی و تعطیلی دو ساله دانشگاها انجامید به تصفیه گسترده دانشگاهها از استادان و دانشجویان منتقد و دگراندیش منجر شد و با برقراری سیستم گزینش عقیدتی، کنترل دانشگاهها در دست نیروهای معتمد حکومت قرار گرفت. با اینهمه و حتی پس از چند دهه سرکوب، صدای مخالفان و منتقدان دانشگاهی خاموش نشد. همین مساله از حدود ده سال پیش، موجب آغاز تلاشهای جدید برای تغییراتی دیگر در دانشگاه شد. حتی در دولت احمدینژاد، شایعاتی درباره احتمال انقلاب فرهنگی دوم و تعطیلی دوباره دانشگاهها منتشر شده بود. گرچه این شایعات محقق نشد، اما این اخبار، بخشی از واقعیت پشت صحنه سیاست در ایران و نگرانیهای حکومت از فضای دانشگاهها را نشان میداد.
بعد از اعتراضهای گسترده مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ و حضور و همراهی دانشجویان و دانشگاهیان در این اعتراضات، آیتالله خامنهای خواستار تغییر در علوم انسانی شد. هشتم شهریورماه سال ۱۳۸۸ ، حدود سه ماه بعد از آغاز اعتراض ها، خامنهای طی سخنانی از تحصیل “حدود دو میلیون دانشجو از سهمیلیون و نیم دانشجوی کشور در رشتههای علومانسانی” ابراز نگرانی کرده و گفت: “این نگرانکننده است. بسیارى از مباحث علومانسانى، مبتنى بر فلسفههائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربىها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. این از جملهى چیزهائى است که بایستى مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعههاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مرکز تصمیمگیرى که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاهها و بیرون دانشگاهها.”
خامنهای یکسال بعد و در اواخر مهر ماه سال ۱۳۸۹، طی دیدار با طلاب حوزه قم، صریحا اعلام کرد که علوم انسانی موجود، در مقابل “نظام” است. او گفت: “اینکه بنده درباره علومانسانى در دانشگاهها و خطر این دانشهاى ذاتاً مسموم هشدار دادم – هم به دانشگاهها، هم به مسئولان – به خاطر همین است. این علوم انسانىاى که امروز رائج است، محتواهائى دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متکى بر جهانبینى دیگرى است؛ حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد.”
این سخن را هواداران رهبر جمهوری اسلامی به زبانهای مختلفی تکرار کردهاند. برای نمونه سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی، رییس سازمان بسیج مستضعفین، در دیماه سال ۱۳۹۱ گفت: “مشکل این است که پیاده نظام فتنه با تعالیم علوم انسانی غربی در دانشگاهها در حال تربیت و افزایش هستند.” او خواستار “پاک کردن ننگ علوم انسانی غربی” از دامن دانشگاه شده و تاکید داشت: “امروز به تجربه ثابت شده است که علوم انسانی غربی بی پایه است و در بازه زمانی کم، تغییر می کند در حالیکه علم ماندگار باید منطبق با وحی باشد.”
در واقع نگرانی اصلی از علوم انسانی غربی، نگرانی از تربیت دانشجویان و دانشگاهیان منتقد و مستقلی بود که به تعبیر رییس سازمان بسیج مستضعفین “پیاده نظام فتنه” هستند.
پس از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران شتاب برای اسلامی کردن علوم انسانی کندتر شد. گفته میشد که دولت جدید موافق سیاستهای امنیتی دانشگاه نیست.
حتی حسن روحانی یکبار از اینکه خط قرمز در علوم انسانی وجود دارد ابراز تاسف کرده و گفته بود: “چرا در علوم انسانی پیشرفت نمیکنیم؟ چرا در ژنتیک و شبیهسازی و انرژیهای نو پیشرفت میکنیم و در علوم انسانی و حقوق و اقتصاد و علوم اجتماعی پیشرفت نمیکنیم؟ چرا صاحب نظریه نیستیم؟ چرا در طب و شیمی پیشرفت میکنیم؟ [چون] در شیمی، فیزیک و پزشکی خط قرمز ندارید و راحتید اما در علوم سیاسی که می آیید خط قرمز دارید.”
در همان زمان روزنامه کیهان طی یادداشتی با عنوان “انتظار این بود و هست” ضمن انتقاد از سخنان روحانی، نوشت: “خط قرمز واقعی در علوم انسانی ما برای پیشگیری از ورود دیدگاههای سکولار، اومانیستی، التقاطی، انحرافی، شرکآمیز و الحادی است نه دیدگاههای دقیق و صحیح و مبتنی بر عقل سلیم و فطرت پاک”.
در این سالها، فشار بر دولت برای تغییر مسیر دانشگاه افزایش یافت و حتی منجر به استیضاح و برکناری اولین وزیر علوم دولت روحانی هم شد. اکنون به نظر میرسد که محمد فرهادی، وزیر کنونی علوم، تلاش برای برآورده کردن خواسته “نظام” را افزایش داده است. موضوعی که این پرسش را تقویت می کند که آیا دولت روحانی دیگر توان مقاومت دربرابر این تغییرات را ندارد؟