اولین بحران انتخابات: حمله به تجمعهای سیاسی توسط گروههای فشار وابسته به سپاه پاسداران
همزمان با نزدیک شدن زمان انتخابات در ایران، فعالیت گروههای فشار و حملات آنها به میتینگهای سیاسی گروههای موسوم به اصلاحطلب افزایش یافته است. گروههای سیاسی منتقد در زمان انتخابات معمولا با سه مانع بزرگ مواجه میشوند: از یک طرف شورای نگهبان به رد صلاحیت گسترده نیروهای رقیب با متحدان آیتالله خامنهای میپردازد و به این ترتیب در زمان انتخابات بسیاری از چهرههایی که امکان رای آوردن دارند، اجازه شرکت در انتخابات را پیدا نمیکنند. از سوی دیگر اجازه تبلیغات آزاد به این نیروها داده نمیشود و نه در رسانههای سراسری مانند تلویزیون و رادیو اجازه حضور دارند و نه به راحتی امکان برگزاری تجمعهای رودر روی انتخاباتی با مردم را پیدا میکنند. چرا که در آستانه هر انتخابات، معمولا تجمعهای سیاسی گروههای اصلاحطلب با حملات گروههای فشار به آشوب کشیده شده و ناامن میشود تا امکان شنیده شدن صدای آنان وجود نداشته باشد. و بالاخره اینکه در زمان انتخابات نهادهای غیرمسئول از جمله نهادهای نظامی به دخالت در روند رایگیری و شمارش آرا میپردازند تا شانس پیروزی منتقدان نیز کاهش یابد.
اکنون نیز در آستانه انتخابات اسفند ماه آینده، شدت گرفتن فعالیت گروههای فشار به معنی آغاز دخالت متحدان رهبر جمهوری اسلامی در انتخابات آینده میتواند باشد. آیتالله خامنهای در ماههای گذشته بارها از جوانان حزباللهی تقدیر کرد و از مسئولان خواست که به آنها تندرو گفته نشود.
خامنهای از جمله در روز ۱۸ شهریور ماه گذشته در یک سخنرانی عمومی گفت: “مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّه انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند.”
خامنهای اواخر مهرماه نیز گفت که “با عناصر متدیّن و انقلابی در دانشگاهها” نباید مقابله شود. او چند هفته بعد و در بیستم آبان ماه در دیدار با گروهی از مسئولان دانشگاهی تکرار کرد: “کاری کنید فضا بیفتد دست جوانِ مؤمنِ انقلابیِ خوشروحیّه باانگیزه دارای احساس عزّتبهنفس و متدیّن. یکی از بزرگترین مسئولیّتهای شما این است: کاری کنید که این مجموعههای مؤمن و سرشار از ایمان به انقلاب و به اسلام حرف اوّل را بزنند؛ فضای غالب دست اینها باشد؛ این جزو وظایف شما است.”
تاکید مکرر خامنهای بر میدان دادن به “جوانهای حزباللّهی و انقلابی” در واقع زمینهسازی برای گسترش حضور گروههایی است که به اسم “حزبالله” برنامههای مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی را در مراکز مختلف پیش میبرند. جوانان حزباللهی در واقع نام دیگر “گروههای فشار” در ایران است.
در هفتههای گذشته، حملات گروههای فشار به سخنرانیها و جلسات سیاسی گروههای اصلاحطلب شدت بیشتری گرفت. روز ۲۸ مرداد جلسه سخنرانی حجتالاسلام موسوی لاری در قرچک ورامین مورد حمله قرار گرفت. همزمان خبر برهم خوردن سخنرانی مصطفی کواکبیان در شهر اندیمشک هم منتشر شد. نهم آذر ماه نیز وقتی که آذر منصوری از اعضای حزب جبهه مشارکت برای شرکت در مراسم گشایش انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه آزاد یاسوج وارد جلسه شد با حمله گروههای فشار مواجه شد. اینبار با چاقو حمله کرده بودند.
نکته قابل تامل در این حوادث آن است که گرچه هویت حمله کنندگان چیز پنهانی نیست اما دستگاه قضائی اراده لازم برای جلوگیری از این اقدامات را ندارد. در حملهای که به جلسه اصلاحطلبان در قرچک ورامین شد، یکی از نمایندگان مجلس نیز در میان حمله کنندگان وجود داشت و بعدا در گفتگویی ضمن دفاع از اقدامات خود تاکید کرد: “فتنه قطعا خط قرمز نظام بوده و هر فردی در هر لباس و مقامی چه رئیسجمهور، وزیر و یا استاندار باشد و بخواهد به فتنهگران میدان دهد ما با آن برخورد میکنیم.”
به این ترتیب به نظر میرسد که سلسله حملات گروههای فشار به تجمعات قانونی انتخاباتی آغاز شده باشد.
بازگشت گروههای فشار در دولت روحانی
فعالیت گروههای فشار که در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد متوقف شده بود، بعد از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران از سر گرفته شد. معمولا هرگاه که دولتی میانهرو در ایران به قدرت میرسد، گروههای فشار نیز از پشت صحنه خارج میشوند.
چهارم اسفند سال ۱۳۹۲، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری، رئیس سابق مجلس، طی سخنانی نسبت به فعال شدن تندروها هشدار داده و گفت: “هماکنون یکی از بدبختیهای کشور ما این است که گرفتار تندروها و بیترمزها هستیم. حال چه چپ، چه راست باشد. تندروی و نامتعادل حرکت کردن به کشور و انقلاب ضربه میزند. ما میزان داریم و میزان ولی فقیه و ولی امر مسلمین است.” او اضافه کرده بود: “به برخی گفته میشود که ولی امر و ولی فقیه موضوعی را فرمودهاند، اما افراطیون میگویند که برخی چیزها را ایشان مصلحت نمیدانند و ما باید جاده صاف کن باشیم که در واقع این جلوتر از امام حرکت کردن است.”
سخنان ناطق نوری اعتراض مدیر روزنامه کیهان را به دنبال داشت و او در یادداشتی با عنوان بیترمزها خطاب به ناطقنوری نوشت: “جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحبمنصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بیدغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بیترمز» مینامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بیترمز مینامند.”
توضیح مدیر روزنامه کیهان و نماینده آیتالله خامنهای به این معنی بود که ” گروه های فشار” همان گروههای موسوم به “حزبالله” هستند و به همین دلیل لازم میدانست که از “بیترمزها” دفاع کند.
در همان اسفند ماه سال ۱۳۹۲، چند روز بعد از سخنان حجتالاسلام ناطق نوری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران نیز به این سخنان واکنش نشان داد و گفت: “القای تندروی در مورد جوانان انقلابی در واقع القای حزبالله هراسی و بسیجی هراسی است، برخی جریانات حزباللهیها را تندرو مینامند که بهتر است پیش از هر چیز آنها معنای تندروی را ترجمه کنند؛ بسیج نیز باید بداند که سلاحی به نام خشم مقدس دارد، ولی نباید در هر جایی ازآن استفاده کند.”
بعدها وقتی سیدعلی خامنهای هم به حمایت از “بیترمزها” پرداخت، آشکار شد که حامی اصلی “خشم مقدس” آنان رهبر جمهوری اسلامی است. گرچه در هفتههای گذشته، اقدامات گروههای فشار شدت گرفته، اما نباید فراموش کرد که این گروهها در سالهای اخیر و بعد از یک دوره سکوت، فعالتر شدهاند.
اولین اقدامات آشکار آنها در دولت روحانی، در ماجرای مرگ ریچارد فرای، ایرانشناس آمریکائی اتفاق افتاد که قرار بود در اصفهان به خاک سپرده شود اما انصار حزبالله اصفهان در فروردین ماه سال ۱۳۹۳، مانع این اقدام شد. در همان زمان سایت یالثارات، ارگان رسمی انصار حزبالله نوشت: “دوران «صبر مالک گونه» امت حزبالله در حالی سپری می شود که در عین حال و در پی تاکید مقام معظم رهبری بر حضور منتقدین انقلابی در میدان ، هستههای مردمی برای جبران سکوت تحمیلی در حال شکلگیری هستند. امت حزبالله آنچنان در محیط ظاهرا بسیط در تنگنا قرار داده شد که لیبرال مسلکان حاکم فراموش کردند محدودیت برای حزباللهیها خالق فرج است. به زودی «احتقان صدا» چنان با تاسی به ارباب حسین (ع) و غریو «یا منصـور اَمِت» شکسته خواهد شد که لیبرالهای فرتوت را با مرگ مغزی مواجه کند.”
در اردیبهشت همان سال نیز این نشریه در گزارشی دیگر آورد: “تاکید می گردد که دوران اعتراضات میدانی بی نتیجه، که تنها حاصل آن جریتر شدن مرتجعین و معاندان و هنجار شکنان بوده به پایان رسیده و آنچه لازم است ورود حزباللهیها به معرکه برخورد مستقیم با منکرات است. شاید در پیشگاه الهی که زبانها برای احتجاج کوتاه است، سبکبارتر باشیم.”
چند ماه بعد و در اواخر تیرماه سال ۱۳۹۳ ارگان رسمی این گروه “آغاز عضوگیری انصارحزبالله برای گروههای سیار” خبر داد. این گروهها قرار بود که در شهرهای مختلف تشکیل شوند و با آنچه که بدحجابی زنان خوانده میشود، مبارزه کنند. کشمکش بر سر حجاب زنان، بعد از آن به کنسرتهای موسیقی هم کشیده شد و دهها کنسرت با دخالت این گروهها لغو شد. همچنین آنها با حمله به سخنرانیهای چهرههای سیاسی تلاش میکردند تا از باز شدن فضای سیاسی جلوگیری کنند.
نقش سپاه پاسداران در هدایت گروههای فشار
نکته قابل تامل آن است که بر اساس اخبار منتشر شده در منابع داخل ایران، در پشت صحنه بسیاری از حملات گروههای فشار، سپاه پاسداران نقش آفرینی کرده است. برای نمونه، بعد از حمله گروهی از لباس شخصیهای شیراز به علی مطهری، نماینده تهران، که برای سخنرانی به این شهر رفته بود، شکایتی به دستگاه قضائی تسلیم شد تا حملهکنندگان شناسائی شوند. چند ماه بعد مشخص گردید که به دلیل نقش پشت صحنه “سپاه فجر استان فارس” در این ماجرا، پای نماینده آنها هم به دادگاه کشیده شده است. حتی وکیل علی مطهری در گفتگویی اعلام کرد: “فقط میگویم که فرماندهی سپاه در این پرونده مأموری برای پیگیری این ماجرا تعیین کرده است.” او تاکید کرد: “در پرونده ثبت شده که نمایندهای از سوی سپاه معرفی شده و پیگیر این پرونده است.”
پیش از این و در ماجرای حمله به علی لاریجانی هم پای سپاه استان قم به میان کشیده شده بود. در بهمنماه سال ۱۳۹۱، علی لاریجانی برای انجام یک سخنرانی به قم رفته بود که مورد حمله گروههای فشار قرار گرفت. بهانه این حمله درگیری لفظی چند روز قبل وی با محمود احمدینژاد در مجلس بود. مجلس کمیتهای برای بررسی این ماجرا تشکیل داد و پانزدهم مردادماه سال ۱۳۹۲، گزارش آن منتشر شد.
در گزارش مجلس، گروهی از نزدیکان آیتالله محمدتقی مصباحیزدی به عنوان متهمان اصلی حمله به علی لاریجانی معرفی شده و بر “سهم استانداری به عنوان رئیس شورای تامین استان قم و عوامل ذیربط” و “سهم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان قم” و همچنین “سهم اداره کل اطلاعات استان قم” در گزارش تاکید شد. در بخش سهم سپاه پاسداران طی یک بند آمده بود که این نهاد نظامی به دلیل”عدم کنترل رفتار بعضی مدیران مقصر” در ماجرا نقش داشته است.
شایعات ارتباط سپاه پاسداران با گروههای فشار آنقدر زیاد است که در سالهای گذشته بارها توسط فرماندهان سپاه پاسداران تکذیب شده است. از جمله در فروردین ماه امسال، غلامعسگر کریمیان فرمانده سپاه عاشورا اعلام کرد: “فعالیت گروههایی همچون انصار حزبالله به سپاه ربطی ندارد؛ چرا که این گروه از هیچ لحاظی وابسته به سپاه پاسداران نیست.”
یکبار هم محسن رضایی گفته بود: “آقای الله کرم ارتباطی با سپاه ندارد و کارهایی که انجام داده است اصلاً یک کار شخصی بوده و پرونده این اقدامات در سپاه در دست بررسی است. البته نیت ایشان خیر بوده ولی متأسفانه شیوههای نادرست وی به انقلاب ضربه زد.” [روزنامه ایران – بیست و ششم فروردین ۱۳۷۷]
این تکذیبهای مکرر، در افکار عمومی داخل ایران در واقع به عنوان تایید شایعات تلقی میشود. اکنون به نظر میرسد که با فرا رسیدن زمان انتخابات، کارکرد سیاسی گروههای فشار بیش از گذشته خواهد بود و با توجه به اینکه سپاه پاسداران وظیفه خود را “حفاظت از انقلاب اسلامی” تعریف کرده، بازیگردانی این حملات نیز همچنان بر عهده آن خواهد بود.