فشار سیاسی بر زنان به دلیل تغییرات فرهنگی اجتماعی در زندگی ایرانیان
همزمان با اعمال سیاستهای حکومتی در محدود کردن آزادیهای فردی و اجتماعی- اقتصادی زنان در موضوعاتی همچون ازدواج و باروری و پوشش و تحصیل در دانشگاهها، طی ماههای گذشته انتقادات زیادی از سوی مقامات عالی رتبه نظام علیه اشتغال و ایجاد فرصتهای برابر برای زنان در جامعه ایرانی مطرح شده است که در صورت علمی شدن آنها می تواند چشم انداز حضور زنان در جامعه را با مخاطراتی جدی مواجه کند.
برای مثال آیتالله سیدیوسف طباطبایینژاد، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استان اصفهان و امام جمعه شهر اصفهان اواخر آبان ماه گذشته طی سخنانی تاکید کرد که کار کردن مردان بر زنان اولویت دارد و از اینکه دولت زمینه کار زنان را فراهم میکند ابراز نگرانی کرد. طباطبایینژاد همچنین تاکید کرد که زنان نباید در برخی از رشتهها که به گفته او نیازی به حضور زنان نیست، تحصیل کنند.
بر اساس گزارش رسانههای داخلی ایران، امام جمعه اصفهان در دیدار با گروهی از مسئولان بسیج این استان، گفت: “اینکه بنده تأکید بر اولویت اشتغال مردان به جای بانوان دارم توهین به خانمها نیست بلکه اسلام تأکید دارد که مخارج و هزینههای زندگی باید بر عهده مردان باشد و نه زنان، در دولت و حکومت اسلامی باید مسائل مالی مردان برطرف شود تا مشکلاتی نظیر ازدواج هم برطرف شود.” او اضافه کرد: “حکومت اسلامی باید منافع مالی مردان را تأمین کند تا آنها بتوانند به زنان خدمت کنند، کسانی که برای رأی آوردن به عنوان طرفداری از زنان آنها را فریب میدهند و دائما شعار حمایت از حقوق زنان سر می دهند باید به اشتغال مردان توجه کنند، این درست نیست که زن شاغل باشد و مرد بیکار، مرد تحقیر میشود وقتی که بخواهد از همسر خود پول بگیرد در حالی که زنان از اینکه شوهرشان از آنها حمایت مالی میکنند لذت میبرند.”
آیتالله طباطبایینژاد همچنین تاکید کرد: “این کار غلطی است که همه دولتها هم انجام میدهند، آقای روحانی هم میگوید حق زنان درست ادا نشده است، حق زن این نیست که کار کند این است که دولت، مردان را از نظر مالی تأمین کند تا آنها با بانوان ازدواج و به آنان خدمت کنند.” او همچنین نسبت به تحصیل دختران رشتههایی که آنها را مرتبط به زنان نمیدانست اعتراض کرده و گفت: “به وزیر علوم هم در جلسهای تذکر دادم که کشور ما انگار در برخی مسائل دارای سرپرست و متولی نیست، نباید اینجور باشد که دختران رشتههای مهندسی معدن بروند اما کمبود پزشک و پرستار زن داشته باشیم، معدن جای مناسبی برای کار بانوان نیست و حضور دختران در این رشتهها برخلاف اسلام است.”
اهمیت سخنان امام جمعه اصفهان در آن است که سخنان پنهان و سیاستهای پشت صحنه مسوولان جمهوریاسلامی را آشکارتر بیان میکند. اظهارات او در واقع خلاصهای از برنامه جمهوری اسلامی در سالهای گذشته است. چرا که این اولین بار نیست که روحانیون مسئول در جمهوری اسلامی، نسبت به وضعیت کار یا تحصیل زنان اعتراض میکنند.
برای نمونه آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان، در آذرماه سال ۱۳۸۷ در نماز جمعه تهران گفت: “بدبختی این است که یکی از مشکلاتی که دانشگاه و دانشجو شدن خانمها برای ما درست کرده، این است که وقتی کسی برای خواستگاری میرود شاید اولین سوالی که مطرح میشود این است که چقدر درس خوانده است. واقعاً انسان بهتش میزند.”
آیتالله جعفر سبحانی، از مراجع تقلید ساکن قم، مشابه همین سخنان را در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ تکرار کرد و گفت: “این مسئله باید اولویت بندی شود و نیازی نیست که همه دختران به دانشگاه وارد شوند؛ چرا که این مسئله در زمینه اشتغال نیز موجب انتظارات و توقعاتی میشود. اهتمام به خانواده و فرزندداری و همسرداری از بزرگترین خدمات بانوان است.”
سبحانی حدود یک سال بعد و در اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ هم به انتقاد از اشتغال زنان پرداخت و گفت: “متأسفانه برخی از مسئولان نظام، خانم سالاری را بر شایستهسالاری ترجیح میدهند و برای آنها اشتغال ایجاد میکنند و این امر سبب میشود بسیاری از مردان جامعه که وظیفه تامین مالی خانواده بر دوش آنها است از کار بیکار شوند.” او معتقد بود: “اگر آمار جوانان و مردان بیکار در جامعه زیاد شده، به این سبب است که بانوان بیشتر مشاغل را گرفتهاند و خانهها خالی مانده و فرزندان در پرورشگاه و شیرخوارگاهها تربیت میشوند، در حالی این امر خلاف حکومت و مبنای اسلامی میباشد.”
این دیدگاهها و نگرشهای مشابه آن که آیتالله خامنهای هم صریحا از آن حمایت میکند، موجب شد که در سالهای گذشته سیاستهای حکومتی در زمینه تحصیل و اشتغال زنان تغییر کند و تلاش برای بازگرداندن زنان به خانهها شدت گیرد. هم پذیرش دانشگاهها بصورت جنسیتی درآمد که تاکنون ادامه داشته است، و هم نرخ اشتغال زنان به سرعت کاهش یافت که همچنان سیر نزولی خود را طی میکند.
رهبری و محدود کردن زنان زیر پرچم تغییر سبک زندگی
چنین سیاستهایی بدون حمایت رهبر جمهوری اسلامی ممکن نیست. حساسیت آیتالله خامنهای به سبک زندگی مردم و در کنار آن وضعیت زنان، چیزی نیست که در این سالها پنهان مانده باشد. آیتالله سیدعلی خامنهای، در تازهترین اظهارات خود درباره نفوذ دشمن ، “پول و جاذبههای جنسی” را خطرناکترین روش نفوذ توصیف کرده است. او حتی وقتی که از ادعای مکرر درباره “نفوذ دشمن” سخن گفت نیز زنان را فراموش نکرد.
بر اساس گزارشی که سایت رسمی خامنهای روز چهارم آذرماه منتشر کرد، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با گروهی از بسیجیان با اشاره به آنچه که “نفوذ جریانی و شبکهای” مینامید، گفت: “در این روش، دشمن عمدتاً با دو وسیله «پول و جاذبههای جنسی» در درون ملّت و در داخل کشور شبکهسازی میکند تا آرمانها، باورها، و در نتیجه سبک زندگی را تغییر دهد. در نفوذ بسیار خطرناک جریانی، مجموعهای از افراد با هدفی دروغین، با روشهای متفاوت با هم مرتبط میشوند تا نگاه آنها به مسائل مختلف بهتدریج تغییر کند و شبیه نگاه دشمن شود.”
رهبر جمهوری اسلامی مدتی است که میکوشد تا برنامه جدید فشار بر مخالفان و منتقدان حکومت را تحت عنوان “خطر نفوذ دشمن” مدیریت کند. اینبار هم به نظر میرسد که همانند سالهای گذشته، نگرانیهای سیاسی و فرهنگی رهبر جمهوری اسلامی در هم آمیخته باشد. خامنهای که سالهاست از تغییر سبک زندگی مردم ابراز نگرانی میکند و خواستار یکسان شدن سبکهای زندگی است، همواره میکوشد تا تغییرات گسترده فرهنگی و اجتماعی را به توطئه دشمن و عوامل نفوذی آن نسبت دهد. این ادعاها، زمینه مواجهه حکومت با مردم و همچنین برخورد با کسانی که نمایندگان سبکهای متفاوت زندگی در ایران محسوب میشوند را فراهم کرده است.
با چنین توهمی است که پلیس یکی از وظایف خود را برخورد قهرآمیز با زنانی میداند که در تعریف حکومتی آن “بدحجاب” تلقی میشوند. در واقع این افراد، با توجه به تعریف خامنهای، عوامل نفوذ دشمن تلقی میشوند. همچنین با چنین توهماتی است که زمینه اسلامیکردن دانشگاهها و دروس دانشگاهی فراهم شد و موجب اخراج و محرومیت گسترده گروه زیادی از دانشجویان گردید. حتی بورسیه شدن چند هزار نفر از افراد وابسته به حکومت و بعدها دفاع آشکار خامنهای از این اقدامات نیز در همین چارچوب قابل فهم است. ورود خودسرانه و قهرآمیز پلیس به خانههای مردم برای جمعآوری گیرندههای ماهوارهای نیز با توجه به همین سیاست انجام شده است. پلیس حتی از جمع شدن جوانان در پارکها و آبپاشی به سوی یکدیگر و یا تهیه یک فیلم کوتاه ویدئویی بر اساس آهنگ موسوم به “هپی” هم خشمگین میشود. مخالفت با تاسیس رستورانهای وابسته به مکدونالد و کیافسی هم به دلیل نگرانی از نفوذ فرهنگی است. بر این موارد، صدها نمونه دیگر نیز میتوان اضافه کرد.
جاذبههای جنسی وبحران مواجهه جمهوری با اسلامی با زنان
اما در این میان، مساله “زنان” اهمیتی دیگر دارد. سیدعلی خامنهای از جاذبههای جنسی به عنوان وسیلهای برای نفوذ “درون ملت” نام برده است. جاذبه جنسی همان چیزی است که بحران مواجهه جمهوری اسلامی با مساله “زنان” را دامن زده است.
خامنهای چند سال پیش و در روز ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۹۲، در دیدار با گروهی از زنان هوادارش گفته بود: ” این مسئله جاذبه جنسی و خطر جاذبه جنسی برای زن و برای مرد و برای جامعه و برای خانواده، این را به نظر من خیلی بایستی جدّی گرفت. خب، عرض کردیم گفتمان اسلام “زنِ حقیقی” است؛ این گفتمان را همانطور که اشاره کردم، بایستی ما به صورت تهاجمی مطرح کنیم. مطلقاً در موضع دفاعی قرار نگیرید. گفتند بعضی از خانمها که آن کسانی که دنبال مثلاً کنوانسیون زنان یا مؤسّسات وابسته به سازمان ملل هستند، تهدید میکنند که اگر چنین کنید، اگر چنان کنید ممکن است علیه شما قطعنامه صادر کنیم! خب به دَرَک! قطعنامه صادر کنند. گفتمان اسلامی در مورد زن را بایست با روحیّه تهاجم، طلبکارانه مطرح کرد. اگر آنها گفتند که شما چرا به زن برای اینکه بتواند بیحجاب بگردد آزادی نمیدهید، باید گفت شما چرا این آزادی مضرّ و دهشتناک را میدهید؟”
اساسا تصوری که خامنهای از موضوع جنسیت و “جاذبه جنسی” دارد، تنها شامل زنان میشود و به همین دلیل هم وقتی از جاذبه جنسی سخن میگوید، تنها آنان را مخاطب قرار میدهد. این روزها هم وقتی که رهبر جمهوری اسلامی از خطر نفوذ از طریق “جاذبه جنسی” سخن میگوید، در واقع نگاهش به خطری است که حکومت از جانب زنان احساس میکند. به همین دلیل خامنهای هم از تغییر “آرمانها” و “سبک زندگی” سخن گفته و هم خطر جاذبه جنسی را گوشزد کرده است.
سوم آذرماه گذشته، علی مطهری، نماینده تهران، خبر داد که گزارشی از آنچه که “فاصله از سبک زندگی اسلامی و نزدیکی به سبک زندگی غربی” مینامید، تهیه شده و به رهبر جمهوری اسلامی هم ارائه شده است. او مدعی بود که آسیبهای اجتماعی موجود در ایران بدلیل همین سبک زندگی جدید است و اضافه کرده بود: “شنیدم رهبری خودشان ۶ ساعت وقت گذاشتهاند و گزارش را شنیدند و در آخر گفتند که خودشان مسئولند و در برخی حوزهها نیز اشک ریخته و گریه کردهاند. این نشان میدهد این مسأله مهمی است و حاکی از نفوذ فرهنگی میباشد.”
به نظر میرسد که تغییر سبک زندگی مردم به مهمترین مساله حکومت در ایران تبدیل شده و خامنهای در هر فرصتی می کوشد تا خطر این تغییرات را گوشزد کند. او که گاه مدعی است در مسائل جزئی حکومتی دخالتی ندارد، در این مورد به جزئیترین مسائل هم پرداخته است. برای نمونه در روز بیستم آبان ماه بار دیگر از برگزاری “اردوهای مختلط” در دانشگاهها انتقاد کرد.
در این میان، با توجه به نوع نگاهی که آیتالله خامنهای درباره نقش زنان در تغییر سبک زندگی مردم دارد، به نظر میرسد که تلاش حکومت برای اعمال سبک زندگی مورد نظرش، بیش از دیگران شامل حال زنان شده است.
سیاستهای اشتغال: بازگرداندن زنان به خانهها
اعمال سیاستهای جدید در زمینه اشتغال و تحصیل زنان و همچنین تلاش برای تغییر سیاستهای جمعیتی در واقع مهمترین قدم حکومت برای بازگرداندن زنان به درون خانهها است. سیدعلی خامنهای بارها تاکید کرده است که وظیفه اصلی زنان “خانهداری”، “شوهرداری” و “بچهداری” است.
برای نمونه او در اواخر سال ۱۳۹۰ گفته بود: “البته شوهرداری خیلی سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقیهاشان، با صدای کلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب، زنی بتواند با این شرائط، محیط خانه را گرم و گیرا و صمیمی و دارای سکینه و آرامش – سَکَن – قرار بدهد، خیلی هنر بزرگی است.” او تاکید داشت: “از جمله مسائلی که مطرح میشود، مسئله اشتغال بانوان است. اشتغال بانوان از جمله چیزهائی است که ما با آن موافقیم. […] منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را – که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است – تحتالشعاع قرار ندهد.”
خامنهای چند ماه بعد و در تیرماه سال ۱۳۹۱ ، تاکید کرد: “زن بودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطهی افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم.”
او در اردیبهشت سال ۱۳۹۲ هم گفته بود: “خانهداری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز. فرزندآوری یک مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائی که داشتیم، با عدم دقتهائی که از ماها سر زده، یک برههای در کشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم میبینیم؛ که من بارها این را به مردم عرض کردهام: پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائی است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.” خامنه ای تاکید داشت: “فرزندآوری یکی از مهمترین مجاهدتهای زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است.”
خامنهای حتی از تبعیض جنسیتی در زمینه تحصیلات دانشگاهی هم دفاع کرده است. او روز سیام فروردین سال ۱۳۹۳ در دیدار با گروهی از هوادارنش گفته بود: “اگر میخواهیم نگاه ما نسبت به مسئلهی زن، نگاه سالم و منطقی و دقیقی باشد، شرط اوّل آن این است که ذهنمان را از این حرفهایی که غربیها در مورد زن میزنند – در مورد اشتغال، در مورد مدیریّت، در مورد برابری جنسی – باید بکلّی تخلیه کنیم. یکی از بزرگترین خطاهای تفکّر غربی در مورد مسئله زن، همین عنوان «برابری جنسی» است.” او سپس با تاکید بر اینکه “مسئله اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلی نیست.” درباره تبعیض در پذیرش جنسیتی دانشگاهها هم با اشاره به مشاغلی که به گفته او “متناسب با ساخت زن نیست”، اعلام کرده بود: “یکی از کارها این است که آن تحصیلاتی را که به آن مشاغل منتهی میشود، بر زن تحمیل نکنند. این بحث دانشگاه و تحصیلات و مانند اینها که باز بعضیها جنجال میکنند که در تحصیلات تبعیض است، این تبعیض همهجا بد نیست.”
روحانی، خامنهای، زنان و سیاستهای محدود کننده علیه زنان
متناسب با خواسته خامنهای، دستگاههای اجرایی و قانونگذاری نیز طی سالهای گذشته تلاش کردند که زنان را به خانهها برگردانند. ماجرای عذرخواهی خامنهای از سیاستهای کاهش جمعیت و تاکید او بر تغییر این سیاستها نیز در نهایت به معنی فشار بیشتر بر زنان برای باروری و فرزند آوری بود. همان چیزی که خامنهای “سبک زندگی اسلامی” دانسته بود.
خامنهای در اردیبهشت سال ۱۳۹۲ طی دیدار با گروهی از مداحان مذهبی تاکید کرد که “فرزندآورى یکى از مهمترین مجاهدتهاى زنان و وظائف زنان است.” او بعدها و در اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۳ طی ابلاغیه موسوم به “سیاستهای کلی جمعیت”، صریحا خطاب به رؤسای قوای سهگانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خواستار “ترویج و نهادینهسازی سبک زندگی اسلامی- ایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی” شده بود تا زمینه “افزایش نرخ باروری” فراهم شود.
گرچه تغییر سیاستها در زمینه اشتغال و تحصیل زنان در زمان ریاستجمهوری محمود احمدی نژاد آغاز شد، اما حتی پس از ریاستجمهوری حسن روحانی هم این سیاستها کاملا متوقف نشد. روحانی البته با وعده تغییر در وضعیت زنان به قدرت رسید.
حسن روحانی یازدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۲، در دوران تبلیغات انتخاباتی خود تاکید داشت: “زنان و مردان در اسلام و انقلاب اسلامی برابری کامل دارند، دولت آینده، دولتی است که فرصت برابری برای زنان و مردان ایجاد میکند.” او حتی در همین سخنرانی خود اعلام کرد: “دولت آینده معتقد است که فقه اسلامی در شرایط امروز از سوی حوزه علمیه نیاز به بازنگری دارد و ما از حوزههای علمیه تقاضا میکنیم که به اصل زمان و مکان توجه بیشتری بکنند. ما نمیتوانیم بگوییم که یک دختر ۹ ساله اگر جرمی مرتکب شد، باید مجازات شود، اما پسر ۱۴ ساله مجازات نشود.” روحانی درباره وضعیت اشتغال زنان هم گفته بود: “در پنج سال گذشته، ۲۳ درصد از حضور زنان شاغل کاسته شده است، باید نسبت اشتغال زنان با نسبت اشتغال به تحصیل آنها برابری کند و در دولت آینده این نسبت نزدیک میشود.” و اینکه “دولت آینده میان زنان و مردان در کسب موقعیتهای شغلی، تبعیضی قائل نمیشود، امنیت اخلاقی و اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد و به زن ایرانی نگاه جنسیتی نخواهد داشت.”
او مشابه این سخنان را بعد از انتخاب به ریاستجمهوری هم بیان کرده است. برای نمونه روحانی در اواخر فروردین سال ۱۳۹۳ و در جمع گروهی از زنان گفت: “چرا عدهای حضور زن را تهدید احساس میکنند. زن چه تهدیدی است؟ بعضی فکر میکنند به محض اینکه زن از در خانه خارج شد عرش اخلاق و عفت عمومی به اهتزاز در آمده است. چرا اینگونه می اندیشیم. زنان خود پاسدار عفت جامعه هستند. تردید نکنید حضور زنان در صحنههای اجتماعی فرصت است و تهدید نیست. اگر اشکالی در گوشهای وجود دارد، آن را به خود بانوان ما واگذار کنید.” او اضافه کرد: “زنان باید دارای فرصت برابر، مصونیت برابر و حقوق اجتماعی برابر باشند. ما برای اینکه در مسیر راه به مقصد برسیم راهی طولانی در پیش داریم. اقدامات بسیار ارزشمندی برای زنان در زمینه علم و دانش و تحصیل، در زمینه کار اشتغال و تحقیق فراهم شده است.”
روحانی در شهریور همان سال هم طی سخنانی به مخالفان حضور زنان در جامعه کنایه زده بود: “در یک زمانی در اول انقلاب یک آقایی به من گفت این پیادهرو خیلی مشکل دارد، گفتم چرا؟ گفت: زن و مرد در یک پیاده رو راه میروند و تنها راهش دیوار است و باید وسط دیوار بکشیم، گفتم پس لطفا دیوارش کوتاه باشد ما بتوانیم افراد را پیدا کنیم.” او اضافه کرده بود: “در اول انقلاب که دانشگاه افتتاح شده بود یک عده در دانشگاه تهران دنبال کشیدن دیوار در کلاس بودند، تا دختر و پسر جدا شوند، زمانی که امام (ره) اطلاع یافت، عصبانی شد و به آنان نهیب زد که این کارها چیست ؟ این ها هَُو کردن اسلام و سخیف کردن موازین اسلام است و چیز دیگری نیست.”
اشتغال زنان و کارنامه حسن روحانی
کارنامه دولت روحانی هم در زمینه اشتغال زنان چندان درخشان نیست. بر اساس آماری که در مهرماه امسال منتشر شد، نرخ بیکاری زنان در ۲۰ استان کشور بیش از ۲۰ درصد است. در بخشی از این گزارش که خبرگزاری دولتی ایرنا منتشر کرد، آمده است: “نرخ بیکاری زنان در استان کهگیلویه و بویراحمد ۸۲.۸ درصد است و این نرخ برای استان های البرز ۷۰.۵، ایلام ۶۸.۷ درصد، مرکزی ۶۶.۳، مازندران ۶۵.۶ و چهارمحال و بختیاری ۶۲.۳ درصد است.” همچنین بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای داخلی ایران، نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است. با اینهمه گفته میشود که آمارهای واقعی بسیار فاجعهبارتر از این است. پانزدهم آبان گذشته، شهیندخت مولاوردی معاون رئیس جمهوری در امور زنان اعلام کرد که “حدود ۷۸ درصد زنان ایرانی از نظر اقتصادی غیر فعال هستند.” او گفته بود: “۱۲ درصد از کل جامعه زنان کشور مشاغل رسمی داشته و ۱۹ میلیون نفر نیز خانه دار هستند.”
از طرفی در زمینه سهمیهبندی جنسیتی کنکور دانشگاهها نیز تغییرات جدی صورت نگرفته است. در فروردین ماه سال ۱۳۹۳، جعفر توفیقی مشاور وقت وزیر علوم در دولت روحانی اعلام کرد: “وزارت علوم سهمیهبندی جنسیتی در پذیرش کنکور سراسری را مخالف با عدالت آموزشی میداند. وزارت علوم اعتقادی به سهمیهبندی جنسیتی در پذیرش کنکور سراسری ندارد و یکی از سیاستهای جدید وزارت علوم نیز از میان برداشتن آن است.” جعفر توفیقی تنها چند روز بعد ناچار شد که سخنان خود را تصحیح کند. او اینبار اعلام کرد: “اظهارات روز گذشته من درباره سهمیهبندی جنسیتی دانشگاهها، تنها نظر شخصی بنده بود و به معنای سیاست وزارت علوم نیست.” به این ترتیب با فشارهایی که مشخص بود از نهادهای بالاتر از وزارت علوم وارد میشد، سیاست پذیرش جنسیتی متوقف نشد.
در شهریور سال ۱۳۹۳ اخباری از شکایت گروهی از دانشجویان دختر به دیوان عدالت اداری منتشر شد که نسبت به سهمیهبندی جنسیتی اعتراض کرده بودند. با اینهمه چنان که پیشبینی میشد، این شکایت هم به نتیجهای نرسید. به این ترتیب سهمیهبندی جنسیتی که از دوره احمدی نژاد گسترش یافته بود، در دوره روحانی هم ادامه داشته است.
نگرانی از “زنان” در جمهوری اسلامی، از نوع پوشش آنان تا نحوه تحصیل و اشتغال و حتی ازدواج و باروری آنان را شامل میشود. مساله زنان، مساله همیشگی جمهوری اسلامی است. این موضوع را مسئولان حکومت ایران هم گاه بیان کردهاند.
روز ۲۷ مهرماه امسال، غلامعلی حدادعادل در یک سخنرانی عمومی اعلام کرد: “مسئله زن در جامعه روز و انقلاب اسلامی یکی از چالشهایی است که نظام ما با آن مواجه است، وقتی سخن از چالشها و مشکلات کشور میشود همه به سمت مسائل اقتصادی و سیاسی توجه میکنند اما من معتقدم که مسئله زنان و خانواده اهمیت کمتری از مسائل اقتصادی و سیاسی ندارد.” او تاکید داشت: “رهبری نیز حساب ویژهای روی مسئله زن باز کرده و به نظرم باید اجزای منظومه فکری ایشان به زن کشف شود تا تصور ایشان نسبت به زن و خانواده درست درک شود.”