انتخابات مجلس خبرگان، صحنه جنگ قدرت هاشمی رفسنجانی و سیدعلی خامنهای
انتخابات اسفند ماه در ایران به حادثه مهمی در داخل کشور تبدیل شد. برگزاری همزمان انتخابات مجلس شورا و مجلس خبرگان رهبری که در برخی حوزههای رایگیری با پیروزی نزدیکان دولت روحانی مواجه شد، این امید را بوجود آورده که زمینه قدرتگیری میانهروها در ایران فراهم خواهد شد. در انتخابات مجلس شورا، متحدان دولت در کنار اصلاحطلبان و همچنین نزدیکان علی لاریجانی -رئیس کنونی مجلس- که مدتهاست به هاشمیرفسنجانی هم نزدیک شدهاند، اکثریت شکنندهای را به دست آوردهاند. اما در مجلس خبرگان رهبری ماجرا چیز دیگری است.
همزمانی انتخابات دو مجلس که برای کم کردن هزینه برگزاری انتخابات در ایران انجام شد از یک طرف به افزایش عمر مجلس خبرگان قبلی انجامید، و از سوی دیگر فرصتی برای افزایش مشارکت مردم نیز فراهم کرد. انتخابات خبرگان که در دورههای قبل، حادثهای کم سرو صدا تلقی میشد، اینبار به دلیل همزمانی با انتخابات مجلس شورا، توجه بیشتری را جلب کرده و از سوی دیگر کشمکشهای چند ساله اخیر در این مجلس نیز حساسیت مردم را دو چندان کرده بود.
انتخابات مجلس خبرگان در واقع زورآزمایی نمادین سیدعلی خامنهای و متحدانش از یک طرف و علیاکبر هاشمیرفسنجانی و گروههای میانهرو و اصلاحطلب از سوی دیگر بود. حتی رهبر جمهوری اسلامی نیز در آستانه انتخابات طی یک سخنرانی نسبت به اینکه انگلیس در انتخابات ایران تاثیر بگذارد هشدار داد و همین سخنان بهانهای جدید شد تا طرح هاشمیرفسنجانی برای حذف رقیبانش از خبرگان به طرحی انگلیسی موسوم شود.
گرچه ردصلاحیت گسترده نامزدهای نمایندگی مجلس خبرگان امکان تغییر معنیدار ترکیب این مجلس را ناممکن کرد، اما انتشار فهرست مورد تایید هاشمی رفسنجانی در تهران و کنار گذاشتن سه تن از نزدیکان آیتالله خامنهای از این فهرست، به معنی تبدیل صحنه انتخابات به کشمکشی تازه بود. برنامه هاشمیرفسنجانی و متحدانش آن بود که با حمایت از برخی نامزدهای راستگرا، زمینه حذف سه چهره مشهورتر نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، از جمله احمد جنتی(دبیر شورای نگهبان)، محمد تقی مصباحیزدی(مبلغ نظریه حکومت اسلامی در برابر جمهوری اسلامی) و محمد یزدی(رئیس مجلس خبرگان) و همچنین برخی افراد دیگر در تهران و شهرستانها را فراهم کنند.گرچه این برنامه بطور کامل موفق نشد، اما حذف مصباحیزدی و محمد یزدی که دو رقیب اصلی هاشمیرفسنجانی در مجلس خبرگان محسوب میشدند به معنی پیروزی نسبی رفسنجانی تلقی شد. توجه به سابقه کشمکشها در مجلس خبرگان میتواند اهمیت این پیروزی نسبی را آشکارتر کند.
اکبر هاشمیرفسنجانی که در سالهای ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و خصوصا بعد از اعتراضات گسترده انتخاباتی در سال ۱۳۸۸ تحت فشار متحدان آیتالله خامنهای قرار داشت، به مرور نفوذ و قدرت خود را از دست داده است. در آخرین مورد از این فشارها و در اسفند سال ۱۳۹۳ با هماهنگی متحدان رهبر جمهوری اسلامی ، کرسی ریاست خبرگان را در یک رقابت پر تنش، به محمد یزدی واگذار کرد. اکنون به نظر میرسد که حذف رئیس مجلس خبرگان که با پیروزی برنامه انتخاباتی هاشمیرفسنجانی انجام شد، پیامی آشکار به رهبر ایران بوده است. نباید فراموش کرد که او یکبار در سال ۱۳۹۲ وقتی که برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام کرده بود از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت شده بود و اینبار هم شایعاتی از امکان ردصلاحیت او وجود داشت. با اینهمه هاشمیرفسنجانی رد صلاحیت نشد و بالاتر از حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی به عنوان منتخب اول تهران به مجلس راه یافت.
در مقابل رئیس مجلس خبرگان از راهیابی دوباره به این مجلس بازماند. گفته میشود که رایزنیهایی با برخی منتخبان انتخابات در حال انجام است تا انصراف دهند و زمینه برای ورود دوباره محمد یزدی و مصباح یزدی فراهم شود. این رایزنیها آنقدر شدت یافته است که حتی واکنش محمد یزدی را هم برانگیخته است.
نتیجه انتخابات خبرگان اگر اهمیتی داشته باشد، نه در تغییر احتمالی ترکیب این مجلس که در بازگشت دوباره هاشمیرفسنجانی به صحنه سیاسی است. رفسنجانی پس از نزدیک به یک دهه و در حالی که با فشار متحدان آیتالله خامنه ای و با اشاره او در حال حذف کامل از صحنه سیاسی ایران بود، اکنون گامی دیگر به بازسازی کامل نزدیک شده است.
فشار بر هاشمیرفسنجانی از همان اولین دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد آغاز شد. گام اول نیز کوتاه کردن دست هاشمیرفسنجانی از دانشگاه آزاد بود که به نظر میرسید تبدیل به منبع اصلی قدرت مالی او و متحدانش شده است. در سال ۱۳۸۵، یکسال پس از به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد، شورای عالی انقلاب فرهنگی که با ریاست او اداره میشد، طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن اعضاى هیأت مؤسس و رئیس دانشگاه آزاد اسلامى تغییر میکرد. مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد اعتراض هیات موسس دانشگاه قرار گرفت و کشمکشی پنج ساله آغاز شد و در نهایت نیز با حمایت آیتالله خامنهای ریاست دانشگاه آزاد تغییر کرد.
کشمکش با هاشمیرفسنجانی بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ شدت بیشتری گرفت. او حاضر به حمایت از مواضع سیدعلی خامنهای نبود و همین مساله خشم هواداران رهبر جمهوری اسلامی را برمیانگیخت.
سخنان آیتالله خامنهای در نماز جمعه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نقطه عطف فاصلهگرفتن رهبر جمهوری اسلامی از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. او ضمن اشاره به تفاوت نظر خود و هاشمی رفسنجانی به اختلافهای احمدینژاد با رفسنجانی هم اشاره کرده و صریحا گفته بود: “میان آقای هاشمی و رئیس جمهور نیز از سال ۸۴ اختلاف نظرهای متعددی درباره مسائل خارجی، نحوه اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی وجود دارد که البته نظر رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.” از همان زمان مشخص بود که جنگ سرد خامنهای با رفسنجانی به جنگی تمام عیار تبدیل شده است. پیش از انتخابات نیز هاشمیرفسنجانی در واکنش به مناظرههای تلوزیونی کاندیداها و اتهاماتی که احمدینژاد به خانواده او زد، نامهای سرگشاده و بدون سلام به خامنهای نوشته و این جنگ را آغاز کرده بود.
در شهریور سال ۱۳۸۸ و در حالی که بحران انتخابات همه چیز را تحت تاثیر قرار داده بود، هیات موسس دانشگاه آزاد با صدور بیانیهای از وقف اموال این دانشگاه خبر داد. در آن بیانیه آمده بود که این وقف “پس از استیذان از مقام معظم رهبری و دریافت نظر موافق معظم له و با مشورت با حقوقدانان و صاحبنظران” انجام شده است. سه روز بعد سایت رسمی آیتالله خامنهای از قول “یک مقام آگاه” در دفتر او اعلام کرد: “موافقتی از ناحیه رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص وقف اموال دانشگاه آزاد اسلامی اعلام نشده است.”
از اواسط سال ۱۳۸۹، دیگر مبارزه بر سر دانشگاه آزاد، از رویارویی هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد به بخشی از جنگ قدرت رفسنجانی و علی خامنهای تبدیل شده بود. در همان روزها فشار بر خانواده او نیز آغاز شد. در دیماه ۱۳۹۰ بود که فائزه هاشمی محکوم به شش ماه حبس شد و در نهایت به زندان رفت.
در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ بالاخره عبدالله جاسبی، رئیس وقت دانشگاه آزاد برکنار شد. چند روز بعد هم هاشمیرفسنجانی از کاندیداتوری ریاست خبرگان کنار رفت و مهدویکنی بر جای او نشست. هاشمیرفسنجانی در آن زمان حاضر به رقابت با مهدویکنی نشد و بدون شرکت در رایگیری برای انتخاب رئیس مجلس، از صندلی خود کنارهگیری کرد.
در آن زمان، گفته میشد که فشارها برای حذف او از ریاست خبرگان با اشاره سیدعلی خامنهای بوده است. پس از انتخاب مهدویکنی به ریاست خبرگان، اعضای این مجلس به دیدار سیدعلی خامنهای رفتند و او در آن جلسه این اتفاق را “انتخابی بجا و به حق” توصیف کرد و درباره مهدویکنی گفت: “ایشان از ابتدای انقلاب تا امروز در همه عرصهها از جمله روحانیت ـ سیاست ـ مسائل جاری کشور ـ “حوزه و دانشگاه”، و دیگر عرصه ها، شخصیت برجسته و بارزی بودهاند.”
بعدها متن سخنان هاشمیرفسنجانی در جلسه آخری که ریاست خبرگان را برعهده داشت منتشر شد که در آن گفته بود: “میبینید که در این چند ماه اخیر، چه غوغایی به سر این مسئله به وجود آمده تقریباً القاء این اختلافات همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. اگر این اختلاف از خانه ما باشد تأثیر آن به جاهای دیگر خیلی سریعتر است. باید این مسئله را خیلی جدّی گرفت، من از دو سه ماه پیش، احساس کردم که نوعی سازماندهی برای مسئله ریاست خبرگان شده است. البته از راههای ناصواب.” او اضافه کرده بود: “در اجلاس قبلی یادتان هست دو سال پیش از آقای مهدویکنی خواهش کردم که بیایند و نامزد شوند. قبل از آن با آیتالله طبسی مکرر صحبت کردم گفتم شما این مسئولیت را بپذیرید، من به شما کمک میکنم، اگر در مشهد هستید؛ ایشان هم نپذیرفتند، حقیقتاً برای این ماندم که فراجناحی را در این نهاد مقدس که سایهاش باید همه جا مستدام باشد حفظ کنم. چون از اینجا باید فراجناحی به جاهای دیگر هم سرایت کند و مردم همه بتوانند به عنوان پشتوانه به آن مراجعه کنند.”
به این ترتیب بود که رفسنجانی کرسی ریاست خبرگان را از دست داد. چند ماه بعد و در مهر ماه ۱۳۹۱ مهدی هاشمی همزمان با ورود به تهران دستگیر شد. ضربات پیدر پی به هاشمیرفسنجانی در نهایت با ردصلاحیت او در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ به نهایت خود رسید. به نظر میرسید که ستاره اقبال هاشمیرفسنجانی افول کرده است. نامه اعتراضی زهرا مصطفوی، فرزند آیتالله خمینی به رهبر جمهوری اسلامی درباره رد صلاحیت رفسنجانی بیش از گذشته مشخص کرد که زورآزمایی صورت گرفته، بر سر جایگاه رهبری است.
دختر خمینی با اشاره به روایتی حکومتی که ادعای تایید شدن خامنهای توسط خمینی را دارد، نوشته بود: “همان روزی که تأئید امام بر رهبری حضرتعالی را از زبان ایشان شنیدم و همواره آن نظریه را در مواقع لازم بیان کردهام، تأئید صلاحیت برادر آقای هاشمی را هم شنیدم زیرا امام بعد از نام جنابعالی نام ایشان را هم ذکر کردند. خوشبختانه و به حق حضرتعالی مورد رأی خبرگان قرار گرفتید ، لذا لزومی نمیدیدم تا ذکری در این مورد از ایشان به میان آورم. اما متاسفانه امروز که میبینم شورای نگهبان دست به رد صلاحیت ایشان برای ریاست جمهوری زده است، خواهرانه تذکر میدهم که این کار هیچ معنایی جز فاصله انداختن بین دو یار امام و بی توجهی به شوق و اقبالی که مردم کوچه و خیابان به نظام و انتخابات پیدا کرده است ندارد.” به این ترتیب خاندان خمینی هم در کنار هاشمیرفسنجانی قرار گرفته بود.
رفسنجانی تایید صلاحیت نشد و به نظر میرسید که آخرین تلاشهای سیاسیاش نافرجام مانده است. با اینهمه انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران زمینهای برای قدرتگیری دوباره رفسنجانی شد. دولت روحانی که از دوستان و متحدان او محسوب میشد، از همان ابتدا راه را برای بازگشت هاشمیرفسنجانی هموار کرد. در اولین قدم نیز دانشگاه آزاد بار دیگر در اختیار او قرار گرفت. فشار بر هاشمیرفسنجانی در واقع تلاش برای خارج کردن او از معادلات قدرت و تاثیرگذاری احتمالی او بر انتخاب رهبر آینده جمهوری اسلامی نیز بود و هرگونه همراهی با او نیز به معنی همراهی با برنامه هاشمیرفسنجانی برای رهبری آینده تلقی میشد.
البته بعد از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران، فشارها بر رفسنجانی کاهش نیافت. متحدان رهبر جمهوری اسلامی که نگران قدرتگیری دوباره رفسنجانی بودند اینبار می کوشیدند تا زمینه بیاثر کردن او در مجلس خبرگان را بیش از پیش فراهم کنند.
اواخر اسفند سال ۱۳۹۲، در حالی که تنها چند ماه از انتخاب دولت جدید گذشته بود، روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران، در سرمقاله خود با عنوان “هاشمی در چه زمینی فرود آمد؟!” به اصل ماجرای تقابل او با خامنهای هم اشاره کرده و نوشته بود: “روزی که فائزه هاشمی اعلام کرد: «[آیتالله]خامنهای در زمان ریاست جمهوری بابا و خاتمی رهبر نبود. همین چهار سال احمدینژاد رهبر بود»، گمان میکردیم هاشمی بیانیه میدهد و از این موضوع ابراز برائت میکند، اما گویی همان جملات بود که موانع، پستیها و بلندیهای زمین تجدیدنظرطلبان را برای ورود هاشمی هموار نمود. بدون تردید تجدیدنظرطلبان هاشمی را برای حوزهای میخواهند که خود مهره و قدرت ورود به آن را ندارند. یا باید وی را مقابل رهبری قرار دهند یا اگر قادر به این کار نباشند، از قدرت چانهزنی آن استفاده کنند؛ به تعبیر دیگر هاشمی را در حوزه استراتژیک هزینه میکنند اما اگر خود هاشمی در کف خیابان وارد دعوا شود، بدشان نمیآید برای ایشان کف و سوت بزنند.”
چند هفته بعد و در فروردین سال ۱۳۹۳، علی مطهری نماینده تهران طی گفتگویی فاش کرد که گروهی به دنبال حذف هاشمیرفسنجانی و تبدیل او به منتظری دوم بودهاند. او گفته بود: “در هشت سال گذشته آقای هاشمی رفسنجانی خیلی مظلوم واقع شدند و به شدت به ایشان حمله میکردند و قصد حذف ایشان از انقلاب را داشتند. عدهای معتقد بودند همانطور که آقای منتظری حذف شد، ایشان نیز باید حذف شود.”
حدود یک ماه بعد و در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ روزنامه تندرو وطنامروز در یادداشتی با عنوان “مکانیابی هاشمی در منازعه ضدانقلاب” تصویر کاملی از میزان خشم متحدان رهبر جمهوری اسلامی از رفسنجانی را ترسیم کرده و آورده بود: “هاشمیرفسنجانی در ماجرای ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ هم همین کار را کرد. آنجا هم در حالی که میدانست حق چیست به نظام دروغ بست، جامعه را برآشفت و بعد هم میخواست خود به عنوان فرشته نجات و فیصلهدهنده دعوا وارد گود شود و بازی را یکسره از آن خود کند. چرا هاشمی چنین میکند؟ چرا وبسایت هاشمی در نقل خاطرات ۳۰ و ۴۰ سال پیش او دقیقا با جرس و رادیوفردا هماهنگ میشود و همان خاطرهای را از انبان ـ ظاهرا بیپایان- خود بیرون میکشد که آنها برای پیشبرد پروژهشان به آن نیاز دارند؟ چرا هاشمی، دقیقا سر وقت، با کسانی ملاقات میکند و حرفهایی میزند که ضدانقلاب سخت بدان نیازمند است؟ چرا مدتهاست حتی یک جمله که به دل بنشیند از هاشمی نه درباره امام، نه انقلاب و نه رهبری نشنیدهایم؟ چرا هاشمی در بیبیسی متصل تیتریک است اما روزنامه انقلابی چاپ داخل هر چه خبر اظهارات او را به آب ویرایش میشوید و کنار اسمش لقب و عنوان اضافه میکند، باز یک پاراگراف قابل چاپ از آن بیرون نمیآید؟”
خشم خامنهای و نزدیکانش از هاشمیرفسنجانی در مجلس خبرگان به کشمکشی جدی تبدیل شد. بعد از مرگ آیتالله مهدویکنی که جانشین هاشمیرفسنجانی در صندلی ریاست خبرگان شده بود، اینبار رفسنجانی حاضر به کنارهگیری بدون سر و صدا نبود. گفته میشد که در صورت کاندیداتوری هاشمیشاهرودی برای ریاست خبرگان، هاشمیرفسنجانی همچنان برکنار خواهد ماند اما در صورتی که رقیبان اصلی او از جمله محمد یزدی، احمد جنتی یا مصباح یزدی کاندیدا شوند، او نیز برای ریاست خبرگان وارد رقابت میشود. تلاش هاشمیرفسنجانی برای حذف این سه تن در انتخابات اخیر با توجه به همین کشمکش ها است که معنی خواهد داشت.
نباید فراموش کرد که با رای همین نمایندگان مجلس خبرگان، بعد از مرگ آیتالله علی مشکینی، مدتها ریاست خبرگان بر عهده هاشمیرفسنجانی بود. بدنه سنتیتر خبرگان همواره از او حمایت می کرد و حتی در چند نوبت رقابت میان او، احمد جنتی و محمد یزدی برای ریاست خبرگان به شکست کامل رقیبانش انجامیده بود. او آخرین بار با ۵۱ رای در برابر ۲۶ رای محمد یزدی به ریاست خبرگان رسید، اما در نهایت بدون شرکت در رقابت، از ریاست خبرگان کنارهگیری کرده بود.
در تابستان سال ۱۳۹۳، بعد از آنکه مهدوی کنی به کما رفت، بار دیگر گفته شد که احتمال ریاست هاشمیرفسنجانی بر خبرگان وجود دارد. در آن زمان سایت نامهنیوز، وابسته به مصطفی پورمحمدی، در گزارشی با عنوان “جبهه واحد «جنتی – مصباح یزدی» میدان دار بازی سیاسی مخالفان آیتالله هاشمی رفسنجانی” آورده بود: “این دو آیتالله بعد از درگذشت، آیتالله مشکینی سعی کردند با ایجاد یک اتحاد سیاسی در مجلس خبرگان رهبری، به کرسی صندلی ریاست مجلس خبرگان برسند تا هاشمی رفسنجانی نتواند بر این صندلی تکیه بزند.حضور جنتی به عنوان نامزد ریاست مجلس خبرگان، با استقبال نمایندگان روبرو نشد و آنها به هاشمی رای دادند تا آیت الله جنتی و آیت الله مصباح، طعم تلخ شکست را بچشند.”
هاشمیشاهرودی تا زمانی که مهدوی کنی در کما بود، اداره خبرگان را بر عهده داشت اما پس مرگ او قرار شد که رئیس جدید انتخاب شود. در این ماهها باردیگر جنگ لفظی بر سر اندازه اختیارات و قدرت مجلس خبرگان و امکان نظارت این مجلس بر رهبر جمهوری اسلامی افزایش یافته بود. این کشمکش در واقع جدالی بود میان دو نگرشی که یک سوی آن هم رفسنجانی بود.
در آن روزها گفته میشد که رفسنجانی در صورتی که رقیبانش کاندیدای ریاست خبرگان نباشند، از شرکت در رقابت صرفنظر میکند. در آبان سال ۱۳۹۳ و در آستانه انتخاب رئیس جدید برای خبرگان، آیتالله محیالدین حائری شیرازی، نماینده مجلس خبرگان رهبری، در برنامه تلوزیونی شناسنامه ، گفت: “هر کسی با آقای هاشمی رقابت کرد، شکست خورد؛ آقای جنتی آمد نشد. دیگران آمدند نشد. آقای مهدوی نیز به دلیل این که آقای هاشمی به احترام آمدن ایشان کاندید نشد، برگزیده شد. آقای مهدوی در نطق افتتاحیه خود گفت آقای هاشمی این منصب را به من تفویض کردند.” مجری برنامه تلوزیونی پرسیده بود: “نقل قولهایی بر این مبنا شده است که آقای هاشمی گفتهاند اگر افرادی که از دید من ناصالح هستند نامزد شوند من نیز نامزد میشوم؛ آقای علم الهدی گفتند مگر در خبرگان فرد ناصالح وجود دارد؛ به نظر شما چنین برخوردهایی چه مضراتی دارد؟” و حائری پاسخ داد: “آقای علم الهدی باید بدانند که ناصالح برای خبرگان به معنای ناصالح نیست. ممکن است فرد بسیار صالح باشد ولیکن صالح بودن برای ریاست خبرگان باید کسی هم وزن آقای مهدوی باشد؛ نباید سخنان یکدیگر را به گونه ایی معنا کرد که اعتراض بر آن وارد شود.”
در نهایت علیرغم تمایل رفسنجانی به ریاست هاشمیشاهرودی، او از رقابتها کنار رفت و محمد یزدی کاندید نهایی شد و هاشمیرفسنجانی هم برای ریاست خبرگان ثبت نام کرد. به این ترتیب بود که هاشمیرفسنجانی در همان مجلسی که بارها پیروز شده بود، شکست سختس خورد. اینبار در رقابت نهایی محمد یزدی ۴۷ رای و هاشمیرفسنجانی ۲۴ رای آورده بودند.
اکنون به نظر میرسد که با حذف مصباح یزدی و محمد یزدی از مجلس خبرگان، زمینه برای ریاست دوباره هاشمیرفسنجانی و یا یکی از متحدان او همچون هاشمیشاهرودی فراهم شده باشد. با توجه به اینکه ساختار سیاست در ایران ساختاری محفلی دارد، حذف دو چهره سرشناس از مجلس خبرگان، تنها به معنی حذف دو رای نیست و در واقع دو چهرهای که توانایی همدستی با دیگران علیه رفسنجانی را داشتند، حذف شدهاند. با چنین سابقهای است که حتی ثابت ماندن تقریبی ترکیب مجلس خبرگان و تنها حذف چند چهره شاخص آن اهمیتی اساسی یافته است.