خطر متحدان هاشمی رفسنجانی، دشواریهای اتکا به آرای آیتالله خمینی برای راستگرایان
سخنگوی شورای نگهبان خبر داد که همه داوطلبان شرکت در انتخابات خبرگان باید در آزمون کتبی احراز صلاحیت فقهی شرکت کنند. گرچه این آزمون چند ماه قبل نیز برگزار شده بود، اما اعلام دوباره این شورا برای برگزاری امتحان فقهی در واقع تلاشی است تا گروهی از داوطلبان این مجلس با کمترین هزینه حذف شوند.
نجاتالله ابراهیمیان، سخنگوی شورای نگهبان گفته بود: “اگر بنا باشد کسی در آزمون شرکت نکند، شورای نگهبان به فرد مزبور اطلاع میدهد، اما علیالقاعده همه کسانی که در انتخابات خبرگان ثبتنام کردهاند، باید در آزمون هم شرکت کنند.” این قاعده البته شامل اعضای سابق مجلس خبرگان نمی شد.
به این ترتیب متحدان هاشمی رفسنجانی که برای شرکت در انتخابات آماده میشدند، با مانعی جدی روبرو شدهاند. طبق قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری مرجع تشخیص شرایط اجتهاد در داوطلبان مجلس خبرگان، فقهای شورای نگهبان هستند. البته در این میان تنها یک استثنا وجود دارد و آن اینکه طبق تبصره دوم این قانون “کسانی که رهبر جمهوری اسلامی” صریحاً و یا ضمناً اجتهاد آنان را تأیید کرده باشد ، نیاز به تشخیص فقهای شورای نگهبان نخواهند داشت.
در زمان رهبری آیتالله روحالله خمینی، چنانچه یکی از مراجه تقلید هم صلاحیت کسی را تایید می کرد، او می توانست در این مجلس مشارکت کند. اما پس از مرگ خمینی و قدرت گرفتن سیدعلی خامنهای تایید مراجع تقلید برای تشخیص صلاحیت نامزدها بیاثر شد. در واقع همه راهها برای ورود چهرههای متفاوت به مجلس خبرگان بسته شده بود.
در این میان وضعیت حجتالاسلام سیدحسن خمینی وضعیتی ویژه خواهد بود. حتی به نظر میرسد که برنامه اصلی شورای نگهبان حذف نهایی او بوده باشد.
دردسری تازه به نام خمینی
گرچه نزدیکی سیدحسن خمینی به اصلاحطلبان و خصوصا سیدمحمد خاتمی همواره موجب دوری او از راستگرایان بوده است، اما مهمترین ماجرایی که موجب جدایی کامل او از راستگرایان شد، حوادث بعد از سال ۱۳۸۸ بود. خمینی حاضر به حمایت کامل از آیتالله خامنهای و مواضع او در بحران بعد از انتخابات نبود و سکوتش در این زمینه باعث خشم هواداران رهبر جمهوری اسلامی شد. این نارضایتی زمانی شدت گرفت که حسن خمینی در نامهای به رئیس صدا و سیما از ترسیم چهره خشن برای پدربزگش روحالله خمینی انتقاد کرد.
در آن زمان تلوزیون حکومتی ایران برنامهای چند قسمتی با عنوان “شاخص” تولید کرد و در آن مواضع تند آیت الله خمینی درباره مخالفان جمهوری اسلامی را نمایش داد. هدف تلوزیون آن بود که نشان دهد رفتار خمینی با مخالفانش خشنتر از رفتار خامنهای در موادر مشابه بوده است.
پس از آن بود که حسن خمینی در نامهای اعتراضی به عزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما تاکید کرد: “ جای تاسف است که در صداوسیما از هزاران هزار جلوه رأفت و محبت که با اتکای به جوهره اسلامی و روح بلند مذهب شیعه اثنی عشریه آفریده شد، چشم پوشیده میشود و بدون اشاره به شرایط زمانی خاص به بزرگ نمایی غلط و تحریف گونه قضایای گذشته همت میگمارید و به غلط درصدد مشابهسازی تاریخی هستید.”
نامه حجتالاسلام سیدحسن خمینی خشم هواداران آیتالله خامنه ای را برانگیخت. حسین شریعتمداری، نماینده خامنهای در کیهان طی یادداشتی خطاب به حسن خمینی که روز نوزدهم بهمن سال ۱۳۸۸ منتشر شد، نوشته بود: “ باید به جناب سیدحسن خمینی عرض کرد که کجای این ماجرا، حضرتعالی را نگران کرده است؟ رسوایی سران فتنه؟! بیداری و هوشیاری نسلهای سوم و چهارم انقلاب و رویکرد آنان به خط زلال حضرت امام؟! واگویه دوباره نظرات ملکوتی و گره گشای آن حضرت؟! و…؟! اگر هیچکدام از این موارد باعث نگرانی جنابعالی نشده است- که نشده و نباید بشود- پس علت نگرانی شما چیست؟! ” او در همین یادداشت اضافه کرده بود: “متاسفانه، طی چندماه اخیر و به گواهی اخبار رسماً منتشر شده، جناب سیدحسن خمینی با برخی از عوامل اصلی فتنه پس از آزادی موقت آنها، دیدار صمیمانه و دلجویانه داشته اند.” او در پایان تاکید داشت: “ رابطه نسبی با حضرت امام(ره) اگر چه محترم است ولی محترم تر از آن پیروی و تبعیت از امام راحل(ره) است و هر که تابع تر، به حضرت امام(ره) نزدیکتر.”
ناامیدی راستگرایان از حسن خمینی چنان بود که حتی صریحا اعلام کردند او را نواده خمینی نمی دانند. از جمله در اسفند ماه سال ۱۳۸۸، یکی از اعضای گروه فشار نوشته بود: “امسال واژهها درست سر جای خود مصرف شد. ما عادت کرده بودیم به ول خرجی. الکی به این و آن می گفتیم خط امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، نخست وزیر امام. نوه امام را کاری ندارم اما نتیجه امام “سید حسن” با نام خانوادگی “نصرالله” است.” او اضافه کرده بود: “امام در خانه کوچک و حسینیه محقر جماران هر چه گفت، در دل ما، هم ثبت شد هم تنظیم، خامنه ای هم دارد آن را نشر می دهد. موسسه اگر میخواهد امام دیگری طراحی کند، اشتباه می کند. ما اجازه نمیدهیم از خمینی بت شکن از خمینی پیام حج از خمینی پابرهنگان از خمینی آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، فقط یک قلمبه نور درست شود. […] موسسه تنظیم آثار امام وصیت نامه پدر من است. ما ۳۰۰ هزار شهید ندادیم که شما امام ما را به قرائت خود تفسیر کنید. امام، امام مرفهین بی درد امام آقازاده ها نبود. اولین کسی که علیه آقازاده ها قیام کرد خود امام بود و این کار را از نوه خود “سید حسین” شروع کرد. نه، از امام بت شکن ما “پاپ” در نمی آید.”
این نوشته ها تنها نمونههایی از انتقادات فزاینده ای بود که راستگرایان علیه خاندان خمینی مطرح میکردند. پس از آن بود که در مراسم سالیانه مرگ آیتالله خمینی، وقتی که حجتالاسلام حسن خمینی در محل خاکسپاری پدربزرگش و در حضور آیتالله خامنهای سخنرانی میکرد، با شعارهای “خودجوش” گروه فشار ناچار شد که سخنان خود را ناتمام رها کند. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران در آن زمان طی گزارشی نوشت: “در ابتدای سخنرانی سیدحسن خمینی مردم شعارهایی ازجمله «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، «مرگ بر موسوی»، «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده»، «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»، «ما اهل کوفه نیستیم، علی(ع) تنها بماند، نواده روحالله سید حسن نصرالله، ای یادگار امام رهبر ما خامنهای والسلام، بصیرت حاج احمد هدیه به بستگانش… و شعارهایی نیز علیه سران فتنه و در حمایت از رهبر فرزانه انقلاب سر دادند.” در ادامه این گزارش آمده بود: “ سیدحسن خمینی که به دلیل شعارهای گسترده مردم نمیتوانست آنگونه که میخواهد سخنرانی کند، گفت: اگر دوستان بنای شعار دارند، بهتر است اجازه دهند من چند دقیقهای صحبت کنم، وقتی که رهبری معظم انقلاب تشریف آوردند و در جایگاه قرار گرفتند، طبیعتاً نسبت به آن بزگوار ابراز احساسات میکنند. شدت شعارهای مردم به حدی بود که سید حسن خمینی نتواند به سخنان خود ادامه دهد.”
اهمیت این رویداد به آن دلیل بود که در جلسه مزبور سیدعلی خامنهای هم حضور داشت و بعد از آنکه برای سخنرانی حاضر شد هیچ اشارهای به اختلال صورت گرفته در سخنرانی حسن خمینی نکرد. نارضایتی خامنه ای از خاندان خمینی دیگر چیز پنهانی نبود.
نباید فراموش کرد که علت دوری سیدحسن خمینی از راستگرایان احتمالا به ماجرای مرگ پدرش نیز مربوط است. پس از افشای قتلهای زنجیرهای در زمان ریاست جمهوری خاتمی ، خبری مبنی بر قتل سیداحمد خمینی، پدر سیدحسن خمینی توسط عوامل وزارت اطلاعات منتشر شد. در آن زمان عمادالدین باقی که از روزنامهنگاران پیگیر پرونده قتلها بود، این موضوع را افشا کرد. زمانی که باقی محاکمه میشد یکی از اتهامات او انتشار همین خبر بود و سیدحسن خمینی طی نامهای رسمی به دادگاه اعلام کرد که خبر اعترافات سعید امامی درباره قتل پدرش را از محمد نیازی، رییس وقت سازمان قضائی نیروهای مسلح شنیده است. فاصله گرفتن خاندان خمینی از سیدعلی خامنه ای از همان زمان آغاز شد و در بحران سال ۱۳۸۸ به شکافی جدی تبدیل گردید.
سیدحسن خمینی در این سالها به آرامی وارد صحنه سیاست هم شد و حتی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و بعدها در سال ۱۳۹۲ نقشی جدی ایفا کرد. در انتخابات تابستان ۱۳۹۲ سیدحسن خمینی در کنار سیدمحمد خاتمی و علیاکبر هاشمی رفسنجانی به مهمترین بازیگران پشت صحنه انتخابات تبدیل شدند و در نهایت کاندیدای مورد حمایت آنان در انتخابات پیروز شد.
در همین انتخابات بود که زهرا مصطفوی فرزند روحالله خمینی طی نامهای بیسابقه خطاب به خامنهای نسبت به رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی اعتراض کرد و خبر داد که خمینی هم او و هم هاشمیرفسنجانی را برای رهبری شایسته میدانسته است. بلافاصله پس از انتشار این نامه، انتقادات راستگرایان ایران از خاندان خمینی تشدید شد. از جمله آیتالله سیداحمد علمالهدی عضو مجلس خبرگان و امام جمعه مشهد در جمع خبرنگاران گفته بود: “در ارتباط با نامه زهرا مصطفوی که گفتهاند امام بعد از اینکه اسم مقام معظم رهبری را آوردهاند سپس اسم آقای هاشمی را نیز آوردهاند، باید بگوییم که اگر منظور این بود که یعنی امام (ره) برای رهبری این نظام دو نفر را در نظر گرفتند نه تنها دروغ است بلکه خلاف واقع نیز است. باید این را تشخیص دهیم که حضرت امام نه تنها یک فقیه بلکه یک خبره فقیهشناس هم بودند و اینگونه نسبت دادن به امام هتک حرمت به امام راحل است که امام برای رهبری این امت دو نفر را کنار هم به عنوان فقیه جامعالشرایط دیدهاند.” با اینهمه حملات به سیدحسن خمینی و خاندان او زمانی شدت گرفت که احتمال حضور او در انتخابات خبرگان افزایش یافت.
خطر بازگشت خمینی جوان
بعد از انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری ایران، شایعه حضور سیدحسن خمینی در انتخابات خبرگان آینده منتشر شد. راستگرایان تاکید میکردند که این برنامه، طرحی است که از سوی هاشمیرفسنجانی در حال اجرا است. گفته میشد که هاشمی به دنبال تغییر ترکیب مجلس خبرگان و پیش بردن برنامههای سیاسی خودش هست.
اولین بار در اواخر مهر ماه سال ۱۳۹۳، در حالی که بیش از یک سال به زمان برگزاری انتخابات مانده بود، آیتالله موسویبجنوردی، در گفتگو با روزنامه آرمان اعلام کرد که “مجمع روحانیون برای انتخابات خبرگان برنامه دارد”. او تاکید داشت: “کسانی باید به مجلس خبرگان بروند که ادامهدهنده راه امام باشند، آنها باید ادامهدهنده خط انقلاب اسلامی باشند. اعضای مجلس خبرگان باید کاملا انقلاب اسلامی را باور داشته باشند و افکار امام (ره) را بصورت صد درصدی قبول داشته باشند. مردم اکنون به افرادی با این ویژگیها رای میدهند. به عقیده من باید به آقای فلان که میگوید مااجازه نمیدهیم افرادی وارد مجلس خبرگان شوند، گفت که شما چه کاره هستی که اجازه بدهید یا اجازه ندهید، مگر شما متولی مردم هستید؟” او درباره موضوع رد صلاحیت های احتمالی معتقد بود: “اگر مجتهدان بیایند، صلاحیت را برای چه باید رد کنند. مگر مجتهد نیستند؟ تایید صلاحیتها دلبخواهی نیست و اینطور نیست هر که را دلشان بخواهد، بیاید و هر که را نخواستند، نیاید.” موسویبجنوردی در این گفتگو بارها برای حسن خمینی از عنوان “آیتالله” استفاده کرده و درپاسخ به این سوال که آیا مجمع روحانیون کاندیدای مجتهد کافی دارد یا نه گفته بود: “مجتهد داریم و فراوان هم داریم. مجتهدانی درجه یک داریم که مسائل روز را میتوانند اجتهاد کنند و مورد قبول مردم هم هستند.”
چندی بعد گروهی از اعضای “حزب وحدت و همکاری ملی” از جمله دبیر کل آن محمدرضا راهچمنی، با سیدحسن خمینی ملاقات کرده و از او برای شرکت در انتخابات خبرگان رهبری دعوت کردند.
هاشمیرفسنجانی هم در فروردین ماه سال ۱۳۹۴ وقتی که برای سخنرانی در جلسه بزرگداشت همسر روح الله خمینی حاضر شد، حسن خمینی را علامه حجتالاسلام والمسلمین حاج سید حسن آقا نامید و او را یک روحانی نمونه و بسیار بسیار باهوش و باسواد خواند و که “درس خارج ایشان در قم با همه گرفتاریها خیلی خوب برگزار میشود.”
این سخنان نیز خشم راستگرایان را برانگیخت و هاشمی متهم به “علامه سازی” شد. سایت رجانیوز وابسته به جبهه پایداری با انتشار گزارشی در این زمینه نوشته بود: “جدیدترین پروژه هاشمی رفسنجانی مطرح کردن سید حسن خمینی و سنگر گرفتن پشت تابلوی بیت امام و نوه بنیانگذار انقلاب است تا به این وسیله، اهداف پیدا و پنهان خود را جلو ببرد، اگرچه ممکن است در شرایط کنونی «علامه» گفتن وی به حسن خمینی مورد خوشایند وی و بسیاری از اصلاح طلبان باشد اما به نظر می رسد پایان خوشی برای نوه امام در این سناریو دیده نمی شود.” سایت صراط وابسته به سپاه پاسداران هم در گزارشی پرسیده بود: “سیدحسن خمینی چگونه ناگهان “علامه” شد؟!” نویسنده این سایت در گزارش خود آورده بود: “سیدحسن آقا هرچند بیش از ۲۰ سال است که در فضای حوزه تدریس و تحقیق دارند، اما برای عنوان «علامه» هنوز جوان به شمار میآیند. به نظر میرسد که به کار بردن اینگونه القاب و عناوین برای فردی که هنوز در ابتدای راه است، بیشتر برای مقاصد سیاسی و در نهایت باعث تخریب شخصیت سیدحسن آقا میشود.”
اعتراض به علامه سازی هنوز هم ادامه دارد و بعد از ثبتنام حجتالاسلام سیدحسن خمینی برای شرکت در انتخابات خبرگان، بار دیگر مطرح شده است. برای نمونه حجتالاسلام مهدی طائب نهم دی ماه گذشته در یکی از جلسات عمومی با بسیجیان گفته بود: “این علامه سازی ها برای فتح خبرگان برای فشار به رهبری است و من به نوه ی امام سفارش می کنم که آبروی امام را نبر، شما باید مقدس بمانی. ایشان نبایست آن زمانی که لقب علامه را به او دادند ساکت می نشست؛ چرا اجازه می دهد برخی او را نرده بان اهداف خود قرار دهند؟! آیا اگر پدر ایشان آقا سید احمد حضور داشتند و کسی خبرگان را موظف بر نظارت بر رهبری می خواند ، در دهانش نمی زدند؟!”
در آن زمان، افزایش احتمال حضور خمینی در انتخابات خبرگان موجب نارضایتی راستگرایان شد و حتی در یک مورد گروه انصار حزب الله گرگان در اردیبهشت سال ۱۳۹۴تهدید کرده بود که در صورت حضور وی برای سخنرانی در این شهر، به او حمله خواهند کرد. انصارحزبالله گلستان، طی اطلاعیهای با اشاره به احتمال سخنرانی سید حسن خمینی در این شهر نوشته بودند: “به شورای شهر گرگان و شهردار مرکز استان و بانیان این مراسم هشدار می دهیم که مبادا کاری کنند مجلسی در نظام جمهوری اسلامی مهیا شود تا مثل سال گذشته علی مطهری بیاید و بگوید که رهبری هم قابل نقد است و میتوان ولایت فقیه را هم نقد کرد.” آنها تهدید کرده بودند: “انصار حزب الله گلستان تا روز یادواره تمامی حرکات را رصد می کند و به بانیان مراسم هشدار میدهد که همانند شعار دولت اعتدال در مسیر قانون و عدالت حرکت کنند و فضایی را فراهم نکنند تا حوادثی چون شیراز بوجود بیاید.” اشاره انان به حوادثی بود که موجب ضرب و شتم علی مطهری در شهر شیراز شده بود.
پس از انتشار این خبر، حجتالاسلام سیدحسن خمینی از وزارت کشور انتقاد کرده و گفته بود: “نمیدانستم که این برنامه وجود دارد و قصد سفر هم نداشتم، اما اگر برنامه سفری بود، با چنین تهدیداتی سفرم را به هم نمیزدم و مطمئن هستم مردم و علاقهمندان امام به گونهای هستند که این جریانات افراطی بسیار کم عدد را سر جای خود مینشانند.”
در همان روزها سایت نامه در گزارشی با عنوان “ترس دلواپسان از حضور یک «خمینی جوان» در مجلس خبرگان ” نوشت: “بحث حضور سید حسن در مجلس خبرگان و احتمال ریاست او بر این مجلس باعث شده است تا دلواپسان رفتار خمینی جوان، سعی کنند مسیر را برای ورود او به این عرصه ناهموار کنند. آنها میدانند که با رسیدن سید حسن به صندلی ریاست مجلس خبرگان بسیاری از نقشههای آنها نقش برآب خواهد شد، به خاطر همین سعی میکنند با مسموم کردن فضا سید حسن را از ورود به مجلس خبرگان منصرف کند.” این اولین بار بود که از احتمال ریاست خمینی بر مجلس خبرگان سخن گفته می شد.
مشخص بود که جنگ قدرت پنهانی در حال آشکار شدن در صحنه عمومی است. اوایل تیرماه سال ۱۳۹۴، محمدرضا باهنر، در مراسم افطاری جامعه اسلامی مهندسین هشدار داد: “متأسفانه برخیها خوابهای آشفته و عجیبی را برای انتخابات مجلس خبرگان دیدهاند و به دنبال آن هستند که ۱۰ نفر را وارد این مجلس کنند تا ساز ناکوک بزنند ما نمیگذاریم خواب آشفته آنها تعبیر شود. نیروهای فعال سیاسی انقلاب نباید از مجلس خبرگان غافل بمانند و انتخابات آن تحت تأثیر مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد.”
او دهم مرداد ماه نیز در سخنانی مشابه گفته بود: “مجلس خبرگان تاثیراش در پشتوانهاش برای ولایت است و تاثیر تقویت ولایت برای اسلام و انقلاب بر کسی پوشیده نیست.” و اینکه “برخیها خوابهای آشفتهای برای مجلس خبرگان دیدهاند و به دنبال تعبیر آن هستند تا بتوانند اقلیتی را به مجلس خبرگان وارد کنند و از آنجا ساز ناکوکی را علیه نظام بزنند که ما امیدواریم خواب آنها تعبیر نشود.”
نگرانی از ورود “۱۰ نفر ساز ناکوک” به مجلس خبرگان همان چیزی بود که آیت الله جنتی هم بارها به زبانی دیگر مطرح کرده بود.
برای نمونه او در اواخر اردیبهشتماه گذشته طی سخنانی در “مرکز موضوعشناسی احکام فقهی”، گفته بود: “ باید با حساسیت از مسائل مربوط به انتخابات و کیفیت فعالیت افراد در آن مطلع باشید. الآن افرادی در این انتخابات فعال شده اند که مسئولیتهای بالایی هم دارند، اما اساساً چشم دیدن ولایت فقیه را ندارند و همه هَمِّشان افزایش قدرت خودشان و کاهش اقتدار ولایت است. البته تا الآن خدا لطف کرده و مانع تحقق اهداف آنان شده است.” او چند روز بعد و در جلسه گردهمایی ناظران شورای نگهبان در شهر ساری، اعلام کرد: “عدهای به دنبال تضیف قدرت رهبری و ولایت فقیه در کشور هستند تا وارد مجلس خبرگان شوند و نقشههای خود را محقق کنند.”
بجز آیت الله جنتی، دیگر راستگرایان هم سخنانی مشابه داشتهاند. آیتالله محمدعلی موحدی کرمانی، اواخر بهمن ماه سال ۱۳۹۳ گفته بود: “من نگرانم، اما این نگرانی در خصوص زمان زعامت رهبری فعلی نیست. هیچ خبرگانی در مقابل رهبر معظم انقلاب هیچ غلطی نمیتواند بکند. اما مسئله ما بعد از آقاست. خدا انشا الله ایشان را حفظ کند و رهبری ایشان را به حکومت امام زمان (عج) متصل کند. اما اینکه بعد از ایشان چه میخواهد بشود مهم است.”
او که بعد از مرگ مهدویکنی دبیر جامعه روحانیت مبارز شد، نهم خرداد ۱۳۹۴ با اشاره به انتخابات مجلس خبرگان، از آینده رهبری پس از مرگ سیدعلی خامنهای ابراز نگرانی کرد. موحدی کرمانی با اشاره به افرادی که “اصولگرا” نیستند و به “ولیفقیه وفادار نیستند” گفته بود: “فکر میکنم آنها آرزویشان آن است که مجلس خبرگانی شکل بگیرد که مانند خبرگان فعلی وفادار به ولیفقیه نباشد.” او تاکید داشت: “البته تا زمانی که شخص مقام معظم رهبری هستند و خداوند به ایشان طول عمر عنایت فرماید و زندگی ایشان را متصل به ظهور حضرت مهدی (ع) کند، نگران نیستیم. اما اگر خدای ناکرده بعد از ایشان اتفاقی افتد و خبرگان مانند خبرگان فعلی وفادار نباشند، معلوم نیست وضعیت ولیفقیه و ولایتفقیه چه خواهد بود.” دیگر مشخص بود که جنگ قدرت بر سر آینده رهبری در جمهوری اسلامی است.