ده دلیل برای بازداشت شدن در ایران (ابراهیم نبوی)
در هر جای جهان، برای اینکه بازداشت نشوید، حتما یک کتاب وجود دارد به نام کتاب قانون، که اگر آن کتاب را بخوانید، می توانید بفهمید که چکار باید بکنید که بازداشت نشوید. بعضی اوقات وقتی وارد یک کشور غریبه می شوید، لازم نیست آن کتاب را بخوانید، همین که بدانید که بعضی کارها را نباید بکنید، خودش باعث می شود هیچ وقت بازداشت نشوید، مثلا نباید برای پیدا کردن پول دست تان را توی جیب دیگران بکنید، باید دستتان را توی جیب خودتان بکنید. مثلا نباید دیگران را بکشید، نباید هروئین بفروشید، نباید از بانک دزدی کنید. برای دانستن این کارها نیاز به خواندن کتاب قانون هم نیست. اما همه جای دنیا اینطوری نیست. در ایران بعضی کارهاست که به نظر شما طبیعی است، اما ممکن است از نظر پلیس طبیعی نباشد و باعث شود شما بازداشت و زندانی شوید. ده دلیل که ممکن است شما را بخاطر انجام آن کارها دستگیر کنند به شما می گویم.
یک، سرودن ترانه عاشقانه ای که یک خواننده آن را می خواند. ممکن است فکر کنید که هر شاعری را در ایران زندانی می کنند، در حالی که اینطور نیست، هفت قرن قبل همین شعر را شاعران می گفتند، یا هفتاد سال قبل، یا هفت سال قبل، یا همین هفت ماه قبل، حتی ممکن بود اگر هفت روز قبل هم این شعر را گفته باشید، کسی باشما کاری نداشته باشد، ولی ممکن است از همین لحظه سرودن شعر عاشقانه برای شما جرم محسوب شود و شما بازداشت شوید. حداقل ده شاعر در سال گذشته به همین جرم بازداشت شدند و هنوز دو سه نفرشان زندانی اند.
دو، مدل عکاسی: شما یک لباس زیبا می پوشید، موهایتان را آرایش می کنید، عکاس از شما پنجاه عکس می گیرد، عکس ها را در اینترنت منتشر می کنید تا یک لباس را معرفی کنید. فردا پلیس شما را دستگیر می کند. منظورم این نیست که شما نباید عکس برهنه بگیرید، یا نباید حالتی تحریک کننده داشته باشید، حتی ممکن است حجاب هم داشته باشید، ولی باز هم بازداشت می شوید. اگر همین کار را در پاریس بکنید، پولدار می شوید، اگر در عربستان بکنید، ممکن است به جهنم بروید، ولی در ایران به زندان می روید. همین الآن هفت مدل زن و مرد مدلینگ عکاسی در زندان هستند.
سه، عضلانی بودن و داشتن گردن کلفت: شما می توانید به باشگاه ورزشی مردانه بروید، ورزش کنید و سعی کنید هیکل درشتی داشته باشید، ممکن است خوشتان بیاید روی پوستان خالکوبی کنید. یک روز صبح پلیس به صد خانه حمله می کند و صد نفر از جمله شما و افرادی شبیه شما را بازداشت می کند. اول فکر می کنید برای مسابقه زیبایی اندام همه تان را جمع کرده اند، ولی وقتی دقت کنید متوجه می شوید که آنها دارند شما را کتک می زنند و به زندان می اندازند، بعدا به شما خواهند گفت شما اراذل و اوباش هستید. بعد از مدتی همان پلیس از شما می خواهد بدون دادن امتحان با پلیس همکاری کنید و به شما حقوق هم خواهند داد. البته همیشه هم اینطور نیست، روی آن حساب نکنید.
چهار، گرفتن عکس سلفی: به لندن می روید و به عنوان یک خواننده موفق ایرانی کنسرت برگزار می کنید. وسط کنسرت یک خبرنگار از شما می پرسد: از کنسرت راضی بودی؟ و شما می گوئید: بله، خیلی دوست داشتم. بعد آن خبرنگار با شما یک عکس سلفی می گیرد. وقتی به ایران برمی گردید، شما را بازداشت می کنند و به شما اتهام می زنند که با یک شبکه تلویزیونی جاسوس اسرائیل همکاری کردید و همه اسرار اتمی را که قبلا وزیر خارجه آنها را به اروپایی ها گفته است، لو دادید. بعد شما معذرت خواهی می کنید و آزاد می شوید، لطفا با هیچ کسی عکس سلفی نگیرید.
پنج، خواندن ترانه رپ: در هر جای دنیا شما می توانید یک رپر موفق باشید، حالا دیگر هندی ها، ترک ها، عرب ها هم رپ می خوانند، البته در ایران هم رپرهای زیادی هستند، مثل یاس، هیچکس و خیلی های دیگر. شما هم مثل آنها یک ترانه رپ می خوانید و آن را منتشر می کنید. یک روز بعد شما را بازداشت می کنند. و از شما می پرسند که چرا رپ خواندی؟ شما قول می دهید که از این به بعد پاپ بخوانید، فردای آن روز شما را دستگیر می کنند و می پرسند چرا پاپ خواندی؟ و از شما می خواهند موسیقی سنتی بخوانید و روز بعد شما را رها می کنند و یک روز بعد بخاطر یک ترانه سنتی بازداشت تان می کنند. ممکن است همان روز از شما بخواهند که بروید روی عرشه یک کشتی ارتش و یک ترانه رپ بخوانید درباره دفاع از انرژی هسته ای، در حالی که برنامه هسته ای متوقف شده. ولی توقف برنامه هسته ای به شما مربوط نیست، رپ هم به شما مربوط نیست، حتی شعرتان هم مشکلی ندارد، مشکل این است که درست در همان لحظه موسیقی رپ ممنوع شده و دو ساعت دیگر ممکن است هیچ اشکالی نداشته باشد. شما هر کاری دوست دارید بکنید، فقط روی هیچ چیز حساب نکنید. تعداد زیادی خواننده رپ و پاپ و راک تا به حال در ایران بازداشت شدند.
شش، سفر به خارج و بازگشت به ایران: بعد از مدتها که کارهای مختلف کردید و بازداشت شدید، به این نتیجه می رسید که شاید حکومت ایران از شما خوشش نمی آید. به همین دلیل از همه عزیزان تان خداحافظی می کنید و از ایران می روید. یک هفته بعد دادگاهی در تهران شما را محکوم به جاسوسی، دشمنی با حکومت، فساد اخلاقی و همکاری با غرب می کند. و بطور غیابی به شما حکم زندان می دهد. شما هم در پاریس به زندگی تان ادامه می دهید. یک هفته بعد از سفارت ایران با شما تماس می گیرند و می گویند باید برای خدمت به وطن ات به ایران برگردی. شما هم بعد از چند سال تصمیم می گیرید به ایران برگردید. وقتی برگشتید شما را دستگیر می کنند. به عنوان جاسوس و دشمن و خائن بازجویی می شوید و بازجو می گوید که به شرطی تو را رها می کنیم که بروی و دیگر برنگردی. شما هم قول می دهید که بروید و دیگر برنگردید. دوباره به پاریس برمی گردید، یک هفته بعد مردی مهربان و خجالتی از سفارت ایران با شما تماس می گیرد و از شما می خواهد که به وطن برگردید و به آن خدمت کنید.
هفت، انتشار عکس خصوصی در اینترنت: یکی از دلایلی که ممکن است باعث بازداشت شما شود، انتشار عکس های خصوصی در اینترنت است. منظورم این نیست که شما عکس لخت رهبر یا رئیس جمهور یا فلان مقام کشور را با یک زن غریبه در یک حالت بد منتشر می کنید، حتی منظورم این نیست که شما عکس های خصوصی دیگران را منتشر می کنید و با شکایت آنها بازداشت می شوید، نه، منظورم این است که مثلا شما عکس خصوصی خودتان و همسرتان را که خیلی عادی توی خانه هستید، در صفحه فیسبوک تان می گذارید. همین می تواند باعث بازداشت شما شود. حتی اگر دروازه بان تیم ملی باشید. شما حق ندارید عکس خصوصی خودتان را منتشر کنید، حتی در صفحه خصوصی خودتان. کلا هر چیز خصوصی در ایران به حکومت مربوط است.
هشت، جلوگیری از حمله دیگران به همسر: شما و همسرتان در حال خرید هستید. قبل از خروج از خانه همسرتان از شما پرسیده: حالا چی بپوشم؟ و شما به او گفتید: هر کدام از لباس هایت را دوست داری بپوش. یکهو وسط خیابان یک موتورسیکلت با دو سرنشین عظیم الجثه پیدایش می شود و به زن شما می گوید این چه لباسیه پوشیدی؟ همسر شما هم به شما یک نگاه عمیق و دردناک می کند. بعد زن شما جیغ می کشد و طرف با یک شوکر برقی به همسر شما حمله می کند. طبیعی ترین واکنش این است که شما از همسرتان دفاع می کنید، حتی در فیلمهای وسترن هم همین اتفاق می افتد. شما هم شروع می کنید دفاع کردن از همسرتان، بعد شما را به اتهام ترویج بدحجابی، حمله به امت اسلام، دشمنی با امام زمان، اشاعه فحشا، ایجاد قمارخانه و هزار تا چیز دیگر بازداشت می کنند.
نه، برگزاری کلاس روان درمانی: فرض کنید همه این آدمهایی که وضعیت شان را نوشتم، حتما تبدیل می شوند به یک تعداد موجود عصبی و روانی و پریشانحال و شما برای اینکه حال آنها خوب بشود، یک کلاس روان درمانی راه می اندازید. طبیعی است که برای ثبت نام در این کلاس ها پول می گیرید. بعد همه شما را به همدیگر معرفی می کنند، و طبیعی است که شما مثل همین بنده خدا آقای محمدعلی طاهری با بیماران تان حرف می زنید. طبیعی هم هست که نصف بیماران شما زن هستند، طبیعی هم هست که وقتی با آن ها حرف می زنید مثل بز سرتان را پائین نمی اندازید و توی چشم شان نگاه می کنید. ممکن است دست شان را هم بگیرید، شما که نمی خواهید آنها را بخورید، می خواهید درمان کنید. بعد یک دفعه می بینید تمام یک حکومت بسیج می شود و شما را زندانی می کنند و بعد حکم اعدام تان را می دهند. یعنی فکر کنید یکی پیدا شود و حکم اعدام دکتر فیل یا دکتر هلاکویی را دستگیر کنند و بخواهند طرف را اعدام کنند. حالا شما بروید هر جای دنیا بگوئید طرف را بخاطر برگزاری دوره روان درمانی می خواهند اعدام کنند.
ده، طرفداری از دولت: البته ممکن است در جایی از دنیا دفاع از یک دولت جرم باشد، مثلا دفاع از دولت جنایتکار سابق پل پت یا دولت مورد کودتای مصدق یا دولت ساقط شده بختیار بعد از انقلاب جرم باشد، ولی آدم را بخاطر دفاع از دولتی که قانونی است و هر روز رئیس اش لبخند تمام دندان می زند که جرم نیست. الآن در ایران دفاع از دولت روحانی جرم است، دفاع از دولت احمدی نژاد هم که طبیعتا جرم است، چون دزدی کرده بود، دفاع از دولت خاتمی هم که ده سال قبل تمام شد جرم است، دفاع از دولت هاشمی هم که شانزده سال قبل تمام شد جرم است، دفاع از دولت میرحسین موسوی هم که ۳۲ سال قبل روی کار آمد جرم است، دفاع از دولت بنی صدر و بازرگان هم جرم است. هم مخالفت با دولت جرم است، هم طرفداری از آن. هم مخالفت با قانون اساسی جرم است و افراد بخاطرش بازداشت می شوند، هم تلاش برای اجرای قانون اساسی جرم است. اصلا فرض کنید شما جایزه صلح نوبل بگیرید. مثل همین شیرین عبادی که اولین زن مسلمانی است که جایزه صلح نوبل گرفت. و به همه جای جهان می تواند سفر کند، جز به کشور خودش که به محض اینکه پایش به ایران برسد، حتما بازداشت می شود.