هفت روز هفت یادداشت: از «حسن توتو» تا ظریف ِ بدون ِ نگرانی و حقوقهای نجومی (ابراهیم نبوی)
طنز اجتماعی – ابراهیم نبوی
میگویی: «آفتاب توقیف شد»، می پرسد: «یعنی کلا دیگه آفتاب درنمی آد؟» می گویی: «صبح امروز توقیف شد»، می پرسد: «یعنی فقط صبح امروز، یا کلا از این به بعد همه اش ظهره و شبه؟» می گویی: «ایران فردا توقیف شد.»، می گوید: «یعنی همه اش باید برگردیم به ایران گذشته یا بمونیم تو ایران امروز؟» می گویی: «جامعه توقیف شد.» می گوید: «لامصب ها لااقل یه بخش اش رو توقیف می کردید.»، می گویی: «نشاط توقیف شد.» می گوید: «یعنی کلا دیگه باید رفت تو دپرس و مصیبت و عزاداری و بیچارگی؟» و همین که هفته قبل می گوید: «قانون توقیف شد.» می پرسی: «قانون رو قانونی توقیف کردند؟» می گوید: «نه بابا کدوم قانون، قانونی وجود نداره که باهاش قانون را قانونی توقیف کنند.» وقتی «نشاط» و «آفتاب» و «صبح» و «ایران فردا» را توقیف می کنن، دیگه توقیف قانون که قانونی ندارد.
و توقیف روزنامه قانون درست دو سه روز بعد از زمانی رخ داد که حسن روحانی اعلام کرد از آزادی مطبوعات حمایت می کنیم. من پیشنهاد می کنم که دانشجوها یک هفتهای کلا از خانه خارج نشوند، چون روحانی دیروز گفته: «به هیچ وجه نباید به دانشجو و دانشگاه با عینک امنیتی نباید نگریست.» غلط نکنم از هفته آینده بسیج و حراست و نیروهای اداری دانشگاه و کل امت شهیدپرور عینک امنیتی دودی به چشم در محوطه دانشگاه حاضر و آماده اند برای نگاه کردن به دانشجو و دانشگاه. یاد «توتو»ی کمدین افتادم با چشم های شورش و آن عینک سیاه امنیتی که به چشمش می زد. روحانی هم شده مثل شخصیت «توتو» در فیلم «توتوی خوش شانس» که نقش مردی را بازی می کرد که بدشگون بود و به هر کسی نگاه می کرد، برای او اتفاق بدی می افتاد، یعنی فکر کنم باید اسم طرف را بگذاریم «حسن توتو». حسن توتو اعلام کرد که «انقلاب به معنی داد کشیدن و سروصدا نیست.» و البته درست است و باید بگوئیم: «انقلاب به معنی دادکشیدن و سروصدا و عربده کشیدن و شیشه شکستن و سنگ زدن و نابود کردن همه چیز است.»
حقوق های نجومی
سالی یک بار متوجه اقتصاد می شویم، آنهم از طریق مطالعات در سیستم آب و فاضلاب، یا کثافت اقتصاد را برداشته، یا آبش گل آلود است، یا باید سیفون بکشیم دستآوردهای دولت قبلی برود، که جا برای دستآوردهای دولت بعدی باز شود. یا با این همه خیام و ابن هیثم و صد تا منجم تاریخ ایران، ملت سالی یک بار هم با علم نجوم آشنا می شویم، آن هم موقع مواجهه با حقوق مدیران کشور و پروندههای نجومی کلاهبرداری، سالی یک بار هم درگیر علم ریاضی می شویم، آن هم وقتی که قرار است یک مشت عدد موهوم بتپانند توی چشم مان به عنوان دستآوردهای ظفرنمون دولتی که پول می گیرد و منت کار کردن هم سر مردم می گذارد.
یکی می گفت جمع کردن کثافت فساد در این مملکت مثل جمع کردن آب از کف زمین با لیوانی است که سوراخ دارد. تا می آیی گند دولت قبلی را جمع کنی، دولت بعدی گندکاری می کند. هی جمع می کنی هی می بینی بازتولید کثافت تمام نمی شود. هنوز پرونده چهارده عضو کابینه قبلی گشوده است و بدهکار میلیارد دلاری پول ملت را پس نمی دهد و پرونده اش گشاده و گشوده مانده که گند و کثافت دولت بعدی می زند بیرون. دیروز خبرش آمد که مدیر عامل بانک رفاه برکنار شد و با برکناری اش ۲۴۰ میلیون به خزانه بازگشت.
والله تا آنجا که ما می فهمیم، حداکثر حقوق یک مقام عالیرتبه در یک کشور ثروتمند مثلا اروپایی، هفت هشت هزار یورو است و حقوق آدم عادی ۲۰۰۰ یورو، یعنی چه که صفدر خان ۵۷ میلیون حقوق می گیرد، ۵۷ میلیون تومان می شود هجده نوزده هزار دلار، چنین حقوقی را در هیچ کجای کشورهای ثروتمند هم به وزیر هم نمی دهند، چه برسد به مقام دوم یا سوم وزارتخانه، آن هم نه در کشوری که حقوق معمولی کارکن عادی سه میلیون تومان است. تازه، مقام دولتی را برکنار می کنند، برای چی برکنار می کنید، بهترین مجازات این است که پول اضافی را پس بگیرید و مجبورش کنید با حقوق معمول و معقول کار کند.
آقای جهانگیری شخص دوم یا سوم دولت روحانی تخم دوزرده گذاشته که : «همه دریافت کنندگان حقوق نجومی برکنار می شوند.» مرسی، وظیفه تان است. بعد هم گفته: «در دولت قبل به خودشان نشان درجه یک با ۷۵ و ۱۰۰ سکه دادند.» بی خیال برادر! دولت قبلی مرد، تمام شد، شما باید پولش را پس بگیرید، همچی حرف می زند انگار رهبر اپوزیسیون است و دارد برای انتخابات بعدی تبلیغ می کند، کابینه قبلی پول بالا کشیده، پس بگیر، وقتی بعد از سه سال غر می زنید، یعنی عرضه نداری پول مردم را پس بگیری. مثل اینکه این دولت یادش رفته که یک سال دیگر دوباره بقول کرمانی ها «همو خر سیاه، راه آسیا…» منظور طبیعتا آسیاب است. یادتان نرود که دوباره باید از این ملت رای بگیرید.
طرف مثل کامنت گذارهای فیسبوکی می گوید: «خبر مرگت بیا به من رای بده می خوام مدیر بشم حقوق پنجاه میلیونی بگیرم.» آخه به این زبون خوشات؟ به این قیافه خوشگلت؟ به این پول کم ات؟ به این بیعرضگی ات؟ حسن جان! داداش! ما عهد برادری نبستیمها، شما روی اون صندلی نشستی که پول یامفت نگیری، حسن! خطرناکه! حسن! بی خیال!
سلطان و سلطانقلی خان ها
یعنی این احساس «یکی منو دوست داشته باشه» آقای خامنه ای را عمیقا حس می کنم. ظریف به عنوان نماینده اش رفته و مذاکره کرده و با آمریکایی ها توافق کرده، حالا باید مثل دختر همسایه شبای تابستون زودی می اومد سر بوم، برای دیدن ظریف خانه خالی پیدا کنند و ایکی ثانیه همدیگر را ملاقات کنند. خودش دو هزار بار گفته ظریف نماینده من است، از در و دیوار اظهارات پرتاب می کنند که «ای ظریف خائن! ای ظریف مزدور!»
حالا هم خبرش آمده که دکتر محمد حسین رفیعی شیمیدان عالیرتبه کشور و از فعالان ملی مذهبی که پس از مدتها شامل عفو رهبری هم شده است، آزاد شود که به گفته فرزندش از فروردین امسال قرار بود آزاد شود و هنوز خبری از آزادی اش نیست. یعنی یکی نیست که فرمایشات این مقام معظم را دوزار ارزیابی و پس از قیمت گذاری خریداری و اجرا کند؟ ملت که حرفش را گوش نمی کنند، نماینده های خودش هم که به آن یکی نماینده هایش می گویند خائن، یعنی این شورای نگهبان و آن قوه قضائیه یک نفر عنصر ذوب شده در ولایت ندارد به حرف این آقای نیازمند به محبت گوش کند؟ بیخودی نمی گفتند شاه بخشیده شاهقلی خان نمی بخشد.
ظریف نگرانی ندارد، اصلا نگرانی ندارد
من خیلی خوشم می آید که آقاجواد ظریف کلا نگرانی ندارد. اصلا همین که اخیرا گفته که «از گفتگوهای حقوق بشری نگرانی نداریم.» خیلی حرف قشنگی است. البته ما هم اگر جای جواد آقا بودیم نگرانی نداشتیم، مثلا فرض کنید می گویند زندانی عقیدتی نباید داشته باشید. جواد آقا می گوید ما زندانی عقیدتی نداریم. می گویند نباید کسی شلاق بخورد، جواد آقا می گوید: نمی خورد، می گویند: نباید روزنامه ها توقیف شوند، می گوید نمی شوند. اصلا نگرانی ندارد. یعنی کلا مثل آن آقایی شده که اصلا نگرانی نداشت و هیچ چیزی نگرانش نمی کرد و هیچ چیز برایش اهمیت نداشت. رفت دکتر، دکتر گفت: « چته؟» گفت: « هیچی، من نه نگرانی دارم، نه هیچ اهمیتی به چیزی می دهم.» دکتر گفت: « یعنی اگر بچه ات بمیرد، یا خودت سرطان بگیری هم نگران نمی شوی؟»، گفت: « نه». دکتر گفت: « یعنی اصلا هیچ چیز برایت اهمیت ندارد؟» طرف گفت: « اصلا، مثلا الآن شما فکر می کنی دکتری، ده سال هم روانشناسی خواندی، این همه هم بدون تقلب در انگلیس دانشگاه رفتی، ولی من اصلا آدم حساب ات نمی کنم.»
یعنی این مرحله در عرفان که مقام رضایت است، خیلی مقام بلندی است، کلا جواد ظریف هیچ نگرانی برای حقوق بشر ندارد، اصلا زندانی دکتر نداشته باشد، اعتصاب غذا کند، اصلا نگران نمی شود. البته نه اینکه اصلا نگران نشود، مثلا همین دیروز آقای ظریف اعلام کرده که « از بستن راههای اعتراض مسالمت آمیز خیلی ناراحت است و اصولا فکر می کند اگر راهی برای اعتراض مسالمت آمیز نباشد، خیلی بد است…» نه، اصلا، بیخدی برای چی نگران شدید، ظریف این حرف را برای ایران نگفته، گفته که «از بستن راههای اعتراض مسالمت آمیز در بحرین انتقاد دارد.» شما چرا بیخودی نگران شدید؟ اصلا ربطی به ایران ندارد، نگران نباشید. حله!
وضعیت قرمز
آمریکا: یک نیروی واکنش سریع دارند که هر گاه یک اتفاق غیرعادی بیافتد، مثلا کشتار جمعی، یا زلزله، یا حمله ضدامنیتی، یا عملیات تروریستی یا حمله بشقاب پرنده یا هر اتفاق اینجوری بیافتد، نیروهای واکنش سریع در ایکی ثانیه حمله می کنند و شرایط را کنترل می کنند.
انگلیس: یک گروه ضربت دارند که هر وقت یک جریان خطرناک ضد امنیتی شرایط عادی را به هم بزند، فورا واکنش نشان می دهند و پوز طرف را جیک ثانیه می زنند و شرایط را عادی می کنند.
فرانسه: یک گروه کلاه سبز یا آبی یا خالخالی دارند که هر وقت یک جریان تروریستی یا تهاجمی اتفاق بیافتد، سریعا در عرض دو ساعت حمله می کنند و سریعا همه عوامل آشوب را دستگیر می کنند و آنها را از جلو چشم می برند و سالم به آشیانه برمی گردند و بعد رئیس پلیس یک لبخند تمام دندان در تلویزیون می زند و می گوید: وضعیت عادی است، برید سراغ زندگی تون.
کمیته ضدخرابکاری: در خیلی سرویس های امنیتی دنیا یک سرویس ضدخرابکاری دارند که جیک ثانیه بعد از به صدا درآمدن علامت هشدار با سی تا ماشین پورشه در ایتالیا یا بی ام و در آلمان می روند سراغ خرابکارها و آنها را فلج می کنند و وضعیت را عادی می کنند.
علامت وضعیت قرمز: در همه جای دنیا وقتی حمله می شود، یک صدای گوشخراش به گوش می سد که «توجه توجه، علامتی که هم اکنون می شنوید آژیر خطر یا وضعیت قرمز است، محل اقامت خود را ترک کنید و به پناهگاه بروید.» بعد صدای تق و توق و بوم و آخ می آید و بعد از پنج دقیقه آژیر بعدی شنیده می شود که با لحنی آرام تر می گوید: «توجه توجه، علامتی که هم اکنون می شنوید، آژیر وضعیت سفید یا اعلام پایان وضعیت خطر است، پناهگاه را ترک کنید و به خانه بروید.»
کمیته بحران: در روسیه یک کمیته بحران وجود دارد که هوشت ثانیه بعد از اینکه یک گروه چچن یا هر کسی عده ای را گروگان گرفت، یا دفعه از یک سوراخ سی تا سیاه پوش تا خشتک مسلح می ریزند توی یک ماشین و به هلیکوپتر و ماشین و توپ و تانک و مسلسل دیگر اثر ندارد، حمله می کنند به عوامل بحران و بعد از عادی شدن وضعیت دیگر کسی آنها را نمی بیند تا هشدار بعدی.
سپاه پاسداران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ده هزار تا مرکز دارد که منتظرند تا احتمال ترور برطرف شود، وضع اقتصادی کشور عادی شود، تورم به زیر سی درصد برسد، زلزله وسیل نیاید، احتمال جنگ برطرف شود، و به محض اینکه ببیند مشکلی وجود ندارد، سریعا یک بحران جدید درست می کنند، عده ای را می گیرند، به زنها حمله می کنند، به کشور همسایه هشدار می دهند، آزمایش موشکی می کنند که خدای ناکرده وضعیت عادی نشود، یعنی اگر یک هفته وضعیت عادی شود، این فرماندهان سپاه دقمرگ می شوند. سردار حسین سلامی، جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران گفت: « قصد نداریم به کشوری عادی تبدیل شویم.» بیا، صاحابش اومد!
فرق «وسوسه های شیطان» و «هواهای نفس»
الآن شما بدبخت و بیچارهاید که نمی دانید فرق وسوسههای شیطان و هواهای نفس چیست. دارید میمیرید از ندانستن این حقیقت بسیار بسیار بسیار اساسی. مثلا همین دیروز مثل پارسال، مثل سه سال قبل، مثل پنج سال و ده سال قبل یک دفعه خبر میدهند که یک اتوبوس حامل تعدادی سرباز معصوم با سرعت و به دلیل خرتوخری مملکت و وجود آقای پناهیان تصادف کرده و چندین و چند انسان معصوم و بیگناه همین طوری مردهاند. ولی این که مهم نیست، مهم این است که این اتفاق ناشی از «وسوسه شیطانی» بوده یا «هواهای نفس»؟ یا مثلا سی چهل مدیر کشور با حقوق میلیونی فیش شان لو رفته و معلوم شده که مثلا آقای صفدرحسینی طرف ماهانه ۵۷ میلیون تومان یا ۱۸۰۰۰ دلار در ماه حقوق می گیرد. حقوق ماهانه آنگلامرکل صدراعظم آلمان ۲۰ هزار دلار، رئیس جمهور مکزیکو ۱۰ هزار دلار، رئیس جمهور چین ماهانه ۱۷۳۴ دلار، اولاند رئیس جمهور فرانسه ماهانه ۱۶ هزار دلار، دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا ماهانه ۱۷ هزار دلار، سیسی رئیس جمهور مصر ماهانه ۶ هزار دلار، مادرو رئیس جمهور ونزوئلا ماهانه ۳۹۰۷ دلار، رئیس جمهور کانادا ماهانه ۲۱ هزار دلار و رئیس اتحادیه اروپا ماهانه ۲۸ هزار دلار است. یعنی ما اگر کل اقتصاد کشور را دست یکی از همین روسای جمهور دنیا که اندازه یک مدیرکل یا معاون وزیر حقوق می گیرند اگر کنترات بدهیم، کلا به صرفه نیست؟ بعد آقای پناهیان به این فکر کند که این حقوق های نجومی بخاطر «وسوسه های شیطانی» است یا «هواهای نفس» ؟ یعنی یک دیوار غیرنجومی نشان بدهید که آدم سرش را محکم بکوبد به آن.
سقوط آل سعود
یک بار به یکی از این دکترهای لس آنجلسی روانکاو که وسط روانکاوی، درباره اقتصاد ایران و تغییر رژیم و بحران آفریقا و آینده داعش هم ذرت پرتاب می کنند، گفتم: «دکتر! شما دو سال وسط سیصد نفر آدم پیش بینی کردید که قیمت دلار تا پایان سال می شود ۵ هزار تومان و الآن دو سال گذشته و این اتفاق افتاده، یعنی شما نمی خواهید سوار کروز بشوید و بروید به جزیره برمودا مدتی گم بشوید؟» یعنی اینها را نگفتم، فقط یک جوری توی چشمش نگاه کردم که احتمالا فهمید منظورم همین است. یعنی آدم پیش بینی هم می کند، لااقل تاریخ مشخصی ندهد که ضایع نشود، خب اگر امسال تمام شد، بعد می شوید مثل آقای سردار سعید قاسمی که گفته بود «اگر فائزه هاشمی زندان رفت من ریش ام را می زنم.» البته علت اینکه نگفت به وجدانم قسم یا به جان فرزندم یا به شرفم قسم، احتمالا بخاطر اینکه یا ریشش از آن سه تا مهم تر بوده، یا ریش را داشته و آنها را نداشته، ولی به هر حال آدم قول قطعی آن هم با زمان مشخص که نباید بدهد. مثل این آقای مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار که گفته است: «امسال آل سعود سقوط می کنند و حج با حضور امام زمان برگزار می شود.» من زنده، مهدی طائب مرده، ببینیم چه می شود.