حقوق معلولان؛ یک دهه تلاش برای تغییر نگرش به موضوع معلولیت و برخورداری آنها از شان و منزلت برابر
نوشته شانتا رو بریگا، مدیر بخش حقوق معلولین در دیدهبان حقوق بشر*
درکشورهای بسیاری که طی چندسال گذشته برای تحقیق درباره وضعیت افراد دارای معلولیت دیدار کردهام، تنها جملهای که به گونهای فراموش نشدنی و مداوم شنیدهام این بوده است که “با من طوری رفتار میشود که انگار انسان نیستم.”
درک این که چرا افراد معلول وضع خود را چنین توصیف میکردند دیگر برایم دشوار نبود وقتی در سفرم به کشور غنا دخترک پنج سالۀ ژندهپوشی را دیدم که با زنجیر سنگینی دور پاهایش به یک درخت بسته شده بود. این سرنوشت آن دختر بود چون خانوادهاش اعتقاد داشتند که ارواح شیطانی جسم او را تسخیر کردهاند، تصوری که در بسیاری از جوامع در مورد علت بروز معلولیت وجود دارد.
همین احساس را داشتم زمانی که در جاوه مرکزی در اندونزی مرد جوانی به نام آگوس را دیدم که دچار معلولیت روانی بود. او چهار سال تمام درون آغل گوسفندان، در شرایطی که دور تا دور او بوی مدفوع حیوان و انسان به مشام میرسید، سپری کرده بود و به سختی میتوانست بایستد یا راه برود.
من به تازگی از صربستان بازگشتهام، جایی که درآن مشغول مستند کردن این واقعیت بودیم که کودکان معلول غالبا در موسسات نگهداری حبس میشوند، و حتی گاهی اوقات براساس راهنمایی کارکنان پزشکی، مستقیما از بخش زایمان بیمارستانی که در آن به دنیا آمدهاند به این موسسات منتقل میشوند. بسیاری از این کودکان به مدرسه نمیروند یا با اسباب بازی و با سایر بچه ها بازی نمیکنند. آنها فقط بدون هیچ گونه تحرک و یا تماس انسانی تمام روز در رختخواب دراز میکشند. راهروهای این “خانه ها” به جای آن که پر از صدای خنده و دویدن بچه ها باشد، ساکت و سرد است و بسیاری از این کودکان هرگز آنجا را ترک نخواهند کرد.
من این شانس را داشتم که یکی از انبوه حامیان حقوق معلولان باشم که در جریان مذاکراتِ مربوط به کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت در سازمان ملل متحد در نیویورک شرکت کردند. در طول این فرآیند، تغییری بسیار بزرگ در شیوه نگرش، احترام و تعامل با افراد دارای معلولیت به وجود آمد. در واقع باید گفت که در جریان مذاکرات مربوط به کنوانسیون، افراد معلول امکان صحبت کردن پیدا کردند و صدای آنها توسط جامعه جهانی شنیده شد.
امروز با گذشت ۱۰ سال از تصویب کنوانسیون، پیشرفتهای زیادی در وجوه متعدد زندگی افراد دارای معلولیت و قوانین مربوط به آنها به وجود آمده و خود این افراد در بسیاری از کشورها رهبری مبارزه برای حقوقشان را بر عهده دارند.
در عین حال، در بسیاری از کشورها—چه در حال توسعه و چه در کشورهایی که توسعهیافته تلقی میشوند—افراد دارای معلولیت همچنان در موسسات نگهداری معلولین حبس شدهاند، از انظار پنهان نگه داشته میشوند، و یا مانند حیوانات با آنها رفتار میشود و انگ و اعمال تبعیض نقش محوری در برخورد با معلولان دارند.
به احتمال زیاد هر یک از شما یک نفر با معلولیت را در اطراف خود میشناسید. براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، یک میلیارد نفر–یک نفر در هر هفت نفر—دارای یکی از انواع معلولیتهاست. [اعم از حسی(بینایی یا شنوایی)، جسمی-حرکتی، ذهنی و یا روانی-اجتماعی] فرد معلول ممکن است همکلاسی، خویشاوند و یا دوست ما باشد و حق دارند همانطور که با دیگران رفتار میشود با او نیز رفتار شود.
با این حال، قوانین موجود در ده ها کشور مانع تصمیمگیری افراد معلول در مورد ازدواج، محل سکونت و یا شیوه درمان آنها میشود، در حالی که ما آزادی در چنین تصمیمگیریهایی را برای خود مفروض میدانیم و نمیتوانیم تصور کنیم که در بسیاری از نقاط جهان، این حقوق اولیه از فرد معلول سلب و به قیم او واگذار میشود که به جای او و بدون مشورت با او برای زندگیش تصمیم میگیرد.
هفته گذشته، افراد دارای معلولیت و سایر فعالان این عرصه، دیپلماتها، و دوستان جامعه معلولین دوباره در مقر سازمانملل در نیویورک گرد هم آمدند تا به تبادل نظر در مورد نحوه اجرا و نظارت بر کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت (CRPD) بپردازند. ده سال پیش، ایجاد این کنوانسیون به عنوان اولین معاهده عمده حقوق بشر در قرن بیست و یکم نقطه عطف مهمی بود. کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت در حال حاضر توسط ۱۶۴ کشور (از جمله ایران) تصویب شده است.
به نظر من کنوانسیون چیزی بیش از یک چهارچوب حقوقی است. درست است که این میثاق حقوقی نظیر دسترسی به آموزش، در امان بودن از شکنجه، و حق زندگی در کنار سایر افراد در جامعه را به صورتی برابر با دیگران برای افراد معلول به رسمیت میشناسد، اما کارکرد مهمتر کنوانسیون این است که نحوه نگرش به موضوع معلولیت را دگرگون میسازد. پیام کنوانسیون این است که افراد معلول نباید به عنوان دریافت کنندگان صدقات یا بخشش مردم تلقی شوند بلکه آنها از همان حقوق و شان و منزلتی که ما داریم برخوردار هستند.
برای تغییر نگرش میلیونها انسان در سراسر جهان نسبت به حقوق و جایگاه معلولان، لازم است تا هر چه بیشتر نقشهای رهبری و تصمیمگیری در دولتها، شرکتها و بخش تفریح و سرگرمی به افراد دارای معلولیت واگذار شود.
فراموش نکنیم که معلولیت تبعیض قائل نمیشود—هریک از ما ممکن است در هر مقطع از زندگیمان به جامعه افراد دارای معلولیت بپیوندیم. پس این حرفها در واقع راجع به آنها نیست، به نوعی در مورد خودمان است.
*این یادداشت روز ۲۰ ژوئن در گاردین با عنوان «به رفتار دونِ شان انسانی با افراد معلول پایان دهیم» به چاپ رسیده است.