هفت روز هفت یادداشت: هفت ناهنجاری بسیار مهم کشف شده در کنسرتها (ابراهیم نبوی)
طنز اجتماعی- ابراهیم نبوی
درست یک روز، لامروتها نمی گذارند به سه روز برسد، درست یک روز بعد از اینکه دولت تصویب کرده که نیروی انتظامی از دستگاههای صادرکننده مجوز کنسرت موسیقی حذف شده است، معاون ستاد کل نیروهای مسلح، فرماندهی ستاد مشترک، فرمانده نیروی هوایی و دریایی، فرمانده هوانیروز و تعدادی فرمانده دیگر از نیروی انتظامی خواستند که ماموریت خود را در برخورد با ناهنجاری های اخلاقی در محل برگزاری کنسرت با جدیت انجام دهند. تا همین لحظه، هفت ناهنجاری بسیار مهم در کنسرت های موسیقی کشف شده که این نیروها باید به سرعت برای حل و رفع آن بکوشند، وگرنه همان می شود که باید بشود.
– زدن ساز مخالف در دستگاههای غیردولتی بیات ترک، حجاز و عراق برخلاف وصیتنامه امام خمینی در جهت القای وابستگی به عناصر دشمن تا بن خشتک مسلح.
– القای اندیشه های سلطنت طلبانه از طریق چنگ زدن به جرثومه های فساد سلطنتی از جمله دستگاهها و گوشه های استکباری همایون، شهناز و ایجاد مفسده در گوشه های عشاق و دلکش برای ارضای هواهای نفسانی عناصر واخورده و جاخورده دشمن.
– کوک کردن ساز مخالف و مخالف خوانی زیر لوای لیبرالیسمی وزارت ارشاد فاسد برای حمایت از فتنه.
– تکان دادن سر به سمت راست و چپ در جهت تائید عناصر معلوم الحال و موهن و خائن و چند فحش دیگر.
– استفاده از نت های غربی مانند دو، ر، می، فا، سل، لا، سی، دو، به جای استفاده از اصوات اسلامی مانند لا اله الا الله یا اللهم صل علی محمد و آل محمد.
– استفاده از لباس های غربی هنجار شکن مانند جوراب، شلوار، کت، پیراهن، مانتو، روسری، کفش و دیگر دشمنان نظام.
– دادن بوی ادوکلن و عطر های غربی به جای بوی جوراب در سالن، برای فریب اذهان عمومی.
– دست زدن به جای لگد زدن و پرت کردن سنگ جهت هنجارشکنی و القای انقلاب زدایی از ام القرای اسلام.
کمونیستی کجا بود برادر؟
این علی مطهری هم حالش خوب است. بعضی اوقات یک حرفهایی می زند انگار همین الآن از غارکهف بیرون آمده و یک دو تومانی دستش گرفته می خواهد برود چلوکبابی. ایشان دیروز گفته: «احزاب کمونیستی می توانند در ایران فعالیت داشته باشند.» برادر من! کمونیستی کجا بود. از یکی از این قبایل آدمخوار که می گفتند مثل اردوغان متمدن شده اند، پرسیدند: «آیا هنوز هم آدمخوار دارید؟» طرف گفت: «نه، چهار پنج تا داشتیم، هفته قبل خوردیم تمام شدند.» به نظرم طرف گوگل اش سرچ ندارد.
تهدید های جدی دشمنان
بعضی اوقات آدم فکر می کند طرف مشکل خاصی دارد، بعد که دقت می کند متوجه می شود که طرف کلا مشکل دارد و اصلا مشکلش خاص نیست. مثل همین سردار جعفری، فرمانده کل سپاه که گفته : «بعد از جریانات دوم خرداد تهدیدها علیه انقلاب جدی شد.»
ما: در واقع از ۱۸ سال قبل تهدیدها جدی شد و ما الآن از دوم خرداد ۱۳۷۶ در شرایط تهدید جدی به سر می بریم؟
سردار جعفری: بله، در این هجده سال تهدید ها آنقدر جدی است که معلوم نیست تا نیم ساعت دیگر نظام باقی بماند، که البته تا ظهور امام زمان باقی خواهد ماند.
ما: پس می توانیم بگوئیم که در زمان آیت الله هاشمی رفسنجانی تهدید ها جدی نبود و …..
سردار جعفری: نه نه نه، اصلا اصلا اصلا( و تعداد زیادی اصلا و نه دیگر) بطور کلی وقتی حرف از دوم خرداد می زنیم، باید به یاد داشته باشیم که تهدید ها وقتی جدی شد، که این ساکتین فتنه که من نمی خواهم اسم شان را ببرم، یعنی همین پدر فائزه و مهدی، اینها پای استکبار را به کشور باز کردند و تهدید جدی را ما از سال ۱۳۶۸ شاهد بودیم که وقتی این جریان انحرافی روی کار آمد، تهدید جدی شد که البته این تهدید ها اثری ندارد و ما تا ظهور امام زمان باقی خواهیم ماند.
ما: پس می توانیم بگوئیم که پس از ارتحال امام تهدید ها علیه انقلاب جدی شد؟
سردار جعفری: نع نع نع، اصلا اصلن اسلن( با ده نوع دیگر نع و اصلن)، اتفاقا تهدید اصلی انقلاب زمانی آغاز شد که دشمن از زمین و هوا به ما حمله کرد، یعنی از همان شهریور ۱۳۵۹ که حمله عراق شروع شد، ما در معرض نابودی کامل بودیم…..
ما: یعنی قبل از آن؟؟؟
سردار جعفری: نععععاصلن مطلقن، ما در زمان جنگ شاهد خیانت های نخست وزیر و قبل از آن خیانت های بنی صدر عامل استکبار فرانسه و سیستم اطلاعاتی نوفل لوشاتو و تا بن دندان مسلح بودیم که تهدید علیه انقلاب، از همان زمانی آغاز شد که این شخص مسئله دار و مزدور، بنی صدر که من اسمش را هم نمی خواهم ببرم، آغاز شد که ما ۳۷ سال است در معرض تهدید جدی هستیم و اصولا وقتی آنها به طبس حمله کردند، تهدید ها جدی شد تا همین یک ربع قبل….
ما: آیا می توانیم بگوئیم که فقط در دوره مهندس بازرگان……
سردار: نعععععنه نه اصلنسلنصلا، اتفاقا تهدید ها علیه انقلاب عظیم اسلامی زمانی جدی شد که مهندس بازرگان که ما اسنادش را همین نیم ساعت قبل در جریان دستگیری برخی از عناصر مدلینگ دشمن کشف کردیم، اینها تهدید جدی علیه انقلاب را همان روز معرفی بازرگان به عنوان نخست وزیر آغاز کردند که تا به حال ۳۷۲۵۶ عنصر دشمن حاضر به اعتراف در این مورد شدند که ما داریم بین آنها آزمون برگزار می کنیم و همه شان اعتراف کردند که از همان اول تهدید علیه انقلاب جدی بود…..
ما: یعنی تهدید علیه انقلاب قبل از انقلاب جدی بود یا بعد از آن؟
سردار نگاهی به ساعتش می کند و می گوید: من باید برم، شما کاری نداری؟ و می رود.
برکناری همه وزیران
این مقتدا صدر هم جیگری است برای خودش. حرف های قابل تاملی می زند که آدم گیج می ماند که اینها را خودش گفته یا اصلا هیچ کس نگفته. دیروز مقتدا صدر خواستار کناره گیری تمام وزیران دولت عراق شد. پرسیدند: بعدش چی؟ گفته: کلا رئیس جمهور و نخست وزیر باید منحل شوند. پرسیدند: بعدش چی؟ گفته: مجلس لازم نداریم، باید برای مبارزه با فساد مجلس را از بین ببریم. گفتند: بعدش چی؟ گفته: اصلا این همه ساختمان برای چی در شهر داریم، بولدوزر بیاندازیم همه را صاف کنیم. گفتند: بعدش چی؟ گفته: بعدش به جای همه این ساختمانها درخت می کاریم. گفتند: بعدش چی؟ گفته: بعدش می ریم توی غار اینقدر دعا می کنیم تا خداوند پیامبری برای مان بفرستد و بعد می رویم مکه و مدینه را می گیریم، از از سر… یعنی ما یک همچنین نوابیغی در همسایگی داریم، حالا هی بگو مریم میرزاخانی خیلی باهوش است.
کامیون حامل مهمات ترکید
یعنی ما دل نداریم؟ یعنی ما آدم نیستیم؟ یعنی ما نباید یک دشمن درست و حسابی داشته باشیم؟ یعنی این همه عوامل استکباری در دنیا هستند، یکی شان نباید یک گوشه چشمی به ما کند؟ حسرت به دل ماندیم که. در فرانسه یک کامیون منفجر می شود، نیم ساعت بعد داعش مسئولیتش را به عهده می گیرد. در عراق یک موشک شلیک می شود، ده دقیقه بعد بیست تا سازمان تا بن دندان مسلح اعلامیه می دهند که «ما بودیم» و «ما کردیم.» الآن سی سال است در مملکت شصت تا موشک منفجر می شود، بیست تا کامیون با جاه و جلال و بمب خوشه ای منفجر می شود، هواپیما و هلیکوپتر منفجر می شود، یک نفر مسئولیت انفجار را به عهده نمی گیرد. این شد مملکت! کل انبار موشکی سپاه چند سال قبل از بین رفت، آخرش هم معلوم شد بخاطر اشتباه محاسباتی سپاه بوده. ده تا هواپیما سقوط کرده، آخرش معلوم شده بخاطر اشتباه فنی بوده، همین دو روز قبل یک لاستیک کامیون حامل مهمات ترکیده در بزرگراه قزوین به زنجان، باعث شده دویست تا موشک و گلوله و بمب ب ۵۲ منفجر بشود، آخرش هم خبر می دهند، لاستیکش کهنه بوده. البته موساد و سیا و ام آی سیکس و بقیه حق دارند، وقتی برادران سپاه خودشان اشتباها خودشان را منفجر می کنند، اصلا کشور نیاز به دشمن ندارد. بودور کی وار.
محمود اینجا، محمود آنجا، محمود همه جا
بیخودی نیست که این محمدرضا جلایی پور این همه موضوع بازگشت احمدی نژاد به صحنه انتخابات را جدی گرفته، من هم هر جور فکر می کنم، به نظرم الکی نیست. فقط کافی است نگاهی به آمارها بکنید. اولا که براساس گفته مسئولان امور «یک میلیون فارغ التحصیل غیرماهر در کشور داریم.» خب، این از نیروهای اجرایی که دولت احمدی نژاد را می توانند اداره کنند. ۲۵ درصد از مردم هم که اختلال روانی دارند، ۶۰۰ هزار نفر هم که به گفته خواهر معصومه صالحی دچار آلزایمر هستند، حداقل چهار میلیون معتاد هم داریم که احتمالا یادشان نیست مصدق رفت یا بالاخره ناصرالدین شاه کشته شد یا نه، همین ها را جمع کنید، می شود ۴۰ درصد رای، اصلاح طلبان هم که اخیرا یکی دو موفقیت در انتخابات داشتند، پس احتمالا تا دو سه سال پشت سر هم اشتباه می کنند، خودش هم که تصمیمش را گرفته.
یکی از نزدیکان احمدی نژاد خبر داد که او اخیرا سری به زندان اوین زده و با همکاران سابقش ملاقات کرده، هفته قبل هم رفته سراغ پزشک معالجش و رواندرمانی شده، برای دیدن دو سه نفر از همکلاسی ها هم رفته امین آباد، بیخودی نیست که گفته است: «هر جا می روم از من می خواهند کاندیدا شوم.» الکی که حرف نمی زند، دلیل دارد.
بزن، بکش، بدرررران
کم کم قضیه رسیده به فحش دادن و سنگ پرت کردن. بیست سال قبل طرف می گفت «علت بی حجابی نبودن تعلیمات دینی در خانواده است.» ده سال قبل می گفت «علت بی حجابی تبلیغات رسانه های مستهجن و فاسد است»، دیروز سردار جعفری گفته: «مشکل بی حجابی از بی غیرتی و بی حیایی است.» یعنی دقیقا طرف رفته توی موقعیت معلم امور تربیتی هزار و سیصد و بوق و فقط مانده مشت و لگد بزند، راستی کسی از کوچک زاده خبر ندارد؟ دلم برای آن عکس های خوشگلش تنگ شده.