سیاستزدایی از دانشگاه و روز دانشجو با لغو «سخنرانی فعالان دانشجویی و سیاسی» و برگزاری «جنگ شادی»
ایجاد محدودیت برای سخنرانی چهرههای سیاسی و یا فعالان دانشجویی در دانشگاهها، در شصت و سومین سالگرد «روز دانشجو»، نماد اعتراضات دانشجویی در ایران که مصادف است با ۱۶ آذر سال ۱۳۹۵، موجی از انتقادات و بحث نسبت به محدودیتهای ایجاد شده دانشگاهی در شبکههای اجتماعی را برانگیخته است. به جای برگزاری سخنرانیهای سیاسی که سنتی دیرینه در بزرگداشت این روز در موسسات عالی کشور به شمار می رود، به برخی از انجمنهای دانشجویی اجازه برای برگزاری «مراسمی برای شادی و تفریح دانشجویان» و حتی در برخی دانشگاهها «استندآپ کمدی» داده شده است.
برای نمونه در دانشگاه شیراز همزمان با روز دانشجو اعلام شد که مراسمی «با برنامههای تفریحی متنوع، تئاتر، موسیقی، صندلی داغ و مسابقه» برگزار میشود و در دانشگاه ارومیه نیز خبر از برگزاری «جنگ شادی» همراه با «شعبدهبازی، شیرینکاری و تقلید صدا» داده اند اما در دانشگاه صنعتی شریف «سخنرانیهای علی کامفیروزی و حجت شریفی» دو تن از فعالان شناخته شده دانشجویی «با نظر هیات نظارت بر تشکلهای دانشجویی لغو شد». در نمونه ای دیگر سخنرانی محمدجواد حقَشناس استاد دانشگاه تهران و از اعضای حزب اعتمادملی که قرار بود ۱۵ آذر ماه در دانشگاه آزاد بوشهر با موضوع «جریان شناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران» برگزار شود با «آنکه مجوز قبلی داشت، توسط نهاد نمایندگی ولی فقیه در این دانشگاه لغو شد.»
روز دانشجوی، شانزدهم آذر ماه، یادآور آذرماه سال ۱۳۳۲ است که حدود چهار ماه بعد از کودتا علیه دولت محمد مصدق نخستوزیر وقت، گروهی از دانشجویان در دانشگاه تهران تجمعی اعتراضی برگزار کردند که با حمله گارد نظامی، سه تن از دانشجویان کشته شدند. پس از آن حادثه، این روز به صورتی نمادین به روز اعتراض دانشجویان در ایران تبدیل شد و بعدها با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ این روز در تقویم رسمی «روز دانشجو» نامگرفت.
در سالهای گذشته، روز دانشجو در ایران بهانهای بود تا دانشجویان فعال، گردهمآیی، تجمع و راهپیماییهای اعتراضی برگزار کنند. اما این اعتراضات و به طور کلی هرگونه تحرک سیاسی جنبش دانشجویی، کرارا توسط دستگاههای امنیتی شده با سرکوب مداوم مواجه شده است. در «روز دانشجوی» سال ۱۳۹۵، اما برگزاری مراسم اعتراضی به برگزاری مراسم تفریحی تغییر کردهاست. تغییر ماهیت مراسم روز دانشجو که به نظر میرسد با هماهنگی مسئولان برخی دانشگاهها صورتگرفته، بخشی از برنامه حکومت در زمینه «سیاستزدایی» از دانشگاهها است.
آیتالله خامنه ای ۲۹ خرداد ماه گذشته دریک سخنرانی عمومی گفت: «مسئولان دانشگاهها اعم از مدیران ارشد وزارتخانه و رؤسا و اساتید باید همواره مدافع و هدایتکننده فضای چالشی دانشگاهها به سوی مبانی و اهداف انقلاب اسلامی باشند و بههیچوجه نباید از گرایشهای مخالف انقلاب حمایت شود.» این سخنان دنباله حرفهای پیشین رهبر جمهوری اسلامی بود که بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت روحانی، از اینکه دانشگاه بار دیگر صحنه فعالیتهای سیاسی دانشجویان شود ابراز نگرانی میکرد.
علاوه براین رهبر جمهوری اسلامی در آذر ماه سال ۱۳۹۲ تنها چند ماه پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، طی دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، خواستار پیشرفت علمی دانشگاهها شد و نسبت به سیاسی بود دانشگاهها ابراز نگرانی کرد و گفت: «یکی از چیزهایی که جلو این را میگیرد، سیاسی شدن دانشگاهها است. این را توجه کنند آقای فرجیدانا و آقای هاشمی؛ نگذارید دانشگاه جولانگاه حرکتهای سیاسی بشود.» یکسال بعد از ریاستجمهوری حسن روحانی، در تیرماه سال ۱۳۹۳ باز هم آیت الله خامنه ای از سیاسی شدن دانشگاهها ابراز نگرانی و تاکید کرد: «من خواهش میکنم از مدیران دانشگاهها و مسئولان گوناگون مدیریّتى که دانشگاه را مرکز جوَلان سیاسى و تلاشها و فعّالیّتهاى جناحهاى سیاسى قرار ندهید. سمّ مهلک حرکت علمى این است که دانشگاهها تبدیل بشوند به باشگاههاى سیاسى؛ کارى که در یک دورهاى انجام گرفت.» او همچنین خواستار برقراری «آرامش» در دانشگاهها شد.
تاکیدهای مکرر آیت الله خامنهای بر غیرسیاسی کردن دانشگاهها موجب شد که برخی از مقامهای دولت حسن روحانی نیز سیاستهایی را دنبال کند که این اهداف را تامین کند از جمله در اواخر اسفند ماه سال ۱۳۹۳، حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رییس جمهور و از نزدیکان او در گفتگو با خبرگزاری ایسنا اعلام کرد که «دانشگاه باید سیاستی باشد نه سیاسی.» مشاور حسن روحانی تاکید کرده بود که «دانشگاه توانمند دانشگاهی نیست که در برابر قدرت حاکم بایستد، اما قدرت حاکم به احترام آن دانشگاه میایستد.» این سخنان تائید می کند که برخی مقام های دولت حسن روحانی هم چون رهبر جمهوری اسلامی معتقدند که «دانشگاه نباید در برابر قدرت حاکم» قرار گیرد.
یکی از شعارهای اصلی حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ که برای ریاستجمهوری مبارزه میکرد، از بین بردن فضای امنیتی در کشور و خصوصا در دانشگاهها بود. برای نمونه او شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۲ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گفته بود: «اینجا دانشگاه تهران است و قطعا پادگان نیست. مگر دانشجو چه میکند و اگر فضا آزاد باشد دانشجو چه خواهد کرد؟ مگر دانشجوی عزیز ما سرمایه ملی ما نیست؟ مگر او مدیر فردا نیست؟ بگذاریم نقد کند.»
حسن روحانی در ابتدای دولت یازدهم کوشید با معرفی وزرایی که در کارنامه مدیریتی خود در سمت هایی چون معاونت وزارت علوم و ریاست دانشگاه های مختلف از سابقه ایجاد فضای به نسبت باز در دانشگاهها برخوردار بودند، دستکم بخشی از وعده خود را محقق کند. اما پس از رد چند وزیر پیشنهادی توسط مجلس نهم که از اکثریت اصولگرا برخوردار بود، رضا فرجیدانا برای مدت کوتاهی به وزارت علوم رسید. برنامه های رضا فرجیدانا در امور دانشجویی و به ویژه افشای «واگذاری بورسیه های غیر قانونی در دولت سابق،دولت احمدی نژاد» سبب شد تا مجلس نهم، آقای فرجیدانا را استیضاح و از وزارت برکنار کند. برنامههای وزیرعلوم بعدی دولت یازدهم یعنی محمد فرهادی، تاکنون همسویی قابل ملاحظهای با شعار انتخاباتی حسن روحانی و مطالبه دانشجویان از رئیس جمهور نداشته است.
مهمترین نتیجه این رویکرد آن شد که فضای امنیتی در دانشگاهها، علیرغم وعدههای حسن روحانی، از بین نرفت. حتی محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید در مجلس نیز صریحا اعلام کرد که فضای امنیتی در دانشگاهها وجود دارد. او گفت: «اینکه فضا به سمت امنیتی شدن پیش رفته و وزارت علوم موظف به توجه بیشتر و جدیتر به مطالبههای دانشجویان است، حرف مشترک تمامیتشکلهای دانشجویی است.»
اوایل مرداد ماه گذشته نیز ۹۲ تشکل دانشجویی در نامهای سرگشاده به روحانی نوشتند: «جَوّ ارعاب و تهدید، کماکان گریبان دانشگاه را گرفته است و به گونههای مختلف احساس میشود.» آنها با اشاره به فشارهای متنوعی که بر دانشجویان وارد میشود اعلام کردند: «در این سال که منتهی به انتخابات ریاست جمهوری است، فضای دانشگاههای کشور بسیار نگرانکننده است. خطر انفعال دانشگاه و تشکلهای دانشجویی بهخصوص در انتخابات پیش رو بهشدت احساس میشود. متاسفانه بهنظر میرسد دانشگاه و دانشجو، موضوعِ مغفولمانده در اولویتها و تصمیمگیریهای شخص رییسجمهور و دولت محترم است.»
آنچه در آستانه روز دانشجوی سال ۱۳۹۵ رویداده است، نشان میدهد که برنامه سیاستزدایی از دانشگاهها و گسترش فضای امنیتی و اعمال سیاست ارعاب و تهدید دانشجویان، بالاخره موجب کنار رفتن و بیاثری نسبی فعالان دانشجویی شده است. برگزاری برنامههایی با ماهیت «شعبدهبازی»، «شیرینکاری» و «تقلید صدا» در روز دانشجو، میتواند سرآغاز تحولات جدیدی در دانشگاه های ایران باشد، اما اینبار ممکن است این تحولات «سیاستزدایی از دانشگاه، تضعیف کامل و ناتوانی دولت در جذب گروههای مرجع اجتماعی و از جمله دانشگاهیان» را نیز به دنبال آورد.