هفت روز هفت یادداشت: تلگرام مسدود میشود؟ «ببینیم فردا چه میشود» (ابراهیم نبوی)
طنز هفته – ابراهیم نبوی
فکر کن وزارت ارشاد به هالیوود پیشنهاد کند که بیا توی ایران و قوانین مرا رعایت کن، من هم اجازه میدهم در ایران فیلم بسازی. هالیوود هم طبیعتا میگوید تو اگر بلدی اجازه بدهی فیلم ساخته شود، به همان کارگردانهای ایرانی اجازه بده فیلمشان را بسازند. یعنی این مغزی که چنین فکری میکند واقعا چطور به دنیا نگاه میکند؟ طرف پیشنهاد میکند به فیسبوک که بیا توی ایران، من میخواهم تو را فیلتر کنم. بعد فردا ایمیلاش را چک میکند ببیند زوکربرگ برای چه تاریخی بلیت تهران را گرفته. آقای عبدالصمد خرمآبادی دبیر کار گروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و چیزهای دیگر گفت: «اگر تلگرام مقررات جمهوری اسلامی را رعایت نکند، ظرف یک ماه بسته میشود.» طرف فکر میکند وبسایت تلگرام کافیشاپ میدان هفت تیر است و زیر نظر کمیته اماکن اداره میشود.
البته نگران نباشید و بیخودی هم به تقویمتان نگاه نکنید که کی یک ماه میشود که تلگرام تعطیل شود، قضیه خیلی هم جدی نیست، همین آقای خرمآبادی توضیح داده که «hین طرح چهارماه پیش با حضور اعضای هیئت دولت تصویب شده، ولی اجرا نشده.» یعنی فعلا خبری نیست. دولت هم طرف را آدم حساب نمیکند چه رسد به تلگرام و بقیه. فکر کن برداشته نامه نوشته به تلگرام و همین حرفهای آقای خرمآبادی را گفته که: «قرار است بگوئیم تلگرام سرورهایشان را به داخل کشور بیاورند تا نیروی انتظامی و قضایی بتوانند به راحتی و طبق مقررات برآن نظارت داشته باشند، ولی متاسفانه تلگرام زیر بار نرفت.» یعنی فکر کن حال پاول و نیکولای دورف روسای تلگرام که داشتند نامه آقای خرمآبادی را میخواندند که سرورهای خودتان را بیاورید تهران. پاول به نیکولای گفته: «داداش! اینا چی میگن؟ ببریم سرورها رو که چی بشه؟» نیکولای هم گفته: «دیگه مجبوریم، میخوان ما رو دستگیر کنن، اونها که نمیتونن بیان اینجا، خسته میشن، تازه ممکنه اینجا نیروی پلیس کافی نباشه، میگم خودمون بریم.»
یعنی این آقای خرمآبادی چه فکری میکند؟ پاول دورف مدتی پیش گفته بود که «پس از رد درخواست همکاری مقامهای ایرانی برای جاسوسی علیه شهروندان چند ساعتی تلگرام در ایران فیلتر شد.» بعد هم گفته بود: «ایران فعلا انسداد تلگرام را رفع کرده، تا ببینیم فردا چه میشود.» به نظرم کلید فهم همه این حرفها در همین جمله آخر پاول دورف است که « ببینیم فردا چه میشود.» یعنی آنها هم فهمیدند که دولت ایران امروز یک تصمیمی گرفته و یک تهدیدی کرده، خیلی هم چیز مهمی نیست، «ببینیم فردا چه میشود.»
حالا فرض کن تلگرام نامه بنویسد به مسئولان کشور و از آنها بخواهد قوانین ایران را توضیح بدهند که آنها هم رعایت کنند. اصلا مگر قانونی وجود دارد؟ آنها فکر میکنند حتما برای حکومت نیروهای سیاسی مخالف مهم است، در حالی که اصلا از این خبرها نیست، کلا موسیقی، شلوار لی، آرایش، لباس، عکاسی مدل، کانال شیطانپرستی، کیم کارداشیان، محمد علی طاهری، آیتالله منتظری، خالکوبی، موسیقی محلی، بهائیت، اهل تسنن، اهل تفنن، اهل تمکن… همه اینها ممنوع است. مشکل هم این نیست که ممنوع است، مشکل این است که امروز آزاد است، فردا ممنوع است. همین هفته قبل آقای علم الهدی گفته: «بازیهای محلی در مشهد ممنوع است.» همین را به برادران دورف بگویی مخشان سه سوت سوت میکشد. اگر تا حالا نکشیده باشد.
بازداشت لیلا حقیقتجو، پژوهشگر هنر
لیلا حقیقتجو خواهر فاطمه حقیقتجو بازداشت شد. مادرش در مورد بازداشت او نوشته: «این خلاف قانون است که کسی را بدون اتهام بازداشت کنند و برای این مدت در بازداشت نگهدارند. ما نمیدانیم لیلا کجاست.» یعنی من تعجب میکنم از این شیوه سخن گفتن! مثل این میماند که کسی بگوید فرزند من بیگناه است، چرا او را گرفتند؟ مادر من! کسی که بیگناه است، هیچ فرقی با بقیه ندارد، فقط بیگناه را بیش از پنج سال زندانی نمیکنند. امکان ندارد کسی در سیستم قضایی ایران بیگناه باشد و او را بیش از پنج سال زندانی کنند. محال ممکنات است. من حاضرم قسم بخورم. البته اگر در کنه ماجرای لیلا حقیقتجو که بروی جرمش را هم میفهمی. به گفته خانوادهاش او دانشجوی دکترای رشته پژوهش هنر است، همین «دانشجوی پژوهش هنر» خودش سه تا جرم است، هم «دانشجو»ست، هم «پژوهش» میکند و هم در رشته «هنر» است. همینها را اضافه کنید به پنج سالی که بخاطر بیگناه بودن، بطور طبیعی باید زندان برود. طرف گفته بود: «من اصلا جرمی نکردم، برای چی زندانم میکنند.» جواب داده بود: «اگر جرم کرده بودی که میکشتمت.»
کشیدن و شمردن با اعمال شاقه
باور کنید اول میکشند، بعد میشمارند. ممکن است این برای خارجیهای بسیج ندیده این جوک باشد، ولی برای مردم ایران خاطره است. طرف را به اتهام اینکه در خیابان داشته راه میرفته میگیرند، خانه و زندگی و گذشته و آیندهاش را که میگردند، از توی آن پنج تا رابطه نامشروع، بیست تا موسیقی غیرمجاز، هفت تا مشروب، پنج تا فتنه درمیآورند که اصلا دنبالش هم نبودند. حتما فکر میکنید این که میگویم گذشته و آینده ملت را جستجو میکنند و جرم آدم را بیرون میآورند اغراق است، اصلا اینطور نیست.
وقتی داستان آدم را که چاپ نشده میخوانند و او را زندانی میکنند، بخاطر نوشتن داستان که نیست، بخاطر این است که ممکن است در آینده طرف داستان را چاپ کند. خود آدم که نمیفهمد چه جرمی دارد، مسئولان وقتی وارد خانه و زندگی میشوند همه چیز را میفهمند، اصلا ممکن است هیچ اتهامی هم وارد نباشد.
مسئول امور مربوطه در تبریز گفته که «متهمین از طریق کانال تلگرام اقدام به معرفی محصولات آرایشی و لباس با پوشش نامناسب میکردند…» بعد توضیح داده که «در این زمینه چهار فقره پرونده تشکیل و خواننده و تولید کننده موسیقایی غیرمجاز دستگیر و آلات موسیقی مختلف کشف و ضبط شده است.» حالا اینکه طرف با آلات موسیقی چطور لوازم آرایشی و لباس نامناسب تولید میکرده معلوم نیست. اصلا مدلینگ چه ربطی به تنبک و گیتار دارد، کسی نمیداند.
مشکل هم فقط در کشف مدلینگ در تبریز نیست، آقای جعفری دولت آبادی دادستان تهران درباره دستگیری شصت جاسوس مصاحبه کرده و نقش جاسوسان را در نفوذ به ارکان نظام توضیح داده و در پایان تاکید کرده که «رشد عرفانهای کاذب از جمله تهدیدات امنیتی است.» حالا اینکه عرفان کاذب یا صادق چه ربطی به جاسوسی دارد بماند و مطمئنم میماند و تا سالها هم همین است و همین است و همین.
سرچشمه نتوان گرفتن به بیل
البته که عجیب نیست که بقول آقای محسنی اژهای «سرچشمه اعتصاب غذای زندانیان خارج از کشور از خارج از کشور است.» یعنی همین جمله را در همه مشکلات کشور میتوان دنبال کرد. چرا مردم فکر میکنند، چون علوم انسانی از غرب تغذیه میشود. چرا معماری کشور مشکل دارد، چون مدل زندگی مردم غربی است، چرا زنها آرایش میکنند، چون کیم کارداشیان در اینستاگرام تحت نظر موساد زنان کشور را فاسد کرده است، چرا سینمای کشور اینطوری است، چون اصغرفرهادی از فستیوال کن فرانسه جایزه گرفته است، چرا مردم شلوارشان تنگ است، چون غربیها شلوار لی پای مردم ایران کردند. چرا زنها بچهدار نمیشوند، چون شبکههای ماهوارهای مردم را فاسد کرده است. چرا کشاورزی از بین رفته، چون قطر از ایران خاک خارج میکند. یعنی آدم نمیفهمد اگر غرب و فرنگ این همه کارها را میکند، بقول مرحوم بازرگان پس شما شاخ فندقاید؟ گفتم شاخ فندق و چیز دیگری نگفتم که بیادبی نشود، اینجا خانواده نشسته.
بلوغ زودرس و ناتوانی جنسی
یکی از حساسیتهای جدی جمهوری اسلامی همین فرق مرد و زن است که اگر میتوانستند یک جوری آن را از بین ببرند مشکلشان حل میشد، ولی چون نمیتوانند فرقش را از بین ببرند، هی میرود توی چشمشان. نه اینکه با زنان فقط مشکل دارند، کلا با مرد بودن و زن بودن مشکل دارند. از صبح سحر تا بوق هاپو مواظبند که این ملت در حوالی ناموسشان چه اتفاقی میافتد. دو سال قبل همه مقامات مملکت گیرسه پیچ داده بودند که برای چه مردان ایرانی دچار ناتوانی جنسی هستند و مسئولان مربوطه گفته بودند که «۳۵ درصد مردان متاهل ایرانی به ناتوانی جنسی دچار هستند.» الآن یکی دو هفته است که مقامات مملکت متوجه شدند که نوجوانان دچار بلوغ زودرس هستند.
مصطفی راستینه، مدیرعامل بنیاد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی با هشدار به مسوولان کشور از وقوع یک انفجار جنسی در آینده نزدیک خبر داد و گفت: «تهاجم فرهنگی اینبار پسران ۱۰ تا ۱۸ سال را هدف قرار داده و این تهاجم بسیار قویتر از تهاجم قبلیست و منجر به انفجار جنسی رخ خواهد داد که تا به حال کسی ندیده واین برای مملکت ما که مرکز جهان شیعه است بسیار زشت و ناپسند است.» آیتالله مکارم هم که کلا متوجه خشتک امت شهیدپرور است گفته که «بلوغ زودرس پسران و دختران از معضلات خلاف قانون است.»
آدم نمیفهمد بالاخره باید بکند؟ اصلا بکند؟ نکند؟ چه کار باید بکند؟ یعنی تمام مقامات و مراجع چهارچشمی مواظباند که این مردان و زنان الآن تمایل جنسی دارند یا ندارند، کم دارند یا زیاد دارند، باید بچه دار شوند یا باید عقیم شوند؟ یعنی طرف میگوید جوانها باید از سن پانزده سالگی ازدواج کنند، بعد مشکلش این است که چرا جوانهای مردم تمایل به جنس مخالف دارند.
شما دو خواسته حکومت را بگذارید پهلوی هم؛ اول اینکه دوست دارند ملت از صبح تا شب بچهدار شوند و هی تولید انبوه کنند، دوم هم این که دوست دارند زن و مرد با هم رابطه نداشته باشند. تنها راهش این است که انسان ایدهآل جمهوری اسلامی موجودی باشد که تخمگذاری میکند، وگرنه راه دیگری باقی نمیماند. یعنی این عزیزان چرا دست از خشتک ملت برنمیدارند؟
البته خندهدار تر از اینها اظهارات استاد دکتر محمود گلزاری است که در سال ۱۳۹۳ بعد از اینکه خبر داده بود مردان متاهل ایرانی دچار ناتوانی جنسی هستند، گفته بود: «خوشبختانه دولت تدبیر و امید به ریاست جمهوری روحانی نگاه جوانباوری دارد و به فکر حل این معضلات است.» به عبارت دیگر کاربرد مناسبی برای کلید آقای روحانی پیدا کرده بود که با آن مشکل ناتوانی جنسی حل شود. یاد مرحوم «مش قاسم» افتادم که وقتی وردست ناموس «پوری فشفشو» مشکل جدی پیداکرده بود، میگفت: «قفلش کردن» یعنی بالاخره کلید روحانی به درد قفل پوری فشفشو خورد.
ترحم و مصلحت
طرف یک جمله که میگوید به بقیه جمله کاری ندارد و یک دفعه میرود وسط باقالیها و کلا گم میشود لای کلمات. یادش میرود داشت چه میگفت. نمونهاش همین امام جمعه اصفهان که گفته: «زنده ماندن سران فتنه از روی مصالحی است.» بعد که این جمله را گفته با خودش فکر کرده این مصلحت یا لابد به دلیل ترس از شلوغی بوده، یا بخاطر به هم نخوردن وضعیت درونی حکومت بوده، یا بخاطر مشکلات امنیتی یا هر چیزی که اسمش مصلحت است و در همان لحظه یادش آمده که اصولا حکومت جمهوری اسلامی سالهاست که مصلحت سرش نمیفهمد و در ادامه جمله نتیجه گرفته که: «… و این ترحمی است که در حال آنان شده.» خب! عزیزم! اگر ترحم شده، مصلحت یعنی چی؟ اگر مصلحت بوده، پس ترحم به کجای قضیه میخورد؟
سفارت فرانسه و به فساد کشیدن هنرمندان
پارانویا یک بیماری روانی مشخص است که دو نشانه دارد، اول اینکه بیمار همیشه احساس میکند مورد توطئه است و دیگران قصد دارند او را از میان ببرند و همه دشمنش هستند، دوم اینکه احساس عظمت میکند و گمان میکند مهمترین موجود جهان است. می دانم یاد رهبری افتادید، به هر حال همین است، ایشان یکی از مصادیق جدی همین داستان است.
طرف فکر میکند انگلیس و آمریکا و فرانسه و عربستان و اسرائیل و گینه و کنیا و بورکینافاسو اصلا به وجود آمدند برای از بین بردن ولایت فقیه. حالا بپرس قبل از انقلاب و ولایت فقیه این کشورها چکار میکردند، هیچ پاسخی وجود ندارد.
سردار نقدی که اصولا مهم نیست که در کجا کار میکند و اصولا همه رفتار و سکناتش چه در «ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز» همان بود که در «بسیج» و یا الآن در «معاونت فرهنگی سپاه»، گفته «هر کدام از این کشورها به نحوی با ملت ایران دشمنی میکنند.»
یعنی اصولا کریستف کلمب وقتی رفت آمریکا را کشف کند، از همان سال ۱۴۹۲ کلا مشکلش این بود که پانصد سال بعد وقتی انقلاب شد با آن مبارزه کند، ناپلئون هم با آن شلوار تنگش از اول قصدش به فساد کشیدن هنرمندان ایرانی بود، انگلیس هم وقتی داشت هند را مستعمره میکرد اصولا کاری به هند نداشت، داشت مقدمه چینی میکرد که صدسال بعد وقتی انقلاب شد در حکومت ایران نفوذ کند. حالا مجمعالجزایر قمر و بورکینافاسو و جیبوتی برای چی تشکیل شدند، هنوز دقیقا معلوم نیست. فعلا سردار نقدی فهمیده که « ماموریت سفارت فرانسه به فساد کشیدن هنرمندان کشور است.» یعنی این عزیزان چرا قرصهایشان را به موقع نمیخورند، آدم نمیفهمد چرا؟ چرا؟ واقعا چرا؟