هفت روز هفت یادداشت: فراستی مردی که از وجود شعور و فکر در سینمای ایران رنج میبرد (ابراهیم نبوی)
طنز هفته – ابراهیم نبوی
گفتند اسمت چیست؟ گفت غضنفر میرغضب. گفتند خودت را داری معرفی میکنی یا میخواهی ما را بترسانی؟ حالا حکایت این آقایان امنیتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره است. یک حرفهایی میزنند که آدم جدی فکر میکند همه با آرپیجیهفت توی خیابانهای تهران در حال جنگ شهری هستند. یاد محسن رضایی افتادم که هروقت میخواست درباره سیاست خارجی حرف بزند، آنقدر کلمه استراتژیک و ژئوپلتیک استفاده میکرد که آدم فکر میکرد ستاد انتخاباتیاش روی ناو هواپیمابر است. لامصبها مردم قلبشان ضعیف است. اینقدر خشانت کلامی مرتکب نشوید. لطفا ویراستار عزیز به خشانت دست نزند، منظورم خیلی خشونت است.
سردار سیاری، جانشین اطلاعات سپاه پاسداران گفت: «در پرونده دستگیری که اخیرا راجع به آن صحبت شد ۶۰۰ نفر رسانهای را با محوریت یک سرشبکه در لندن شبکه سازی کرده بودند که متلاشی شد.» جان من! وقتی این جمله را میخوانید نمیترسید؟ اصلا ما ۶۰۰ نفر رسانهای در کشور داریم که شبکهسازی بشوند؟ آن هم در لندن؟ کل بیبیسی و من و تو در لندن ۲۰۰ نفر کارمند ندارند، ۶۰۰ نفر در باسن چه کسی به سر میبرد؟
حیدرعلی مصلحی، وزیر سابق اطلاعات در دولت احمدینژاد هم گفته: «دو ماه پیش گروهی از آمریکا وارد دانشگاه تهران شدند که کارکشتههای سیا بودند و دنبال این بودند که دانشمندان ما را شناسایی کنند.» طوری حرف میزنند که آدم وحشت میکند.
اصلا همین جواد لاریجانی که درباره برجام نظر داده و گفته: «بنده از روح برجام خیلی متنفر هستم زیرا روح آن شیطانی است.» آدم جمله را که میخواند جواد ظریف را در شکل دمیان طالع نحس تصور میکند که وقتی به جواد لاریجانی نگاه میکند یک باره همراه با صدای موسیقی وحشت آور یک نیزه از ارتفاع دویست متری حرکت میکند و زاررررپ میخورد وسط قلب جواد لاریجانی. بعد که ظریف برمیگردد پشت سرش میبینی نوشته شده ۶۶۶ و تصویرش را احتمالا در غارهای زیر اهرام مصر از دو هزار سال قبل میتوان پیدا کرد. عزیزم! اینجوری حرف نزنید، مردم میترسند.
اشراف به تمام صفحات اینترنت
یکی از پیروزیهای بزرگ این سربازان گمنام و احتمالا بدنام امام زمان همین اشراف مهم آنها به همه صفحات اینترنتی است. وقتی مقام اول اطلاعاتی کشور، یعنی همین وزیر اطلاعات اعلام میکند که «امروز ما به تمام صفحات اینترنت اشراف داریم، ضمن آنکه مزاحمتی برای مردم ایجاد نمیکنیم، مگر در مواردی که به نظام ضربه میزند.»
آدم تازه متوجه میشود که خالکوبی، مدلینگ، بدنسازی، جوک گفتن، شوخی دستی، لایک زدن، مخالفت با اسیدپاشی چه ضربات جبران ناپذیری به اساس نظام میزند. انگار مرحومه مغفوره شاباجی خانم، عمه اینجانب هر روز در یک شهرستان و روستا و شهر کاربران تلگرام و اینستاگرام و فیسبوک را دستگیر میکند و شبکه مدلینگ و خالکوبی کشف میکند؟ آخر خالکوبی و مدلینگ هم شبکه میشود؟ چنان میگویند شبکه خالکوبی را متلاشی کردیم، انگار پابلو اسکوبار را از وسط جنگلهای کلمبیا با هفت تا تریلی کوکائین دستگیر کردند. لامروت! چهار نفر که روی بازوهایشان خالکوبی کردند که شبکه نمیشوند. امیر تتلو که به تنهایی هیکلاش به اندازه نصف موزه لوور خالکوبی دارد، رفته روی ناو نیروی دریایی موسیقی رپ اجرا کرده، چشمشان نمیبیند، آنوقت هر سکینه و صغرا و پانتهآ و ماندانایی که دو تا عکس میگیرد از فاصله دوهزارپایی میبینند.
به گفته وزیر اطلاعات فقط ۲٫۵ درصد کانالهای تلگرام فاسد و غیراخلاقی هستند و ۹۷٫۵ درصد دیگر آنها خیلی هم شیک و تمیز هستند. البته این وزیر اطلاعات به نظر میرسد هیچ ربطی به آن کنترل کنندگان قوه قضائیه که معتقدند ۹۹ درصد کانالهای تلگرام دشمنان انقلاب و نظام و خدا و پیغمبر و موسی و فرعون و مار غاشیه و عقرب جرار و تمساح و پلنگ صورتی هستند، ندارد. یعنی آدم نمیفهمد با چند تا حکومت سروکار دارد. یکیاش همین امامان جمعه که اصلا خودشان حکومتی مستقل هستند و نورمفیدی امام جمعه گرگان معتقد است که « دشمن در فضای مجازی دارد جوانهای ما را می قاپد.» حکومت که برای جوانان همه چیز را فراهم کرده، هم موسیقی دارند، هم زندگیشان به راه است، هم در دانشگاه و سیاست فضای مناسب دارند، در نتیجه دشمن میخواهد آنها را بقاپد. عزیزم! شما جوانان مملکت را ول کردی به امان خدا، حالا این بقاپد یا آن بقاپد برای تو چه توفیری میکند؟
قصاص نوعی نصیحت است، فقط موجب مرگ میشود
یعنی شما همین الآن به هر حکومت دیکتاتوری بگویی برای چی مردم را میکشید و به زور کنترلشان میکنید، اگر هیتلر باشد میگوید بخاطر انسان برتر، اگر استالین باشد میگوید بخاطر کارگران و دهقانان و منافع خلقهای تحت ستم، اگر هم خمرهای سرخ باشند، میگویند بخاطر مبارزه با امپریالیسم. اگر هم بگویی چرا مخالفانتان را میکشید؟ میگویند ما نمیکشیم، این انقلاب و خلقها هستند که اعدام انقلابی میکنند. مخالف هم نیستند، مزدوران بیگانهاند.
به همین داعشیها اگر بگویید چرا سرمیبرید و میکشید، میگویند بخاطر خدا و اسلام و قرآن. کاظم غریب آبادی معاون ستاد حقوق بشر قوه قضاییه هم گفته: «ما قصاص را اعدام تلقی نمیکنیم. قصاص یک حکم اسلامی و قانونی است.» برادر من! شما اگر کسی را بکشید، یعنی کار غلطی میکنید و اگر ثابت کنید که کشتن افراد یک قانون اسلامی است، فقط ثابت کردید که آن قانون اسلامی غلط است. اصلا انگار طرف نمیفهمد که وقتی آدمی را میبرند بالای چوبه دار و میکشند، معنیاش اعدام است.
حالا تو دوست داری بگویی من داشتم با او با این زبان گفتگو میکردم. یا معتقد باشی که داری اینجوری نصیحت میکنی. براساس گفته دین قصاص حفظ حیات است. حتما این جمله را بنویسید و دوهزار تا از آن کپی بگیرید و بچسبانید بالای سرتان. در اصل قضیه که توفیری نمیکند. طرف میگوید ما اعدام میکنیم چون آنها مجرم بودند. چون قاچاقچی بودند. برادر من! مشکل این است که تو حق نداری اعدام کنی. دلیلش مهم نیست. طرف داشت یارو را کتک میزد، گفتند به چه دلیل کتک میزنی؟ گفت: اگر دلیل داشتم که میکشتم.
این شرقیهای عوضی، این غربیهای عوضی
من نمیفهمم این کشورهای خارجی که از نظر برخی از مسئولان حکومت به آن اشاره میشود واقعا کجای دنیا هستند و چرا ما آنها را ندیدیم؟ حاج منصور ارضی زمانی گفته بود در فلان دانشگاه آمریکا دانشجویان صد نفری در استخر الکل میروند و با هم سکس گروهی میکنند. یعنی هرچه آدم فکر میکند که در کجای دنیا چنین اتفاقی ممکن است رخ داده باشد، نمیفهمد. یکی دیگر میگوید در فرانسه ماموران پلیس جلوی زنانی که دامن کوتاه را میپوشند گرفته.
هر چه فکر میکنی نمیفهمی که آیا منظورش از فرانسه همین کشوری است که پایتختش پاریس است، یا آن یکی فرانسه که پایتختش ریاض است. یا آن یکی فرانسه که توی خانه سودان صدایش میکنند. شاید منظور واقعا فرانسه است، ولی توافق زمانی وجود ندارد و احتمالا منظور فرانسه قرن چهاردهم میلادی است و منظور از پلیس هم احتمالا کلیساست و منظور از دامن کوتاه هم احتمالا نسخههای کتاب گالیله است. حالا گیر ندهید که گالیله در کدام قرن بود.
من به گالیله چکار دارم، منظورم همین حاج آقا صفار هرندی است که گفته: « دولت باید در بحث فرهنگ مداخله داشته باشد، چنانکه کشورهای غربی نیز در مسائل کلان فرهنگی جامعه اثرگذار هستند؛ غرب از لیبرال فرهنگی دم میزند، اما در پشت صحنه جریانهای فرهنگ کشور را اداره میکنند.» البته من خودم شاهد این ماجرا بودم و حداقل یک بار برای خودم اتفاق افتاده. انتشارات « اکت دو سود» فرانسه کتاب سالن شش مرا منتشر میخواست بکند و مثل بسیاری از کتابهای دیگر وزارت فرهنگ فرانسه ظاهرا به کتابها سوبسید میداد. وزارت فرهنگ فرانسه از من نامهای گرفت که در آن باید تعهد میکردم که ناشر هیچ بخشی از کتاب را سانسور نکرده و من متن ترجمه شده را تایید میکنم. من هم چون میدانستم که سانسوری در کار نبوده، این کار را کردم.
حالا اسم چنین کارهایی مثلا کنترل سیاستهای فرهنگی است من نمیدانم. نمونه خیلی بارز دخالت دولت در فضای فرهنگی همین آمریکاست که دولت رسانههایی مثل سیانان و بقیه را اداره میکند. شاهدش هم همین که از وقتی ترامپ آمده همه مطبوعات و تلویزیونهای آمریکا توقیف شدند و دولت جلوی اجرا مراسم اسکار را گرفت. واقعا اینها را میبینید و سکوت کردهاید ای ایمان از دست دادگان؟
مسعود فراستی و اصغر فرهادی
یعنی فکر کن که طرف اسمش منتقد سینماست، یعنی آدمی که باید فیلم را نقد کند و معایبش را بگوید. یک کاره راه افتاده پرونده فیلم را گذاشته زیر بغلش رفته مجلس که به نمایندگان مجلس بگوید که فلان فیلم به این دلیل و آن دلیل و این یکی دلیل، باید ممنوع شود و بزنید خواهر و مادر و پدر و برادر طرف را آسفالت کنید. این آقای منتقد هم معتقد است که کلا سینمای ایران هیچ فیلم باارزشی ندارد، معتقد هست که سینمای غرب هم به درد نمیخورد. معتقد است که هالیوود هم آشغال است، معتقد هم هست که سینمای دنیای عرب و ترکیه و هند و آفریقا هم که اصلا سینما نیست. معتقد هم هست که سینمای فرانسه اداست، سینمای آلمان کثیف است، سینمای ایتالیا بو میدهد و کلا هیچ فیلمی که ارزش دیدن داشته باشد، وجود ندارد.
مثل این میماند که شما از شهرنشینی متنفر باشی و شهردار تهران بشوی. مگر بیماری که الکی وقت خودت و بقیه را ضایع میکنی؟ الحمدالله المنه همزمان با این اظهارات مسعود فراستی، اسکار بهترین فیلم خارجی به « فروشنده» اصغر فرهادی رسید. مسعود فراستی در مورد فروشنده گفته بود: «فروشنده ماقبل فیلم بد است.» همزمان با این گفته و اظهار نظر، دهها کارگردان و منتقد جهانی سینما فیلم فرهادی را ستایش کردند. فراستی هم مثل همه آدمهایی که از وجود شعور و فکر در سینمای ایران رنج میبرد در کنار علمای اعلام، نمایندگان مجلس، امت ویزویز بسیجی و بسیاری بیماران روانی دیگر از موفقیت اصغر فرهادی اعلام عزای عمومی کرد.
۱۵۷ کانال تلگرامی را متلاشی کردیم
حسین نجات جانشین سازمان اطلاعات سپاه گفت: «ظرف سه ماه اخیر حدود ۱۵۷ کانال تلگرامی که ارتباطهای مستهجن برقرار میکردند توسط نیروهای اطلاعات سپاه متلاشی وهشت نفر در این رابطه دستگیر شدند.» لطفا پاسخ دهید که این ۱۵۷ کانال تلگرامی چگونه متلاشی شدند؟
الف، منفجر شدند؟
ب، با بمب افکن ب ۵۲ مورد حمله و با هلی برد هوانیروز مورد محاصره قرار گرفتند؟
ج، در حمله به خانه تیمی سه کاربر- مزدور با آرپی جی هفت دستگیر و تکه تکه شدند؟
د، به طرف مسیج دادند که تعطیلش کن وگرنه میآییم پیدات میکنیم، نگاه تو چشمات میکنیم؟
پنج، حالت دیگری ندارد، بابا متلاشی؟ یعنی این چه توصیفی است؟
انتشار مطلب طنز دلیل توقیف نشریه شاخه سبز
هدی کاهه دادستان قم در پی انتشار یک مطلب طنز در شماره هفتم اسفند ماه روزنامه «شاخه سبز» قم، این روزنامه را توقیف کرد. بدون هیچ نظری مطلب طنزی که موجب توقیف شده، بازنشر میکنیم. بخوانید و بخندید: «برخی از مخاطبان دهه هشتادی عزیز خواستند در این ستون بهشون درس زندگی بدهیم، ما هم گفتیم باووشه (حالا این درس زندگی دقیقا چیه؟ خودمونم نمیدونیم یعنی مطمئن نیستیم) منتهی چون این دهه هشتادیها جای فرزندان ما هستند، بعضی از گفتنیها را میگیم، به امید اینکه استفاده وافر ببرند: فرزندم نمیدانم وقتی این متن را میخوانی دقیقا چند سالهای؟ و اسم نیروگاه را شنیدهای؟ واینکه زمانی که این مطلب را میخوانی نیروگاه تبدیل به ایالت خودمختار شده است یا نه؟ فرزند دهه هشتادی من! در زمان ما نیروگاه دو معنا داشت، اول اسم تاسیساتی برای تولید برق و ایضا انرژی هستهای از آب و اورانیوم بود، و دومی که ظاهرا مهمتر است اسم منطقه ای شبیه جنگل در شهر قم بود. ممکن است بپرسی چرا جنگل؟ آیا حیوانهای خطرناک در نیروگاه میزیسته اند؟ نه فرزندم! خطرناک بود ولی جنگل نبود بلکه میدان جنگی شبیه جنگل بود!! آنهم نه بخاطر حیوانها، اتفاقا بخاطر وجود بعضی عادمها، عادمایی که در روز روشن کلاشینکف میگرفتند و دیگران را میکشتند، این دیگران هم دشمن نبودند، اهالی همون منطقه بودند. فرزندم هر وقت به این منطقه رفتی اول تنها نرو، دوم ایضا مسلح برو! والا اگر خونات هدر شد گردن خودت است. ضمنا یک منطقه خودمختاری در منطقه نیروگاه بود، به اسم چهارراه سرگردان! کلا سعی کن چه مسلح چه غیرمسلح به چهارراه سرگردان هم اصلا نری.»