هفت روز هفت یادداشت: برخورد با میهمانیها مثل برخورد با پابلو اسکوبار (ابراهیم نبوی)
فکر کنم احتمالا عزیزان گلگون کفن همیشه غایب در صحنه و دارای تاخیر نسبت به اتفاقات، خدای ناکرده تصمیم دارند که کروبی و موسوی را آزاد کنند و میخواهند ببینند که این کار را باید بکنند، یا بگذارند صد سال بعد که همه چیز دیر شد و نابود شد و به هم ریخت، و هر سه نفر مرحوم شدند و بچههایشان هم به رحمت ایزدی رفتند و رهبری هم رفت بالای درخت و تتلو هم دویست ساله شد و جمهوری اسلامی تمام شد، تازه تصمیم بگیرند که به حصر رسیدگی کنند. به نظرم احتمالا برای ارزیابی این موضوع پس از رفتن کروبی به بیمارستان دارند یک جورهایی یواش یواش آزادش میکنند. البته گوش شیطان کر و چشمش کور و زبانش لال و معلوم هم نیست که این نظر من خیلی هم درست باشد.
در همین راستا محمدرضا باهنر یکی دو هفته قبل تخم دوزرده نثار زمین کرده و گفت: «اگر به صورت جدی و براساس قوانین موجود کشور محاکمه بشوند، این آقایان سران فتنه مجازاتشان بالاست. نظام نمیخواهد این کار را بکند. میگویند چرا حصر را برنمیدارید، من سؤالی میکنم از کجا معلوم که آقایان سران فتنه وقتی آمدند بیرون دوباره کنفرانس خبری نگذارند و بیانیه ندهند؟» یعنی واقعا این باهنر از کدام هنرش برای رسیدن به این نتیجه استفاده کرده؟ مثلا میرحسین و کروبی که خودشان به روحانی دوبار رای دادند، میخواهند بگویند: «رای من کجاست»؟ میخواهند بگویند انتخابات ۸۸ باید دوباره برگزار شود؟ میخواهند برای چه چیزی بیانیه بدهند؟ واقعا مزخرف گفتن هم هنری است که از این باهنر فقط برمیآید.
در همین راستا بود که کروبی در بیمارستان توسط چند نفر ملاقات شد و یکی دو عکس هم از وی منتشر شد. در همین حد. ابطحی نماینده اصلاح طلبان در رسانههای اجتماعی مطلب خواندنی و سوزناکی درباره آقای کروبی نوشت که خیلی خوب بود و صادق زیباکلام هم نوشت که «حصر تبدیل به یک لکه سیاه و آبروریزی برای نظام شده است.» که البته من زیباکلام را محکوم میکنم چون مزخرف گفته است. اصلا برای نظام این حرفها اهمیتی ندارد، اصلا آبرویی مطرح نیست، کجا تا حالا جمهوری اسلامی به فکر آبرویش بوده؟ اصلا مگر آبرویی وجود دارد؟ یکی از ویژگیهای جمهوری اسلامی این است که برای چیزی که وجود ندارد، سرمایهگذاری نمیکند. آبرو کجا بود صادق جان؟
از طرف دیگر، امام جمعه کرج گفته است: «کسانی که به عیادت کروبی رفتند باید مجازات شوند.» یعنی جیک ثانیه فکر کنید که اگر در زمان حکومت پیشین یا مثلا در عربستان سعودی یا سوئد اگر چنین کاری شده بود، این علما چه میکردند؟ مطمئنم که چنین میگفتند: « این دستگاه ستم، کروبی را گرفت، حتی نگذاشتند طفل جگرگوشه خودش را ببیند، حتی نگذاشتند همسرش را ببیند، میرحسین را در خانهاش حصر کردند، نیزهها در اطراف اختر بود، دخترش از دور میآمد و دست تکان میداد و ناله میکرد و میگفت: بابا! بابا! همه با هم سینه بزنین، داد بزن صدات برسه، حسین حسین حسین حسین.» عزیزان من! برخورد یزید و معاویه و شمر و اینهایی که به عنوان ظالم معروف شدند، بخدا مودبانه تر و انسانی تر از برخورد با کروبی و میرحسین و رهنورد بود.
مهمانی خصوصی دستگیر شد
یک جوری درباره میهمانی و پارتی حرف میزنند انگار جنگ مسلحانه است. چنان میگویند یک مرکز برگزاری پارتی را متلاشی کردیم، گویی با ارتش چهارصد نفری هروئین پابلو اسکوبار مبارزه کردند. یک جوری میگویند چهل نفر در یک مهمانی مختلط دستگیر شدند، انگار اعضای ارتش آزادیبخش ایرلند در عملیات گسترده انگلیس بازداشت شده است.
حسن شفیعی مسئول روابط عمومی سپاه محمد رسول الله شهرستان شیراز گفت: «در پی گزارشات مردمی ۲۴ دختر و پسر حاضر در مراسم مهمانی مختلطی در شیراز دستگیر شدند.» یعنی چی؟ یعنی تعدادی پسر و دختر که با هم میزدند و میرقصیدند و شام میخوردند و میگفتند: « مامان چطوره، خانواده خوبن؟» دستگیر شدند و فردا با وثیقه آزاد میشوند و احتمالا پنجاه درصد دستگیر شوندهها دختر و خواهر و مادر همان دستگیر کنندهها هستند.
ایشان گفته که فردی با نام مستعار امید در فضای مجازی برگزاری پارتی شبانه را تبلیغ کرده و با گرفتن مبلغ دویست هزار تومان هزینه ورود از آقایان و برای خانمها رایگان آنان را دعوت به حضور در مراسم پارتی شبانه شیراز کرده بود. یعنی چی اسم مستعار؟ یعنی اینکه طرف اسمش ابوالفضل یا جعفر یا میثم بوده، توی خانه امید صدایش میکردند. این حرفها یعنی چه؟
همین مسئول مربوطه عملیات عظیم دستگیری را طی اطلاعیه سیاسی نظامی نیروی زمینی و هوابرد و نیروی دریایی شیراز توضیح داده و گفت: «ساعت یک بامداد ۶ مردادماه در باغی در اطراف شیراز ۲۴ نفر مرد و زن در وضعیت بسیار نامناسب دستگیر و به مراجع قضایی تحویل داده شدند.» وضع نامناسب هم همان است که همه ماها به آن میگوئیم مناسب، یعنی آقایان با کت و شلوار و کراوات، خانمها با دامن و تاپ و کفش پاشنه بلند و جوراب شیشهای. فکر کن این همه زحمت کشیدی و موهایت را از حالت غربتی درآوردی و شیک کردی و رفتی مهمانی، آقا میگوید «وضع نامناسب.» بقول پوریا تیجی: «مناسب، دوزززت دارم.»
در همین برهه حساس زمانی دادستان کرمان هم از پلمب و انهدام سه مرکز برپایی پارتیهای شبانه خبر داد. مرکز برپایی پارتی شبانه هم یعنی خانه یاسر و همسرش زینب خانم و خانه عرفان قندچی و خانه دختر عموی مونا خانم. آدم نمیفهمد این عزیزان مشنگ برای چی آدم را الکی نگران میکنند؟ مرکز برپایی یعنی چی؟ تمام پارتیها را همین آدمهای عادی میگیرند. بساط سکس گروپ مخفی پراگ که نیست، یک پارتی عادی است در کرمان، چرا عصبانی میشوی سردار؟ اصلا من برم فردا بیایم.
فرمانده سپاه شاهرود هم گفت: «اعضای یک شبکه آموزش رقصهای غربی و زومبا و شافل و تهیه فیلم و کلیپهای رقص و انتشار آن در شبکههای اجتماعی در شاهرود شناسایی و دستگیر شدند.» این یکی هم بشرح ایضا. توضیح بیشتر لازم ندارد.
مسعود شجاعی و احسان حاج صفی
در همه جای دنیا معمولا مردم یک چیزی دارند، حکومتها تلاش میکنند آن چیز بهتر بشود. مثلا تعدادی دانشمند وجود دارد، حکومت برای آنها امکان تحصیل و تحقیق و انتشار فراهم میکند، یا تعدادی هنرمند وجود دارد که در زمینه نقاشی یا موسیقی یا سینما یا شعر یا نمایش یا هر کوفت دیگری استعداد دارند، حکومت با فراهم کردن مدرسه و سالن و نمایشگاه کمک میکند آنها بهتر بشوند. گاهی هم مثل حکومت آمریکا همه چیز به خود مردم و بازار واگذار شده، و نهادهای حکومتی به زیرساختها ممکن است کمک کنند. این از همه دنیا. در ایران همه چیز برعکس است. ملت استعداد دارند، حکومت کارش این است که تا میتواند جلوی شکوفایی استعداد آنها را بگیرد. تولید کننده کارخانه درست میکند، حکومت جلوی آن را میگیرد. دانشمند یواشکی تحقیق میکند، حکومت جلوی کار او را میگیرد و از همین اقدامات اساسی برای نابودی مردم و همه داشتههای آنان. یعنی اگر کل حکومت نابود شود، کشور بشدت پیشرفت میکند. نمونهاش تلاشهای حکومت برای گند زدن به ورزش کشور.
دو فوتبالیست ایرانی یعنی مسعود شجاعی و احسان حاج صفی در یک مسابقه در لیگ باشگاههای اروپا در یک تیم یونانی به نام پانینیوس در برابر تیم مکابی اسرائیل بازی کردند و این اتفاق به یک کابوس و فاجعه عظیم در کل کشور تبدیل شد. این دو نفر توضیح دادند که در مسابقه رفت از بازی خودداری کردند و جریمه شدند، ولی باشگاه مجبورشان کرد که در مسابقه برگشت حتما حاضر شوند.
بابا چه کند این بدبخت؟ تنها گناهش این است که متولد ایران است و یک حکومت ابله دارد که خود فلسطینیها بیخیال اسرائیل شدند، این حکومت ول نمیکند. ناسازهایست که ایران بخاطر دفاع از ملت عرب با اسرائیل دشمن است و ملت عرب برای دشمنی با ایران با اسرائیل کنار آمدند. طرف توی عزای فلان مرحوم داشت غذای نذری میداد، یکی گفت: آن مرحوم وصیت کرده که پول غذای نذری را به فقرا بدهیم، طرف با عصبانیتی غیرتمندانه و مقاومتی گفت: «آن مرحوم گه خورده». حالا حکایت ماست.
پرونده شجاعی و حاج صفی اول رفت نماز جمعه، بعد رفت مجلس شورای اسلامی و خیلی از نمایندگان بخاطرش گریه کردند، مطهری متاسف شد، اصولگراها که از ناراحتی مردند، شورای امنیت ملی کشور جلسه فوق العاده اعلام کرد، بسیج آماده باش داد، نیروی زمینی سپاه تصمیم گرفت عملیات برون مرزی و درون مرزی انجام دهد و در یک مانور همه فوتبالیستها را کتک بزند، وزارت ورزش این دو را از تیم ملی محروم کرد و بالاخره فیفا توضیح خواسته که «برای چی محرومشان کردید؟» حالا برو جواب بده. مرسی، اه!
مشکل حجاب و زنان
مسئله حجاب همچنین موضوع اساسی کشور است. طبیعی است، چون با مهمترین موضوع زندگی انسانی سروکار دارد. از زمانی که بشر از غار بیرون آمد، موضوع پوشش برای او مهم بود، البته موضوع غذا هم اهمیت ویژهای داشت و دارد، ولی خوشبختانه هنوز جمهوری اسلامی موفق نشده که بگوید خیار و گوجه فرنگی و کلم و گوشت ماهی ممنوع است و همه باید آب هویج و کله پاچه مصرف کنند. وقتی پوشش زنان موضوع یک قانون باشد، طبیعی است که آن قانون بسیار مهم است. نیمی از جمعیت موضوع اصلی زندگیشان حجاب است. البته نیم دیگر جمعیت که شوهر یا برادر یا پدر یا دوست پسر یا پسرعمو و دختر عموی آن نیمه دیگر هستند هم طبیعتا درگیر این موضوع هستند. و از همین رو موضوع حجاب تا وقتی اجباری است، همیشه موضوع اصلی کشور خواهد بود. اصل دعوا هم در اینجاست که حکومت با زور یا دلیل میخواهد به اکثر جامعه بچپاند که حجاب اجباری چیز خوبی است و آن بخش جامعه هم هوششان از حکومت بیشتر است، هم از نظر اخلاقی درستتر هستند و هم تعدادشان بیشتر است.
خانم مولاوردی که مهمترین و موثرترین زن کابینه روحانی بود، و امیدواریم بماند، و چه خوب بود اگر وزیر میشد و ایکاش بشود، گفته که «قانون حجاب نیاز به بازنگری جدی دارد و قانون کامل و به روزی نیست. این در حالی است که باید بپذیریم رویکرد سلبی صرف در زمینه حجاب و عفاف جواب نداده است.» دستت درد نکند، مرسی، ولی مگر توی مغز نداشته این جماعت این میخ آهنین میرود. لامروت سنگ است. چرا نمیرود؟
چون سردار جزایری مثل سایر دون کیشوتهای وطنی اظهار لحیه کرده که « عدم رعایت حجاب اولویت جنگ نرم دشمن است.» یعنی طرف خواهر و مادر خودش و ملت را نمیبیند و کل زنان کشور را دشمن میپندارد. در مقابل خانم الهه کولایی هم گفته «تحمیل حجاب شکست خورده است.»
خانم جمیله یکه سوار آقای رئیسی، دختر آقای علمالهدی هم گفته که «یکی از اشتباهات ما در زمینه صیانت از ارزشهای دینی، مانند عفاف و حجاب، این است که تلاش میکنیم به صورت تحمیلی و اجباری افراد جامعه را به سمت آن سوق دهیم» حالا اگر از حاج خانم بپرسیم حالا من چی بپوشم؟ خواهد گفت البته حجاب برتر چادر است، بکن سرت صدات درنیاد. ملاحظه میفرمائید، کلا همه میدانند به زور جواب نمیدهد، ولی راهی هم غیر از زور بلد نیستند. تامام.
مداحان و استندآپ تراژدی
اگر اسم این سخنرانیهای شاد و شنگولی که در آن ملت جمع میشوند و میخندند و به فکر فرو میروند بگذاریم استندآپ کمدی، اسم این جلساتی که مداحان و روضه خوانها میگذارند و در آن ملت گریه میکنند و از خود بیخود میشوند و عقل شان ضایع میشود باید بگذاریم «استندآپ تراژدی» که الحمدالله چنین جلساتی ۱۴۰۰ سال است در ام القرای اسلام برقرار است.
در هفته گذشته مسابقات استندآپ کمدی خنداننده شو که توسط بروبکس خوب خندوانه برگزار میشود به مرحله فینال رسید و مجید افشاری و میثم درویشان پور در آن رقابت نهایی را کردند که قرار است مردم کمدین بهتر را انتخاب کنند و هنوز نتیجه معلوم نیست و تا هفته دیگر معلوم میشود.
اما بساط برگزارکنندگان استندآپ تراژدی هم دایر بود و دو تا از مداحان گلگون کفن ارزشی که با یک من ریش میروند تجریش و کیش، بخاطر مشکلات بیناموسی بازداشت شدند و فعلا اگر لایی در نرود، قرار است به وضعیت شان رسیدگی شود. ابوالفضل حسن بیگی، نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: «پرونده در دادسرای ویژه روحانیت مطرح است و اطلاعی ندارم، اما میدانم چند نفر دستگیر شدند.»
کاهش و افزایش سن ازدواج و نعمت احمدی
واقعا دستشان درد نکند این علمای اعلام و حجج اسلام که اجازه میدهند دختران به دنیا بیایند و بعد ازدواج کنند. باز هفده سانت جای شکرش باقی است، چون در قبایل آفریقایی آدمخوارانی هستند که با بچهای که توی شکم مامانش هستند، ازدواج میکنند که خیلی درد دارد. در همین راستا برخی نمایندگان زن مجلس که علاقهای به سلفی گرفتن ندارند، در حال تلاش هستند که سن ازدواج دختران را بالا ببرند، البته همه میدانند که سن ازدواج واقعی بالای ۳۰ سال رفته، ولی علمای قم دارند زور میزنند که سن ازدواج دختران زیر پانزده سال باشد، برخی نمایندگان زور میزنند بالای پانزده سال باشد، این زور بزن، آن زور بزن.
خانم فاطمه ذوالقدر نایب رئیس فراکسیون زنان با تاکید بر آسیبزایی فرزندآوری دختران زیر ۱۸ سال، گفت: «نمایندگان این فراکسیون به دنبال ممنوعیت ازدواج دختران زیر ۱۳ سال حتی با اذن پدر و دادگاه است.» البته ایشان نگرانیهای آیتالله مکارم را که جز لاستیک و شکر و تجارت خارجی نگرانی سن دختران را هم دارد، اعلام کرد و گفت: «البته با توجه به فتوای آیت الله مکارم شیرازی سن ازدواج را کاهش خواهیم داد، این سن قطعا بین ۱۵ تا ۱۸ سال خواهد بود.»
از طرف دیگر نعمت احمدی وکیل دادگستری که از دوستان من و وکیل خودم هست، گفته که «برای افزایش سن ازدواج نیاز به افزایش سن ازدواج نیاز به اجماع نمایندگان مجلس داریم نه اجماع مجتهدان.» و با این جمله مشت محکمی به خشتک مجتهدان زده است. خانم طیبه سیاوشی نماینده مجلس نیز گفته است که «ولایت مطلق پدر و سن قانونی ازدواج باید تغییر کند.» دستت درد نکند خواهر. البته بعضی نظرات خواهران فراکسیون امید مجلس آدم را امیدوار میکند که نمایندگان اصلاح طلبان خیلی هم ضایع نیستند، ولی همین که آدم یاد نکات عارفانه اصلاحات میافتد حالش خراب میشود، باز جای شکرش باقی است که هفته قبل نجفی شهردار تهران شد و همین خیلی خوب است که شهردار تهران معمولا جای مانوور برای ریاست جمهوری ایران را دارد. بقول خودم از ۱۴۰۰ با محمد علی نجفی.
شازده قراضه و مقتدی صدر
دنیا در حال فرورفتن بیشتر و بیشتر توی گند و کثافت است و اصولا حقوق انسانی و بشر بدبخت این وسط محلی از اعراب ندارد. همین الآن به این شازده قراضه عربستان سعودی اگر درباره حقوق زنان حرف بزنید چنان با لگد وسط شکمتان میزند که از ریاض پرت شوید وسط یمن. با کیم جونگ اون هم اگر درباره حقوق مردم کره شمالی اگر حرف بزنید، شما را میگذارد جلوی توپ ضد هوایی و میروید به همانجایی که شوهر عمه طرف رفت، با مقتدی صدر هم اگر درباره حقوق زنان عراق اگر حرف بزنید، با صدای رسا اعلام خواهد کرد که «زنان را همان به که در خانه مانند و زایند شیران نر.» تکلیف عزیزان حکومت ایران هم که اظهر من الشمس الواعظین است.
مقتدی صدر چهره محبوب جمهوری اسلامی که بالقوه یکی است مثل صادق لاریجانی و میتوانست الآن رئیس قوه قضائیه ایران باشد، رفت عربستان سعودی و با شازده قراضه سعودی ملاقات کرد و پس از اینکه مشکلات مالیاش کاهش پیدا کرد، گفت: « نظرات یکسانی با ولیعهد عربستان دارم.» وی تا چندی قبل که از ایران پول میگرفت نظرات یکسانی با رهبران ایران داشت. اگر فردا هم از ترامپ پول بگیرد، نظرات یکسانی با او خواهد داشت. وی گفت: «ریاض به منزله پدر برای همگان است.» وی توضیح نداد که منظور آدمهای بی پدر و مادر است.