هفت روز هفت یادداشت: از مساله ملی چسب هل تا کابینه مردان بدون زنان (ابراهیم نبوی)
کروبی در آستانه هشتاد سالگی و سالها حصر اعتصاب غذا کرد و پس از یکی دو روز خواسته او مبنی بر خروج نیروهای امنیتی از خانهاش پذیرفته شد و او هم اعتصاب عذایش را شکست. در همان وضعیت وزرای اطلاعات و بهداشت به خانه او رفتند و به نظرم این یک گام برای شکستن حصر است. خانواده کروبی از مردم که با شیخ اصلاحات همبستگی کرده بودند، قدردانی کردند و گفتند مرسی که بالاخره یک بار همراهی کردید.
حالا فکر کن بعد از همه این ماجراها و کوتاه آمدن قوه قضائیه و مقامات، محسنی اژهای مدیرعامل شرکت گاز ایران، اعلام کرد که «خروج نیروهای امنیتی از منزل کروبی دروغ محض است.» البته یکی از ویژگیهای اژهای این است که هر وقت میخواهد دروغ بگوید از واژههایی مانند محض، شدید، مطلقا و از این چیزها استفاده میکند که دروغش را چهارشاخ رولپلاک کند.
همزمان موج گفتگو درباره حصر بالا گرفت و ۱۶۰۰ دانشجو طی نامهای به مراجع تقلید خواستار رفع حصر شدند. آن هم از چه امامزادههایی که مهمترین مرجع تقلید کشور یعنی آیت الله منتظری خودش یک سوم عمرش را توی حصر بود. البته علی مطهری که خداوند خیرات کثیرش عنایت کند، نامه خوبی برای محسنی اژهای نوشت و حال او را شدیدا اخذ کرده و گفت: «بهتر است به قانون تمکین شود و سنت غلط حصر خانگی در جمهوری اسلامی برچیده شود.» محسنی اژهای هم یک قندان و دو دندان نشان داده و در فکر جای مناسبی است که علی مطهری را پیدا کند و مثل سحرخیز کاری کند که خودش کامرا شود.
این همه معتاد تفننی
یکی از موضوعات جالب در زندگی ما ایرانیان این است که هیچ چیزی جدی نیست. طرف دنبال کار میگردد و مامانش میگوید: «میخوام سرش گرم باشه.» یکی دیگر هم خانواده تشکیل میدهد که «سر به راه شود.» آن یکی بچهدار میشود که «از بلاتکلیفی بیرون بیاید.» و برای تنها چیزی که برنامهریزی دقیقی میکنیم سرگرمی است. اگر از طرف بپرسی که کارش را انجام داده یا نه، میگوید «دیر نمیشه، انجامش میدم.» ولی دقیقا میداند که تا هفت سال دیگر قرار است کجاها برای تفریح برود، مهمانی و پارتیهای تا سه سال بعدش معلوم است و دارد سرمایهگذاری میکند که یک تفریح حسابی بکند. حاضر نیست دو ساعت باسن مبارک را روی صندلی مستقر بکند که کارش را تمام کند، چون خسته است، ولی همان موقع هم میخواهد سوارکاری یاد بگیرد، هم میخواهد توی قایق تفریح برود و هم میخواهد برود کنار دریا حال کند.
حتی اعتیادمان هم یک نوع تفریح است. رییس سازمان بهزیستی کشور اعلام کرده که نزدیک به پنج میلیون معتاد تفننی در کشور داریم. یعنی پنج میلیون نفر از مردم ایران محض تفریح وقتی مشروب میخورند، گل کوچک بازی میکنند، وقتی با عشقشان ملاقات میکنند مواد مصرف میکنند که بالا بزند، وقتی غمگین هستند، مست میکنند و وقتی حالشان خوب شد تل میزنند یا گل بزرگ میزنند به بدن و در هر حال رو به سوی عرش دارند و کلا بیخیال فرش، بیا تو با کفش. همین است که اینقدر مملکت باحالی داریم که هنر نزد ایرانیان است، و بس.
چسب هل نده، برو تو صف، قد قامت الصلات
ملت دیوانهاند. خدا نکند که دوزار فرصت داشته باشیم، دیکتاتورهایی میشویم ماه، مامان، ناناز. حرف نداریم. هفته گذشته یک منبع بیپایان از روحیات استالین، کیم جونگ اون، امام خمینی گونه کشف شد و به منصه ظهور رسید بدجور. استاد خلیل نظری کاشف و واضع چسب هل موفق شد که توفان توئیتری ایجاد کند و مقادیر معتنابهی امت شهیدپرور در موردش کشفیات کردند. وی که در شهر مرند کارخانه چسب دارد، به این نتیجه رسیده که چون نماز برای افزایش راندمان کاری مفید است، به همین دلیل بخشنامه کرده که اگر کارگران نماز نخوانند جریمه میشوند به مبلغ ۱۲۰ هزار تومان. خیلی شیک. استدلالش هم این است که چون کارخانه ما دولتی نیست و از هیچ رانتی استفاده نکردیم بنابراین هر کاری دلم خواست میکنم. مثل اینکه شما یک شرکت داشته باشید و قانون بگذارید که همه باید ظهرها نیم ساعت هولاهوپ بزنند. چرا، چون مدیر شرکت میخواهد شکمش را آب کند. اصلا طرف نمیداند که قانون کاری وجود دارد، قانون اساسی وجود دارد، قوانین مدنی و جزایی وجود دارد، گیریم پر از اشکال.
معاونش هم گفته: «چون کارخانه خصوصی است طبیعی است که روش جاری و ساری آن برگرفته از ایده و اعتقاد مالک یعنی خلیل نظری باشد و این فکر اجباری و لازم الاجراست.» خیلی شیک هم گفته طبیعی است. یعنی شما وقتی محل کار دارید قوانین رفتار و فکر کردن را هم تعیین میکنید. نه اینکه نماز برای او به منزله امر دینی صرفا باشد. نه، ایشان معتقد است که موقع سجده انرژی منفی از شخص خارج میشود. حالا اینکه این انرژی منفی که موقع سجده خارج میشود وضو را باطل میکند، یا صرفا تا دم در میرود و وضو اینقدر سفت است که حالا حالاها باطل نمیشود، امر دیگری است.
نیم ساعتی ویدیوهای آقای خلیل نظری را دیدم، واقعا دردناک بود که آدمی تا این حد به خودش مطمئن باشد و تا این حد زورگو و از خودراضی و از خود سپاسگذار. کار به جایی رسیده که مسوولین ستاد نماز با او تماس گرفتند که حاجی! بیخیال، قضیه جدی است، ولی نه تا این حد. فعلا هشتگ چسب هل جزو موضوعات اساسی جامعه بشری است.
کابینه مردان بدون زنان
در همین حال که موضوع چسب هل یکی از موضوعات اساسی جامعه ایران به شمار میآمد، کابینه روحانی به مجلس معرفی شد و از هفده نفری که معرفی شده بودند، شانزده نفرشان رای اعتماد گرفتند. طبیعتا هیچ کدام از وزرا زن نبودند و زنان را همان به که در خانه مانند و شیران نر زایند. البته موضوعات مهمی در کابینه و انتخاب وزرا مطرح بود، یکی از مهمترین موارد این بود که پورمحمدی که از ناقظان حقوق بشر بود، به عنوان وزیر دادگستری معرفی نشد، اما برای این که خدای ناکرده این سنت حسنه از دست نرود، علیرضا آوایی که او هم به عنوان ناقض حقوق بشر شناخته شده، وزیر دادگستری شد. تیم اقتصادی دولت روحانی که مهمترین نقطه قوت او به شمار میآمد به همین دلیل تغییر کرد و تیم فرهنگی و سیاسی روحانی که مهم ترین نقطه ضعف او بود حفظ شد. بیطرف رای نیاورد. نکته جالب در مورد بیطرف این بود که ۱۴۲ نماینده به عنوان موافق بیطرف اسم نوشته بودند، ولی فقط ۱۳۳ نفر به او رای دادند و این ثابت میکند که نمایندگان مجلس واقعا عصاره فضایل ملت هستند و خیلی باحال به شمار میآیند. سعید حجاریان گفت: «روحانی نیرویی بهتر از این وزرای پیشنهادی نداشت. کفگیر به ته دیگ خورده است.» البته ناظران آگاه معتقدند که کلا این غذایی که بار گذاشته بود ته دیگ نداشت و کلا «ته چین» بود که «دست چین» شده بود و صد البته که بقول پزشکیان: «کابینه روحانی اصلاح طلب نیست.» از نکات مهم دیگر این بود که وزیر کشور که بطور صریحی اصلاح طلب نبود و اصلاح طلبان بطور قاطع با او مخالف بودند به دلیل مخالفت اصلاح طلبان مجلس بیشترین رای را آورد. باز جای شکرش باقی است که وزیر مسکن و بهداشت و نفت و خارجه نرفتند به زباله دانی تاریخ.
حیدر حیدرش کن
یکی از معایب بزرگ ما ایرانیان این است که اگر از کسی بدمان بیاید، فکر میکنیم هیچ چیز خوبی ندارد. مثلا همین حجت الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات کابینه احمدینژاد که اگرچه من از او بدم میآید، ولی چون مثل شما ایرانی نیستم و خیلی انسان بزرگواری به شمار میآیم، خوبیهای او را هم درک میکنم. مثلا همین که اگر حیدر مصلحی نبود، چه بسا که احمدینژاد موفق میشد تسلطش را به دولت حفظ کند و چه بسا که سال ۹۲ بقایی رییس جمهور میشد و الآن احمدینژاد سومین دور ریاست جمهوری خودش را میگذراند و جمعیت ایران الان ده میلیون کمتر شده بود.
پس بیایید خوبیهای مصلحی را هم ببینیم. البته خوبیهای او یکی دو تا نیست، بلکه سه تاست. یکیاش همین که آدم بیشیله پیلهای است و هر مزخرفی به ذهنش برسد، میگوید. البته من فکر نکنم به ذهنش رسیده باشد، بلکه به دهانش رسیده و کلا بعید میدانم از ذهنش برای پردازش دادهها استفاده کند. پس در این برهه حساس زمانی به این نتیجه میرسیم که او حرفهایی میزند که به عقل هیچکس نمیرسد، حتی علم الهدا و رائفیفر. مثلا همین که هفته قبل گفته که «سال گذشته حدود ۵۰۰ نفر از یک دانشگاه آمریکایی به درخواست سازمان سیا در راهپیمایی اربعین حضور داشتند و سووالاتی را از مردم پرسیدند که جمع بندی آنها این بود که این جمعیت تهدیدی برای نابودی آمریکاست.»
یعنی چطوری چنین چیزی به ذهن استاد رسیده؟ چطوری ممکن است نه یک نفر، نه ده نفر بلکه ۵۰۰ نفر از یک دانشگاه آمریکایی در تهران باشند که بطور همزمان در یک نظرسنجی میدانی خیابانی به میان جمعیت بروند. اصلا برای چی باید از دانشگاه آمریکایی به ایران بروند، یعنی این قدر عقل ندارند که از گروههای نظرسنجی داخلی استفاده کنند. و اصلا چرا این نظرسنجی را سیا سفارش داده. مگر آمریکاییها مثل ما مشنگ هستند که نظرسنجیهایشان را وزارت اطلاعات سفارش بدهد. البته من فکر کنم که خیلی هم این آمار دقیق نیست، ممکن است سه نفر بوده و ایشان گفته ۵۰۰ نفر، دانشگاه آمریکایی هم نبوده، به سفارش سیا هم نبوده و به سفارش وزارت آموزش و پرورش بوده. بعید نیست که اینطوری باشد، توجه کنید که ایشان در همه چیز اغراق زیادی میکند. مصلحی گفته جمعیت راهپیمایی اربعین ۲۰ میلیون نفر بود. در حالی که احتمالا جمعیت راهپیمایان در کل کشور یک میلیون نفر باید باشد، به همین دلیل میگویم اغراق میکند. این هم سومین خوبیاش که اغراق میکند و کلی میخندیم.
میرسلیم هاشمی را از دست داد
یکی از خصوصیات میرسلیم نگاه تخصصی او به همه چیز است. اگر از او بپرسی دولت احمدینژاد چه عیبی داشت؟ میگوید: «زیرآبی میرفت و میخواست از آب گل آلود ماهی بگیرد.» چرا چنین حرفی میزند؟ چون میرسلیم رییس فدراسیون شنا و نجات غریق است و نظراتش تخصصی است. همینطوری گترهای و کلم پترایی ذرت پرتاب نمیکند. یا اگر از او بپرسی که اشکال کابینه روحانی چیست؟ میگوید: «اشکالش این است که به زودی موتورش به روغن سوزی میافتد.» چرا میرسلیم چنین نظری میدهد؟ چون ایشان متخصص موتورهای درونسوز است و اسم کتابش هم «احتراق موتورهای درونسوز» است و در نوشتن این کتاب از هیچ کلمه غیرفارسی استفاده نکرده، جز اسم کتاب که از سه کلمه دو کلمهاش عربی و انگلیسی است. یا اگر از او بپرسی برای چی اینقدر به کره شمالی علاقه داری؟ خواهد گفت: «چون دولت کره به ارتفاعات دوردست در افق نگاه میکند.» چرا این میرسلیم چنین نظری خواهد داد؟ چون میرسلیم جز اینکه رییس فدراسیون نجات غریق است، سالها رییس فدراسیون کوهنوردی هم بوده. و در همه این راستاها چنین نتیجه میگیریم که نظرات او حتی در موارد سیاسی که در مملکت ما تخصص نمیخواهد، باز هم میرسلیم نظر تخصصی خودش را میدهد. همین که ایشان درباره آقای هاشمی گفته: «هاشمی را از دست دادیم زیرا ایشان در استخری بدون منجی حضور داشتند. زمانی که از این موضوع مطلع شدم گفتم چرا ما از این مسئله خبر نداشتیم.» دیدید؟ دیدید؟ الکی که حرف نمیزند، نگاهش کلا تخصصی است.
مقداری خبرهای تاسف بار هفته گذشته
البته لازم نیست حتما ذکر کنیم که خبرهای تاسف بار، کلا هر خبری در مورد ایران بدهیم، خودبخود تاسف بار است. کنسرت ابی که در تهران برگزار نمیشود. یا کنسرت لغو میشود، یا گشت ارشاد شروع مجدد به کار میکند یا احمدینژاد و بقایی میروند با درخت حرفهای تاسف بار میزنند. حتی خبر موسیقی هم که میخوانیم، میشود همین که حمید صفت خواننده رپ به اتهام قتل مادرش دستگیر و زندانی میشود. تاسف بار تر اینکه گروهی اعلام میکنند جای هنرمند زندان نیست. انگار طرف بخاطر هنرش زندان رفته. البته من نمیدانم که او واقعا مجرم است یا نه، ولی قطعا هنرمند اگر شوهر مادرش را کشت باید زندان برود یا اگر مواد مخدر حمل کرد باید زندان برود یا اگر کلاهبرداری کرد باید مجازات شود. جای هنرمند البته که در زندان نیست، ولی بخاطر اثر هنری نه بخاطر قتل و سرقت.
روزنامهنگار هم اگر دزدی کند باید مجازات شود. نه مثل ساسان آقایی و یغما فشخامی که هفته گذشته بخاطر کار روزنامه نگاری بازداشت شدند. بیچارهها با وثیقه هم آزاد نمیشوند و مثل بقایی نیستند که یک مشت فاسد از آنها حمایت کنند. همین هفته گذشته بقایی اعلام آمادگی کرده که محاکمه علنی شود با حضور همه رسانهها غیر از صدا و سیما. یادش به شر وقتی که هر هفته احمدینژاد در صدا و سیما ول میسابید و ضرغامی گفته بود صدا و سیما خانه رییس جمهور است. حالا ببین به کجا رسیده. و البته به همه این خبرهای تاسف بار باید یک شخصیت تاسف بار را هم بیافزاییم و آن علم الهداست که گفته: «امام رضا با سکولاریسم و جدایی دین از سیاست مبارزه کرد.» یعنی اینها این خزعبلات را از کجای اندرون خستهشان که ندانیم چیست استخراج میکنند؟ اصلا امام رضا؟ سکولاریسم؟ چه ربطی دارد. نکند منظورشان از امام رضا روژه گارودی است. چون قبلا هم یکی از علما گفته بود که «مادر امام رضا فرانسوی بود.» حالا اینها هی خبر تاسف بار بدهند هی شما بخندید.