موانع دسترسی به ساختمانها و خدمات عمومی
«بخاطر عدم دسترسی به ساختمانها من فرصتهای زیادی را در زندگیم از دست دادهام. نتوانستم درست به درس و امور دانشجویی در دانشگاه برسم چون ادارهها در طبقات بالا بودند و آسانسور قابل استفاده وجود نداشت. نتوانستم به کلاسهای زبان انگلیسی و موسیقی بروم که آرزویم بود. یک بار برادرم ناچار شد ویلچر من را تا طبقه سوم ببرد تا برای گواهینامه رانندگی چشمهایم معاینه شوند. بدتر از آن اینکه وقتی رسیدیم طبقه سوم فهمیدیم چشمپزشک اصلا آن روز کار نمیکند!»
—هما، ۲۳ ساله و دارای معلولیت جسمی، تهران، ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶
افراد دارای معلولیتهای جسمی به دیدهبان حقوق بشر و کمپین حقوق بشر ایران گفتهاند پیدا کردن یک ساختمان عمومی مناسبسازیشده استثناست. افراد دارای معلولیت مصاحبهشونده میگویند ورودی بیشتر ساختمانهای عمومی مناسبسازی نشدهاند، به ویژه برای کسانی که از ویلچر استفاده میکنند چون هیچ سطح شیبدار یا آسانسوری وجود ندارد. حتی جاهایی که آسانسور دارد هم بیشتر آنها کوچکتر از آن هستند که ویلچر در آن جا بگیرد یا برای رسیدن به آسانسور باید از چند پله بالا رفت.
احسان معلولیت جسمی دارد و در شهر کوچکی در غرب ایران زندگی میکند. او میگوید بیمارستانها و درمانگاههای محلی آسانسور دارند اما هیچ ساختمان عمومی دیگری در شهرش دسترسیپذیر نیست. او میگوید «حتی دفتر شهرداری که خود باید پیگیر دسترسپذیر کردن فضاهای عمومی باشد بیشتر از ۳۰ پله دارد.» حامد ۲۷ ساله است و از ویلچر استفاده میکند. او میگوید یک بار که میخواست در شهرش به دادگاه برود، دو نفر ویلچر او را ۴۰ پله بالا بردند.
حتی بیشتر دفاتر خود سازمان بهزیستی هم مناسبسازی نشدهاند، با وجودی که مراجعین این ادارات افراد دارای معلولیت هستند. منصور مشاور و ارزیاب مناسبسازی است و میگوید دفتر سازمان بهزیستی شهری که در آن کار میکند از بسیاری ساختمانهای دولتی که او ارزیابی کرده، کمتر مناسبسازی شده است. «آسانسور کوچک است و ویلچر در آن جا نمیشود. دستگیره ایمنی خیلی بالا تعبیه شده و در دسترس نیست. در آسانسور چنان سریع بسته میشود که اگر سریع داخل نشوی لای آن میمانی.»
افراد دارای معلولیت جسمی که با ما مصاحبه کردند به طور خاص نگران دسترسی به بانکها و خودپردازها بودند. غیرقابل دسترس بودن این منابع مالی مانع میشود افراد دارای معلولیت امور مالی خود را به شکلی خصوصی و امن مدیریت کنند. بسیاری باید از اعضای خانواده یا دوستان خود برای انجام امور بانکی کمک بگیرند، که حیطه خصوصی و استقلال ایشان را خدشهدار میکند. وقتی هم که فرد مورد اعتماد نباشد، تنها راه پیشروی این افراد، با وجود خطر دزدی، درخواست از غریبههاست.
یاشار، ۳۹ ساله و دارای معلولیت جسمی میگوید چند بانک را که پله ندارند شناسایی کرده اما تا به حال هیچ خودپردازی پیدا نکرده که بتواند با ویلچرش از آن استفاده کند. بیشتر وقتها از غریبهها میخواهد از حسابش برای او پول بردارند.
فاطمه، دارای معلولیت جسمی، در توصیف مشکلات دسترسی به بانک میگوید:
«وقتی میخواهم از خودپرداز استفاده کنم، یک گوشه میایستم و به مردم نگاه میکنم تا ببینم قیافه کدام قابل اعتماد و اطمینان است. بعد کارتم را به فرد مورد نظر میدهم و رمزم را میگویم تا برایم پول بردارد یا سایر کارهای بانکی را انجام دهد. این وضعیت خیلی سخت و پراسترس است.»
افراد نابینا و کمبینا از آسانسورهای مناسبسازی نشده در بسیاری از ساختمانهای عمومی میگویند. در بسیاری موارد، دکمههای داخل و خارج (احضار) آسانسور مناسبسازی نشدهاند چون خط بریل و اعلام گویا ندارند. یکی از افراد نابینا میگوید در بعضی ساختمانهای عمومی که او به آنها رفته است علایم بریل به اشتباه نصب شدهاند؛ مثلا روی دکمه به خط بریل نوشته شده طبقه اول در حالی که دکمه طبقه دوم است. افراد نابینا و کمبینا میگویند در بسیاری از ساختمانهای عمومی، شماره طبقات در آسانسور اعلام نمیشود و آنها ناچار میشوند از سایرین بپرسند که چه طبقهای هستند. اما اگر کسی در آسانسور نباشد باید آنقدر آزمون و خطا کنند تا طبقه درست را پیدا کنند.
بنفشه نابینا است و برای یک شرکت دولتی در تهران کار میکند. او میگوید یک روز صبح وقتی خواسته سوار آسانسور شود تا به دفترش در طبقه ششم برود، دیده که یک صفحه لمسی برقی جدید و غیرقابل دسترس برای او در آسانسور نصب شده است. او میگوید «من خیلی ناراحت شدم که بدون در نظر گرفتن نیازهای من صفحه کلید آسانسور را عوض کردهاند. از آن روز یا باید منتظر یکی از همکاران بشوم تا کمک کند دکمه طبقه درست را بزنم یا بیشتر وقتها ترجیح می دهم از پلهها به طبقه خودم بروم.»