امضای دادستان تهران بر حکم ماموران امنیتی برای حمله به خانه کاووس سیدامامی و بازجویی از همسرش در مقابل دوربین
پیام درفشان یکی از وکلای مرحوم کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه و فعال محیط زیستی که در زندان اوین فوت کرد یک روز پس از حمله ۲۰ مامور امنیتی به خانه او و بازجویی از همسرش در مقابل «دوربین فیلمبرداری» به کمپین حقوق بشر در ایران گفت حکم ورود به منزل و تهیه فیلم پلیسی -امنیتی از مریم ممبینی با امضا جعفری دولتآبادی دادستان تهران صادر شده است.
پیام درفشان گفت: «مگر آقای دولتابادی وزیر ارشاد است که مجوز تولید فیلم صادر میکند و اساسا چرا دادستان تهران باید مجوز ورود به خانه یک شهروند را صادر کند مگر بازپرس پرونده وجود نداشته است؟ و چرا ۲۰ نفر مامور به خانه زنی هجوم میبرند مگر میخواهند سرکرده مافیای مواد مخدر را بگیرند؟ هدف از هجوم پانزده بیست مامور به خانه یک زن تنها چیست.»
جعفری دولتآبادی دادستان تهران روز سهشنبه پنجم تیرماه در کنفرانس مطبوعاتی درباره هجوم ماموران امنیتی به منزل سیدامامی گفت: «حتما مجوز قانونی وجود داشته است.» با این حال او هیچ اشارهای نکرد که این مجوز را خودش صادر کرده است.
دادستان تهران در این کنفرانس مطبوعاتی در مقابل سوالی در مورد توییت محمود صادقی نماینده مجلس که درباره هجوم ماموران امنیتی به منزل سیدامامی و انتقال جعبههای در داخل خانه نوشته است، گفت: «من نمیدانم، جعبه را نشنیدم ولی برای کاری که انجام شده حتما مجوز قانونی وجود داشته است.»
حدود ۲۰ مامور امنیتی عصر روز دوشنبه چهارم تیرماه (ساعت ۴،۵ عصر) با شش جعبه بزرگ که هنوز محتوای آن نامشخص است به همراه دوربین فیلمبرادری وارد منزل کاووس سیدامامی شدند و چندین ساعت از خانم ممبینی «به زور» برای تهیه فیلمی که از آن به نام «هبوط» نام برده شده در مقابل دوربین فیلبمبرداری بازجویی به عمل آمده است.
به گفته وکلایش همسر کاووس سیدامامی مرتب جیغ میزده و صدای گریهاش از پایین پنجره خانه شنیده میشده. او پس از چند ساعت بازجویی غش میکند که مجبور به انتقال او به بیمارستان میشوند.
طبق گفته پیام درفشان ماموران امنیتی تا چند ساعت پس از انتقال خانم ممبینی به بیمارستان در خانه او حضور داشتهاند.
باز نشدن شش جعبه علیرغم تقاضای وکیل
آقای درفشان با ابراز اینکه وکیل دیگر پرونده کاووس سیدامامی (آرش کیخسروی) در محل حاضر شده اما اجازه بودن در کنار موکلش را نیافته است به کمپین گفت: «آقای کیخسروی به منزل مرحوم امامی و خانم ممبینی میرود اما متاسفانه ماموران اجازه ورود به داخل خانه را نمیدهند و او تمام مدت در بیرون خانه ایستاده بوده. اما از ماموران حکم ورود به خانه را میخواهد و آنها حکمی را به او نشان میدهند که امضا دولتآبادی دادستان تهران برای ورود به خانه و تهیه فیلمی به نام «هبوط» را داشته است.»
این وکیل همچنین درباره جعبههای با محتوای نامشخص گفت: «آقای کیخسروی به ماموران گفته باید شش جعبه باز شود تا به عنوان وکیل ببیند چه چیزهای وارد خانه موکلش میشود اما ماموران اعتنانی نکرده و جعبهها را به داخل زیرزمین بردهاند.»
محمود صادقی نماینده مجلس امروز در توییتر خود با بازنشر حمله ماموران امنیتی به خانه کاووس سیدامامی نوشت: «طبق اظهار فرزند و وکیل خانواده #کاووس_سیدامامی همزمان با بازی #ایران_پرتغال تعداد زیادی مأمور امنیتی به خانه آن مرحوم هجوم برده اند؛ آنها چند جعبه بزرگ داخل خانه برده اند و با اظهار اینکه از دادستان تهران مجوز دارند برای ساخت فیلمی با عنوان هبوط از محل فیلمبرداری کرده اند!»
مهران امامی: دیگر بس است!!
مهران امامی فرزند کاووس سیدامامی و مریم ممبینی با اظهار اینکه ساعتها از کوچه و خانه و مادرش فیلم گرفته شده است، گفت: «نمی دانیم برای چه کاری و برای چه استفادهای این فیلمها را گرفتند و به چه دردی میخورد.»
نگرانیم که این فیلمها بر علیه پدرم استفاده شود، پدری که دیگر نمیتواند از خودش هم دفاع کند. میدانیم که جعبههای که وارد کردهاند را با خود بیرون بردهاند. اما نمیدانیم داخل این جعبهها چه بوده است. قبلا زیرزمین خانه پدرم در فیلمی که در شبکه ۲۰ و ۳۰ پخش شد محل جرم تعریف شده بود.»
فرزند کاووس سیدامامی درباره محتوای سوالهای مادرش در مقابل دوربین نیز گفت: «از مادرم پرسیده شده که چقدر پدرم در زیر زمین خانه رفت و آمد داشته، چه چیزهای در زیرزمین بوده و مادرم گفته وسایل کوه و پیک نیک در زیرزمین بوده و استودیو موزیک رامین یکی از پسرانش بوده که به دلیل اینکه صدا بیرون نرود در زیرزمین تمرین موسیقی میکرده است.»
مهران امامی درباره این روند و با تاکید بر اینکه تاکنون مادرش سه بار به دلیل فشار عصبی حاصل از بازجویی ماموران روانه بیمارستان شده است به کمپین گفت: «دیگه بس واقعا. دیگه شورش را درآوردند. دیگه واقعا خسته شدیم. یک بار به مادرم تماس گرفتند که بیا همسرت را ببین بعد وقتی میرود خبر مرگ همسرش را میدهند. تا اکنون که پنج ماه میگذرد کوچکترین مدرک و سندی درباره علت مرگ او را ارائه نکردهاند. علاوه بر فشارهای متعدد، ممنوع الخروجش هم کردند تا نتواند پیش بچههایش بماند. دیگر مساله من حقوقی نیست، مساله من انسانی است. آخر این رفتارها چیست. در این شرایط سخت ایران واقعا کار بهتر و مهمتری جز اینها ندارند.»
بازجویی چند ساعته در دفتری یک روز پیش از حمله به خانه
یک روز قبل از حمله ماموران امنیتی به منزل کاووس سیدامامی، از همسرش طی تماس تلفنی خواسته شده به محلی که با عنوان «دفتر نظارت و پیگیری قوه قضاییه» نام برده شده برای وضعیت ممنوع الخروجی خود مراجعه کند. خانم ممبینی آن روز با اطلاع وکلا و فرزندانش به محل مورد نظر مراجع کرد و چند ساعت مورد بازجویی قرار گرفت. به گفته فرزند او بیشتر سوالها مربوط به پدرش بوده و نه موضوع ممنوع الخروجی او. در نهایت به خانم مریم ممبینی گفته شد که یک بار دیگر هم بایپ به آنجا برود تا موضوع ممنوع الخروجیش رفع شود.
پیام درفشان به کمپین گفت: «این درخواست تلفنی و بدون احضاریه کتبی صورت گرفته بود. به او گفته بودند برای یک سری سوال و جواب برود. ما هم نظرمان این بود که اگر برود شاید برایش بهتر و ممنوع الخروجیش رفع شود. خانم ممبینی به جایی در خیابان سهرودی رفت و در آنجا برای چند ساعت از او سوالهای شده که بیشتر درباره آقای سیدامامی بوده و به او در پایان گفته بودند یک بار دیگر هم باید به آنجا برود تا ممنوع الخروجیش رفع شود.»
مهران امامی فرزند خانم ممبینی نیز به کمپین درباره محتوای سوالها گفت: «مادرم از سوی سه نفر بازجویی شده که یکی از بازجوها همان کسی بوده که خبر مرگ پدرم را برای اولین بار بهش داد. به وکلایش هم اجازه ندادند که با او وارد ساختمان شود. بیشتر سوال و جوابها اما درباره پدرم بوده که در سفرهای خارج از کشور چه میکرده. مثلا در کانادا چه میکرده، چه به آفریفا یا افغانستان رفته است. او در هر سه این کشور به دلیل مسایل آکادمیک رفته بود که همه مدارک و اسنادش هم وجود دارد. یا مثلا از مادرم پرسیدهاند که ارتباطش با مسوولان یون یا سفرا چه بوده است. پدر من به عنوان یک فعال محیط زیستی و شخصیت آکادمیک ارتباط خوبی با سفرا و کارمندان یون داشت و رفت و آمدهای او در راستای فعالیتهایش خیلی طبیعی بود. عکسهای خصوصی هم به مادرم نشان دادهاند که مثلا این کیه، اون کیه. که برخی از آنها را حتی مادرم یادش نبوده است.»
یک روز پس از این بازجویی چند ساعته از خانم مریم ممبینی، حدود ۲۰ مامور به خانه او برای تهیه فیلمی هجوم میآورند.
کاووس سیدامامی، استاد جامعهشناسی، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق و مدیر عامل موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود که در تاریخ چهارم بهمن ماه از سوی ماموران سپاه پاسداران بازداشت شد و در تاریخ ۱۹ بهمن ماه خانواده مطلع از مرگ او با عنوان «خودکشی» شدند. از آن زمان تاکنون هنوز خانواده او علتی که منجر به مرگ او در زندان شده را درنیافتند.
صبح ۱۷ اسفند ماه، ماموران کنترل پاسپورت فرودگاه امام خمینی، از خروج مریم ممبینی، همسر مرحوم کاووس سیدامامی از کشور جلوگیری کردند. او همراه با دو پسر خود عازم کشور کانادا بود که پاسپورتش ضبط و به او اعلام شد ممنوع الخروج است. پیام درفشان وکیل او در گفتوگویی با کمپین در تاریخ ۲۷ اردبیهشت ۹۷ به کمپین گفت ممنوع الخروجی خانم ممبینی امنیتی است نه قضایی: «چون نه اتهامی به او تفهیم شده و نه هیچ مرجعی از بازجویی کرده است.» او همچنین گفت: «ما هر هفته به بازپرسی سر میزنیم اما فعلا که هیچ جوابی نگرفتیم.»
خانم ممبینی پس از خاکسپاری همسرش قصد خروج از کشور و ماندن در کنار دو فرزندش در کانادا را داشت که در فرودگاه ممنوع الخروج شد.
کریستیا فریلند، وزیر خارجه کانادا، در واکنش به جلوگیری از خروج همسر کاووس سیدامامی از ایران در توییتر خود نوشت:«مایهانزجار است که به مریم ممبینی، همسر کاووس سید امامی، اجازه خروج از ایران داده نشده است. ما خواستار آن هستیم که او بهعنوان یک کانادایی از آزادی بازگشت به خانه برخوردار باشد.»
نگرانی از تهیه پرونده ساختگی و شروع بازجوییهای مجدد از فعالان محیط زیست
همزمان با تهیه فیلم از همسر کاووس سیدامامی در منزلش، کمپین از شروع بازجوییهای مجدد فعالان محیط زیست مطلع شده است. یک منبع مطلع در گفتوگویی با کمپین در تاریخ پنجم تیرماه گفت به آنها خبر رسیده که «بازجوییها دوباره شروع شده و فعالان محیط زیست در داخل زندان تحت فشار هستند.» او همچنین گفت: در ملاقاتهای اخیر دندان جلوی طاهر قدیریان شکسته شده، زخمی روی دماغ سام رجبی بوده و ماموری در زمان ملاقات مادر نیلوفر بیانی با او، گفته است باید دخترش با آنها همکاری کند.
مادر سام رجبی یکی از فعالان محیط زیست بازداشت شده در گفتوگویی با کمپین در تاریخ پنجم تیرماه گفت در آخرین ملاقات با فرزندش در زندان اوین در تاریخ یکشنبه ۲۷ خرداد ماه «زخمی را روی دماغ فرزندم دیدم.»