سانسور پیش و پس از انتشار کتاب و ترس از خمیر شدن کتابها، نگرانی جدی بازار کتاب در گفتوگو با علیرضا بهنام
علیرضا بهنام، روزنامهنگار، شاعر و مترجم درباره ممیزی کتابها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کمپین حقوق بشر در ایران گفت به دلیل اضافه شدن مرحله «لغو مجوز» کتاب در سالهای اخیر، ناشران برای انتخاب کتابها بیشتر از همیشه محتاط شدهاند و کتابهایی را انتخاب میکنند که کمتر دردسر دارد تا اینکه پس از انتشار کتاب از خطر لغو مجوز و خمیر شدن هزینههایشان جلوگیری کنند. به گفته این شاعر، در سالهای اخیر برخی از کتابها حتی با مخالفت «نهادهای» از بازار نشر جمع شدهاند در حالی که از وزارت ارشاد مجوز انتشار داشتهاند. علیرضا بهنام گفت اگرچه در سالهای اولیه دولت روحانی اوضاع ادبیات در ایران تغییر کرد اما هر جقدر به پایان این دولت نزدیک میشویم اوضاع فرهنگ بدتر میشود و دولت در برابر اعتراض نهادهای مختلف نسبت به انتشار یک کتاب، کنسرت و یا فیلم به جای مبارزه و صحبت، هنر را محکوم میکند« «همیشه همینطور بوده، دیوار هنر کوتاه است.»
این روزها سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب در حالی در تهران برگزار است که برخی از کتابهایی که از وزارت ارشاد مجوز انتشار گرفتهاند و در کتابفروشیها توزیع و فروخته شدهاند اما به دلایلی نامشخصی از حضور آنها در نمایشگاه کتاب، در مکانی که از نظر اقتصادی برای ناشر و از نظر شهرت برای نویسنده امکان بزرگی است جلوگیری میشود. تاکنون وزارت ارشاد در برابر اعتراض ناشران پاسخی نداده است.
طبق گفته برخی از نویسندگان و خبرنگاران حوزه ادبیات برخی از کتابهای ممنوعه در سی و دومین نمایشگاه کتاب تهران «زنان سیبیلو و مردان بیریش(نگرانیهای جنسیتی در مدرنیته ایران)» از افسانه نجمآبادی نویسنده ایرانی – آمریکایی که در حوزه مطالعات زنان فعالیت میکند. همچنین رمان «کوچه ابرهای گم شده» اثر زنده یاد کوروش اسدی، «بند محکومین» اثر کیهان خانجانی، «اعدام و قصاص» از عمادالدین باقی و «دین دولتی و دولت دینی» از محمد قوچانی، «روشنفکری دینی» از مرحوم ابراهیم یزدی، «فقیهان و انقلاب ایران» از هادی طباطبایی و «نواندیشان دینی پس از عبدالکریم سروش» از هادی طباطبایی هستند.
اما محدودیت در حضور کتابهای منتشر شده در نمایشگاه تنها یکی از مشکلات بازار نشر ایران است. سانسور گسترده پیش از انتشار کتابها، لغو مجوز کتاب پس از چاپ به دلیل ممیزی، افت تیراژ کتابها، گرانی کاغذ، کاهش قدرت خرید مردم به دلیل بالا رفتن شدید قیمتهای کتاب از مشکلات دیگر سالهای اخیر بازار کتاب است.
کمپین حقوق بشر در ایران: مراحل بازبینی یک کتاب و مجوز گرفتناش به چه صورت است ؟ چند بار کتاب تالیفی یا ترجمه برای ممیزی به وزارت ارشاد داده میشود؟
علیرضا بهنام: در سالهای اخیر ما با پدیده جدید لغو مجوز مواجه شدیم، به این شکل که به یک کتاب مجوز میدهند کتاب هم منتشر میشود اما بعد مجوزش لغو میشود. نتیجه این میشود که کتاب منتشر شده روانه بازار سیاه میشود بدون اینکه یک ریال به جیب نویسنده و ناشر برود. در سالهای اخیر به دلیل همین پدیده، اقتصاد نشر بیشتر لطمه خورده است. کتابی که خودشان یک بار بررسی کردند و به آن مجوز انتشار دادند خودشان دوباره مجوزش را لغو میکنند. الیته برخورد با کتابها مورد به مورد فرق میکند و خیلی سلیقهای است یعنی طبق یک ضابطه مشخص عمل نمیشود. مراحل کلی نشر یک کتاب به این شکل است که اگر ناشر انتشار کتابی را بپذیرد، باید از کتابخانه ملی فیپا برای اجازه انتشار بگیرد. پس از آن نسخه آماده چاپ را به وزارت ارشاد میدهند. این مرحله معمولا دو سه ماه طول میکشد تا وزارت ارشاد به ناشر اعلام کند که کتاب مذکور اجازه انتشار دارد یا خیر. اما برخی از کتابها ماهها یا حتی سالها در همین مرحله میمانند بدون اینکه ناشر جواب مثبت یا منفی برای انتشار آن بگیرد. معمولا طولانی شدن این روند به دلیل عنوان کتاب، محتوای آن یا نام نویسنده اتفاق میافتد. اما اگر کتاب به این روز نیقتد معمولا طی دو سه ماه به ناشر جواب داده میشود و اگر موارد اصلاحی بخواهد اصلاح شود و دوباره به وزارت ارشاد برگردد که این مرحله هم میتواند چند بار اتفاق بیافتد. یعنی وزارت ارشاد موارد اصلاحی خود را مشخص کند، ناشر آن را به نویسنده یا مترجم ابلاغ کند و اصلاحات هم انجام شود و دوباره به ارشاد فرستاده شود اما ارشاد دوباره موارد اصلاحی تازهای را صادر کند. به هرحال این روال که تمام شد با اجازه وزارت ارشاد، کتاب برای چاپ فرستاده خواهد شد. اما از اوایل دولت روحانی یک مرحله جدیدی به روند انتشار کتاب اضافه شد. به این شکل که بعد از چاپ کتاب هم وزارت ارشاد میتواند به هر دلیلی جلوی انتشار کتاب را بگیرد. یک مورد را میدانم از دوستان شاعر خارجنشین کتابی در دی ماه ۹۷ منتشر شد که بعد وقتی برای اعلام وصول بردند، گفتند الان ناشر اجازه پخش ندارد، گفتند این کتاب فقط در نمایشگاه کتاب و بدون تبلیغات اجازه فروش دارد.
–آیا این مرحله جدید، لغو مجوز پس از چاپ برای این اضافه نشده که ناشران پس از گرفتن مجوز نهایی، کتاب را در مواردی بدون موارد اصلاحی خواسته شده از سوی وزارت ارشاد چاپ کردند؟
به نظرم بعید است. معمولا ناشران چنین ریسکی نمیکنند. اگر این اتفاق هم افتاده خیلی نادر بوده است. چون ناشر کلی سرمایهگذاری برای چاپ کتابش میکند، اگر کتابش را بدون موارد اصلاحیه خواسته شده چاپ کند و بعد اجازه انتشارش را ندهند خب با آنهمه کتاب چه کار میتواند بکند. کلی هزینه صرف شده تلف میشود. مثلا در فیلم شاید این اتفاق بیافتد و نهایتا یک تکه از فیلم بریده شود و یا جایگزین شود اما با کتاب چاپی چنین کاری نمیشود کرد و باید خمیر شوند. نکته دیگری که میخواهم بگویم این است خیلی از کتابها با رعایت تمام ممیزیهای پیش از انتشار و نهایتا با اجازه وزارت ارشاد چاپ و توزیع هم میشود. یعنی تمام خوانها را پشت سر گذاشته و در بازار نشر است اما اگر یک نهاد به هر دلیلی صلاح بداند و مداخله کند و از ارشاد بخواهد کتاب جمع شود سریع این اتفاق میافتد. حداقل در یک سال اخیر وزارت ارشاد دولت دوم روحانی با هم نهادها در این مورد همنوایی کرده و به محض اعتراض، کتاب مورد نظر جمع شده است. بنابراین ما با حجم زیادی از کتابهایی مواجه هستیم که در بازار سیاه خرید و فروش میشود.
-آیا فقط سانسور از سوی بازبینهای وزارت ارشاد و تیم ممیزی این وزارتخانه بر نویسندگان و مترجمان اعمال میشود؟
راستش انواع مختلف سانسور دارد اتفاق می افتد. فقط سانسور دولتی نیست. ما الان با سانسور اقتصادی مواجه هستیم. مثلا فعالیت ناشران مستقل مدتهاست به دلیل گرانی کاغذ کم شده است. یا ما سانسور مطبوعاتی هم داریم. مطبوعات موثر ما غربالنگری میکنند و بخشی از ادبیات را منعکس نمیکنند یعنی به انتخاب خودشان به آثار یا نویسندگانی اصلا نمیپردازند. ما حتی سانسور آدم داریم. مثلا کانون نویسندگان ایران یک برنامه به مناسبت ۵۰ سالگی برگزار کرد اما جلوی برگزاریش گرفته شد و سه عضو آن بازداشت شدند و نهایتا با یک میلیارد ریال وثیقه از زندان بیرون آمدند. این سانسور آدم است. سانسور آدمهایی که حق دارند حداقل در جمع آدمهایی که مثل آنها فکر میکنند افکار و اندیشهشان را بیان کنند ولی الان قرار است محاکمه شوند. جای تاسف دارد. مجازاتی برای آدمهایی که هیچ قانونی را نقض نکردهاند.
-بیشتر فشارها بر روی کتابهای تالیفی است یا ترجمه؟
بشتر فشارها و حساسیتها در حوزه داستان و داستاننویسان داخلی است و این فشارها هم بر روی همه نویسندگان است چه نویسندگان معروف، چه تازهکاران و چه میان احوالان که چند کتابشان منتشر شده است. آخرین نمونهایی که واقعا غمانگیز است و یکی از علتهای نوشتن نامه اعتراضی انجمن صنفی داستاننویسان تهران به وزارت ارشاد هم بود، رمان «کوچه ابرهای گمشده» از زنده یاد کوروش اسدی بود که در زمان حیاتش دو بار چاپ شده و بعد خودکشیاش یک بار دیگر منتشر شد و در لیست کتابهای پرفروش قرار گرفت. اما امسال چاپ دوباره آن را قدغن کردند و حتی از حضورش در نمایشگاه کتاب امسال هم ممانعت کردند. سوال این است که آیا کتاب تغییر کرده، مولف کار خطایی کرده: مولف که فوت کرده است.
– آیا فهرستی مکتوب از موارد سانسور و خطر قرمزها وجود دارد که طبق آن نویسندگان و مترجمان نبایدها را رعایت کنند؟ آیا فهرست در اختیار آنها پیش از شروع کار قرار میگیرد؟
هیچ فهرستی وجود ندارد. نویسندگان طی سالها خود متوجه شدند که در نوشتههایشان نباید مسایلی مانند مخالفت با مذهب رسمی کشور، علیه امنیت ملی و یا ترویج فساد و فحشا باشد. اما به هیچ عنوان خط قرمزها به صورت مکتوب مشخص نیست. و حتی هر بازبینی به طور سلیقهای اعمال میکند. یک نمونهاش برای خود من اتفاق افتاد. من یک داستانی از یک نویسنده آمریکایی ترجمه کردم و دوستم نیز همان داستان را ترجمه کرد. هر کداممان به یک ناشر متفاوت دادیم. نصف ترجمه من از سوی یک بازبین وزارت ارشاد حذف شد اما ترجمه دوستم فقط با حذف یک کلمه اجازه انتشار گرفت. کتاب یکی بوده و ترجمه هم تقریبا شبیه به هم، اما یک بازبین بخشی از کتاب را مصادق بیاخلاقی دانسته و یک بازبین دیگر آن را مجاز دانسته است. نتیجه اینکه از سوی یک انتشاراتی کتاب به صورت کامل در آمده و در دیگری ناقص.
– در طول سالهای کاری به نویسندهای برخورد کردید که به دلیل مشکلات سانسور، هیچ کدام از کتابهایش منتشر نشده و در واقع یک استعداد تلف شده باشد؟
بارها چنین آدمهایی دیدم که حاضر به سانسور آثارشان نشدند و نوشتههایشان از سوی وزارت ارشاد منتشر نشده بلکه در بلاگ یا سایتهای شخصی نشر پیدا کرده است، میدانیم نویسندهای به این شکل هیچگاه چنانکه باید شناخته نمیشود. خیلیها حتی در همین وضعیت فوت کردند. نمونهاش علیشاه مولوی است، او هرگز نتوانست کتابی در جمهوری اسلامی منتشر کند. تنها یک کتابش را نشر ناکجا در پاریس منتشر کرد. او در سن ۶۰ و اندی سالگی فوت کرد بدون اینکه کتابی داشته باشد در حالی که آدم مشهوری در میان جماعت ادبی بود.
– حسن روحانی در شعارهای انتخاباتیاش قول باز شدن فضای فرهنگی در کشور و برداشتن محدودیتها را به هنرمندان داد ولی شما میگوید از آن زمان تاکنون تغیییری نکرده است؟
واقعیت این است که تفاوت کرد. خیلی هم. در سال ۹۲ که ایشان برای اولین بار انتخاب شد اوضاع فرهنگ نسبت به زمان قبلش خیلی تغییر کرد. هنرمندانی که سالها کار نکرده بودند به کار برگشتند. اما متاسفانه دولت آقای روحانی هم مانند هر دولت میانه رو دیگری هر چقدر به سمت دوران پایینی خودش نزدیک میشود در حوزه فرهنگ عقبنشینی میکند. حدودا از یک سال پیش دولت روحانی برای اینکه ژتون خودش را در مسایل سیاسی نگه دارد به راحتی با هر انتقادی از سوی نهادهای مختلف در حوزه ادبیات و فرهنگ کنار آمده است. در دولتهای دیگر هم همین اتفاق میافتاد. حوزه فرهنگ همیشه اولین جای بوده که سرش را میتوانند ببرند. در حوزه فیلم و تئاتر و موسیقی هم این اتفاق افتاده. پرفروشترین فیم کمدی سه هفته اول فروردین ۹۸ روی پرده بود بعد یکهو به دلیل نامناسب بودن آن را از پردهها پایین کشیدند. یعنی سه هفته فیلم اکران شده و در صدر پرفروشها قرار داشته اما هیچ کس نفهمید که نامناسب است و باید سانسور شود. مثلا هنرمندی که تور کنسرت در ایران دارد. یک جایی گیر میکند و مجوزش لغو میشود. ۲۰ شهر میرود و کنسرتش را اجرا میکند اما در بیست و یکمین شهر کنسرتش لغو میشود. اما تغییری نه در محتوای کنسرت و نه گروهش پیش نیامده بوده، ناگهان جلویش گرفته میشود و دولت هم کنار میآید و سکوت میکند.
– آیا فکر میکنید نامههایی مانند نامه انجمن صنفی داستاننویسان تهران به وزیر ارشاد درباره حضور گزینشی کتابها در نمایشگاه و ممیزیهای غیرقانونی در روند چاپ کتاها تاثیری داشته باشد؟
در موارد مشابه من ندیدم که تغییری در وضعیت ایجاد کند. ببیند این انجمن تنها تشکل رسمی داستاننویسان تهران است همان قدر میتواند موثر باشد که در گذشته خانه تئاتر و خانه سینما موثر بودند. ما اگر برگردیم به نامههای نوشته شده در آن حوزهها دنبال کردن نتیجهاش که بعد چه اتفاقی افتاده کار مشکلی نخواهد بود. همان اتفاق و تاثیر را هم پس از نوشتن نامه انجمن نویسندگان تهران میتوانیم حدس بزنیم.