نمایشگاه کتاب: کاغذ گران، تیراژهای پایین، کتابهای ممنوع و ادامه ممیزی غیرقانونی
سی و دومین نمایشگاه کتاب ایران از تاریخ چهارم اردبیهشت تا ۱۴ اردبیهشت ماه در مصلای تهران در حالی برگزار میشود که برخی از کتابهای داستانی و غیرداستانی از سوی وزارت ارشاد به دلایل عنوان نشده از حضور در نمایشگاه کتاب منع شده است. این در حالی است که حذف حضور در نمایشگاه کتاب برای ناشران یک شکست اقتصادی محسوب میشود.
لیستی از کتابهای منع شده در نمایشگاه کتاب وجود ندارد اما براساس اطلاعات به دست آمده از میان کتابهای داستانی کتاب «کوچه ابرهای گم شده» اثر زنده یاد کوروش اسدی و از کتابهای غیرداستانی، کتاب «بند محکومین» اثر کیهان خانجانی، «اعدام و قصاص» از عمادالدین باقی و «دین دولتی و دولت دینی» از محمد قوچانی، «روشنفکری دینی» از مرحوم ابراهیم یزدی، «فقیهان و انقلاب ایران» از هادی طباطبایی و «نواندیشان دینی پس از عبدالکریم سروش» از هادی طباطبایی برای حضور در نمایشگاه ۱۰ روزه کتاب منع شدهاند.
پیش از شروع نمایشگاه کتاب، انجمن صنفی داستاننویسان تهران در تاریخ ۳۱ فروردین ماه در نامهای به وزیر ارشاد خواست تا جلوی روند ادامهدار و غیرقانونی ممیزی پیش و پس از انتشار کتابها و عدم اجازه حضور برخی کتابها در نمایشگاه کتاب گرفته شود. با این حال عباس صالحی وزیر ارشاد و دیگر مقامات این وزارتخانه تاکنون هیچ پاسخی به این نامه ندادهاند.
حسن روحانی رییس جمهور ایران در افتتاحیه نمایشگاه کتاب سال ۱۳۹۳ گفته بود: «دولت در پی سانسور دولتی نیست.» اما به گفته خبرنگاران حوزه ادبیات و داستاننویسان، بسیاری از کتابها در سالهای اخیر «به خصوص یک سال اخیر» یا مجوز انتشار نگرفته و یا پس از انتشار اجازه حضور در نمایشگاه را نیافتهاند. طی چهل سال نظام جمهوری اسلامی، کتابها اول با خودسانسوری ذهنی نویسندگان نوشته میشوند و پس از آن از مسیر سانسور ناشران گذشته تا به دست ممیزی وزارت ارشاد میرسند. سیستم خودسانسوری در روندی غیرقانونی تبدیل به یک عادت در نوشتن و حتی خواندن کتاب از سوی خواننده (به خصوص در حوزه ترجمه) شده است.
با سقف تیژاز ۵۰۰ تا، برای چه باید کتاب نوشت؟!
یک داستاننویس زن ایرانی که نخواست به دلایل امنیتی نامش فاش شود در گفتوگو با کمپین حقوق بشر در ایران گفت سانسور و ممیزی طی چهل سال در حوزه نشر ایران در حالی اتفاق میافتد که در قوانین هیچ کجا از ممیزی کتاب پیش از انتشار سخنی نیامده است. او همچنین گفت سانسورها و محدودیتها بیشتر در مورد کتابهای تالیفی اعمال میشود تا ترجمه «چون نمیخواهند نویسنده ایرانی بال و پر دربیاورد.»
این داستاننویس درباره اینکه چه تعداد کتاب در نمایشگاه کتاب امسال در لیست ممنوعهها قرار گرفتند به کمپین حقوق بشر در ایران گفت: «متاسفانه تعدادش مشخص نیست. هر سال یک سری کتاب از طرف نهادهای مختلف به وزارت ارشاد داده میشود که نباید در نمایشگاه حضور داشته باشند. وزارت ارشاد هم به راحتی به ناشر اعلام میکند که فلان کتابش حق حضور ندارد. آنها هم چارهای جز اجرای دستور ندارند. اما توجه کنید جلوی لغو انتشار این کتابها گرفته نمیشود فقط اجازه حضور در نمایشگاه به آنها داده نمیشود. محلی که بسیاری از مردم میتوانند کتابها را ببینند و خریداری کنند و به نفع ناشر و نویسنده است. میدانم کتاب «کوچه ابرهای گم شده» زنده یاد کوروش اسدی برای دومین سال اجازه شرکت در نمایشگاه را نیافت. کتاب دیگری که اطلاع دارم «بند محکومین» اثر کیهان خانجانی است که به ناشر اعلام کردند نمیتواند در نمایشگاه حضور داشته باشد.»
او درباره اینکه آیا مقامات وزارت ارشاد پاسخی به نامه اعتراضی انجمن صنفی داستاننویسان تهران دادهاند گفت تاکنون هیچ جوابی داده ننشده است. این نویسنده تاکید کرد: «ممیزی پیش از انتشار کتاب یک حرکت غیرقانونی است. در هیچ کدام از قوانین ما ممیزی کتاب ذکر نشده ولی این عمل غیرقانونی از سالهای اولیه انقلاب شروع شد و تاکنون ادامه دارد. در همه کشورها قانون ممیزی پس از چاپ وجود دارد یعنی اگر شاکی خصوصی برای کتاب باشد و در دادگاه کتاب محاکمه شود جلوی انتشار کتاب میتواند گرفته میشود اما قانون ممیزی پیش از انتشار در هیچکجای دنیا معمول نیست و حتی در قوانین ایران هم به آن پرداخته نشده است.»
این نویسنده درباره مراحل سانسور کتاب در ایران گفت: «سانسور اول از خود نویسنده شروع میشود، خود سانسوری فکری. اگر نویسنده موفق به اتمام کتابش شد آن وقت آن را به ناشر میدهد. اکثر ناشران خودشان در نقش یک تیم ممیزی تمام قد عمل میکنند. آنها به خصوص در سالهای اخیر کتابی را انتخاب میکنند که کمتر دچار دردسر در ارشاد شود. حتی گاهی سانسور ناشران بیشتر از ارشاد است. ناشر هم خب حق دارد در بازار گرانی کاغذ باید کتابی که کمتر خطر داشته باشد انتخاب کند. در سالهای اخیر خیلی از کتابها پس از انتشار با شکایت نهادهای خاص جلوی توزیعشان گرفته شده و کتاب به ناچار خمیر شده است بدون اینکه ریالی به جیب ناشر و نویسنده برود. اگر کتاب از سد خودسانسوری نویسنده و بعد هم ناشر گذشت، آن وقت میافتد در دست وزارت ارشاد. سانسور ارشاد هم به دلایل ادبی مربوط نمیشود مثلا وزارت ارشاد نمیگوید به دلیل اینکه این کار ارزش ادبی ندارد اجازه انتشار نمییابد. میگویند امکان چاپ ندارد چون مثلا در صفحات فلان و فلان مشکل اخلاقی دارد و یا سیاسی. میگویند چون ما باهاش مشکل داریم باید عوض شود یا به طور کلی اجازه چاپ نمیگیرد.»
این زن نویسنده درباره اینکه آیا تیم بازبینی کتابها در وزارت ارشاد مشخص است گفت: «اعضای این تیم ناشناس هستند. حتی اتاقی به عنوان ممیزی کتابهای بزرگسال در وزارت ارشاد وجود ندارد چون ممیزی کتاب پیش از انتشار قانونی نیست بنابراین تمام مراحلش در سکوت و خفا میگذرد. به ناشر فقط گفته میشود فلان کتاب اجازه انتشار دارد یا ندارد. یا باید بخشهای از آن حذف یا اصلاح شود.»
او درباره اینکه آیا سایه بزرگ سانسور و خطر چاپ نشدن کتاب باعث کمکاری و بیانگیزهگی در نویسندگان نمیشود گفت: «من خودم و دوستانم دقیقا دچار همین حال شدیم. اکثر نویسندهها در همین حال هستند و فقط هم به خاطر سانسور نیست. وقتی به دلیل گرانی کاغذ و کم شدن قدرت خرید مردم، تیراژ کتابهای داستانی ۳۰۰ تا ۵۰۰ عدد شود خب خودتان فکرش را بکنید چه امیدی به نوشتن میماند. چاپ کتاب فقط در حد ۳۰۰ عدد خیلی خندهدار است. متاسفانه کاغذ با سوبسید فقط به ناشران دولتی تعلق میگیرد. ناشران خصوصی تقریبا دیگر کاغذ را از بازار آزاد و خیلی گران تهیه میکنند بنابراین ترجیح میدهند تا در نسخههای کمتری منتشر کنند و از همه مهمتر ترجیح میدهند کتاب ترجمه بیشتر از تالیفی ترجمه کنند چون دردسر سانسورش کمتر است. همینها باعث دلزدگی و افسردگی نویسندگان میشود. من خودم میگویم برای چه رمان بعدیم را تمام کنم، اگر قرار باشد منتشر هم شود مگر با چه تیراژی منتشر میشود. قبلا در قراردادها بین نویسنده و ناشر تعداد تیراژ میآمد. الان دیگر ناشر در قرار داد مشخص هم نمیکند چون نمیداند وضعیت اقتصادیش چه میشود. از طرف دیگر وقتی ناشر کاغذ گران میخرد، کتابها را هم گرانتر از همیشه میفروشد و مردم در وضعیت اقتصادی نادرست این روزها دیگر قدرت خرید کتاب با قیمت خیلی گران را ندارند. این یک سیکل معیوب است که اتفاق افتاده و از پارسال تاکنون خیلی بیشتر شده است. همه چیز به هم ربط دارد، خیلی از ناشران در حال ورشکستگی هستند، مردم قدرت خرید ندارند و نویسنده هم حوصله نوشتن دیگر ندارد.»
این نویسنده ممنوعیت حضور کتابها در نمایشگاه کتاب را برای ناشران یک شکست بزرگ اقتصادی عنوان میکند: «مهمترین بخش فروش سالیانه ناشران در نمایشگاه کتاب اتفاق میافتد. یک قضیه اقتصادی مهم برای ناشران است. خب این را هم از ناشر میگیرند.»
او در پاسخ به این سوال که ترجمه کتابها هم مواجه با ممیزی است ولی چرا ناشران بیشتر مایل به انتشار آثار ترجمه هستند تا تالیفی، گفت: «وزارت ارشاد راحتتر از آثار ترجمه عبور میکند. بیشتر محدودیتها برای روی نویسندگان داخلی است چون میترسند نویسنده داخلی بال و پر بگیرد. کتاب اولیس جویس فقط با تغییر چند کلمه اجازه انتشار یافت و الان هم در نمایشگاه کتاب موجود است اما نویسنده داخلی اگر بخواهد داستانی شبیه اولیس بنویسد هرگز منتشر نمیشود و یا مشمول سانسور زیاد میشود.»
این نویسنده درباره تاثیرات دولت روحانی بر روی حوزه ادبیات گفت: «دولت روحانی این قدر با مشکلات مختلف گریبان است که خوب یا بد روی قسمت فرهنگی اصلا کاری نکرده است. ولی از انصاف نگذرم که در دولت روحانی انجمن صنفی داستاننویسان تهران از وزارت کار مجوز گرفت و این نهاد صنفی برای اولین بار شکل گرفت. این اتفاق خوبی بود که در همین دولت شکل گرفت.»
برخورد مردم با نمایشگاه کتاب ۱۳۹۸ در شبکههای اجتماعی
کاربری با عنوان نوید عابدینپور در توییتر خود با انتقاد از حذف حضور کتابهای در نمایشگاه کتاب نوشته است: «کتاب تو ایران بعد از هزارتا فیلتر ممیزی و سانسور عبور میکنه و چاپ میشه. بعد یه سری از کتابها که از اون سیستم سانسور عبور کرده و تو کتابفروشیها هم موجودن و همه میتونن برن بخرن تو نمایشگاه اجازه فروش ندارن.واقعا مزخرفتر و مضحکتر از وزارت ارشاد نداریم.
کاربری به نام «سیلواناس» در توییترش نوشت: بچه ها فردا می خوام برم نمایشگاه کتاب و تنها هدفم هم اینه که اولیس و بگیرم، ولی نمی دونم چجوری ترجهش کردند. آخه واقعا با این اوضاع سانسور موندم چجوری بهش اجازه چاپ دادن. به نظرتون ارزش خریدن داره؟»
فرج سرکوهی روزنامهنگار و زندانی سابق که اکنون در خارج از ایران زندگی میکند با انتقاد از نمایشگاه کتاب در توییترش نوشت: «پرسش دوم وزیر ارشاد اسلامی در نمایشگاه کتاب تهران«جهان ایران را با کتاب می شناسد» این جهان کجا است که ایران را با تیراژ میانگین ۵۰۰ نسخه کتاب در ۸۰ میلیون جمعیت و سانسور و خودسانسوری تحمیلی«با کتاب می شناسد» نه با استبداد،اعدام، شکنجه،فقر،تبعیض، غنی سازی، برنامه موشکی و سپاه قدس؟»
بهنام اعلامی، نویسنده در توییتی نوشت: «بدلیل استمرار سیاستهای ضدفرهنگی حکومت، سانسور بی سابقه چهره های مستقل و دلسوز ایران، حذف صدای ادیبان منتقد و مهمتر از همه وضعیت اسفناک جامعه در #نمایشگاه_کتاب شرکت نمی کنم.»
کاربر دیگری با نام «تایگر» با انتقاد از سخنان وزیر ارشاد در افتتاحیه نمایشگاه کتاب در توییترش نوشته است: «وزیر ارشاد در نمایشگاه کتاب تهران گفته: (جهان ایران را با کتاب میشناسد)! فکر کنم منظور بزرگوار _سانسور کتاب _سوزاندن کتاب _حرام اعلام کردن کتاب _قتل نویسندگان و… بوده! وگرنه اینقدر هم آدم بیشعوری نیست. #نمایشگاه_کتاب»
شهروند دیگری به نام پیمان آزاد در توییتر خود اینگونه نمایشگاه کتاب را توضیح داده: «نمایشگاه کتاب فقط سیب زمینی سرخ کرده إش رفتنی إش میکنه وگرنه که کتب سانسور شده آش و لاشش رو میخوای بخری؟»
یک کاربر به نام «دیکتاتور ریمو» در توییتی نوشته است: «بنظرتون دیگه نمایشگاه کتاب رفتن ارزش داره با این همه سانسور؟؟»