عبدالرضا کاهانی، فیلمساز: سانسور بخشی از زندگی همه ما در ایران شده است
عبدالرضا کاهانی کارگردان سینما تاکنون ده فیلم سینمایی بلند ساخته است که از این تعداد سه فیلمش در داخل ایران اجازه اکران نیافتند و چهار فیلم او در خارج از ایران از سوی وزارت ارشاد با تهدید به نام «توصیه» اجازه پخش و اکران پیدا نکرد. او چهار سال پیش به قول خودش وقتی دیگر نمیتوانست سانسورها را تحمل کند به فرانسه مهاجرت کرد. کاهانی یکی از فیلمسازان مهاجری است که سعی میکند جایی بیرون از کشورش به کارش و بقای حرفهای خود ادامه دهد.
آقای کاهانی درباره محدودیتهای شدید حاکم بر فضای سینما در دولت حسن روحانی گفت: «دولت روحانی یک دولت خوشحالی است برای خودش، اما ناامید کننده برای ما.» او کارگردانی است که در اسفند ۹۷ نامه ممیزی وزارت ارشاد برای یکی از فیلمهایش به نام «وقت داریم حالا» را در اختیار رسانههای داخل کشور برای انتشار قرار داد. آقای کاهانی پس از گرفتن پروانه نمایش و ساخت این فیلم، اما به دلیل موارد ممیزی زیاد هرگز قادر به اکران این فیلم در ایران نشد، به گفته خودش پس از چندین سال پیگیری، نهایتا وزارت ارشاد طی نامه کتبی موارد سانسور را طی «دو صفحه» به او اطلاع داد و اکران فیلم را منوط به حذف و اصلاح این موارد دانست. این کارگردان اما از آنجا که موافق با «قلع و قمع کردن» فیلمش و تن دادن به موارد سانسور وزارت ارشاد نبود به جای آن نامه دستنویس وزارت ارشاد را به رسانههای داخل کشور برای انتشار داد.
در این نامه که با دست خط یکی از اعضای بازبینی نوشته شده است به طور مثال موارد سانسور به این شکل ذکر شده است: «جمله دختر مبنی بر اجازهی اقامت باید حذف شود.» یا «حضور پسر و دختر در تختخواب حذف»، «انداختن پای پسر بر روی باسن دختر حذف»، «بوسیدن و جملات پسر و دکتر حذف».
عبدالرضا کاهانی در تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۹۶ نیز در یادداشت سرگشاده از مدیران سینمایی فعلی و سابق انتقاد کرد و نوشت آنها از وضعیت جامعه و مشکلات اجتماعی و سینمایش بیاطلاع هستند. او در بخشی از نامه خود نوشت:« شما (سانسورچیها) میتوانید و قدرتش را هم دارید که فیلم را به بایگانی بسپارید اما نمیتوانید من را به درغگویی متهم کنید. میتوانید فیلم را از لیست تولیدات سالانه سینمای ایران حذف کنید اما نمیتوانید منکر هستی فیلم شوید. میتوانید با زور و تهدید نمایشهای فستیوالی و خارجی فیلم را مانند چند فیلم دیگرم ممنوع کنید اما نمیتوانید ثابت کنید فیلم فقط برای خارجیها ساخته شده است.»
سه فیلم این کارگردان ایرانی به نامهای «آنجا»، «ما وقت داریم حالا» و «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» در داخل ایران اجازه اکران نیافتند و چهار فیلم دیگرش به نامهای «اسب حیوان نجیبی است»، «هیچ»، «بیخود و بیجهت» و «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» با تهدید وزارت ارشاد اجازه پخش و اکران در فستیوالهای خارجی نیافتند. کمپین حقوق بشر در ایران با این کارگردان درباره موضوع ممیزی در سینمای ایران با او گفتوگو کرده است که میخوانید:
کمپین: بازبینی فیلمها در ایران در چند مرحله انجام میگیرد و نقش نهادهای مختلف در سانسور فیلمها تا چه حد و به چه صورت است؟
کاهانی: در ابتدا سناریو باید به وزارت ارشاد ارائه شود، یک شورای هشت، نه نفره هستند که سناریو را به لحاظ سانسور بررسی میکنند. پس از ساخت هم یک بار دیگر باید فیلم در شورای دیگری به نام شورای پروانه نمایش بررسی شود. اما مدتهاست پس از گرفتن پروانه نمایش از سوی وزارت ارشاد، نهادهای مانند حوزه هنری، شهرداری، صداوسیما و … میتوانند محدودیتهایی در اکران فیلمها به وجود آورند. مثلا تیزر فیلم را پخش نکنند یا سالن برای اکران در اختیار نگذارند. هر کدام از این نهادها در حد قدرتشان میتوانند برای فیلم کارشکنی کنند. در حالی که همیشه وزارت ارشاد مساله فیلمسازان بوده حالا نهادهای دیگری هم به این مشکل اضافه شده است. در واقع نه تنها مساله سانسور حل نشده بلکه بدتر هم شده است.
– آیا برای فیلمسازان مشخص است اعضای گروه بازبینی چه کسانی هستند؟ این افراد خودشان فیلمساز یا منتقد فیلم هستند
جایی به نام اداره نظارت و ارزشیابی فیلمها در وزارت ارشاد وجود دارد که به معنای واضحتر همان اداره سانسور است. آنها همه فیلمها را میبینند. برخی از اعضای این گروه ثابت هستند و برخی دیگر با هر دولتی تغییر میکنند. بعضی از آنها حتی دوستان فیلمساز هستند که ترجیح میدهند ضمن فیلمسازی، سانسورچی هم باشند و این از عجایب سینما در ایران است. یک بده بستان مالی و فکری بین آنها و نهادهای دولتی برقرار است که ظاهراً برای هر دو طرف سود دارد.
گروه بازبینی، همه فیلمها را میبینند چون نمیخواهند مردم با دیدن بعضی فیلمها فاسد شوند و همیشه برای من سوالی وجود دارد که چرا خود سانسورچیها که همه فیلمها را میبینند، فاسد نمیشوند و به زندگی عادیشان ادامه میدهند.
-موارد ممیزی به صورت شفاهی گفته میشود و یا به صورت کتبی موارد را به شما اعلام میکنند؟
معمولاً شفاهی اعلام میشود چون نمیخواهند کتبی چیزی را ارائه کنند. من درباره تجربیات خودم میتوانم بگویم، من هشت فیلم در ایران ساختم و درباره تکتک آنها به صورت شفاهی از سوی وزارت ارشاد و نهادهای مختلف ایراداتی شنیدم. مثلا نیروی انتظامی، حوزه هنری، وزارت ارشاد و جاهای دیگر درباره فیلمها ایراد گرفتند. هر چه تلاش کردم سند کتبی به دست بیاورم موفق نشدم؛ تا اینکه برای کار خارج از ایران بودم و نمیتوانستم حضوری به وزارت ارشاد بروم و نصایح آنها را بشنوم. آنها برای اولین بار نکات سانسوری را برای یکی از فیلمهایم به شکل کتبی ارایه کردند و من هم که سالها منتظر چنین فرصتی بودم، منتشرشان کردم. گاهی اوقات رفتار یک فیلمساز از فیلم ساختنش مهمتر میشود. میخواستم در تاریخ سینمای ایران ثبت شود و بعدها متوجه شوند دقیقا سانسور فیلمها در ایران برای چه مواردی صورت میگرفته و آدمها بدانند تحت چه شرایطی فیلمها در ایران ساخته میشده است.
-آیا موارد سانسور در دو مرحله مجوز ساخت و پروانه نمایش برای فیلمسازان مشخص است؟ یعنی به شما الگویی داده میشود که برای جلوگیری از سانسور شدن از آن پیروی کنید؟
راستش هر فیلمسازی یک جور سانسور میشود. قاعدهای وجود ندارد. برای خودیها و غیرخودیها متفاوت است. بعضیها اجازه دارند حتی فراتر از خط قرمزهای ذهنی فیلم بسازند و مشکلی هم نداشته باشند و البته آنها بیشتر کسانی هستند که نتیجه فیلمشان مورد دلخواه نهادهای خاص است. مثلا من میخواستم فیلمی درباره فشن شو بسازم اما اجازه ندادند ولی به فیلمساز دیگری اجازه دادند که بعدها فهمیدم کمکهای نهادهای دولتی را همراه داشته است و بعدها همان کارگردان ، عضو شورای پروانه نمایش شد. به طور کلی سانسور فیلمها در ایران موارد مشخصی ندارد که با رعایت آنها بتوان فیلم ساخت. مثلا من اگر بخواهم درباره جنگ هم فیلم بسازم مطمئنم با مشکل مواجه خواهم شد، فکر میکنند ممکن است نقشهای داشته باشم و بدبینانه قضاوت خواهند کرد. چند سال پیش در مصاحبهای گفتم، با شورای ساخت و پروانه نمایش از اساس مشکل دارم. گفتم به نظرم اداره ارزشیابی و نظارت بر فیلمها فقط باید فیلمها را از نظر تفکیک سنی داوری کند و متشکل از جامعهشناسان و روانشناسان باشد. اما در آن زمان خیلیها به من انتقاد کردند.
متأسفانه در ایران سانسور فقط از سوی نهادهای دولتی صورت نمیگیرد، سانسور بخشی از زندگی همه ما در ایران شده است. ما زاده سانسور هستیم. سانسور فقط در حوزه ادبیات و موسیقی و سینمای ما نیست. سانسور از خانهها شروع میشود. وقتی مجبوریم برای خروج از خانه روسری سر کنیم، یعنی خودمان نیستیم. حتی یک فرد مذهبی هم در جامعه ایران مجبور است خودش را سانسور کند. یک فرد مذهبی اگر خودش را سانسور نکند، قطعا به سختی در شرکتهای خصوصی استخدام میشود. ما همه آدمهایی هستیم با حرفهای ناگفته زیاد. ما مدام در خودسانسوری به سر میبریم. وزارت ارشاد هم بخشی از جامعه ماست. در چنین جامعهای، همکارت مدافع سانسور میشود در حالی که خودش از سانسور صدمه دیده است. بعضیها در طول زمان متوجه شدهاند که باید بخشی از سانسور باشند برای بقا. این تاسفبار است و همینهاست که آدمی مثل من را طرد میکند. من دوستان غیرخودی زیادی داشتهام که تصمیم گرفتهاند خودی باشند. من دوستی داشتهام که با فیلمهای من مطرح شد و پس از موفقیت در کمال وقاحت اعلام کرد با عقاید من موافق نیست؛ برای اینکه نظر مثبت وزارت ارشاد و جاهای دیگر را به خود جلب کند. دوست من ، وزارت ارشاد نبود اما برای نان درآوردن تفکر وزارت ارشاد را تایید کرد. در جامعهای که عرقخورها تو را متهم به عرقخوری میکنند، کار کردن بیفایده است.
-ما در سالهای اخیر فیلمهایی را میبینیم که در آن شخصیت فیلم مست است، اشاره به خوردن مشروب میشود و یا دیالوگهای بین زن و مرد خیلی راحتتر بیان میشود و حجاب زنها هم با فیلمهای سالها پیش کاملا تفاوت کرده، آیا این به معنای این است که اوضاع سانسور فیلمها بهتر شده و دیگر خط قرمزها شبیه سابق پررنگ نیستند و فیلمسازان در ساختن آزادترند؟
من مدتی است خارج از ایران فیلم میسازم و تعمدا از اخبار سینما دور هستم و اگر روزی دوباره در ایران فیلم بسازم، باز هم سعی میکنم از اخبار دور باشم و خارج از دایره وزارت ارشاد کار کنم اما تا جایی که میدانم، بیشتر فیلمهایی که با دیالوگها و ظاهری آزادانهتر ساخته میشوند فیلمهای دولتی یا شبه دولتی هستند که با اندیشهای ساخته میشوند که نهادها با آن موافق هستند. تهیهکنندگانی در سینما وجود دارند که خودشان عضو تیم سانسور وزارت ارشاد هستند. آنها با روحیه حکومتی فیلمهای راحتتری میسازند. اما این به این معنا نیست که سینما آزادتر شده است.
-فیلمهای ایرانی در شرکت در فستیوالهای خارجی چه محدودیتهای دارند؟ خیلی از فیلمهای که در ایران اجازه اکران نمییابند در فستیوالهای خارجی پخش میشوند ولی بعضی از آنها حتی شانس حضور در فسیتوال خارجی و نشان دادن به تماشاگر غیرایرانی هم نصیبشان نمیشود، این تقیسمبندیها به چه شکل صورت میگیرد؟
کاملا سلیقهای است، گاهی اجازه میدهند در ایران نمایش داده شود و در فستیوال خارجی جلویش را میگیرند و گاهی هم در هیچکجا اجازه پخش نمیدهند. سینمای ایران قوانین پیچیدهای دارد و کسی هم واقعا نمیفهمد. خیلی از فیلمها که اجازه اکران در ایران را پیدا نمیکنند در فستیوالهای خارجی نمایش داده میشوند اما در مورد من اینطور نبوده. من اولین فیلمسازی هستم که به او رسما گفتند فیلمت اجازه شرکت در فستیوال خارجی را ندارد. آقای شمقدری که رییس وقت سینما بود به طور رسمی اعلام کرد فیلم «هیچ» اجازه شرکت در فستیوالهای خارجی را ندارد. وقتی من اعتراض کردم گفتند این قانون از این به بعد اجرا میشود. بیشتر فیلمهای بعدیام هم به این مشکل دچار شدند. بعدتر دوباره اعتراض کردم و گفتم این قانون را فقط برای نوشتید؟ که جواب درستی نشنیدم. بهتر است بگویم حساب و کتابی در کار نیست و هر کسی را به نحوی کنترل میکنند.
-به نظر شما اوضاع سینما در دولت روحانی بهتر شد؟
در مورد خودم میتوانم بگویم که بدتر شده. فیلمهایی که قبلاً ساختهام را همین حالا اگر درخواست بدهم- که نمیدهم- اجازه ساخت نخواهند داد. سانسورچیها تجربهشان زیاد شده و فهمیدهاند از همان مرحله اول که تصویب فیلمنامه هست باید به فیلمهای مشکوک اجازه ساخت ندهند تا بعدا فیلم توقیفی نداشته باشند. الان زمانهی فیلمهای کمخطر است. تهیهکنندهها هم ظاهرا اینگونه خوشحالترند. به نظرم سینما جدیت خودش را از دست داده و فیلمهای شجاعانه کمتر ساخته میشود. این در حالی است که جهان سینما به فیلمهای شجاعانهاش میبالد.