گسترش اعتراضات به کشتار، سرکوب و خشونتهای سازمان یافته علیه معترضان
با گذشت دو هفته از آغاز اعتراضات سراسری به افزایش ناگهانی قیمت بنزین در ایران و آشکارتر شدن ابعاد سرکوب و خشونتهای سازمان یافته علیه معترضان، واکنشها نسبت به این خشونتها و کشتن معترضان افزایش یافته است.
اعتراضها در شهرهای مختلف ایران که از روز جمعه، ۲۵ آبان در اعتراض به افزایش ناگهانی قیمت بنزین آغاز شد در حالی در روزهای بعد ادامه یافت که دسترسی به اینترنت در این کشور قطع شد و مقامهای جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان سرباز میزنند. با این حال با وصل دوباره اینترنت و انتشار ویدیوها از سوی شهروندان، ابعاد دیگری از خشونتهای بیسابقه آشکار شد.
کانون نویسندگان: ایران داغدار فجایع مجریان دستگاه سانسور
کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه ای به مناسبت روز مبارزه با سانسور در روز یکشنبه سیزدهم آذر خواهان «آزادی بیقیدوشرط همه کسانی» شد که «به دلیل بیان نظر، عقیده یا اعتراض از حقوق انسانی خود محروم شدهاند.»
کانون نویسندگان ایران اعلام کرده است که «جایجای ایران داغدار ِفجایعی است که از رویارویی مردم با مجریان دستگاه سانسور برجای مانده است. هیولایی که تا پیش از آن چنگالهای حذف، ارعاب و سرکوب را ریاکارانه بر دهان و گلوی مردم میفشرد و با موازینِ خودساخته افراد و گروهها را به سیاهچالههای بازجویی، بازداشتهای طولانی، دادگاههای غیرعلنی، حبسهای تعزیری و تعلیقی و اعترافگیریهای اجباری میفرستاد و با حکمهای واهی، هر آزاداندیش و کنشگری را به زندانی سیاسی، ممنوع از کار و ممنوع از خروج تبدیل میکرد، دیگر بار دروازهی مکانهای نامعلومش را به دست نهادهای نامعلومش گشود، به نفسهای اعتراض مردم زنده هجوم آورد و بغضهای به فریاد آمده را آشکارا به گلوله بست.»
کانون نویسندگان ایران قطع سرتاسری اینترنت در ایران در هفته اول اعتراضات در این کشور را «فرمان خاموشی صدای ایران» خوانده و در بیانیه خود اعلام کرده است: «سانسور با هوش سیاه ِ خود اولین حکومتی شد که هراسانِ رسیدن واقعیت به گوش جهانیان، تمام راههای ارتباط مجازی را بست تا در سکوتی محض، صدای معترضانی را به گلوله ببندد که برای پاسداشت هرچهتمامتر منابع و حیاتشان و برای آرمان زندگی بهتر نسلها از مشروطه تا امروز خونها فشاندند، اما از بدیهیترین حقوق بشری، شادی، آینده، زیبایی، هنر، فرهنگ و حتی حق داشتن معیشتی امن محروم شدند. با قطع سرتاسری اینترنت، فرمان خاموشیِ صدای ایران صادر شد و در این میان آنچه کمترین اهمیتی نیافت هدررفتِ منابع هنگفت مردمی و خسارات ِ مترتب بر هستی آنان بود. سهم کلانی از ذخایر اقتصادی و توان پژوهشی کشور صرف طراحی و اجرای پروژهی تاریخی ِ جداسازی مجازی مردمی از جهان شد که باید تاوانِ بیکفایتی ساختار حاکم را میپرداختند و درحالیکه سخنگویان ِ قدرت، نیروی سیستم را در اعمال بیسابقهی این شکل مدرن و پیچیدهی سانسور میستودند، شریان اقتصاد و رسانه مسدود شد تا با تأکید بر مصادیق و بهانههای ناروا، اطفای خشونتبار آتش فریادها و گمشدن، بازداشت و کشتار هزاران تن توجیه شود.»
براساس بیانیه کانون نویسندگان ایران «اینها البته ختم کلامِ تمامیتخواهی ِ نظام مبتنی بر سانسور نیست؛ اجرای عملیات «اینترنت ملی، اینترانت» با توان کنترل حداکثری افراد و گروهها، در دستور کار دولت است تا رسانهی حاکم تنها صدایی شود که حق سخن و حکم راندن بر مردم را دارد. مردمی که در این ساختار گویا فقط نقش سیاهه لشکری آماری دارند که حاکمیت از آنها مشروعیت سیاسی بگیرد. اما همگان دیدند مردمانِ محروم از حق مطالبه و حتی دفاع از خود، نشان دادند که در تلاش برای رسیدن به جامعهی مدنی و آزاد، باید کنش ِ جمعی علیه سانسور و رسیدن به آزادی اندیشه و بیان از مهمترین مطالبات و اهداف باشد، پس بهرغم خطرات جانی و علیرغم محاصرهی نظامی مجازی و واقعی، فریاد اعتراضشان را به صفهای تادندانمسلح امنیتی کوباندند تا حصارها را بشکنند.»
بیانیه هنرمندان: با مردم چه میکنید؟
جمعی از هنرمندان سرشناس ایرانی، نهم آذر ماه با انتشار بیانیهای با عنوان «صدای آبان ۹۸» معترضان کشته شده را «به جانآمدگانی» توصیف کردهاند که «چون هیچ گوش شنوایی نیافتند، ناکارآمدیها را در کوی و برزن فریاد زدند.» رخشان بنیاعتماد، اصغر فرهادی, حسین علیزاده، کیهان کلهر، داریوش مهرجویی، جعفر پناهی و فاطمه معتمدآریا از جمله امضا کنندگان اولیه این بیانیه هستند که نوشته اند: «در این روزهای تلخ که از پسِ آبان ۹۸ گذشتهاست، لحظهای چهرهی جوانانِ جانباخته، مردمان زخمخورده، مادران داغدار و پدران بیتاب از برابر چشم دور نمیشود. جوانانی که خونِ پاک آنها با بیتدبیری بر خاک ریخته شد و با انتسابشان به بیگانگان سعی بر نادیده گرفتنشان شدهاست. مردمانی که امروز از پسِ غبارِ غلیظِ بیخبری و بیارتباطی، نام و نشانِ یکان یکانشان آشکار میشود، به کدام گناه کشته شدهاند؟ آنها فقط بهجانآمدگانی بودند که چون هیچ گوش شنوایی نیافتند، ناکارآمدیها را در کوی و برزن فریاد زدند.»
این هنرمندان که در میان امضا کنندگان نام هایی چون محمد رسولاف، رضا درمیشیان، منیژه حکمت، مهتاب نصیرپور، محمد رحمانیان، باران کوثری و پگاه آهنگرانی به چشم میخورد در بیانیه خود خطاب به حاکمیت نوشتهاند: «با مردم چه میکنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشتهاید؟ کدام تجمع اعتراضیِ مردم را تاب آوردهاید؟ کدام حزب و تشکیلاتی که بتواند بیانگر خواستهای مردم باشد را باقی گذاشتهاید؟ همچنان برآنید تا با خشونت، مردم را از ابتداییترین حقوق انسانی و بدیهیترین نیازهای شهروندیشان محروم کنید؟ بدانید که فریاد فرو خُفته در گلوی مردم این سرزمین در تاریخ ماندگار خواهد شد.»
دیگر امضا کنندگان اولیه این بیانیه عبارتند از: فرهاد توحیدی، مجتبا میرتهماسب، لیلی گلستان، بهمن فرمانآرا، مصطفا آلاحمد، حسین سناپور، ارشد طهماسبی، امیر اثباتی، نغمه ثمینی، محسن امیریوسفی، مجید برزگر، نگار اسکندرفر، امیرشهاب رضویان، جابر قاسمعلی، کتایون شهابی، تهمینه میلانی، محمد رضاییراد، مصطفا خرقهپوش، فیروزه صابر، حبیب رضایی، محمدرضا موئینی، میثم موئینی، جمال رحمتی.
بیانیه مهدی کروبی و میرحسین موسوی
در تازهترین واکنش، میرحسین موسوی، نخست وزیر سابق ایران و یکی از رهبران جنبش سبز با ارسال پیامی از حصر خانگی، سرکوب اعتراضات اخیر را جنایت آشکار خوانده و با کشتار معترضان در میدان ژاله تهران در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در استانه انقلاب ۵۷ مقایسه کرده است.
میرحسین موسوی در این پیام که توسط وب سایت کلمه منتشر شده اعلام کرد «برخورد خشن و خونین با مردمی خشمگین و فرودستانی جان به لب رسیده که در اعتراض به یک تصمیم غیر معقول کاسبکارانه و مخالف منافع اقشار مستضعف، و زخم خورده از سیاستهای خانمان برانداز به خیابانها آمده بودند، و تأمل در گستردگی اعتراضها در تهران و سایر نقاط کشور که نشاندهنده سرخوردگی همگانی در میان اقشار جان به لب رسیده از اوضاع کشور دارد شباهت تام و تمام با کشتار بیرحمانه مردم در ۱۷ شهریور خونین ۵۷ دارد.»
این معترض سیاسی که از بهمن ۱۳۸۹ در حصر خانگی به سر می برد گفت: «آدمکشان سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیر دینی بودند، و ماموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه.»
آقای موسوی کشته شدگان را «شهیدان بیگناه» خوانده و با تسلیت به خانوادههای آنها اعلام کرده است که «زخم وارد شده بر جان و تن ملت التیام نخواهد یافت مگر با معرفی آمرین و مباشرین این کشتار و محاکمه علنی آنها و توضیح بدون لکنت دلایل این جنایت آشکار. وگرنه صدا کلفت کردن و دم از میان یک جنگ جهانی بودن پاسخی قانع کننده به مردم نیست و این فرافکنیها نمیتواند زخم عمیق و خطرناک وارد شده را التیام بخشد. کافی است نظام به عواقب کشتار میدان ژاله توجه کند.»
پیش از این مهدی کروبی، دیگر رهبر جنبش سبز در بیانیهای که سایت سحام نیوز منتشر کرده با ابراز تعجب از «سکوت رجال سیاسی و جریان های مؤثر» در قبال «فجایع» اعلام کرده بود که «ریشه و بستر اعتراضات اخیر را باید در فساد، تحقیر، تبعیض و نابرابری حاکم جستجو کرد نه در آن سوی آبها.»
مهدی کروبی اعلام کرده بود که حکومت به جای شنیدن صدای معترضین، آنان را همچون سالهای ٨٨ و ٩۶ به روشی خشن سرکوب کرد و روشن شدن ابعاد مختلف این فاجعه از جمله شناسایی و مجازات کسانی که به روی ملت تیراندازی مستقیم کردند نیازمند کمیتهی مستقل حقیقتیاب است. گزارش این کمیته همچنین مشخص خواهد کرد چه کسانی اموال عمومی را تخریب کردند.
آقای کروبی که از بهمن ۱۳۸۹ در حصر خانگی به سر می برد نوشته است: «تحریمهای یکجانبه نه تنها کمر آحاد ملت بهخصوص طبقات محروم را شکسته بلکه به بهانه جنگ اقتصادی بستری برای اداره حکومت به شیوه قجری فراهم آورده که خروجی آن تشدید فساد و تبعیض در تمامی ارکان حکومت بوده است و فرمانده جدید سپاه این سرلشکر یک شبه اعتراض به حق مردم را جنگ و سناریو کامل جهانی مینامد و دیگر عضو این نهاد نظامی سرکوب چند روزه زن و مرد بیدفاع این سرزمین را پیروزی در جنگ جهانی تمام عیار می خواند و عجیب آنکه کسی هم آنان را از بیان چنین سخنان سفیهانهای که بدون تردید شعلههای خشم و نفرت ملت را دوچندان می کند، بر حذر نمیدارد.»
سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران هم در پیامی «اعتراضها» را «ریشهدار» خوانده که «برای کاهش آن نیازمند بهبود شیوههای حکمرانی هستیم.»
آقای خاتمی در عین حال که گفته «صف معترضان مسالمتجو» را باید از کسانی که «طالب آشوب» اند جدا کرد اعلام کرده است که که «هیچ حکومتی حق ندارد در مواجهه با معترضان به خشونت و سرکوب متوسل شود.»
سندیکای شرکت واحد: کلیه آمرین و عوامل کشتار مردم را محاکمه کنید
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه دهم آذر ماه با انتشار بیانیه ای «کشتار و سرکوب خونین مردم که عمده آنان از فرودستان و خانوادههای کارگری میباشند” را «به شدت و قاطعانه محکوم» کرده و اعلام کرده است که «هیچگونه توجیهای برای این سرکوبها وجود ندارد.»
سندیکاری کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در بیانیه خود اعلام کرده است که «اعتراضات به حق فرودستان و دردمندان با شدت تمام و با بیرحمانهترین شکل ممکن، سرکوب و به خون کشیده شد. صدها تن از جمله نوجوانان ۱۳ و ۱۴ ساله با گلوله کشته شده، بیش از هزار تن زخمی و بیش از هشت هزار تن بازداشت شدهاند. مقامات حکومتی با روشی بی سابقه در جهان، اینترنت کل کشور را قطع کردند و حتی در بعضی مناطق تلفن های همراه را نیز از دسترس خارج کردند و با اتکا به نیروهای نظامی و امنیتی و لباس شخصیها و با تیراندازی مستقیم به مردم با خشونت بیپایان به خیال خود صدای اعتراض فرودستان را خاموش کردهاند.نظام و دستگاه امنیتیای که سالهای سال هرگونه اعتراضات مسالمتآمیز مردم منجمله اعتراضات کارگران و معلمان را سرکوب و کارگران، معلمان، دانشجویان و … را ضرب و شتم و شلاق زده و به حبسهای طویلالمدت محکوم کرده است و فریاد آنان را نشنیده با فریبکاری مدعی میشود که اعتراضات مسالمتآمیز را به رسمیت میشناسد. در حالیکه رئیس جمهور توقف خودروها در خیابان را اعتراض مسالمتآمیز نمیداند! پس منظورشان چگونه اعتراضی است؟ مگر کارگران خاتون آباد چه می خواستند به جز حق اشتغال که از زمین و آسمان به گلوله بسته شدند و کشتار شدند؟ مگر تجمع مسالمت آمیز کارگران و حامیان طبقه کارگر در روز جهانی کارگر سرکوب نشد؟ و دهها فعال کارگری از جمله اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد با حبس های طولانی تنها به دلیل یک تجمع اعتراضی ساده کارگری مواجه نیستند؟»
این سندیکا، اعتراضات سراسری آبان ماه امسال را «دنباله» اعتراضات دی ماه سال ۹۶ خوانده که «بر بستر بیش از سه دهه تهاجم لجام گسیخته و مستمر سرمایه داری ایران و دولتهای آن به طبقهی کارگر و مردم محروم و تهیدست صورت گرفته است.»
سندیکای کارگران شرکت واحد تهران اعلام کرده است که اعتراضات و تجمعات را حق مسلم تمام اقشار جامعه اعم از کارگران و معلمان و دانشجویان و مزدبگیران میداند و ضمن ابزار تاسف و همدردی با خانوادههای جانباختگان اعتراضات اخیر «خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه بازداشتشدگان و معرفی و محاکمه کلیه آمرین و عوامل کشتار مردم» است.