مادر ابراهیم کتابدار: دیه نمی خواهم قاتل بچه ام را معرفی کنند
سکینه احمدی، مادر ابراهیم کتابدار که روز شنبه ۲۵ آبان ماه بر اثر اصابت گلوله در مهدی آباد کیانمهر کرج کشته شد در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که او در مقابل محل کارش در حالی که دست در جیب داشت مورد اصابت گلوله از ناحیه قلب قرار گرفته و کشته شده است.
در گواهی فوت ابراهیم کتابدار به گفته مادرش “اصابت گلوله به قلب خارج از نزاع” نوشته شده است.
سکینه احمدی، مادر ابراهیم کتابدار به کمپین گفت که نه دیه می خواهد و نه اجازه می دهد که فرزندش را شهید اعلام کنند و خواسته اش معرفی قاتل او است.
آمار دقیقی از تعداد کشتهشدگان اعتراضات هفته گذشته در ایران وجود ندارد. مقامهای جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی کشته شدگان و بازداشت شدگان سرباز میزنند. خبرگزاری رویترز روز دوشنبه به نقل از منابعی در وزارت کشور ایران، از کشته شدن حدود ۱۵۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان ماه و همچنین دستور رهبر ایران برای پایان دادن به اعتراضها “به هر شکل ممکن” خبر داده است.
کمپین حقوق بشر در ایران در بیانیهای اعلام کرده است که استفاده مقامات ایرانی از خشونت علیه معترضین در ایران، از جمله استفاده از سلاح گرم و اسلحه، منجر به کشتهشدن صدها نفر شده است و این اقدامات دولت برابر با تخلف آشکار و غیرقابل توجیه قوانین بینالمللی است و باید فورا متوقف شود.
ابراهیم کتابدار ۳۰ ساله و پدر دو بچه بود که مادرش درباره چگونگی کشته شدن او به کمپین گفت: ابراهیم رفته بود مغازه و کاسب بود. با خانمش و بچه هایش با ما زندگی می کردند. زنگ زدم که برای ناهار بیاید خانه و پدرش هم برای ناهار دنبال او رفته بود. اما ابراهیم همین که از مغازه بیرون آمده بود هر دو دستش توی جیب هایش بود که گلوله را توی قلبش زده بودند. نه توی درگیری بود نه ربطی به درگیری ها داشت اما او را هدف گرفته بودند. از زنگ من به ابراهیم برای ناهار، ده دقیقه هم نشد که به من زنگ زدند گفتند ابراهیم تیر خورده. گفتم یعنی چی تیر خورده؟ گفتند پلیس و بسیج ریخته اند اینجا و درگیری است. اصلا آنجا درگیری نبود ما مهدی آباد کیانمهر در کرج هستیم نزدیک زندان قزل حصار و اینجا حاشیه نشین است کسی کاری نداشت. به چه حسابی و چرا بچه مرا زدند؟ من شکایت ام را نمی دانم کجا ببرم.
مادر ابراهیم کتابدار به کمپین گفت: بچه مرا بی گناه کشتند. پسرم که در دنیا تک بود. با غیرت بود. حق هیچ کسی را نخورد و زور به کسی نگفت و زور هم نمی پذیرفت. نه مزاحم کسی شد نه به کسی زور گفت و نه به پای کسی پیچید. نترس بود و حالا دیگر نیست. کشتند و یک نفر هم نیامد دم در من بگوید اقلا بچه اش کشته شده دو یتیم دارد. شب ها بچه ها را بغل می کنم راه می افتم توی خیابان ها و لالایی می خوانم. دو بچه ۴ ساله و ۲ ساله. همسر محمد هم ۲۴ سال دارد و مانده ام به او چه بگویم که در این سن کم شوهرش را کشتند و بچه هایش را یتیم کردند. چه کسی می خواهد جواب پس بدهد؟
سکینه احمدی از تعهدی که از پدر ابراهیم کتابدار برای تحویل دادن جنازه او گرفته اند به کمپین گفت: گفتند پسرت تیر خورده من با پای برهنه افتادم توی خیابان. خدا این ظلم را نمی پذیرد. پابرهنه دویدم توی خیابان دیدم قیامت است. خودشان گلوله می زنند مردم را می زنند. زن ها را می زنند. هر کسی می گذشت را می زدند. برده بودند بیمارستان شریعتی و وقتی رسیدم دیدم تن بی جان بچه مرا روی زمین، روی سرامیک گذاشته اند. کسی هم توجهی نداشت. خودم را روی بچه ام انداختم. از من گرفتند و بردند سردخانه. دو روز بعد به ما تحویل دادند. تحویل نمی دادند. با زور و گریه و زاری و التماس و یا حسین گفتن گرفتیم. برده بودند بهشت سکینه و رفتم زاری کردم التماس کردم گفتم بچه ام را کشتید بدهید من ببرم در نهایت دادند. از ما هیچ پولی نگرفتند اما از پدر ابراهیم تعهد گرفته اند. پدرش هم آدم پیری است و او را ترسانده اند گفته اند نه سر و صدا کنید و نه کاری، جنازه را بدهیم. بعد گفتند خدا را شکر کنید که جنازه تان را داده ایم. چرا؟ بچه من که نه توی درگیری ها بود نه کاری کرده بود جایی را هم آتش نزده بود آنها اما ما را آتش زدند.
مادر ابراهیم کتابدار از محدودیت های مراسم چهلم فرزندش به کمپین گفت: از روز اول مراسم گرفته ام تا همین امروز. هر پنج شنبه مراسم گرفته ام. اما چهلمش همه لباس شخصی ریختند بی بی سکینه و ما را دوره کردند. زمانی که امام حسین را کشتند یزیدی ها زینب را دوره کردند و زینب گفت من می روم از برادرم دفاع کنم بعد مرا بکشند. مرا هم دوره کردند سر مزار بچه ام. گریه کردم فریاد زدم بالام وای حسین وای. مردم هم کاری نمی کردند از ترس شان. همه جا مامور ریخته بود صورت شان نقاب زده بودند و همه جا بودند. جگر من آتش گرفت. مردم پشت هم نیستند مردم ترسیده اند. گفتم چهلم داد می زنم مردم پشت ما هستند اما مردم را ترسانده اند مردم می بینند ما می رویم سر مزار فریاد می زنیم ما را تنها می گذارند و از پیش ما می روند دور می شوند. مردم می ترسند همه را دستگیر می کنند.
مادر ابراهیم کتابدار در پاسخ به این سوال که مسولان جمهوری اسلامی گفته اند تعدادی از کشته شدگان را شهید اعلام و به خانواده های آنها دیه می دهند گفت: با چه حسابی بچه مرا شهید اعلام کنند؟ وقتی بچه من را جلوی مغازه خودش بی گناه زده اند من چه دیه ای بگیرم؟ من دیه نمی خواهم من قاتل بچه ام را می خواهم. مرا بکشند اما قاتل بچه ام را بدهند. من دیه می خواهم چیکار؟ یک کلبه درویشی دارم می فروشم دو برابر پول می دهم قاتل بچه ام را بدهند من فقط به دست بچه شان بزنم ببینم قبول می کنند؟ می توانند تحمل کنند؟ همان روزهای اول من نبودم چند نفر از مقامات آمده بودند با پدر ابراهیم حرف زده بودند. بچه هایم ناراحت شده بودند. رفتند و دیگر کسی نیامد اما تهدید کردند که می زنیم می گیریم بچه هایم را ترسانده بودند. مثل خانواده پویا که بچه شان را کشته اند و خودشان را گرفته و زندانی کرده اند بچه های مرا هم ترسانده بودند من اما مادر هستم جانم را گذاشته ام برای بچه ام و از کسی نمی ترسم. من یک نفر هستم نمی توانند مرا بترسانند. بچه هایش را بغل می کنم می روم توی خیابان ها بیایند من و بچه هایش را هم بکشند.
پویا بختیاری، جوان ۲۷ ساله ای بود که با شلیک مستقیم گلوله در روز شنبه، ۲۵ آبان ماه در مهرشهر کرج جان باخت و در آستانه برگزاری چهلمین روز جان باختن او اعضای خانواده اش بازداشت شدند.