نیاز عدالت به کشف حقیقت است و امید خانوادههای جانباختگان پرواز ۷۵۲ به سازوکارهای حقوقی بینالمللی؛ گفتگوی اختصاصی با جواد سلیمانی
جواد سلیمانی، مسئول کمیته حقیقتیاب انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز ۷۵۲ معتقد است که روشن نشدن حقیقت سرنگونی هواپیمای اوکراینی و تاریک ماندن گوشههای مهم این فاجعه، گریبان صلح و آرامش را میگیرد و خطری بزرگ برای همه ماست. او معتقد است دادخواهی در مقابل هر ظلمی، نه یک انتقام شخصی و فردی بلکه قدمی محکم و مهم برای حقوق بشر است که آیندگان و تاریخ ما را بر اساس آن قضاوت میکنند. به گفته جواد سلیمانی، خواسته اصلی خانوادههای جان باختگان هواپیمای اوکراینی، روشن شدن حقیقت و در پی آن اجرای عدالت است. به زعم او پرونده شلیک به هواپیمای اوکراینی باید هرچه سریعتر در سازوکارهای حقوقی بینالمللی قرار بگیرد و از این طریق بر جمهوری اسلامی برای پاسخگویی فشار آورده شود. به گفته جواد سلیمانی، سادهترین خواسته خانوادهها این است که شورای حقوق بشر سازمان ملل هرچه سریعتر دستور تشکیل یک کمیته مستقل حقیقت یاب را صادر کند.
دو سال پیش و در تاریخ ۱۸ دیماه سال ۱۳۹۸ پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمای اوکراینی توسط موشکهای سپاه در نزدیکی فرودگاه بینالمللی امام خمینی ایران سرنگون شد و تمام سرنشینان این هواپیمای مسافربری جان باختند. پنهانکاری مقامات جمهوری اسلامی و ارائه گزارش ناقص از یک سو و کمکاری و کوتاهی برخی دولتهای درگیر در پرونده برای پیگیری در مجامع بینالمللی از سوی دیگر، در تاریک ماندن ابعاد بسیار این فاجعه انسانی تاثیر گذاشته و روشن شدن حقیقت را به تاخیر انداخته است. با این وجود پیگیری پیوسته خانواده جانباختگان و پیشبرد دادخواهی آنان باعث شد که ماه گذشته انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز ۷۵۲، یک گزارش تحقیقی مفصل و دقیق درباره فاجعه سرنگونی هواپیما منتشر کند؛ گزارشی که به گفته جواد سلیمانی میتواند ابزار حقوقی مناسبی برای فعالیتها و پیگیریهای قانونی باشد. در سالگرد دومین سال سرنگونی پرواز ۷۵۲ هواپیمای اوکراینی با جواد سلیمانی، از بازماندگان قربانیان هواپیمای اوکراینی و مسئول کمیته حقیقتیاب انجمن خانوادههای جانباختگان، به گفتگو نشستیم و درباره زوایای مختلف پرونده پرواز ۷۵۲ و فرایند دادخواهی خانوادهها سخن گفتیم. الناز نبیبی همسر آقای سلیمانی از مسافران هواپیمای اوکراینی بود.
نام گزارش تحقیقی مفصل انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز ۷۵۲ «دادخواهی بدون پشتیبان» است. چرا دادخواهی بدون پشتیبان؟ اشاره شما به چیست؟
منظور از برگزیدن نام «دادخواهی بدون پشتیبان» در واقع درباره کمکاری دولتها و سازمانهای بینالمللی هست، منظور عدم پشتیبانی مردم نیست. ببینید یک جنایت بزرگ اتفاق افتاده، یعنی نیروی نظامی یک کشور بر فراز یک فرودگاه بینالمللی یک هواپیمای مسافربری را سرنگون کرده است ولی نه حقیقتی آشکار میشود و نه عدالتی برقرار. در این میان دولتها هم مدام مذاکره میکنند و این باعث میشود که روشن شدن حقیقت و برقراری عدالت مدام به تعویق بیفتد. این موضوع برای خانوادهها بسیار دردآور است. تا زمانی که خانوادهها به حقیقت نرسند نمیتوانند به نقطه پایانی دست پیدا کنند و این خانوادهها را اذیت میکند. صرفا بحث این جنایت هم نیست، اگر بخواهد جنایتی اینچنینی اتفاق بیفتد و نه حقیقت آن مشخص شود و نه عدالتی درباره آن برقرار شود، آن وقت دیگر نمیتوان انتظار برقراری صلح و آرامش را در هیچ جای دنیا داشت و این در واقع خطری برای همه ماست.
موانع دادخواهی در مجامع بینالمللی برای شما چه بوده است؟
از آنجایی که این جنایت اصلا مسبوق به سابقه نبوده، به این معنا که نیروی نظامی یک کشور بر فراز فرودگاه بینالمللی خود آن کشور، هواپیمایی را که اکثر سرنشینان آن اهل همان کشور هستند سرنگون کند، این جنایت بسیار نادر است و به همین دلیل همواره در قوانین بینالمللی سازمان هوانوردی جهانی آمده است که وقتی چنین اتفاقی میافتد و هواپیمایی سرنگون میشود و یا حتی سقوط میکند، آن کشوری که حادثه در آنجا رخ داده است مسئول بررسی و تحقیقات است. خب در این مورد میبینیم که حکومت جمهوری اسلامی خودش هواپیما را با موشک سرنگون کرده است و حالا براساس قوانین بینالمللی خودش هم مسئول رسیدگی و بررسی است. ناگفته پیداست که این روند از هرنظر غیرمنطقی است، اما متاسفانه قوانین بینالمللی این مشکل را داشت و از طرفی گزارشهای ایران درباره این جنایت ناقص بود و همه دولتهای درگیر در این پرونده و حتی گزارشگر سازمان ملل هم به ناقص بودن گزارش ایران اذعان داشتند و متخصصان هوانوردی کارشناسان نظامی هم به آن تاکید کردند. در این شرایط تنها راه این بود که این سازمانها و دولتها، گزارش جمهوری اسلامی ایران را در سازمان بینالمللی هوانوردی را به چالش بکشند و از این طریق این حکومت را تحت فشار بگذارند. در این صورت جمهوری اسلامی مجبور به پاسخگویی میشد و اگر از این کار سرباز میزد، آن وقت پرونده به دادگاه لاهه ارجاع میشد. در حال حاضر یک اولتیماتوم به جمهوری اسلامی داده شده است که به پرسشها پاسخ داده شود. من امیدی ندارم که جمهوری اسلامی توضیح و پاسخ کافی دهد و فقط امیدواریم که بعد از این اولتیماتوم دولتها دوباره ماجرا را با مذاکره به تعویق نیندازند. مشخص است که حکومت ایران در این دوسال فرصت داشته است تا گزارش خود را درباره فاجعه سرنگونی هواپیما تکمیل کند اما این کار را نکرده است. امیدواریم که پرونده هرچه سریعتر در سازوکارهای حقوقی بینالمللی قرار بگیرد و با استفاده از ابزارهای قانونی، جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارند.
مسیر دادخواهی از سوی خانوادهها چگونه پیش رفت؟ سازوکارهای حقوقی و قوانین بینالمللی چگونه در این روند تاثیر دارد؟
مهمترین چیز برای خانوادهها کشف حقیقت است که در واقع با کشف حقیقت مسیر برای برقراری عدالت هم فراهم میشود. بدون کشف حقیقت هیچ عدالتی نخواهد بود. برای رسیدن به این مهم مسیرهای حقوقی زیادی وجود دارد که نقش دولتهایی که در این فاجعه، شهروندان خود را از دست دادهاند، انکار ناپذیر است. هرچند از نظر من «متاسفانه» وابسته به دولتهاست، اما به هر حال این وابستگی وجود دارد. در مسیر حقوقی، یکی بحث ارجاع پرونده به دیوان دادگستری بینالمللی در لاهه است. یعنی پیگیری پرونده از مسیر سازمان بینالمللی هوانوردی و ارجاع آن به دیوان دادگستری بینالمللی. ما امیدواریم که دولت کانادا، علیرغم تمام کوتاهیهایی که در این پرونده داشته است، این مسیر را در سازمان بینالمللی هوانوردی که مقر آن در مونترال کاناداست، پیگیری کند و پرونده به دیوان دادگستری بینالمللی در لاهه ارجاع داده شود.
باید بگویم برای رسیدن به حقیقت باید یک تحقیقات جنایی بینالمللی صورت بگیرد که تا الان متاسفانه سوئد و انگلستان و کانادا هیچ نقشی در این زمینه ایفا نکردند. وضعیت افغانستان با شرایط سیاسی کنونی هم که مشخص است و همفکران با جمهوری اسلامی ایران در آنجا مستقر شدند. در این میان اوکراین تنها کشوری بوده که تحقیقات جنایی را پیگیری کرده است اما اوکراین واقعا در این مسیر تنهاست. کاری که ما (انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز ۷۵۲) در همین گزارش تحقیقی اخیر انجام دادیم، در واقع کمکیست به پیشرفت همین تحقیقات جنایی اوکراینیها. اگر در این پرونده، جمهوری اسلامی به جنایت جنگی متهم شود تبعات بسیاری برای جمهوری اسلامی خواهد داشت.
از سوی دیگر ما تلاش کردیم پلیس کانادا این پرونده را در زمره پرونده جنایی قرار دهد، اما پلیس کانادا این کار را نکرد که به زعم من به دلیل عدم عزم سیاسی است. ما پیگیر این پرونده از مسیر دادگاه بینالمللی کیفری در لاهه هم بودیم. دادگاهی که به مسائلی چون جنایت جنگی و موارد شدید نقض حقوق بشر میپردازد. دادگاهی که به تازگی تاسیس شده است. ما در آن دادگاه درخواست کردیم که دادستان تحقیقات ابتدایی را آغاز کند. هرچند در این دادگاه خود خانوادهها میتوانند راسا اقدام کنند اما به نظر من لازمهی کار این است که دولتها هم وارد میدان شوند و پیگیری کنند. البته به کانادا امیدی نیست و فقط اوکراین پیگیر این بخش است. ما جلسات متعدد با مقامات حقوقی اوکراین داشتیم و زمینههای همکاری دولت اوکراین با دادگاه بینالمللی کیفری انجام شد.
از سویی ما پس از نوشتن و انتشار گزارش تحقیقی خود و با مشاوره تیم حقوقی نامهای را به شورای حقوق بشر سازمان ملل نوشتیم که دستور انجام یک تحقیق مستقل درباره فاجعه سرنگونی هواپیمای ۷۵۲ را صادر کنند. ما خانوادهها میگوییم که شواهد موجود نشان میدهد که این سرنگونی هواپیمای اوکراینی جنایت بوده است. بحث باز گذاشتن حریم هوایی که بر اساس شواهد و مدارک موجود بر همگان ثابت شده است، خود یک «جنایت» محسوب میشود. وقتی حکومتی در شرایط جنگی حریم هوایی را باز بگذارد و در کنار فرودگاه بینالمللی، سامانه دفاع موشکی کار بگذارد، این خود جنایت است. اما در جمهوری اسلامی ایران رفتارهای گمراه کننده زیاد استو از طرفی، شواهد و مستندات زیادی وجود دارد که میگوید شلیک به هواپیمای اوکراینی از طرف جمهوری اسلامی عامدانه بوده است. اصلا حکم دادگاه عالی اونتاریو هم همین است که براساس مستندات موجود، این جنایت «عامدانه» بوده و یک اقدام «تروریستی» بوده است. من میتوانم شواهد و مستندات زیادی را عنوان کنم که تایید میکند این اقدام عامدانه بوده است و اساسا در اظهارنظرهای بعضا خصوصی خود مقامات جمهوری اسلامی هم به این مساله اذعان شده است. در یک فایل صوتی که منتشر هم شده است، جواد ظریف (وزیر امور خارجه وقت) میگوید که هیچ بعید نیست این شلیک عامدانه بوده باشد و اگر هم عامدانه باشد به ما چیزی نمیگویند چون به مصلحت نظام نیست. از طرفی گزارش گزارشگر سازمان ملل خانم آگنس کالامارد که در امور قتلهای فراقانونی کار میکند، آمده است که بحث عامدانه بودن شلیک به هواپیمای اوکراینی باید به شکل جدی دنبال شود. صدور دستور تحقیق بینالمللی بیطرف از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل، در واقع ابتداییترین خواسته خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی است و ما آن را اعلام کردهایم. اما در کنار این باید همه دولتهای درگیر در پرونده، سازمانها و نهادهای قانونی و بینالمللی از طریق ابزارهای موجود، بر جمهوری اسلامی فشار بیاورند. حالا این فشارهای بینالمللی میتواند از طرق مختلفی اعمال شود؛ مثلا تحریمهای هدفمند حقوق بشری یا همان تحریمهای مگنستی و یا در خود کانادا از آنجا که در سال ۲۰۱۸ در کنگره کشور مصوب شده که سپاه پاسداران، نه فقط در جریان سرنگونی هواپیما بلکه در بعضی دیگر مسائل هم به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شود، این گروه به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شود تا شاید از این مسیرها مقامات جمهوری اسلامی ناچار به پاسخگویی شوند و در مسیر روشن شدن حقیقت سرنگونی هواپیمای اوکراینی اتفاقی بیفتد.
از سطح و کیفیت همکاری کانادا در این ماجرا گفتید. درباره رای اخیر دادگاه عالی اونتاریو نظرتان چیست؟
ببینید اول اینکه حکم دادگاه اونتاریو کاملا مستقل از دولت کانادا است. در واقع اینجاست که ما میگوییم دادگاه عالی اونتاریو حکمی داده که این جنایت عامدانه و تروریستی بوده است و دولت کانادا باید برهمین اساس سیاستهای خود را انتخاب کند و عمل کند و بعد از گذشت دو سال، سیاست مدارا را کنار بگذارد. ببینید این حکم دادگاه در وهله اول یک دستاورد بزرگ برای دادخواهی و خانوادههای جانباختگان است. اگر کسی جز این بگوید به نظر من ظلم کرده و درست نیست. ببینید این حکم پرداخت غرامت بر اساس شکایت خانواده شش نفر از جانباختگان صادر شده است. یعنی این ۱۰۷ میلیون دلار به خانواده این شش نفر از جانباختگان پرداخت میشود و ضمانت اجرایی هم ندارد. چون از دولت ایران مال و اموالی در کانادا ندارند، این قطعا یک پروسه طولانی خواهد بود تا این اموال مثلا در جاهای دیگر دنیا ضبط شود و اساسا اینکه چگونه میخواهد پرداخت شود. شخصا آرزوی موفقیت میکنم برای آن خانوادهها، ولی هنوز ۱۰۷ میلیون دلار به خانوادهها نرسیده است اما در واقع این دادگاه خواسته مورد نظر ما یعنی بررسی جنایت جنگی را نمیتواند انجام دهد. یعنی مواردی که ما در دادگاههای بینالمللی پیگیر آن هستیم.
گزارش تحقیقی شما درباره سرنگونی هواپیما نکات بسیار دقیق و زیادی دارد و مشخص است که حاصل یک کار طولانی و با برنامه بوده است. کمی درباره روند نوشتن و انتشار این گزارش بگویید و اینکه هدف اصلی از نوشتن گزارش تحقیقی جه بوده است؟
انجمن خانوادهها کمتر از دوماه پس از جنایت سرنگونی هواپیما تاسیس شد و در این راستا کمیته حقیقت یاب این انجمن هم آغاز به کار کرد. از آنجا که مهمترین چیز برای ما حقیقت بود، شروع کردیم به تماس گرفتن و حرف زدن با متخصصین و کارشناسان هوانوردی و نظامی و همچنین خانوادههایی که اطلاعات زیادی در اختیار ما قرار دادند که بسیاری از آنها مبتنی بر مکالمات لحظه آخر با جانباختگان بود و همینطوراطلاعات مختلفی از منابع گوناگون داخل ایران به دست ما میرسید. در ۱۶ – ۱۵ ماه اول، ما همه این اطلاعات را جمعآوری کردیم، بخش زیادی از این اطلاعات در اختیار گزارشگر سازمان ملل قرار گرفت و ایشان در گزارش مفصل خود از این اطلاعات استفاده کردند. دقیقا بعد از این گزارشِ خانم اگنس کالامار بود که خانوادههای جانباختگان احساس کردند که صدای حقخواهیشان تا حدی شنیده شده است. اتفاقا در این گزارش، خانم اگنس کالامار به کمکاری دولتها و فشار بیش از حدی که روی دوش خانوادههاست اشاره کرده است. در گزارش او تاکید شده است که در واقع خانوادهها مشغول پیگیری و پیشبرد این پرونده هستند و دولتها مخصوصا دولت کانادا کمکاری و کوتاهی میکند.
با وجود این کمکاریها، ما همکاری خودمان را با دولت کانادا ادامه دادیم، بهخصوص که ۱۳۸ نفر از جانباختگان به نوعی با دولت کانادا پیوند داشتند. اما در نهایت و تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که عزم راسخی برای پیگیری و کشف حقیقت در دولت کانادا وجود ندارد. از آنجا که ما گزارشهای درونسازمانی زیاد داشتیم (یک سری از این گزارش ها در اختیار وکلا قرار گرفت از جمله وکلای همین مورد اخیر دادگاه اونتاریو که جمهوری اسلامی را محکوم به شلیک عامدانه موشک کرده است) اوایل ماه جولای (تیر ماه ۱۴۰۰) تصمیم گرفتیم که این مدارک و اطلاعات و گزارشهای درونسازمانی را در قالب یک گزارش تحقیقی جامع به انجام برسانیم و منتشر کنیم که اولا هم اطلاعات جامع و کافی و دقیق به خانوادهها و عموم جامعه باشد و هم بتواند یک ابزار حقوقی باشد برای پیگیریها و فعالیتهای در حال انجام در مراجع قانونی و هم اینکه مستندسازی این جنایت باشد. تقریبا ۵ ماه زمان برد که ما با اطلاعاتی که داشتیم و با همکاری پنج متخصص نظامی-هوانوردی و پنج متخصص حقوقی و خود خانوادهها، مجموعا با همکاری ۲۴ نفر، در زمان کمتر از ۶ ماه، این گزارش تحقیقی را نوشتیم. بازخوردهای بسیار خوبی گرفتیم. این گزارش عصاره تلاش خانوادهها را نشان میدهد و به ما میگوید که اینهمه خانواده تلاش میکنند برای روشن شدن حقیقت؛ تلاشی که صرفا برای خوشان نیست. روشن شدن حقیقت این جنایت و یا تاریک ماندنش در واقع نقطهای است که آیندگان و تاریخ، همه ما، دولتها، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای مربوط را بر اساس آن قضاوت خواهند کرد.
اخیرا در ایران یک دادگاه برای رسیدگی به پرونده سرنگونی هواپیما برگزار شده. از سویی ابراهیم رئیسی هم تاکید کرده که باید غرامت به خانوادهها هرچه زودتر پرداخت شود. نظرتان درباره رویکرد جمهوری اسلامی به فاجعه سرنگونی هواپیما چیست؟
ببینید اینکه دولت ابراهیم رئیسی در این اواخر گفته است که باید هرچه زودتر غرامت به خانوادهها پرداخت شود حرف جدیدی نیست. دولت حسن روحانی هم همین حرفها را میزد. مثلا جواد ظریف پس از سرنگونی هواپیما خطاب به مقامات گفته اگر شلیک موشک دلیل سرنگونی بوده است بگویید تا ما به نحوی علاجش کنیم. به واقع رویکرد دولت روحانی و رئیسی در قبال هواپیمای اوکراینی رویکرد یکسانی بوده است. هر دو سیاست یکسانی را در پیش گرفتهاند؛ سیاست مخفی کاری، جلوگیری از رسیدن به حقیقت و برقراری عدالت. اینکه عدهای از خانوادهها در ایران شکایت کردند و در سیستم قضایی ایران پیگیر پرونده شدهاند، دلیل بر این نیست که در آن سیستم قضایی به دنبال برقراری عدالت هستند. دلیلش این است که عدهای میخواهند از کوچکترین روزنهها استفاده کنند برای فشار به جمهوری اسلامی ایران، برای رسوا کردن جمهوری اسلامی ایران و اینکه میخواهند که صدای خود را به هر شکل به گوش همه برسانند. از طرف دیگر، عدهای هم اعتقاد دارند که دادگاه جمهوری اسلامی ابتدا باید پرونده را بررسی و رسیدگی کند و بعد مشخص میشود که دادگاه و سیستم قضایی ایران صلاحیت رسیدگی نداشته است و رسیدگی عادلانه نبوده و بعد از آن پرونده ارجاع داده میشود به دادگاه بینالمللی که البته این یک بحث حقوقی است و باید متخصصان درباره آن نظر بدهند. خلاصه اینکه هیچ انتظاری از دادگاههای جمهوری اسلامی برای کشف حقیقت و برقراری عدالت وجود ندارد.
طی دو سال گذشته، چه در زمان دولت حسن روحانی که از طریق معاونت حقوقی رئیس جمهور، لعیا جنیدی، و چه در قوه قضاییه تحت ریاست ابراهیم رئیسی از طریق ستاد حقوق بشر این قوه به شکلهای مختلف تلاش داشتند و با خانوادهها تماس میگرفتند و میخواستند خانوادهها را مجاب کنند که «رضایت» بدهند و «غرامت» دریافت کنند. دلیل اینکه ابراهیم رئیسی در مقام رئیس جمهور دوباره تاکید میکند بر پرداخت غرامت این است که اکثریت قاطع خانوادهها زیر بار رضایت دادن و غرامت گرفتن نمیروند و برای آنها مهمترین موضوع کشف حقیقت و برقراری عدالت است. علیرغم تمام پیچیدگیها و سختیها و موانعی که پیش روی این پرونده است اما با قطع و یقین میتوان گفت که تا زمانی که خانوادهها هستند، این پرونده با پرداخت غرامت بسته نخواهد شد و پیگیریها ادامه خواهد داشت.
شما همواره به پیوستگی جنبش دادخواهی در همه شکلهای آن تاکید کردید. در واقع دادخواهی را فقط برای روشن شدن حقیقت سرنگونی هواپیمای اوکراینی در نظر نداشتید و به نوعی این دادخواهی را در همین پیوستگی تعریف کردید.
من تاکید میکنم که دادخواهی با انتقام فردی جداست و دادخواهی اگر اساسا درباره یک جنایت اتفاق نیفتد، در واقع این گریبانگر صلح و آرامش در ابعاد مختلف و همگان میشود. اساسا به همین دلیل است که بخشی از خواستههای ما که در گزارش هم روی آنها تاکید شده، در واقع معطوف به درخواست برای اصلاح یک سری قوانین بینالمللی است که به وسیله آن دیگر چنین جنایاتی اتفاق نیفتد و صرفا هم مربوط به پرواز نیست. در واقع تاکید به این موارد در پیوند با جنایاتی است که جمهوری اسلامی سابق بر این مرتکب آن شده است. توجه به این نکته که رفتار جمهوری اسلامی ایران در ماجرای هواپیمای اوکراینی را نمیتوان در خلاء بررسی و تحلیل کرد، باید سابقه جمهوری اسلامی را دید و بر اساس آن رفتارش در سرنگونی هواپیمای اوکراینی را بررسی کرد. مثالهای زیادی درباره رفتارهای ثابت جمهوری اسلامی در نقض حقوق بشر موجود است که ما هم در گزارشمان به آن اشاره کردیم. از سینما رکس آبادان گرفته تا جنایت آبان ۹۸.
فکر میکنید جنبش دادخواهی در ایران تا چه اندازه فراگیر شده است و سرنوشت آن چیست؟
من فکر میکنم جریان دادخواهی در ایران که در شکلهای گوناگون همواره دیده شده و تا اندازه زیادی به هم پیوند خورده است، خالصترین جریانهاییست که علیه ظلم و جور جمهوری اسلامی ایستادهاند. این جنبش از سوی کسانی است که صاحب منفعت خاصی نیستند و فقط آن عزیزی که از دست دادهاند باعث شده که این فعالیت و جنبش را ادامه دهند. مثلا به مادران آبان نگاه کنید. به نظر من خالصانهتر از دادخواهی یک مادر نداریم. هرچند اقشار بسیار زیادی به جنبش دادخواهی توجه میکنند و از آن به شکلهای مختلف حمایت میکنند، اما باید به پروژه هراسافکنی جمهوری اسلامی هم توجه داشت که باعث میشود بسیاری از افراد حتی در خارج از کشور، از فعالیت ساده در فضای مجازی هم هراس داشته باشند. خب تا زمانی که ترس وجود داشته باشد، میتوان گفت که حکومت جمهوری اسلامی هم هست.