ربط دادن تحریمهای اقتصادی به وضعیت حقوق بشر، روشی است برای بیاعتبار کردن تحقیقات حقوق بشری در دنیا؛ گفتگوی اختصاصی با منصور فرهنگ
آلنا دوهان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد با تمرکز بر تأثیر تحریمهای یکجانبه به مدت ۱۲ روز از تاریخ ۱۷ تا ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ به منظور بررسی تاثیرات منفی تحریمها در وضع حقوق بشر به ایران سفر کرد. خانم آلنا دوهان اولین گزارشگر ویژه سازمان ملل بود که بعد از ۱۷ سال اجازه سفر به ایران را پیدا کرد. این سفر با واکنشهای گسترده و انتقادی بسیاری قرار گرفت. قرار است که گزارش نهایی این سفر در ماه جاری به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه شود. منصور فرهنگ، استاد دانشگاه و دیپلمات سابق ایرانی که سابقه فعالیتهای حقوق بشری طولانی دارد، از جمله منتقدین جدی سفر خانم آلنا دوهان به ایران و همچنین سازوکاریست که در شورای حقوق بشر سازمان ملل به کار گرفته شده تا آلنا دوهان به ایران سفر کند. به اعتقاد منصور فرهنگ، تمامی سازمانهای حقوق بشری بینالمللی باید صراحتا به نقد این سیستم و چگونگی انتخاب گزارشگر ویژه بپردازند. آقای فرهنگ در مقالهای گفته بود که سازمانهای بینالمللی حقوق بشر باید یکصدا خطاب به میشل باچله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، نامه بنویسند و این سازوکار را که در نهایت موجب سوءاستفاده حکومتهای مستبد و تمامیتخواه میشود، به چالش بکشند. به اعتقاد منصور فرهنگ، حکومتهای تمامیتخواه دنیا همچون جمهوری اسلامی ایران و روسیه و کره شمالی و بلاروس اساسا با وجود نهادهای تحقیقی درباره حقوق بشر مخالف هستند و استفاده از گزارشگرانی چون آلنا دوهان و تلاش برای ربط دادن تحریمهای اقتصادی به وضعیت حقوق بشر، روشی است در جهت بیاعتبار کردن تحقیقات مبتنی بر حقوق بشر در کشورهای دنیا. با منصور فرهنگ درباره سفر آلنا دوهان و تاثیرات گزارش نهایی او به گفتگو نشستهایم.
جناب آقای فرهنگ، شما اخیرا در مقالهای با عنوان «ریشهیابی فریب آلینا دوهان درباره حقوق بشر ایران» ضمن ارائه یک صورت کلی از سازوکارهای سازمان ملل در امور حقوق بشری ، سفر خانم دوهان گزارشگر تحریمها به ایران را به نقد جدی کشیدید و راهکارهایی هم برای واکنش به گزارش خانم دوهان که قرار است در سپتامبر منتشر شود، ارائه دادید. مایلم در ابتدا کمی درباره رویکرد انتقادی شما به این سفر و دلایل اهمیت واکنش برابر آن بفرمایید.
کشورهای که در شورای حقوق بشر سازمان ملل هستند به شکل نوبتی انتخاب میشوند و گاهی وقتها کشورهایی هستند که مساله حقوق بشر برای این حکومتها اصلا و ابدا مورد توجه و حمایت نیست. کشورهایی مثل عربستان یا لیبی، چین و روسیه. ببینید یک سیستمی است که حکومتهای کوبا و روسیه و ونزوئلا و ایران انتخاب کردند و براساس آن در صدد برآمدند که مساله حقوق بشر را به تحریمها گره بزنند. شکی نیست که تحریمها از نظر معیشتی و انسانی زیانبار است و این انتقاد به کشورهایی که تحریمها را وضع کردهاند، وارد است که میشد تحریمها را طوری وضع کرد که اینچنین تاثیرات زیانبار بر معیشت مردم نداشته باشد. نکته مهمتر، انتخاب آلنا دوهان به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل است. خانم دوهان به پوتین نزدیک است و در واقع پوتین بود که او را برای به عهده گرفتن این سمت معرفی کرد. خانم دوهان روابط نزدیکی با رئیس جمهور بلاروس دارد. ببینید خانم دوهان تا کنون حتی یک کلمه درباره وضعیت حقوق بشر در بلاروس حرفی نزده است. در حالی که ما میدانیم وضعیت حقوق بشر در بلاروس وضعیت خوبی نیست. خب حالا خانم دوهان انتخاب شده و درواقع بر همین روایت مبتنی بر گره زدن مساله حقوق بشر و تحریمهای اقتصادی تاکید دارد. این به نوعی سوءاستفاده حکومتهای تحت تحریم است. ببینید درباره حکومت ایران اساسا موارد نقض حقوق بشر سالیان سال است که ادامه دارد و در مقطعی که تحریمهای شدید بینالمللی هم علیه ایران وضع نشده بود، این موارد نقض حقوق بشر وجود داشته است. به عنوان مثال در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد که تحریمهای اقتصادی به شکل امروز بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل نشده بود و درآمد ایران از فروش نفت در بالاترین حد ممکن بود، همچنان شاهد نقض موارد متعدد حقوق بشر در کشور بودیم. آنچه برای من اهمیت بسیار دارد عدم واکنش جامعه بینالملل و نهادهای حقوق بشری نسبت به این انتخاب (انتخاب آلنا دوهان به سمت گزارشگر ویژه تحریم) و در نهایت تحمیل این روایت (ارتباط تحریمها با حقوق بشر) جانب کشورهای تحت تحریم و سوءاستفاده آنها از موقعیت شورای حقوق بشر سازمان ملل است. ببینید مساله فقط واکنش در برابر گزارش خانم دوهان نیست، مساله موضعگیری برابر این روایت و سوءاستفاده حکومتهای ناقض حقوق بشر و تحت تحریم از آن است. آنچه امروز اهمیت دارد واکنش صریح جامعه بینالمللی حقوق بشر به این موضوع است. مثلا من ندیدم که سازمان عفو بینالملل و یا دیدهبان حقوق بشر نسبت به این موضوع و سوءاستفاده حکومتهای تحت تحریم از سازوکار شورای حقوق بشر سازمان ملل و انتخاب گزارشگری همچون خانم دوهان برای ایران، موضعگیری انتقادی صریح داشته باشند. ببینید این موضوع فقط مربوط به ایران هم نیست و از این جهت هم باید به ضرورت موضعگیری جامعه بینالمللی حقوق بشر توجه داشت.
تعدادی از کارشناسان و گزارشگران ویژه سازمان ملل در بیانیهای صراحتا از «سرکوب جامعه مدنی ایران» ابراز نگرانی جدی کردند. (اشاره به رخدادهای اخیر در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران، از دستگیری معلمان و فعالان صنفی گرفته تا برخورد با سازمانهای مردم نهاد مثل جمعیت امام علی و یا برخوردهای امنیتی و قضایی با وکلای دادگستری) از طرفی می بینیم که خانم دوهان در سفر به ایران و با وجود درخواست برای دیدار با فعالان مدنی، از این امر اجتناب میکند. این تناقض و یا به نوعی رویکردهای کاملا دوگانه و در تضاد با هم، در نهادی مثل سازمان ملل چگونه قابل توجیه و شرح است؟
این تناقض را اینگونه میتوان شرح دارد؛ ببینید این چهل و چند کشوری که اکنون در شورای حقوق بشر سازمان ملل هستند به دلیل سیستم انتخاب نوبتی، گاهی اکثریت با کشورهایی است که اساسا در صدد بیاعتبار کردن گزارشهای حقوق بشری هستند. البته انگیزههای سیاسی هم وجود دارد. به طور کلی کشورهایی مثل کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و روسیه اساسا با ایده وجود گزارشگر و تحقیقات ویژه حقوق بشر مخالف هستند و به هرشکلی در صدد بیاعتبار کردن تحقیقات و گزارشهای بینالمللی مرتبط با حقوق بشر هستند. به نظر من تلاشهای کوبا و روسیه، زمینههای سفر آلنا دوهان به ایران را فراهم آورده. هرچند خود ایران هم به شدت همکاری کرده است. شما ببینید که مقامات جمهوری اسلامی تا چه حد از خانم دوهان در ایران استقبال کردند. شما میبینید که مقامات جمهوری اسلامی تا چه حد از این خانم استفاده ابزاری در جهت پروپاگاندای خود کردند؛ به برنامههای تلویزیونی دعوت شد، با بسیاری از مقامات ملاقات کرد. ملاقاتهایی که همگی با افراد درون حاکمیت بود و هیچ دیداری با فعالان مدنی و سیاسی بیرون از بدنه حاکمیت نداشت و در نهایت هم پس از ترک ایران کوچکترین حرفی درباره موارد نقض حقوق بشر در ایران نزد و همه انتقادات را متوجه کشورهایی کرد که ایران را تحریم کردهاند. ببینید به نظر من اصلا بحث تناقض نیست. بازهم تاکید میکنم این «سوءاستفاده» از یک سازوکار است. یعنی بر اساس آن، کشورها میتوانند رای دهند که تحقیقات فقط در زمینه اثرات تحریمهای اقتصادی باشد. البته باید به این موضوع تاکید کنم که به نظر من تحقیقات درباره تاثیر تحریمها بر اقتصاد و به تبع معیشت شهروندان باید انجام شود، اما به وسیله جمعی از اقتصاددانان و متخصصین امر. مثلا اگر سازمان ملل با یک سازوکار کاملا تخصصی دیگری، گروهی از اقتصاددانان را مامور تهیه گزارش درباره تاثیرات اقتصادی تحریم بر زندگی مردم کند، بسیار قابل درک و منطقی است. اما بیشک این موضوع هیچ ارتباطی با شدت گرفتن روزافزون برخوردهای حاکمیت با فعالان سیاسی و مدنی و بالا رفتن شمار محبوسان عقیدتی و برخورد با جامعه زنان و یا دیگر موارد نقض حقوق بشر در ایران ندارد.
ببینید من الان سالهاست که به عنوان مشاور با دیدهبان حقوق بشر کار میکنم و اخیرا هم دوباره به آنها گفتم که باید در برابر این موضوع و سوءاستفاده از سازوکار شورای حقوق بشر توجه و تمرکز کنند. تمام سازمانهای بینالمللی حقوق بشر باید نسبت به این روند یعنی بیاعتبار کردن تحقیقات حقوق بشری موضعگیری صریحی داشته باشند. ببینید این موضوع فقط محدود به ایران هم نیست. هرچند در این مقطع، ایران نمونه خوبی برای شرح چگونگی سوءاستفاده کشورهای ناقض حقوق بشر از سازوکارهای شورای حقوق بشر سازمان ملل است. سازمانهای بینالمللی حقوق بشر باید بدانند که این سوءاستفاده در نهایت باعث بیاعتبار شدن هرچه بیشتر تحقیقات درباره نقض حقوق بشر در همهجای دنیا میشود.
به نظر شما این موضعگیریها در تغییر نگاه مقامات سازمان ملل به گزارش آلنا دوهان درباره حقوق بشر در ایران تاثیر دارد؟
حتما تاثیر دارد. ببنید اگر سازمانهای بینالمللی حقوق بشر یک نقد جدی به این سازوکار موجود در شورای حقوق بشر داشته باشند و موضعگیری سفت و سختی داشته باشند، قطعا تاثیر دارد. اما این تاثیر بیشک زمانی دیده خواهد شد که سازمانها و افراد متعدد حقوق بشری به یک موضعگیری قاطعانه و همصدا برسند. متاسفانه هنوز هستند گروهها و جریانهای سیاسی که دقیقا متوجه این سوءاستفاده نیستند و حتی به خانم دوهان برای رفتن به ایران تبریک گفته بودند و از او خواسته بودند که با خانواده زندانیان سیاسی و قربانیان اعدام و فعالان مدنی دیدار کند، در حالی که آلنا دوهان اصلا نیتی برای دیدار با این افراد نداشت و هدف او از سفر به ایران چیز دیگری بوده است. ضمن اینکه باید سابقه جمهوری اسلامی در برخورد با گزارشگران ویژه سازمان ملل را هم در نظر داشت. همانطور که میدانید ایران تاکنون از ورود گزارشگران ویژه حقوق بشر جلوگیری کرده است اما به خانم دوهان این مجوز داده شده است. از طرفی برخلاف رسم موجود که گزارشگران ویژه سازمان ملل برای فعالیتهای خود هیچ حقوق مادی دریافت نمیکنند ، خانم دوهان برای این ماموریت پول دریافت کرده است. ببنید یکی از دلایلی که من اصرار دارم سازمانهای بینالمللی به شخص میشل باچله نامه بنویسند و از این سازوکار انتقاد کنند این است که او (میشل باچله) نیز هرچند از محتوای گزارش مقدماتی آلنا دوهان دفاع نکرد، اما اصل این سازوکار را نیز مورد نقد قرار نداد. باید تاکید کرد که سفر خانم دوهان به ایران و روایت او از موضوع تحریمها و حقوق بشر به هیچ وجه یک کار تحقیقاتی حقوق بشری نبوده و نیست.
حاکمیت جمهوری اسلامی چگونه از سفر آلنا دوهان استفاده تبلیغاتی میکند؟
اساسا چون عنوان رسمی خانم آلنا دوهان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور تحریمها است خود این عنوان تا حد زیادی میتواند برای حاکمیت جمهوری اسلامی جنبه تبلیغاتی داشته باشد. به هرحال بخشی از افکار عمومی در ایران و منطقه تحت تاثیر این عنوان حقوق بشری قرار میگیرند، هرچند که دقیقا نمیدانند این سازوکار چگونه شکل گرفته است. از همین روست که من تاکید دارم باید این سوءاستفاده از سازوکار شورای حقوق بشر توسط کشورهای تحت تحریم، بیشتر از پیش برجسته و صراحتا نقد شود.
برخی استانداردهای دوگانه در سازمان ملل بهخصوص در مواجهه با حکومت مستبدی چون جمهوری اسلامی (به عنوان مثال مساله عدم پرداخت حق عضویت و تهدید مقامات سازمان ملل) باعث بیاعتماد شدن و یا ناامید شدن افکار عمومی از سازوکارهای بینالمللی حقوق بشری نمیشود؟
این یکی از چالشهای همیشگی نهادها و سازمانهای حقوق بشری بینالمللی از همان بدو فعالیتهایشان بوده است. یعنی از همان ابتدا گروهای وابسته به قدرتی بودند که در میخواستند اعتبار مفاهیم و فعالیتهای حقوق بشری را از بین ببرند و هنوز هم این کار را میکنند. بنابراین این نیست که فعالیتهای حقوق بشری سازمان ملل بیتاثیر بوده است. در واقع باید یک نگاه تاریخی به گفتمان حقوق بشر داشته باشیم. مثلا در ایران پیش از انقلاب اساسا گفتمانی به اسم گفتمان «حقوق بشر» وجود نداشت. البته در ایران چندین تن از وکلای صاحبنام مانند کریم لاهیجی بودند که تلاشهای بسیاری برای فراگیر کردن گفتمان حقوق بشر انجام دادند. هرچند که موفق نشدند تشکیلات گسترده و فراگیر حقوق بشری را بنیان بگذارند. شکی نیست که مستبدان همواره در صدد نابود کردن تشکیلات و فعالیتهای نهادهای حقوق بشری هستند اما به اعتقاد من گفتمان حقوق بشر در دنیای امروز گفتمان مطبوعی شده و در میان افکار عمومی بسیار بیشتر از قبل فراگیر شده است. خصوصا در میان افکار عمومی ایرانیان که بسیار مهم است. اما از طرفی نتیجه ملموسی از فعالیتهای بینالمللی حقوق بشری به خصوص در منطقه خاورمیانه در هیچ کشوری دیده نمیشود. شما میدانید که وضعیت حقوق بشر در مصر چه بسا بدتر از ایران است و یا در بسیاری دیگر از کشورهای منطقه وضعیت حقوق بشر در بدترین شکل خود است. با همه اینها باید گفت که شاید نتیجه فعالیتهای نهادهای حقوق بشری در یک بازه زمانی قابل لمس نباشد و دیده نشود، اما موضوع مهم تاکید به زنده مانده گفتمان حقوق بشری است. گفتمانی که قدرتهای تمامیتخواه سعی در بیاعتبار کردن آن دارند. ترویج این گفتمان در حقیقت مهمترین کاری است که نهادهای حقوق بشری انجام میدهند. اینکه این گفتمان به نتیجه عینی میرسد یا نه هیچ معلوم نیست چه زمانی رخ دهد، اما باید بر تداوم گسترش و دفاع از گفتمان حقوق بشری تاکید داشت. من به واسطه تجربه زیسته و تدریس در زمینه حقوق بشر شاهد بودم تحولات حقوق بشری در جوامع مختلف چگونه حاصل روندی طولانی مدت بوده که در نهایت نتیجه درخشانی داشته است. ببینید در همین آمریکا تحولات درباره حقوق بشر و موضوع حقوق جامعه سیاهان بینظیر بوده است. شما میبینید که امروزه تعداد زیادی از نمایندگان کنگره از سیاهان هستند. موضوعی که در سالهای نه چندان دور غیرقابل تصور بود. این روند در دیگر بخشهای جامعه آمریکا هم دیده میشود. یا مثلا میبینیم که در کشوری مثل فرانسه، زنان تا سال ۱۹۴۵ حق رای نداشتند. زنان آمریکا ۸۰ سال برای به دست آوردن حق رای مبارزه کردند. منظورم توجه به سیر تاریخی تحولات حقوق بشری است که در راستای تلاشها و فعالیتهای نهادهای حقوق بشری شکل میگیرد و در یک بازه زمانی طولانی به ثمر و نتیجه میرسد.
چقدر خوانش بومی شده از مساله حقوق بشر در جوامع میتواند این سازوکارها را پراثر کند؟ فکر نمیکنید یکی از مشکلات و خلاءها در سازوکارهای بینالمللی حقوق بشر، همین عدم توجه به بومی سازی حقوق بشر است؟
وقتی درباره حقوق بشر حرف میزنیم در واقع باید از دو زاویه به این مفهوم نگاه کنیم؛ یکی زاویه به اصطلاح شناختی و یکی دیگر زاویه متکی به احساسات فردی. به تعبیری ممکن است برای فردی که همیشه در یک سیستم تبعیضآمیز زندگی کرده است از نظر تئوریک قابل درک باشد که به نظرات مخالف خود احترام بگذارد اما در واقعیت و هنگام مواجهه با این امر دقیقا نتواند بر مبنای همان شناخت و آگاهی عمل کند. بگذارید مثالی بزنم؛ الان اغلب جامعه اهل فکر و اندیشه ایران با برابری حقوق زن و مرد موافق هستند و مواضع سرسختانه درباره تبعیض علیه زنان دارند. این درواقع در یک جهان نظری و تئوریک است، اما اگر قرار باشد این نظر و اعتقاد درباره برابری حقوق زن و مرد تبدیل به رفتار عینی در جامعه شود، به زمان زیادی احتیاج دارد. فرض کنید ناگهان توقع داشته باشیم در فرهنگ جامعه ما این موضوع که دختر خانواده «دوست پسر» داشته باشد، همانقدر قابل پذیرش باشد که پسر خانواده «دوست دختر» داشته باشد، ناگهان پذیرفته شود. هرچقدر هم که از نظر تئوریک مردان جامعه با برابری حقوق زن و مرد موافق باشند بازهم تصور این موضوع در جامعه امروز ایران دشوار است. بنابراین همیشه در مبارزات و فعالیت های حقوق بشری باید به این موضوع توجه داشت و هر دو وجه جریان را در نظر گرفت. بسیاری از مفاهیمی که فعالان و مبارزان حقوق بشر برای آن جنگیدند و تلاش کردند بعد از سالهای سال نتیجه داده است.
به نظر شما در آینده ایران و تغییرات احتمالی در حاکمیت، چقدر روایت حقوق بشر پررنگ و تاثیرگذار است؟
به نظر من تا حد بسیار زیادی تاثیر دارد. به دو دلیل؛ یکی اینکه در طول چهل و چند سال گذشته حکومت جمهوری اسلامی ایران تا حد زیادی در امور روزمره مردم دخالت کرده است و مدام روشهای مختلفی را برای ورود به حریم خصوصی افراد به کار گرفته و محدودیتهای بی شمار برای سبک زندگی شهروندان وضع کرده است. این موضوع باعث شده است که گروه زیادی از جامعه، ناگزیر سیاسی شوند و مقابل حاکمیت قرار بگیرند. دلیل دوم هم در واقع یک دلیل جهانی است و آنهم از بین رفتن «مدینههای فاضله» دنیاست. از شهریور سال ۱۳۲۰ به بعد نیروهای چپ و بهخصوص حزب توده بخش وسیعی از طبقه متوسط را جذب کرده بودند. بزرگترین حزبی که در ایران تشکیل شده بود حزب توده بود. احزابی مانند توده که گرایشهای چپ داشتند اصلا مساله حقوق بشر برایشان مهم نبود. اما امروز همه آن مفاهیم کمونیستی و مدینههای فاضله از بین رفته است. جالب است که امروز میبینم برای اولین بار بخش مهمی از جریان چپ در ایران علاقهمنده به تاریخ ایران شدهاند. موضوعی که در گذشته و در بین احزاب سیاسی چپ اساسا معنی نداشت. به هر حال باید به این موضوع تاکید کنم که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران علیرغم خواست خود موجب شده است که مفاهیم حقوق بشری امروزه در میان ایرانیان بیش از پیش مورد توجه باشد.