مرگ مشکوک بازداشتشدگان پس از آزادی؛ خودکشی یا صحنهسازی نهادهای حکومتی؟
اعتراضات سراسری مردم ایران که به جنبش «زن زندگی آزادی» شناخته میشود، وارد پنجمین ماه خود شده است. بیش از ۵۲۰ نفر از شهروندان معترض در اثر شلیک و یا اعمال خشونت شدید ماموران امنیتی و نظامی کشته، چهار نفر اعدام و بیش از ۱۹هزار نفر به دست نیروهای امنیتی دستگیر و زندانی شدهاند. در ماههای گذشته شماری از معترضان بازداشتی، اندک زمانی پس از آزادی تصمیم گرفتند به زندگی خود پایان دهند و یا به شکل مشکوکی جان باختند.
در آخرین مورد روز هجدهم دیماه ۱۴۰۱ «محسن جعفریراد» منتقد و خبرنگار ۳۶ ساله حوزه سینما چند روز پس از آزادی از چند هفته بازداشت با خوردن ۳۵ قرص برنج به زندگی خود پایان داد. هوشنگ گلمکانی، منتقد و کارگردان سینما روز یکشنبه ۱۸ دی در اینستاگرام خود از خودکشی محسن جعفریراد، منتقد و نویسنده خبر داد و نوشت او که ۳۶ سال داشت، «با خوردن تعدادی قرص» به زندگیاش پایان داد.
از ابتدای شروع خیزش سراسری مردم دستکم چهار شهروند معترض دیگر هم (عباس منصوری ۱۹ ساله اهل شوش استان خوزستان، عرشیا امامقلیزاده ۱۶ ساله اهل هادیشهر استان آذربایجان شرقی، یلدا آقافضلی ۱۹ ساله اهل تهران و عاطفه نعامی ۳۷ ساله اهل کرج) پس از آزادی و به دلیل آنچه خودکشی خوانده شده، جان خود را از دست دادهاند. از طرف دیگر برخی از معترضان در جریان بازداشت به شکل مشکوکی جانباختند و مقامات حاکمیت ادعا کردند که مرگ آنها در اثر خودکشی بوده است.
***
عاطفه نعامی؛ او در فاز انقلاب بود نه خودکشی
«عاطفه نعامی» زن ۳۷ سالهای بود که به تنهایی در عظیمیه کرج زندگی میکرد. عاطفه از روز ۲۹ آبان ۱۴۰۱به ناگاه ناپدید میشود. پنجم آذرماه بعد از چند روز بیخبری، یکی از خواهرهای عاطفه که ساکن تهران وقتی تماسهای مکررش به عاطفه بیپاسخ میماند به فرزندش (خواهرزاده عاطفه) میگوید که سری به منزل عاطفه بزند و از او خبر بگیرد.
خواهرزاده عاطفه او را با لباس زیر، دراز کشیده روی قالیچه در تراس در حالی که پتویی روی سرش کشیده و شلنگی که به شیر گاز متصل بود در نزدیکی دهانش قرار داشته مییابد. همه چیز در آن صحنه تداعی میکند که یک خودکشی رخ داده است.
«محمد امین نعامی» فعال سیاسی و برادر عاطفه نعامی اما مرگ خواهرش را «قتل حکومتی» میداند و در گفتگو با کمپین حقوق بشر ایران دلایل خود را برای این ادعا اینچنین شرح میدهد: «ما ۱۲ خواهر و برادریم. خانوادهمان بسیار دردکشیدهاند. جنگ و جنگزدگی را از سر گذراندهایم و با مبارزه بیگانه نبوده و نیستیم. خود من از سالهای نوجوانی به دلیل اینکه همواره مطالبهگر و پرسشگر بودهام بارها طعم زندان و تهدید و بازداشت و شکنجه را چشیدهام و در نهایت سال ۱۳۸۸ وقتی تهدیدها مرا از بابت سرنوشت همسر و فرزندانم نگران کرد، ابتدا آنها و بعد خودم از ایران خارج شدم. به همین سبب میخواهم بگویم عاطفه با مبارزه و مطالبهگری بیگانه نبوده و همیشه به دنبال برابری بوده است.»
به گفته محمدامین نعامی مرگ عاطفه از نخستین لحظه توسط افسر آگاهی که صحنه را دیده «صحنهسازی برای خودکشی» توصیف شده است: « این برای ما هم مسلم بود. عاطفه در اعتراضات حضور فعال داشت. او بعنوان یکی از لیدرهای اعتراضات در کرج شناسایی شده بود. تماسها و پیامهای تهدیدآمیز داشت تا بدانجا که یک دوربین مداربسته در داخل خانهاش برای حفظ امنیت کار گذاشت و از یک خط تلفن دیگر برای ارتباط با ما استفاده میکرد. پتویی که روی عاطفه انداخته بودند اصلا متعلق به خانه خواهرم نبود و مشخص بود او را بعد از کشتهشدن لای پتو پیچیده و به خانه آورده بودند. این پتو در همان ساعت اولیه معدوم شد. گفتند به دلیل اینکه بوی نامطبوعی داشته درحالی که این پتو بخشی از صحنه جرم بود. روی بدن عاطفه آثار شکنجه وجود داشت که خواهر دیگرم آن را دیده بود. ضمن اینکه عاطفه برای شرکت در مراسم ازدواج عموزادهمان آماده میشد. به تازگی لباس خریده بود و با خواهرم درباره برنامههایشان برای مراسم ازدواج عموزادهمان حرف زده بودند. او به تازگی کتاب تاریخ ادیان ویل دورانت را شروع کرده بود. همینها تاحدی مشخص میکند که او در فاز انقلاب بوده، نه خودکشی! »
محمدامین نعامی تاکید میکند که نیروهای امنیتی مطلقا اجازه ندادند که گزارشهای تحقیقی پزشکی قانونی در مورد ماجرای مرگ مشکوک خواهرش انجام شود: «روز هفت آذر ماه با عجله فقط با حضور چند تن از اعضای خانواده او را به خاک سپردند. به خانوادهام گفته بودند ساعت ۱ مراسم تدفین خواهد بود اما ساعت ۱۰ صبح، تنها با حضور چند تن از زنان خانواده او در گورستان بهشتآباد در اهواز و در کنار مادرم به خاک سپردند.»
عباس منصوری؛ او را کشتند و گفتند قرص خورده است
«عباس منصوری» جوان ۱۹ ساله اهل شوش در جریان اعتراضات خیابانی ۲۵ آبانماه به دلیل «پخش کردن شکلات همراه با تراکت شعار زن زندگی آزادی» به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد. ۲۰ آذرماه پیکر بیجان او به خاک سپرده شد و گفتند با مصرف بیش از حد قرص خودکشی کرده است.
یک فرد نزدیک به عباس منصوری که به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود در گفتگو با کمپین بینالمللی حقوق بشر میگوید: « عباس شیرینی پخش میکرد از همین مدلی که جوانها به هم مشت میزدند و به هم دلگرمی میدهند. یک دفعه خیابان پر شد از حضور گسترده نیروهای امنیتی و او را هم همراه تعداد دیگری (روز ۲۶ آبان ۱۴۰۱) بازداشت کردند. ۲۰ روز بعد با وثیقه آزاد شد. عباس بعد از آزادی به شدت گوشهگیر و کمحرف شده بود و به خانوادهاش گفته بود که در بازداشتگاه به آنها قرص میدادند و دارو تزریق میکردند. به آنها گفته بودند برای این است که بتوانید راحت بخوابید. ۲۰ آذرماه هم عباس جان باخت و گفتند با مصرف قرص خودکشی کرده در حالی که عباس تا پیش از بازداشت نه بیماری خاصی داشت و نه اهل مصرف دارو یا مواد مخدر بود.»
بر اساس گفتههای این فرد مطلع روی بدن عباس منصوری نیز آثار شکنجه رویت شده است: « عموی عباس بدن این جوان را در هنگام کفن و دفن دیده بود. همه اعضای خانواده تهدید شدند که او باید در سکوت خبری و فقط با حضور چند فرد نزدیک خاک شود. اگر خودکشی بوده چه چیزی موجب این نگرانیهاست؟ چرا باید خاکسپاری فردی که خودکشی کرده در خلوت و خفا برگزار شود؟»
یلدا آقافضلی؛ متهم اظهار پشیمانی نکرد
شاید یکی از دردآورترین روایتها در میان مرگهای مشکوک معترضان این اعتراضات، روایت «یلدا آقافضلی» باشد. دختر جوان پرشوری که بر اساس ویدیوهایی که از خود به جا گذاشته عاشق زندگی بود.
یلدا آقافضلی ۱۹ ساله و شیفته باریستایی (کافهچی) بود. او روز ۴ آبانماه ۱۴۰۱ حوالی میدان انقلاب در حال شعارنویسی در تهران دستگیر و به زندان قرچک منتقل شد.
یلدا آقافضلی بر اساس فایل صوتی که یکی از دوستانش در فضای مجازی منتشر کرده بود در طول دوران بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم و آزار جسمی قرار گرفته بود اما با اینهمه حاضر نشده بود از اقداماتش اظهار پشیمانی کند.
یلدا در دوران بازداشت خود در اعتراض به روند آزار و اذیت شدید از سوی بازجویان دست به اعتصاب غذا زد. او روز ۱۵ آبانماه از زندان قرچک آزاد شد در حالی که دو انگشت خود را به نشان پیروزی بالا برده بود، اما ۵ روز بعد از انتشار تصویر خندانش پس از آزادی، خانواده پیکر بی جان او را در اتاقش یافتند.
بر اساس گزارش پزشکی قانونی و نتایج آزمایش سم شناسی که در رسانههای ایران منتشر شد، یلدا به دلیل مصرف بالای مواد مخدر جان باخته است. یکی از دوستان یلدا در گفتگو با کمپین حقوق بشر ایران میگوید: «یلدا علیرغم رفاه مالی انسان خودساختهای بود. برای استقلال اقتصادی و اجتماعی خودش تلاش میکرد. هیچوقت مصرف کننده مواد مخدر نبود و موضوع خودکشی با شناختی که من از روحیه جنگنده او داشتم منتفی است.»
این فرد نزدیک به یلدا آقافضلی همچنین فضایی که در زمان برگزاری مراسم خاکسپاری این زن جوان حاکم بود را «به شدت امنیتی» توصیف کرد و گفت: «توی مسجد بعد از خاکسپاری، گاز اشکآور زدند. فریاد میزدم و میگفتم ما فقط جمع شدهایم دور هم گریه کنیم اینجا پر از پیرزن و پیرمرد است چرا گاز اشکآور میزنید، ولی میترسیدند که فضا اعتراضی شود چون دوستان یلدا همفکر خودش بودند. الان هم خانواده را تهدید کردهاند که اگر علامت پیروزی را روی سنگ قبر حک کنند سنگ قبر یلدا را میشکنند.»
عرشیا امامقلیزاده؛ نوجوان ۱۶ سالهای که به دلیل عمامهپراکنی دستگیر شد
«عرشیا امامقلیزاده علمداری» نوجوان ۱۶ ساله اهل هادیشهر استان آذربایجان شرقی با اتهام «عمامهپرانی» دستگیر شد. عرشیا یازده روز بدون اینکه بتواند با خانوادهاش تماس بگیرد در زندان تبریز بود و بعد با قرار وثیقه آزاد شد. او دو روز بعد از آزادی به زندگی خود پایان داد، در حالی که پس از آزادی به دوستانش گفته بود «شبها به ما قرص می دادند. ما را شکنجه کرده و با باتوم به پاهایمان می زدند.»
خانواده عرشیا تصمیم گرفتند که مراسم خاکسپاری و سوگواری را در شهر خود، هادیشهر برگزار کنند. در این بین، مقامهای امنیتی بارها به خانه پدربزرگ عرشیا رفته و هشدار دادند که موضوع خودکشی عرشیا پس از آزادی از زندان نباید رسانهای شود و مراسم باید بی سروصدا برگزار شود. آنها به اعضای خانواده او گفتند: «اگر صدایتان در بیاید، اتفاق بدی برایتان خواهد افتاد.»
جمهوری اسلامی در جریان این اعتراضات تلاش کرده از زیر بار پذیرفتن مسئولیت کشتار معترضان به شکلهای مختلف شانه خالی کند. در اغلب گواهیهایی که توسط پزشکی قانونی برای معترضان کشته شده صادر شده، علت مرگ به مواردی همچون «پرت شدن از بلندی، تصادف، سکتههای مغزی و قلبی، بیماری زمینهای، مسمومیت و حتی در یک مورد گاز گرفتگی توسط سگ» تقلیل داده شده است. اما خودکشیهای سریالی و مشکوک زندانیان سیاسی بعد از آزادی از زندان یا در دوران بازداشت، موضوعی مهم و قابل تحقیق و بررسی برای رسیدن به حقیقت و عدالت است .