اعتراضات سراسری در ایران؛ روایتهایی از بازداشت، شکنجه و تهدید پزشکان و کادر درمان
از ابتدای خیزش سراسری مردم ایران در شهریورماه ۱۴۰۱ تاکنون جامعه پزشکی و کادر درمان یکی از اقشار تحت فشار در جریان این خیزش انقلابی بودند. در طول این مدت دستکم دو نفر از زنان پزشک به شکل مشکوکی کشته شدند. شمار پزشکان بازداشت شده در جریان اعتراضات اخیر ایران چندان روشن نیست اما کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان در گزارش خود بازداشت دستکم ۸۱ پزشک یا دانشجوی پزشکی را تایید کرده است که بسیاری از آنها به شکل خودسرانه بازداشت (ربوده) شدند. در این میان تهدیدها و فشارهای امنیتی بر جامعه پزشکی و درمانی کشور به اشکال مختلف از جمله دخالت مستقیم نیروهای نظامی در روند کار کادر درمان بیمارستانها ادامه دارد.
بازداشت دو پزشک در مهاباد؛ همه چیز از یک استوری اینستاگرامی آغاز شد
روز ۹ آذرماه ۱۴۰۱ خبر بازداشت دو پزشک شناخته شده و یک تکنسین اتاق عمل در رسانهها منتشر شد. «یاسر رحمانیراد»، پزشک عمومی ۳۴ ساله ساکن خرمآباد همراه با دکتر «بهنام اوحدی»، روانپزشک ۴۹ ساله و «همایون افتخاریاننیا»، تکنسین ۲۳ ساله اتاق عمل روز چهارشنبه ۹ آذر ماه ۱۴۰۱ به آذربایجان شرقی و کردستان سفر کرده بودند.
دکتر یاسر رحمانیراد، یکی از پزشکان بازداشت شده، از فعالان دانشجویی و کارگری است. او که در رشته تخصصی اطفال تحصیل میکرد، در مرداد ۱۳۹۹ به دلیل حمایت از کارگران هفتتپه از ادامه تحصیل منع شد و از آن زمان به عنوان پزشک عمومی مشغول به فعالیت بوده است. او در گفتگو با کمپین حقوق بشر ایران میگوید: «ما ابدا گمان نمیکردیم بازداشت بشویم یا با ما برخورد امنیتی بشود. وضعیت مهاباد در آنروزها جنگی بود. ما پزشکیم و به سیاق همه پزشکان دنیا در زمان وقوع وضعیت جنگی بر حسب مسئولیت و احساس وظیفه برای نجات جان افراد غیرنظامی آماده شدیم. من و دکتر اوحدی در شبکههای اجتماعی هم اعلام کردیم که برای کمک به هموطنان مجروح در شهرهای آذربایجان غربی و کردستان عازم سفر به مهاباد هستیم، اما نه تنها همه داروها و تجهیزات پزشکی همراه ما را که بالغ بر هشتاد میلیون تومان ارزش داشت ضبط کردند، بلکه هر سه ما بازداشت شدیم.»
به گفته دکتر یاسر رحمانی روز ۱۳ آذرماه ماموران پلیس امنیت و اطلاعات و ماموران نیروی انتظامی به هتل محل اقامت او و همراهانش رفته و بعد از ضبط و مصادره ادوات پزشکی و داروها، هر سه را به بازداشتگاهی در مهاباد منتقل کردند: «داروها همه مسکن و آنتیبیوتیک و سرم بود. اقلامی که بیشتر نیاز بود. بعد از بازداشت، آقای دکتر اوحدی به ماموران گفت این کارها خلاف کنوانسیونهای بینالمللی است. برخورد قضایی با پزشکان داوطلب قانونی نیست. آنقدر با قوانین مقررات ادله اثباتی آورد که نباید بازداشت شود که همان روز به تهران منتقل شد. من و تکنسین اتاق عمل همراهم را به بازداشتگاه اداره اطلاعات مهاباد بردند و ۴۶ روز بازداشت کردند. از این ۴۶ روز ۳۶ روز را در انفرادی و تحت بازجویی بودیم.»
هر سه این پزشکان در تاریخ ۲۹ دیماه ۱۴۰۱ با قرار وثیقه۶۰۰ میلیون تومانی، به طور موقت آزاد شدند.
دکتر رحمانی به کمپین حقوق بشر ایران میگوید: «اتهامات ما برهم زدن امنیت داخلی و خارجی کشور و ارتکاب جرم از طریق تلاش برای درمان اغتشاشگران مطرح شده است درحالی که ما سوگند پزشکی یاد کردهایم. برای ما فرقی ندارد کسی که باید درمان کنیم منتقد و مخالف حکومت است یا حتی از نیروهای سرکوب، اما یاسر گوزلی، بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب مهاباد به ما گفت سرنوشت شما باید درس عبرتی برای سایر پزشکان باشد تا دیگر هیچ پزشکی جرات نکند به مخالفان نظام اسلامی که همگی مستحق مرگ هستند، خدمات پزشکی ارایه دهد!»
این پزشک در خصوص دوران بازداشت خود و همراهانش میگوید: «برخوردها در ظاهر محترمانه بود. ما از نظر فیزیکی مورد آزار قرار نگرفته بودیم اما شیوه بازجویی و سبک پرسشها آزار دهنده بود. بازجوییهای بیوقفه و طولانی بدون استراحت، انتقال اخبار دروغ به ما و تلاش برای تایید اینکه کمک ما به شهروندان کرد با اهداف سیاسی و غیرمرتبط با تعهد حرفه پزشکی ما بوده است.»
به گفته دکتر رحمانیراد شرایط زندانیان در مهاباد بسیار بحرانی بوده است: «تمام ۳۶ روز انفرادی یک طرف، ده روزی که در بند عمومی بودم هم یک طرف. بازداشت شدهها به شدت مصدوم و مضروب بودند. تهدید به تجاوز، شلاق به کف پا، ضربه با شوکر، ضربه به گوش با هدف ایجاد آسیب شنوایی، آویختن از پا و شکستن دندههای بازداشتیها رو ما در این زندان به چشم دیدیم.»
او در پایان این گفتگو میگوید: «برخورد امنیتی جمهوری اسلامی با جامعه پزشکی قصهای طولانی دارد. به فرهاد میثمی نگاه کنید. او دوست دیرینه من است. جمهوری اسلامی برای جان انسان ارزشی قایل نیست. در همه اقشار برخوردها همین است و پزشکان هم حتی در شرایطی که جهان برای آنها مصونیت قائل است، در ایران بازداشت و شکنجه و ممنوعالکار میشوند.»
پزشکانی که کشته شدند؛ پریسا بهمنی و آیدا رستمی
پریسا بهمنی متولد ۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ یک پزشک جراح عمومی اهل زنجان بود که در جریان اعتراضات سراسری ایران و در تجمع ۴ آبان ۱۴۰۱ پزشکان در مقابل ساختمان نظام پزشکی تهران، از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مورد حمله قرار گرفت و کشته شد.
بعد از انتشار اخبار مرتبط با این پزشک شناخته شده شهر زنجان، «علی صالحی» دادستان تهران در گفتگو با اعتماد آنلاین اعلام کرد: «درگذشت پریسا بهمنی، ارتباطی با تجمعات مقابل سازمان نظام پزشکی نداشت. او شامگاه سوم آبان ۱۴۰۱ بر اثر جراحات ناشی از تصادف در تهران جان باخته است.»
این روایت تحت فشار نهادهای امنیتی توسط برادر خانم بهمنی نیز تایید شد اما یک منبع آگاه به کمپین حقوق بشر ایران میگوید: «پریسا بهمنی با قصد حضور در تجمع مقابل سازمان نظام پزشکی و حمایت صنفی از پزشکان عازم تهران شد و خانوادهاش برای پذیرش سناریوی جمهوری اسلامی بسیار تحت فشار قرار گرفتند. اما شماری از همکارانش حضور او در تجمع را تایید کرده و گفتند در زمان درگیری بین ماموران امنیتی با جمعیت معترض هم او را دیدهاند. خانم بهمنی تنها پزشک زن جراح در زنجان بود و چهره شناخته شدهای داشت. اساساً مسئولان حکومت جمهوری اسلامی دلیل کشتهشدن کدامیک از معترضان را به درستی اعلام کردند؟ همه یا بر اثر خودکشی، بیماری زمینهای و یا گاز گرفتن سگ کشته شدند.»
دکتر هاشم موذنزاده، متخصص جراح عمومی، فعال صنفی پزشکان و مدیر مسئول پایگاه خبری «پزشکان و قانون» (پالنا) شب سوم آبان ۱۴۰۱ یعنی شب قبل از برگزاری تجمع پزشکان در تهران به دست نیروهای سازمان اطلاعات سپاه دستگیر شد. پیشتر یک فرد مطلع از وضعیت آقای موذنزاده، به کمپین حقوق بشر در ایران گفته بود که «ربودن دکتر موذنزاده شب قبل از برگزاری تجمعی که اصلا معلوم نبوده شکل بگیرد یا نه، هیچ دلیلی جز انتقام گرفتن نهادهای امنیتی از شخصیتهای شناخته و فعالان مدنی همچون آقای موذنزاده ندارد».
بنا به اطلاعات دریافتی کمپین حقوق بشر در ایران دکتر هاشمموذنزاده و خانواده وی همچنان تحت فشارهای امنیتی هستند.
از سوی دیگر علیرغم تلاش حاکمیت برای قبولاندن سناریوی مرگ بر اثر تصادف خانم بهمنی، «موید علویان»، رییس هیات مدیره نظام پزشکی تهران بزرگ و «محمد رازی»، قائم مقام نظام پزشکی تهران بزرگ، در اعتراض به حمله ماموران امنیتی به این تجمع استعفا دادند. استعفایی که از سوی «محمد رییسزاده»، رییس کل سازمان نظام پزشکی پذیرفته نشد.
در همین حال اعضای مجمع عمومی و روسای سازمانهای نظام پزشکی کشور در واکنش به حمله به ساختمان نظام پزشکی تهران، خواستار تشکیل فوری «مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی» شدند.
امضا کنندگان این بیانیه همچنین خواستار «مجازات آمران و عاملان» این حمله و «آزادی بی قید و شرط» تمامی دستگیرشدگان شدند.
آیدا رستمی، پزشک عمومی، متولد ۱۳۶۵ یکی دیگر از پزشکانی است که به شکلی مشکوک کشته و پیکر بیجان مثله شدهاش تحویل خانواده شد. او پیش از اینکه جان خود را از دست بدهد بارها برای درمان معترضانی که توسط نیروهای حکومت مجروح میشدند، به مناطق غربی تهران و بهویژه محله «اکباتان» رفته بود.
ظهر روز سهشنبه ۲۲ آذرماه ۱۴۰۱ از کلانتری ۱۳۵ اکباتان با خانواده آیدا رستمی تماس گرفته و به آنها اطلاع میدهند آیدا شب قبل بر اثر «تصادف» جان باخته و آنها باید پیکر او را در «بهشتزهرا» تحویل بگیرند. این سناریو البته بعد از انتشار روایتهایی از اقدامات او در درمان معترضان از مرگ بر اثر «تصادف» به «پرت شدن از پل عابر پیاده» در یک ماجرای عشقی غیرواقعی تغییر کرد. با اینهمه در نامه پزشکی قانونی، علت مرگ آیدا رستمی «برخورد جسم سخت» قید شده است.
یک فرد آگاه پیش از این در گفتگو با ایرانوایر گفته بود که پیکر آیدا رستمی در حالی به خانوادهاش تحویل داده شده که دستهایش به شکل فجیعی شکسته، نیمه راست صورتش له شده، بینی خُرد شده و روی چشم چپش چند بخیه خورده و کاملا بسته بود. خانواده آیدا متوجه میشوند که چشم چپ او به صورت کامل تخلیه شده است و به همین دلیل آن را با بخیه پوشانده بودند. همچنین جای چند کبودی روی سایر اعضای بدن نیز به شکلی واضح به چشم میخورده است.
بر اساس اطلاع منابع آگاه، خانواده آیدا رستمی به شدت توسط نهادهای امنیتی برای مصاحبه اجباری و انکار کشتهشدن او در ارتباط با اعتراضات تحت فشار قرار گرفتند.
دکتر حمید قرهحسنلو؛ از شکنجههای پیوسته تا اتهام فسادفیالارض
دکتر «حمید قرهحسنلو» پزشک رادیولوژیست متولد سال ۱۳۴۸ در پرونده کشتهشدن یک نیروی سرکوب عضو بسیج به نام «روحالله عجمیان» همراه با همسرش «فرزانه قرهحسنلو» بازداشت و در دادگاهی غیرقانونی به اعدام محکوم شد.
این حکم به سبب واکنشهای گسترده بینالمللی همچون صدور بیانیه از سوی جامعه پزشکی در سراسر جهان در تاریخ ۷ دیماه ۱۴۰۱ توسط دیوان عالی کشور لغو شد. «حسن قرهحسنلو» برادر «حمید قرهحسنلو» در گفتگو با رادیو فردا از شکنجه جسمی و روحی او و همسرش در زمان بازداشت تا زمان برگزاری دادگاه پرده برداشت و گفت که مسئولان زندان با وجود اطلاع از شکستگی دنده برادرش به سبب ضرب و شتم، به شکنجه او در جریان بازجوییها ادامه دادند.
به گفته برادر آقای قرهحسنلو «به دلیل شکنجه در دوران بازجویی ۵ دنده سمت چپ حمید میشکند. هیچ رسیدگی در ده روز اول نمیشود. از طرفی شکسته شدن یکی از دندهها باعث میشود که ریه سمت چپش هم آسیب ببیند و ریهاش خونریزی داخلی بکند.»
تهدید کادر درمان به پروندهسازی
در اوج روزهای اعتراضات خیابانی در ایران و همزمان با «گرامیداشت روز پرستار» در ایران، خبرگزاری تسنیم در گزارشی تصویری از حضور «سید یوسف مولایی» فرمانده سپاه البرز در برخی بیمارستانها و مراکز درمانی این استان خبر داد. در این گزارش فرمانده سپاه همراه با جمعی از مسئولان نیروی انتظامی این شهر با حضور در بیمارستان امام علی شهر کرج و شماری دیگر از درمانگاهها و مراکز درمانی این استان به پزشکان و پرستاران گل اهدا میکنند.
یکی از پرسنل شاغل در درمانگاه راست روش کرج وابسته به دانشگاه علوم پزشکی استان البرز به کمپین حقوق بشر ایران میگوید: «نهم آذر همزمان با گرامیداشت روز پرستار از پایگاه بسیج منطقه برای تبریک این روز به درمانگاه ما آمدند و بدون اینکه با ما هماهنگی بشود شروع کردند به هدیه و گل و شیرینی دادن به همکارانمان. تک تک از بچهها عکس میگرفتند اما همکاران من که اغلب هم زنان هستند همه گلها و هدایا را پس دادند و نسبت به عکاسی و فیلمبرداری بدون اجازه از پرسنل اعتراض کردند.» به گفته این عضو کادر درمان، مقاومت کارکنان این درمانگاه موجب درگیری لفظی بین سرپرست مرکز و نیروهای بسیج شد: «همکاران ما اغلب زن هستند. مدیر درمانگاه هم زن است. او از اعتراض همکاران حمایت کرد و پشت پرسنل ایستاد و حالا حراست درمانگاه دارند او را تحت فشار میگذارند.»
فرد آگاهی که با کمپین حقوق بشر ایران گفتگو کرده است میگوید این اقدامات با هدف جمعآوری مستندات برای ارایه به هیات حقیقتیابی که احتمالا سازمان ملل در آینده برای بررسی سرکوب گسترده معترضان در ایران اعزام خواهد کرد صورت گرفته است: « خیلی از همکاران خانم ما بعد از اعتراضات بدون حجاب در سر کار حاضر میشوند. نیروهای بسیج که در خیابان زنان را به قصد کشت میزنند آن روز به همکاران ما گل میدادند. ما اجازه ندادیم این تصویرها ثبت شود اما حتما همانطور که در تبلیغات رسانههایشان دیدید برخی جاها موفق شدهاند از مناسبت آن روز به نفع خودشان استفاده کنند.»