پیشنهاد دو وکیل ایرانی و آمریکایی؛ لزوم ایجاد یک «خط موازی» حقوق بشری در مذاکرات جمهوری اسلامی و دولت ترامپ
مایکل آیزنر، مشاور ارشد حقوقی کمپین حقوق بشر ایران، و سعید دهقان، وکیل حقوق بشر ایران و مدیر مجموعه حقوقی پارسیلا، با انتشار مقاله مشترکی در روزنامه آمریکایی هیل بر ضرورت گنجاندن یک مسیر موازی حقوق بشری در چارچوب مذاکرات جمهوری اسلامی با ایالات متحده تاکید کردهاند.
این دو حقوقدان و وکیل دادگستری آمریکایی و ایرانی، در یادداشت مشترک خود هشدار میدهند که تمرکز صرف بر سویهها و سیاستهای نظامی جمهوری اسلامی، بدون توجه به وضعیت عینی مردم ایران، نه تنها موجب بقای و استمرار جمهوری اسلامی خواهد شد، بلکه به سرکوب داخلی و بیثباتی منطقهای دامن خواهد زد.
به باور نویسندگان، جمهوری اسلامی بیش از هر تهدید خارجی، از خود مردم ایران واهمه دارد و هرگونه توافقی که دغدغههای جامعه مدنی ایران را نادیده بگیرد، تنها بهمعنای مشروعیت و توان بیشتر برای سرکوب داخلی خواهد بود. آنها همچنین با اشاره به الگوی تحولات سوریه، هشدار میدهند که فروپاشی یک حکومت استبدادی میتواند نه از طریق تهاجم خارجی، بلکه از دل اعتراضات مردمی باشد—امری که در ایران نیز نشانههای آن آشکار است و جمهوری اسلامی بسیار از آن واهمه دارد.
در این مقاله با استناد به دیدگاههای یک کنشگر و پژوهشگر دانشگاهی در ایران تأکید شده است که جمهوری اسلامی در حال پیگیری سیاستی موسوم به «خواب زمستانی» است؛ رویکردی برای گذر از دوران فشارهای خارجی از طریق اتلاف وقت در مذاکرات و تشدید سرکوبهای داخلی. به گفته نویسندگان، در صورت لغو تحریمها، این سیاست میتواند بار دیگر قدرتی تازه به جمهوری اسلامی ببخشد تا در راستای تثبیت موقعیت خود و سرکوبی گستردهتر اقدام کند—سناریویی مشابه سرکوب خونین پس از پایان جنگ ایران و عراق که به اعدامهای دستهجمعی تابستان ۱۳۶۷ ختم شد.
نویسندگان هشدار میدهند که توافقی که صرفا نظامیمحور باشد و ساختار قدرت جمهوری اسلامی را دستنخورده باقی بگذارد؛ زمینه را برای تکرار همان الگوهای مخرب پیشین فراهم میکند. در مقابل، آنها بر ضرورت شکلگیری یک «خط موازی» در مذاکرات فعلی در مسقط و رم تاکید میکنند—مسیری که به طور مشخص با مطالبات و خواستهای حقوق بشری مردم ایران پیوند خورده باشد.
در پایان مقاله، چند توصیه کلیدی برای گنجاندن در متن هرگونه توافق مطرح شده است:
- توقف اعدامهای سیاسی،
-
دسترسی نهادهای بینالمللی به محلهای نگهداری زندانیان سیاسی،
-
پایان دادن به خشونت علیه معترضان،
-
و تضمین دسترسی آزاد شهروندان به اینترنت.
آیزنر و دهقان در پایان تصریح میکنند که حمایت از مردم ایران نباید به بیانیههای نمادین محدود بماند، بلکه باید بخشی الزامآور از توافقات باشد؛ چرا که نهتنها به نفع جامعه مدنی ایران، بلکه در راستای منافع راهبردی ایالات متحده عمل خواهد کرد.
ترجمه فارسی متن کامل مقاله:
در حالی که ایالات متحده مشغول انجام مذاکرات حساسی برای دستیابی به یک توافق هستهای با جمهوری اسلامی ایران است، مقامهای جمهوری اسلامی همچنان با تعلل، پنهانکاری و فریب به روند مذاکرات ادامه میدهند. بهعبارت دیگر، آنها میکوشند با اتلاف وقت، تمرکز دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به بحرانهای فوریتر داخلی یا خارجی معطوف شود.
به فرض حصول یک توافق، مقامهای جمهوری اسلامی سعی خواهند کرد مفادی را در این توافق لحاظ کنند که دونالد ترامپ آن را مصداق پیروزی کامل خود قلمداد کرده و با همین دستاورد پای خود را از مناقشه با جمهوری اسلامی کنار بکشد. نتیجه این فرآیند، فراهم آوردن فرصت بیشتر برای جمهوری اسلامی خواهد بود تا تمرکز خود را بر بزرگترین تهدید برای بقای نظام، یعنی مردم ایران، معطوف کند.
سقوط سریع نظام استبدادی بشار اسد در سوریه برای جمهوری اسلامی ایران درس عبرتی جدی به شمار میآید؛ سقوطی که نه به دلیل حمله نظامی خارجی، بلکه عوامل داخلی رخ داد.
همین مقاومت مردمی در داخل ایران نیز وجود دارد؛ جایی که بیش از ۸۰ درصد مردم با حکومت جمهوری اسلامی مخالفاند. در سالهای اخیر، شهرهای کوچک و بزرگ ایران شاهد اعتراضهای سراسری بسیاری بوده است که در آن شعارهایی مانند «مرگ بر جمهوری اسلامی» و «مرگ بر دیکتاتور» به دفعات از سوی معترضان فریاد زده شده است.
وضعیت برای رهبران جمهوری اسلامی در بدترین شرایط قرار دارد؛ نشانههای بسیاری از نارضایتی و تردید در میان بخشهای میانی نیروهای نظامی و اجرایی حکومت دیده میشود. نیروهایی که خود شاهد شکستهای تحقیرآمیز و پیدرپی جمهوری اسلامی و نابودی مداوم نیروهای نیابتی آنها بهدست اسرائیل و آمریکا بودهاند.
به گفته یکی از استادان دانشگاه داخل کشور – که به دلایل امنیتی خواست نامش فاش نشود – حاکمیت جمهوری اسلامی در میان بحرانهای داخلی و خارجی سعی خواهد کرد «به خواب زمستانی برود» تا ترامپ از صحنه سیاست کنار برود. در این فاصله، سطح سرکوب داخلی را بهطور چشمگیری افزایش خواهد داد تا نارضایتی فزاینده مردمی را مهار کند.
موفقیت راهبردی جمهوری اسلامی به این بستگی دارد که آیا دولت آمریکا شرایط توافق احتمالی را با در نظر گرفتن تاثیر آن بر مردم ایران تعیین میکند یا از آن سر باز میزند. در نسخه کنونی، توافق تنها بر توانمندیهای نظامی جمهوری اسلامی ایران متمرکز است؛ به این معنی که رفع تحریمها در ازای اعمال محدودیتهای سختگیرانه بر برنامه هستهای ایران صورت میگیرد.
اگر حاکمیت جمهوری اسلامی تحت فشار مجبور به پذیرش چنین توافقی شود، احتمالا آن را میپذیرد. اما پس از آن که توجه جهانی از وضعیت ایران منحرف گردید، با استفاده از منابع مالی حاصل از رفع تحریمها، به سرعت به سرکوب مخالفان داخلی خواهد پرداخت و کنترل خود را بر کشور تثبیت خواهد کرد.
سابقه چنین رویکردی در اواخر دهه نخست استقرار نظام جمهوری اسلامی وجود دارد: در سال ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی ایران پس از هشت سال جنگ با عراق، ناچار به پذیرش توافقی برای پایان جنگ شد. جنگی که رهبران جمهوری اسلامی وعده داده بودند تا رسیدن به پیروزی آن را ادامه خواهند داد. پس از پایان جنگ، تمرکز حاکمیت به بازسازی کشور و آغاز روابط اقتصادی با جهان معطوف شد؛ سیاستی که همزمان با سرکوب خونین مخالفان داخلی — که با کشتار دستهجمعی حدود پنج هزار زندانی سیاسی همراه بود. در همین دوره، بهطور همزمان سرمایهگذاریهای هنگفتی در تشکیل و تجهیز نیروهای نیابتی نظیر حزبالله در لبنان، حماس در فلسطین و نیروهای نظامی در سوریه صورت گرفت.
یک توافق جامع که صرفا بر توانمندیهای نظامی ایران تمرکز داشته باشد، این امکان را به حاکمیت میدهد تا به سلامت از بحرانی که از سوی مردم ایران تهدیدش میکند، عبور کند. مردمی که بهشدت مخالف سیاستهای تقابلی حاکمیت با آمریکا و اسرائیل و حمایت آن از نیروهای نیابتی منطقه هستند. ماهیت جمهوری اسلامی تغییری نخواهد کرد و حاکمیت دکترین «صبر استراتژیک» خود در برابر غرب را حفظ خواهد کرد. نادیده گرفتن پیشینه تاریخی میتواند توافق بزرگ ترامپ را به سادگی با بحران روبرو کند و بار دیگر این چالش را به دوش دولت آینده آمریکا بیاندازد.
بهمنظور تامین منافع امنیت ملی ایالات متحده، دولت ترامپ باید تلاش هماهنگی برای تقویت تنها عاملی که بزرگترین تهدید بلندمدت برای جمهوری اسلامی است، یعنی مردم ایران، انجام دهد.
دولت آمریکا میتواند این کار را با ایجاد یک مسیر موازی در مذاکرات کنونی انجام دهد که هدف آن فراهم کردن حمایت حداکثری از مردم ایران باشد. بر اساس «قانون حمایت حداکثری» که در کنگره با حمایت دوحزبی مطرح شده و هدف آن حفظ دسترسی آزادانه مردم به ارتباطات آنلاین است. این حمایت باید شامل شروطی باشد که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را از سرکوب معترضان و زندانیان سیاسی پس از امضای توافق باز دارد. این شروط میتواند شامل توقف فوری اعدامهای سیاسی، بازرسی سازمان ملل از زندان اوین و سایر زندانهای محل نگهداری زندانیان سیاسی، توقف استفاده از قوه قهریه و مرگبار علیه معترضان و پایان دادن به تعقیب قضائی مخالفان و منتقدان مسالمتجو باشد.
در ابتدا، مقامهای جمهوری اسلامی ایران چنین شروطی را رد خواهند کرد، اما ممکن است اگر اقتصادش به فروپاشی نزدیکتر شود، طبلهای جنگ بلندتر کوبیده شوند، یا نیروهای نظامیاش لباسهایشان را کنار بگذارند و در میان مردم پنهان شوند، در موضع خود تجدیدنظر کند.
دولت ترامپ مرتکب اشتباه بزرگی خواهد شد اگر با میدان دادن به جمهوری اسلامی برای سرکوب مقاومت مردمی، منجی حفظ نظام جمهوری اسلامی در ایران شود. برای رسیدن به یک توافق تاریخی، ترامپ باید نهتنها به خلع سلاح جمهوری اسلامی ایران بیندیشد، بلکه به دفاع از مردمی که برای تغییر ماهیت حاکمیت جمهوری اسلامی شجاعانه جنگیدهاند و توانمندسازی آنان هم توجه کند.
ایستادن در کنار مردم ایران، صرفا یک وظیفه اخلاقی نیست؛ بلکه در راستای منافع امنیت ملی ایالات متحده است.