کارگران در ایران؛ از سرکوب صدای مطالبهگری تا جان باختن در نبود ایمنی محیط کار
پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ – کارگران ایران روز جهانی کارگر را در حالی پشت سر میگذارند که صدها تن از همصنفیهایشان بهدنبال انفجار مرگبار اسکله رجایی بندرعباس کشته یا مجروح شدهاند. فاجعهای که بار دیگر چهره عریان پنهانکاری، فساد، ناکارآمدی و بیتوجهی ساختاری نهادهای حکومتی به ایمنی محیطهای کاری را آشکار کرد.
کمپین حقوق بشر در ایران به مناسبت روز جهانی کارگر، خواستار توجه فوری جامعه جهانی و نهادهای مسئول به وضعیت بحرانی و روبهوخامت کارگران در ایران است. کارگرانی که با وجود نقش حیاتیشان در اقتصاد کشور، صرفا به دلیل پیگیری حقوقِ ابتدایی خود مانند دستمزد عادلانه، امنیت شغلی، بیمه و شرایط کاری ایمن و تشکلیابی مستقل صنفی با تهدید، اخراج، سرکوب، و در موارد پرشماری با احضارها و بازداشتهای خودسرانه و احکام سنگین قضایی روبهرو میشوند.
نهتنها صدای رهبران و کنشگران کارگری هرگز از سوی حاکمیت شنیده نشده و در سیاستگذاریهای کلان جایی ندارد، بلکه این کنشگران بهطور نظاممند با سرکوب مواجهاند. آنان با بازداشتهای خودسرانه و محاکمههای نمایشی، به احکام سنگین زندان محکوم میشوند.
بر اساس آخرین آمارها:
- در حال حاضر دستکم ۱۹ فعال کارگری در زندانهای ایران محبوس هستند و در میان آنها یک زندانی زن، شریفه محمدی، با خطر اجرای حکم اعدام روبهرو است.
- بیش از ۲۰۸۱ کارگر در ۱۲ ماه گذشته ( می ۲۰۲۴ تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۵ ) به دلیل شرایط کاری بسیار ناایمن جان خود را از دست دادهاند.
به گفته بهار قندهاری، مدیر ارتباطات در کمپین حقوق بشر ایران، «کارگران در ایران به شکل بیرحمانه و نظاممندی از سوی حاکمیتی که هیچ توجهی به حقوق، ایمنی یا کرامت کارگران ندارد، استثمار میشوند و همزمان رهبران فعالان حقوق کارگری بازداشت و زندانی میشوند».
بهار قندهاری ادامه داد: «در حالی که رهبران جوامع کارگری و فعالان حقوق کارگری در ایران در زندانها رنج میبرند، صدها کارگر هر ساله به دلیل پایین بودن استانداردهای ایمنی جان خود را از دست میدهند، کارگران در صنایع مختلف کشور با دستمزدهای پرداختنشده برای حداقلهای زندگی تلاش میکنند و میلیونها کودک به دلیل عدم اجرای قوانین کار ناگزیر به کارگری هستند».
به گفته بهار قندهاری «کارگران در ایران بهشدت آسیبپذیرند، بهویژه اعضای جوامع اقلیت فقیر و به حاشیه راندهشده و زنان که با تبعیض نظاممند مواجهاند و کودکانی که ناگزیر به کار کردن هستند».
کمپین حقوق بشر ایران از جامعه بینالمللی میخواهد که به هر طریق، صدای حقخواهی کارگران تحت ستم در ایران باشند و از فعالان حقوق کارگری که برای احقاق حقوق کارگران مبارزه میکنند، حمایت عمومی کند. تنها در چهار ماه گذشته، حداقل ۴۴ اعتراض و اعتصاب کارگری در ۲۶ شهر ایران رخ داده است.
سازمان ملل، سازمان بینالمللی کار (ILO)، انجمنهای تجاری بینالمللی و دولتهای سراسر جهان باید از مقامهای جمهوری اسلامی ایران بخواهند:
- بلافاصله و بدون قید و شرط تمام فعالان کارگری زندانی را آزاد کنند.
- حق تشکیل اتحادیههای مستقل، اعتراض و اعتصاب را برای کارگران به رسمیت بشناسند.
موارد مستند شده در گزارش پیشرو، مصداقی از الگوهای نقض آشکار حقوق جامعه کارگری در ایران است؛
- جرمانگاری فعالیتهای کارگری مستقل بهعنوان تهدیدات امنیت ملی و عدم به رسمیت شناختن اتحادیههای مستقل.
- انکار روند دادرسی عادلانه: بسیاری از بازداشتها، بدون حکم قضایی انجام میشود، و بازداشتشدگان اغلب در سلول انفرادی نگه داشته شده و از دسترسی به وکیل محروم میشوند.
- تلافیجویی علیه اعتراض: فعالانی که نقض حقوق بشر در زندانها را افشا میکنند، با مجازاتهای شدیدتر از جمله ناپدید شدن اجباری مواجه میشوند.
- استفاده از مجازات تبعید و جابجایی اجباری: مقامهای مسئول احکام تبعید را بر فعالان تحمیل میکنند تا آنها را از جوامع خود جدا کنند.
- به خطر انداختن سلامت فعالان کارگری محبوس: رهبران اتحادیههای کارگری و فعالان زندانی که با بیماریهای جدی روبرو هستند بهطور معمول از دسترسی به مراقبتهای پزشکی مناسب محروم هستند که این رفتار بهعنوان شکلی از مجازات علیه آنها به کار گرفته میشود.
جرمانگاری حمایت از حقوق کارگری و بیپاسخ ماندن بحرانهای کارگران در محل کار
آزار و اذیت رهبران اتحادیههای کارگری کشور و به تبع آن ناتوانی کارگران در سازماندهی موثر و مذاکره جمعی با جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی و همچنین موانع موجود برای فعالان حقوقی و روزنامهنگاران، امکان مبارزه و توانایی جامعه را برای رسیدگی به تبعیضهای شدید علیه جامعه کارگری را از بین میبرد.
بخش مهمی از این موارد تبعیضآمیز عبارتند از:
- مرگومیر کارگران در محل کار: شمار کارگرانی که به دلیل نبود ایمنی کافی در محیط کار جان خود را از دست میدهند روزبهروز افزایش مییابد:
- کار بدون مزد: کارگران در ایران بهطور مستمر با مشکل عدم پرداخت دستمزدها مواجهاند. معوقات مزدی که گاه تا ماهها پرداخت نمیشود.
- نبود مزایا و بیمه: کارگران در ایران اغلب از مزایا و حمایتهای قانونی مانند مستمری و بیمه سلامت، محروم هستند و یا برای گرفتن حق بیمه خود با مشکل روبرو هستند.
- دستمزدهای ناعادلانه: دستمزد کارگران در ایران با توجه به شرایط اقتصادی کشور و تورم سالانه بیش از ۴۰٪، جامعه کارگری را زیر خط فقر قرار داده است.
- قراردادهای موقت: استفاده گسترده از قراردادهای موقت در ایران (حدود ۹۰٪ از کارگران تحت قراردادهای موقت هستند) به این معناست که کارگران هیچ امنیت شغلی ندارند و بنابراین مجبور به پذیرش دستمزدهای پایینتر هستند.
- استفاده گسترده از کودکان به عنوان نیروی کار: قوانین ایران که کار کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع میکند، اجرا نمیشود؛ میلیونها کودک مجبور به کار هستند، بهویژه در کارگاههای کوچک که از رعایت مقررات مانند بیمه کردن کارگران معاف هستند.
- تبعیض جنسیتی و قومی: تبعیض نظاممند در محل کار، چه در مرحله استخدام و چه در پرداخت دستمزدها، علیه زنان (که نرخ بیکاری آنها دو برابر مردان است و میتوانند به درخواست شوهر از کار منع یا اخراج شوند)، اعضای جوامع اقلیت قومی و مذهبی (متقاضیان اغلب ملزم به اعلام دین خود هستند، و بهائیان بهطور معمول از کار محروم میشوند)، و افراد دارای معلولیت (که با مسائل و مشکلات عدیده مواجهاند) وجود دارد.
کمپین حقوق بشر ایران از سازمان ملل، سازمان بینالمللی کار (ILO)، انجمنهای تجاری بینالمللی و دولتهای سراسر جهان میخواهد که از مقامهای جمهوری اسلامی بخواهند:
- استانداردهای بینالمللی بهداشت و ایمنی شغلی (OHS) را با برنامههای آموزشی افزایشیافته و اجرای دقیق و نظارت اجرا کنند.
- اجرای سختگیرانه قوانین علیه کار کودکان را در دستور کار قرار دهند .
- اطمینان حاصل کنند که تمامی دستمزدهای معوقه کارگران طبق قوانین بینالمللی پرداخت میشود و فرآیند دریافت مزایای همچون بیمه، مستمری برای کارگران را تضمین کنند.
- به شیوههای تبعیضآمیز علیه زنان، اعضای جوامع اقلیت مذهبی و قومی در محیطهای کاری پایان دهند.
واقعیتهای روزمره فعالان کارگری در ایران: از بازداشت غیرقانونی تا ناپدید سازی قهری
یافتههای کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که با شروع سال جدید میلادی فشارهای امنیتی و قضایی همچنان بر فعالان حقوق کارگری و برخی کارگران معترض ادامه دارد؛
در تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۳ طارق کعبی، کارگر شرکت نیشکر هفت تپه در مسیر رفتن به محل کار خود (شرکت نیشکر هفت تپه) با سرویس کارگران، توسط ماموران اداره اطلاعات همراه با خشونت از سرویس خارج شده و بازداشت شد.
طارق کعبی، ۲۹ ساله، پدر دو فرزند، ساکن شهر شوش، کارگر شرکت نیشکر هفت تپه، برادر ماهر کعبی، زندانی سیاسی سابق و احمد کعبی، زندانی محبوس در زندان مرکزی کرمان است. دلیل بازداشت وی انتشار مطالب انتقادی درباره وضعیت کارگران در فضای مجازی بوده است.
یک منبع مطلع از وضعیت طارق کعبی به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «متاسفانه دسترسی به پرونده آقای کعبی بسیار دشوار است و حتی نزدیک به یک ماه پس از بازداشت هیچ خبری از محل نگهداری او در دست نبود. تنها چیزی که درباره طارق میدانیم این است که در زندان دزفول محبوس است».
به گفته این منبع مطلع « برادر طارق ، ماهر کعبی چند سال قبل، پس از ۱۰ سال حبس بدون حتی یک روزمرخصی، از زندان اردبیل آزاد شده بود و در سالهای گذشته چند نفر دیگر از خانواده آنها به دلیل فعالیتهای سیاسی با حبسهای طولانی مدت روبرو شده بودند. به نظر میرسد که یکی از دلایل بازداشت طارق کعبی همین سابقه سیاسی خانواده او هم بوده است».
روز اول اردیبهشت ۱۴۰۴ عیسی ابراهیمزاده، فعال کارگری و کشاورز کُرد محبوس در زندان مرکزی نقده، که از شرایط بسیار وخیم جسمانی و نارحتیهای پزشکی در زندان رنج میبرد، به مرخصی استعلاجی درمانی ۱۴ روزه اعزام شد.
بهنام ابراهیمزاده، برادر عیسی ابراهیمزاده به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «این مرخصی ۱۴ روزه در شرایطی به عیسی داده شده است که به شکل بیسابقه و عجیبی اعلام شده که این ۱۴ روز در دوران حبس عیسی محاسبه نخواهد شد. این درحالی است که عیسی در دوران زندان به بیماریهای متعدد مبتلا شده است و مسئولان و مقامات زندان خود مسئول این وضعیت هستند. اما چون هزینههای درمان عیسی خیلی زیاد است و نمیخواهند که هیچ مسئولیتی بپذیرند این ۱۴ روز مرخصی استعلاجی را به این شکل به عیسی دادهاند».
به گفته بهنام ابراهیمزاده «شرایط جسمی عیسی بهخصوص ناراحتی قلبی او در حال حاضر بسیار بدتر از ۲سال قبل شده است چراکه در مدت متاسفانه فرزند جوان عیسی که از بیماری رنج میبرد از دنیا رفت. در آن زمان خانواده ما روبروی ساختمان وزارت اطلاعات تجمع کردیم اما بازهم با اعطای مرخصی به عیسی موافقت نشد و عیسی هم در اعتراض دست به خودکشی زد. هرچند که از این اتفاق جان سالم به در برد. اما شرایط امروز عیسی خیلی بد است هم از نظر روحی و هم از نظر پزشکی و از همه مهمتر شرایط سختی مالی. چون عیسی نانآور خانواده بود».
به گفته بهنام ابراهیمزاده « مرخصی ۱۴ روزهای که به عیسی دادهاند هم جای خوشحالی دارد و هم جای تاسف. چون اعطای این مرخصی با این شرایط که این ۱۴ روز جزو مدت حبس نیست، خیلی جای تعجب دارد. این یعنی اینکه هرگونه مداوا و درمان به عهده خود عیسی است و زندان هیچ مسئولیتی در این زمینه ندارد. این درحالیست که خود زندان چنین بلایی سر عیسی آورده است».
بهنام ابراهیمزاده درخصوص چگونگی اعطای این مرخصی ۱۴ روزه به کمپین حقوق بشر ایران میگوید« یکی از بیماریهای عیسی (ناراحتی و عفونت روده) واگیر دار است که مسئولان زندان از آن مطلع هستند در روزهای گذشته وقتی این بیماری شدید میشود عیسی را به مدت دو روز به بیمارستان نقده میفرستند و آنجا مشخص میشود که این بیماری در شرایط فعلی واگیر دار است. با این وجود عیسی را به زندان بازمیگردانند و بعد از یک روز این برگه مرخصی را به عیسی میدهند. عیسی وقتی متوجه میشود که این مرخصی در واقع «توقف حکم» است خیلی عصبانی میشود ولی مسئولان زندان به اجبار با این شرایط به مرخصی میفرستند. یکی از مهمترین دلایل این کار هزینههای بالا درمان عیسی است که زندان با این کار از پرداخت آن طفره رفته است».
بهنام، برادر عیسی ابراهیمزاده، که خود پیشتر به دلیل عضویت در شورای هماهنگی تشکلهای کارگری و همچنین وبلاگنویسی در سال ۱۳۸۸ بازداشت و به مدت ۸ سال در زندان بود، درباره چرایی برخوردهای نیروهای امنیتی با برادرش میگوید « ما همیشه یک خانواده کارگر و سیاسی بودیم پدر ما مدتی عضو کمیته هماهنگی تشکلهای کارگری به همین سبب من و برادرم هم وارد فعالیت صنفی کارگری شدیم که البته همه اینها قانونی بود و ما هیچکار غیرقانونیای انجام ندادیم».
به گفته بهنام ابراهیم زاده «اگرچه عیسی خود یک کشاورز ساده بود اما دغدغههای انسانی زیادی داشت. او در جریان اعتراضات زن،زندگی،آزادی حضور فعال داشت و ماموران اگرچه در دوران اعتراضات موفق به بازداشت او نشدند اما چندماه بعد از فروکش کردن اعتراضات (۳۰ آبان ۱۴۰۱) عیسی را به همراه فرزند خردسالش در جاده اشنویه بازداشت کردند و در یک دادگاه کاملا ناعادلانه به زندان محکوم کردند. عیسی یک ماه و نیم در انفرادی بود. روند دادرسی و پیگیری پرونده کاملا غیرشفاف طی شد و عیسی حتی اجازه دسترسی به وکیل هم نداشت».
عیسی ابراهیمزاده پس از گذراندن ۵۰ روز انفرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات ارومیه، با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از موقتاً آزاد میشود.ابراهیمزاده با اتهامهای «عضویت در گروههای معاند، شرکت در تجمعات، تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی» روبرو میشود و در نهایت دادگاه انقلاب شهرستان اشنویه به سرپرستی قاضی رضایی، عیسی ابراهیم زاده را بدون آنکه از حق داشتن وکیل اختیاری برخوردار باشد به پنج سال زندان محکوم کرد. او در بهمن ١۴٠٢ برای تحمل این حبس به زندان اشنویه و پس از آن به زندان مرکزی نقده منتقل شد. عیسی ابراهیمزاده پیشتر و در دهه ۹۰ خورشیدی نیز به همراه پدر خود و چند تن از اعضای کمیته هماهنگی کارگران بازداشت و مدتی را در بازداشتگاه وزارت اطلاعات در ارومیه گذرانده بود.
در همین بازه زمانی ۴ ماهه (از ابتدای سال ۲۰۲۵ تا پایان آوریل ) تعداد دیگری از برخوردهای قضایی و امنیتی با فعالان کارگری به شرخ زیر است:
روز شنبه بیستونهم دیماه ۱۴۰۳، مجیدی حمیدی، سیدغالب حسینی، عبدالله خیرآبادی، نامق باباخانی و اقبال شبانی پنج تن از فعالین کارگری شهر سنندج، پس از احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر مورد بازجویی و بازخواست قرار گرفتند.
روز پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳، جلیل محمدی، فعال کارگری در سنندج بازداشت شد. بازداشت آقای محمدی، توسط نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی در منزل شخصی خود صورت گرفته است. براساس گزارش شبکه حقوق بشر کردستان بازداشت این فعال کارگری به دلیل شرکت در اعتصاب کسبه و بازاریان در شهرهای مختلف کردستان، در اعتراض به صدور احکام اعدام وریشه مرادی و پخشان عزیزی بوده است. جلیل محمدی روز ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳ با سپردن وثیقه آزاد شد.
روز چهارشنبه سوم بهمنماه ۱۴۰۳، امجد گرماخیزی و نعیم دوستی از فعالین کارگری و از اعضای کمپین مخالف اعدام توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. نیروهای امنیتی این دو شهروند را که در کارگاه شیرینیپزی کار میکنند، به دلیل شرکت در اعتصاب عمومی شهرهای کوردستان در خیابان و بدون ارائه حکم قضایی بازداشت کرده بودند. امجد گرماخیزی روز ۷ اسفند با سپردن وثیقه آزاد شد. نعیم دوستی نیز در روز ۱ اسفند ۱۴۰۳ با وثیقه آزاد شد.
چهارشنبه ۱۷ بهمنماه ۱۴۰۳ کامران ساختمانگر فعال کارگری و زندانی سیاسی پیشین توسط نیروهای اداره اطلاعات در سنندج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. پیشتر و در تاریخ ششم آذر ١۴٠٢ نیز، کامران ساختمانگر پس از مراجعه به شعبه چهارم اجرای احکام کیفری سنندج بازداشت و جهت اجرای حکم جزای نقدی به زندان سنندج منتقل شد.
کامران ساختمانگر در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج از اتهام «اجتماع و تبانی» تبرئه و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق رسانههای اجتماعی و مصاحبه با شبکههای تلویزیونی» به ۳ ماه حبس تعزیری و جریمه نقدی محکوم شده بود. کامران ساختمانگر ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ با سپردن وثیقه آزاد شد.
روز بیست بهمن ماه ۱۴۰۳ مرتضی صیدی فعال کارگری زندانی بعد از دوهفته مرخصی به زندان برگشت.این مرخصی بدلیل فوت پدر مرتضی صیدی به او داده شده بود. روز بیست و نهم اسفند ماه ۱۴۰۳ حفاظت زندان اوین به مرتضی صیدی فعال کارگری که دوران محکومیت حبس خود را در زندان اوین بند ۸ سپری میکند بدون اطلاع قبلی و رسمی اعلام میکند که باید به بند ۷ منتقل شود مرتضی صیدی با اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرایم از انتقال خودداری میکند .حفاظت زندان اوین نیز او را به قرنطینه اوین منتقل کرده اند . مرتضی صیدی به همین دلیل به منظور مقابله با این جابه جایی غیر قانونی و نیز عدم پاسخگویی مسئولان زندان دست به اعتصاب غذای تر زد. مرتضی صیدی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، پس از حضور در شعبه سوم اجرای احکام دادسرای شهرقدس، جهت تحمل دوران حبس خود، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.این فعال کارگری، در تیرماه سال ۱۴۰۳، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب شهریار بابت اتهام تشکیل گروه با عنوان اتحادیه کارگری به قصد برهم زدن امنیت کشور، به تحمل دو سال حبس محکوم شده بود.
سه شنبه ۱۹م فروردین ماه ۱۴۰۴ سوسن رازانی فعال زنان و فعال کارگری شهر سنندج از سوی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر احضار شد. پیشتر نیز، در تاریخ شانزدهم دیماه ۱۴۰۳، جلسه بازپرسی سوسن رازانی بهمراه شش فعال کارگری و محیطزیستی دیگر در شعبه دوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج برگزار شد که وی از بابت اتهامات “تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی” به دفاع از خود پرداخته و پس از تفهیم اتهام با تودیع وثیقه آزاد شد. دیماه ۱۴۰۳، سوسن رازانی از فعالین شناختهشده و باسابقه جنبش زنان و از اعضای گروه کوهنوردی چلچهمه شهر سنندج، از سوی اطلاعات نیروی انتظامی احضار و پس از چند ساعت بازجویی و تهدید آزاد شد.
شنبه هفتم آبانماه ١۴٠١، سوسن رازانی در جریان دستگیریهای گسترده توسط نیروهای امنیتی شهر سنندج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود. نهایتاً روز یکشنبه ۲۲ آبانماه ١۴٠١، خانم رازانی پس از گذشت شانزده روز بازداشت با تودیع قرار وثیقه موقتاً و تا زمان پایان مراحل دادرسی از زندان سنندج آزاد شده بود. سوسن رازانی پیشتر نیز در یازدهم اردیبهشتماه ۱۳۸۷ در مراسم گرامیداشت روز جهانی کارگر توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بود.سپس از سوی شعبه ۱۰۱ دادگاه جزایی سنندج، سوسن رازانی به ۹ ماه زندان تعلیقی به مدت سه سال و ۷۰ ضربه شلاق تعزیزی محکوم شد. نهایتاً حکم شلاق و زندان این فعال مدنی در روز ۳۰ بهمن ۱۳۸۷ به اجرا در آمد.
روز دوشنبه ۱۸ فروردینماه ۱۴۰۴، سید خالد حسینی، جمال اسدی، اقبال شبانی، فردین میرکی، شیث امانی، فرشید عبدالهی، آرمان سلیمی و سوسن رازانی، هفت فعال کارگری و مدنی شهر سنندج، با اتهاماتی نظیر «تبلیغ علیه نظام» و «اخلال در نظم و آسایش عمومی» در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی شهر سنندج محاکمه شدند. مواردی چون خواندن سرودهای سیاسی و همچنین شرکت در مراسم خاکسپاری دایه فراست (جعفر قشلاقی)، از مادران دادخواه، از جمله مصادیق مطرحشده در پرونده این فعالین عنوان شده است. پیشتر، جلسه بازپرسی این افراد در دیماه ۱۴۰۳ در دادسرای انقلاب سنندج برگزار و پس از تفهیم اتهام، همگی با تودیع وثیقه موقتاً آزاد شده بودند.
روز ۳ بهمن ۱۴۰۳ مقامات قضایی با درخواست آزادی مشروط فواد فتحی، فعال کارگری که دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند، مخالفت کردند.همچنین این فعال کارگری که از بیماری عفونت ریه رنج میبرد، علیرغم نیاز به رسیدگی تخصصی پزشکی از اعزام به مراکز درمانی محروم مانده است.
فواد فتحی در تاریخ سیزدهم آبانماه ۱۴۰۳، به دست نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. فواد فتحی توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به چهار سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور، دو سال منع عضویت در گروهها و تشکلات سیاسی و اجتماعی و عدم سکونت در تهران و حومه آن به مدت دو سال محکوم شده بود. فواد فتحی، فعال کارگری اهل سنندج و ساکن تهران است.
روز ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، محکومیت دو سال تبعید فرهاد شیخی، فعال کارگری پس از مراجعه به دادگاه دیواندره به اجرا درآمد. او باید هفتهای یکبار در کلانتری این شهرستان حضور یافته و امضا ثبت کند. فرهاد شیخی در تیرماه سال ۱۴۰۳ توسط شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی سید موسی آصف الحسینی بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی” به یک سال حبس، دو سال تبعید به شهر دیواندره واقع در استان کردستان و دو سال ممنوعیت خروج از کشور و دو سال منع سکونت در استانهای البرز و تهران (پس از اتمام دوران تبعید) محکوم شده بود.
روز ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ محمد داوری، فعال کارگری که دوران محکومیت خود را در زندان عادل آباد شیراز سپری میکند،از این زندان خارج و به مکان نامعلومی منتقل شد. این فعال کارگری پس از ۱۷ روز به بند عمومی زندان بازگردانده شد.
دلیل اصلی این اقدام در رابطه با نامهای بود که این زندانی خطاب به علی خامنهای نوشته بود و در آن به شرح شکنجه، تهدید به تجاوز و پروندهسازی در زندان علیه خود، پرداخته بود. محمد داوری در بخشی از نامه خود نوشته بود« سخنان شما در مدت اخیر و تاکید بر برخورد با مخلان امنیت روانی جامعه را شنیدم اما وقتی هنوز یک ماه از مرگ پدرم نگذشته من را در چنین شرایطی از زندان میربایند تا خانواده داغدارم را که درگیر مقدمات برگزاری مراسم چهلم هستند با قراردادن در بیخبری و بیاطلاعی درگیر استرس و بیتابی دهشتانکی کنند آنهم به گونهای که مادرم بدحال شود و خواهرم دچار شوک روحی گردد و من را به گونهای کتک بزنند که دندهها و سینهام کبود شوند، خون دماغ شوم، پاهایم زخمی و کبود شود، عینکام را بشکنند، توهین و تحقیر کنند و در نهایت مرا با شیشه نوشابه تهدید جنسی کنند که مبادا صدایت دربیاید؛ که چه؟ برای چه؟ آری آنچه بر من گذشت چنان برایم سهمگین بود که تا روزها نتوانستم لب به غذا بزنم؛ چانه خودم را نمیزنم اما کیست که بتواند درک کند زجری را که خانوادهام در این مدت متحمل شدهاند، هیهات از این ظلم.»
محمد داوری اوایل آذرماه ۱۴۰۲ توسط شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به ریاست قاضی سید محمود ساداتی از بابت اتهام توهین به رهبری به سه سال حبس تعزیری، منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه، منع فعالیت در فضای مجازی و اقامت اجباری در شهرستان بردسیر کرمان به مدت دو سال و از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به نفع گروه های معاند در فضای مجازی به یک سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی سه سال حبس برای او قابل اجرا است. این فعال کارگری مورخ ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد. (فهرست فعالان کارگری که همچنان در زندان محبوس هستند، در پایان متن آمده است)
بهای جرمانگاری فعالیتهای کارگری: «هر محل کاری شبیه میدان جنگ است»
سرکوب پیوسته فعالان کارگری و شنیده نشدن بحرانها و مصائب جامعه کارگری باعث شده است تا تخلفات و سوءمدیریتها در محیط کار بیشتر شده و در نهایت آسیبهای بیشمار جانی و مالی گریبان کارگران و خانوادههایشان را بگیرد. افزایش چشمگیر تعداد کارگرانی را که هر روز جان خود را در محل کار از دست میدهند ، نرخ مرگ و میر ناشی از حوادث کار در ایران را در مقایسه با سایر کشورها، حتی کشورهایی با سطح توسعه اقتصادی مشابه، به طرز غیرعادیای بالا برده است.
بر اساس گزارش هرانا، از اول مه ۲۰۲۴ تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۵، دستکم دوهزار ۸۱ کارگر در ایران جان خود را از دست دادهاند و حداقل ۱۶٬۲۷۳ نفر در حوادث کاری مجروح شدهاند. در میان قربانیان سال جاری میلادی نام سلمان ودکار، کارگر کودک ۱۶سالهای از روستای ایرفشان در استان سیستان و بلوچستان هم دیده میشود. این درحالیست که به دلیل فقدان شفافیت و تعداد بالای مرگهای گزارشنشده کارگران بدون مدرک، شمار واقعی قربانیان بسیار بالاتر است. موضوع حائز اهمیت بالا رفتن تعداد جانباختگان در سالهای گذشته است؛ در سال ۱۳۹۸ تعداد مرگ و میر ناشی از حوادث کار ۱۶۵۵ نفر بود. سال ۱۳۹۹ این آمار با یک افزایش جزیی به ۱۷۵۵ نفر رسید، سال ۱۴۰۰ تعداد جانباختگان به ۱۸۱۷ نفر افزایش یافت، سال ۱۴۰۱ تعداد مرگ و میر به ۱۹۰۰ نفر نزدیک شد و در سال ۱۴۰۲ با افزایش بیسابقه به ۲۱۱۵ نفر رسید.
در ششماهه نخست سال ۱۴۰۳، (۲۱ مارچ ۲۰۲۴ تا ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴) یکهزار و ۷۷ کارگر بر اثر حوادث کار جان خود را از دست دادهاند. بدین ترتیب در این بازه زمانی حدود ۲۰۰ کارگر در هر ماه و حدود ۵۰ کارگر در هر هفته بر اثر حادثه کار و بیتوجهی کارفرمایان و مسئولان جان باختهاند. از این تعداد، یکهزار و ۶۶ نفر مرد و ۱۱ نفر زن بودند. سال قبل (۱۴۰۲) آمار فوتیهای ناشی از حادثه کار در مدت زمان مشابه، ۹۳۱ نفر بوده است.
حسین مشیری تبریزی، مدیرکل امور بینالملل سازمان تأمین اجتماعی اسفندماه سال ۱۴۰۳ در یک کارگاه آموزشی درباره حوادث کار گفته بود که در این حوادث «روزانه دو تا سه نفر جان خود را از دست میدهند و از این جهت هر کارگاه تقریباً شبیه به میدان جنگ است».
بهگفته مشیری تبریزی، درصد زیادی از این افراد، نیروی جوان هستند که دچار حادثه میشوند. ۴۵ درصد از حادثه دیدگان متأهل هستند که تبدیل به از کار افتاده کلی یا جزئی میشوند و یا فوت میکنند.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای کشور، حوادث شغلی دومین عامل مرگومیر در کشور هستند و کارگران معادن بهدلیل فقدان سیستمهای ایمنی و ضعف نظارت، بیشترین آسیب را میبینند. گزارشها نشان میدهد تنها ۲۳ درصد معادن کشور واحد ایمنی دارند. در آخرین مورد از مرگ کارگران معدن، روز ۷ آوریل ۲۰۲۵ هفت کارگر معدن بر اثر گاز گرفتگی در معدن جواهر زغال در مهماندویه دامغان جان خود را از دست دادند. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴ نیز، انفجار ناشی از نشت گاز متان در معدن زغالسنگی در طبس، استان خراسان جنوبی، دستکم ۵۱ کارگر را کشت و ۲۰ نفر دیگر را زخمی کرد.
انفجار عظیمی بندر رجایی، بزرگترین بندر تجاری ایران در بندرعباس، که تاکنون بیش از ۷۰ کشته و بیش از هزار ۲۰۰ زخمی برجای گذاشته است آخرین موردی است که باعث جانباختن شمار بالایی از کارگران شد. گزارشهای اولیه حاکی از سوءمدیریت در حمل مواد شیمیایی خطرناکی بوده است که منجر به آتشسوزیهای گسترده شده است و در این میان برخی مقامهای مسئول رعایت نکردن موارد ایمنی را از دلیل فاجعه عنوان کردند. اشاره کردهاند. عضو هیئت اجرایی خانه کارگر استان هرمزگان گفته بود:
«جایی که حدود ۱۱ هزار کارگر در بارگیری و تخلیه کالا فعالیت دارند. متاسفانه، تدابیر ایمنی عمومی و تخصصی در این بندر بهدرستی رعایت نمیشود.»
کمپین حقوق بشر ایران خواستار شفافیت و تحقیقات مستقل درباره فاجعه انفجار بندر رجائی است و از بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران حمایت میکند که خواستار «شفافسازی کامل درباره علل این فاجعه، پیگرد قاطع مسئولان سهلانگاری و جبران خسارت برای خانوادههای قربانیان» شده بودند.
دلایل زیادی برای نرخ بسیار بالای مرگومیرهای کاری در ایران وجود دارد، از جمله:
- استانداردهای ضعیف ایمنی و بهداشت شغلی (OHS): فقدان نظارت و اجرای کافی، بازرسیهای اندک و جریمههای ناکافی. آمار رسمی نشان میدهد تنها ۸۰۰ بازرس برای ۱۲ میلیون کارگر ثبتشده وجود دارد — یعنی یک بازرس برای هر ۱۵ هزار نفر. مطالعات داخلی نیز از نبود تعهد مدیریتی به ایمنی، آموزش ناکافی و فقدان تجهیزات حفاظتی پایه خبر دادهاند.
- فساد: فساد گسترده و رشوهدهی، مانع از اجرای استانداردهای ایمنی میشود. کارفرمایان با تکیه بر فساد سیستماتیک، از مسئولیتپذیری میگریزند.
- نبود بیمه: تخمینها حاکی است که یکسوم کارگران بیمه نیستند. از دو سوم باقیمانده، بسیاری خودبیمهاند و از پوشش کافی برخوردار نیستند. بدون بیمه، گزارش حوادث کاری و بیماریها انجام نمیشود.
- قراردادهای موقت: حدود ۹۰٪ از کارگران ایران با قرارداد موقت مشغولاند که اغلب بدون بیمه هستند. عدم امنیت شغلی باعث میشود آنها از طرح شکایات بیمهای یا ایمنی خودداری کنند.
- کارگاههای ناشناخته : طبق قانون «معافیت از پرداخت سهم بیمه کارفرمایان کارگاههای تا سقف پنج نفر» که در سال ۱۳۶۲ وضع شد و همچنان جاری است، مقرر شد از آغاز همان سال، کارفرمایان تمام کارگاههای تولیدی و صنعتی و فنی تا میزان ۵ نفر، از پرداخت حق بیمه سهم کارفرما معاف شوند. به دلیل ساماندهی وضعیت بیمه کارگران کارگاههای کوچک، کارفرمایان این کارگاهها از پرداخت حق بیمه معاف هستند اما ظاهرا برخی از این کارگاهها به دلایلی که بخش عمده آن هراس از شناسایی و پرداخت مالیات عنوان میشود، کارگران خود را بیمه نمیکنند. این کارگاههای ناشناخته که اصطلاحاً به کارگاههای زیر زمینی معروف هستند به دلیل ضعف نظارتی تاکنون شناسایی نشدهاند.هر چند معیار دقیقی از تعریف کارگاهها وجود ندارد اما معمولا واحدهای با کمتر از۱۰نفر کارگر در دستهبندی «کارگاههای کوچک» قرار میگیرند که بخش عمدهای از کل کارگاههای کشور را شامل میشوند. بسیاری از کودکان و زنان در همین کارگاههای کار میکنند و دچار حوادث کار میشوند.
- پیمانکاران غیرپاسخگو: شرکتها و شهرداریها معمولا کارها را بدون قرارداد رسمی به بخش خصوصی واگذار میکنند. این شرکتها اغلب بهظاهر خصوصی، اما در عمل دولتی یا شبهدولتی هستند. این شرکتها به نام «خصولتی» شناخته میشوند.
- کارگران مهاجر و پناهنده: شمار زیادی از کارگران غیرمجاز مهاجر، مخصوصاً در بخش ساختمان، از ترس اخراج از ثبت شکایات ایمنی خودداری میکنند.
- اقتصاد غیررسمی: حدود یکسوم نیروی کار ایران در اقتصاد غیررسمی فعالیت میکنند. در این بخش نه ایمنی رعایت میشود، نه مرگ و میر و بیماریها ثبت میشوند.
ادامه سرکوب فعالان کارگری و برخورد با اعتراضات و اعتصابات
جمهوری اسلامی با سرکوب رهبران کارگری و جرمانگاری تشکلها و فعالیتهای مستقل کارگری، بهشدت تعهدات خود را بر اساس اصول بنیادین سازمان بینالمللی کار (ILO)، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) نقض کرده است؛ همه این اسناد بینالمللی حق اعتراض مسالمتآمیز، اعتصاب و تشکلیابی را به رسمیت میشناسند.
در بازه زمانی چهار ماه گذشته دستکم ۴۴ تجمع اعتراضی و یا اعتصاب کارگری در ۲۶ شهر کشور برگزار شده است؛
۱. چهارشنبه ۱۲ دیماه ۱۴۰۴
کارگران پتروشیمی آبادان برای دومین روز متوالی دست به تجمع اعتراضی در مقابل فرمانداری این شهر زدند.
۲. روز جمعه ۱۴ دیماه ۱۴۰۳
شماری از خانواده های معدنکاران طبس در اعتراض به وضعیت نامناسب معیشتی خود دست به تجمع زدند.به گفته خانواده های معترض: از زمان فاجعه معدن طبس تاکنون، کارگران فقط دو هفته سر کار بودهاند واین درحالی است، هفته هایی که کار نمی کنند هیچ حقوقی دریافت نمیکنند. آنها همچنین می گویند: به درازا کشیدن ایمنسازی معادن باعث اختلال در زندگی کارگران شده است.
۳. شنبه ۲۰ دیماه ۱۴۰۳
اعتصاب و تجمع اعتراضی کارگران شرکت ایران افق در شهر خرمشهر. این اعتصاب ۱۲ روز ادامه داشت.
۴. یکشنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران کارخانه چوکا کارگران در اعتراض بهعدم پرداخت حقوق و در روزهای قبل هم بازنشستگان مجموعهی چوکا در اقدامی اعتراضی مقابل ادارهی تامین اجتماعی رضوانشهر تجمع کرده بودند.
۵. یکشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۳
نیروهای عملیاتی پیمانکاری دارای قرارداد مستمر (ارکان اول) در مناطق نفتخیز جنوب بار دیگر دست به تجمع زدهاند. آنها خواستار تحقق مطالبات اساسی خود هستند که از جمله مهمترین آنها میتوان به تبدیل وضعیت نیروها، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، پرداخت پاداش و مزایا مشابه سایر کارکنان رسمی، حذف پیمانکاران واسطه و معافیت نفتکارت و پاداشهای انگیزشی از مالیات اشاره کرد.
۶. دوشنبه ۲۴ دیماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران تعدیلشده پتروشیمی ارغوانگستر ایلام مقابل هلدینگ خلیجفارس در تهران.
۷. دوشنبه ۲۴ دیماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی صنوبرکاران، کارگران و تولیدکنندگان مقابل استانداری گیلان.
۸. شنبه ۲۹ دیماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارکنان کارخانه چوکا در رضوانشهر گیلان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق.
۹. یکشنبه ۳۰ دیماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران بازنشسته مقابل سازمان تأمین اجتماعی خوزستان در میدان کارگر اهواز.
۱۰. یکشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث صنعت نفت و گاز مقابل نهاد ریاستجمهوری.
۱۱. دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی نیروهای پیمانکاری شرکت پالایش گاز فجر جم در استان بوشهر.
۱۲. چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی آتشنشانان مقابل فرمانداری مشهد در اعتراض به نحوه محاسبه حقوق و دستمزد.
۱۳. پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران ارکان ثالث و پیمانکاری شرکت نفت فلات قاره در جزیره لاوان.
۱۴. شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی بهورزان و کادر بهداشت برای مطالبات پرداختنشده مقابل ساختمان قرشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد.
۱۵. سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران شرکتی بهرهبرداری از شبکههای آبیاری و زهکشی کارون بزرگ در اهواز.
۱۶. پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی نیروهای ارکان ثالث منطقه عملیاتی لاوان.
۱۷. سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران کارخانه ذوبآهن فولاد خزر گیلان در محوطه کارخانه در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات معوقه و بلاتکلیفی شغلی.
۱۸. شنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی نیروهای پیمانکاری مخابرات کرمان در اعتراض به بیتوجهی به مطالباتشان.
۱۹. از روز ۲۶ بهمنماه ۱۴۰۳
کارگران کارخانه نساجی بروجرد به مدت سه روز فعالیت تولیدی را برای وصول مطالبات معوقه خود متوقف کرده و دست به اعتراض زدهاند.
۲۰. سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
اعتصاب و تجمع اعتراضی کارکنان هلدینگ پتروشیمی بندر امام در ماهشهر در اعتراض به وضعیت معیشتی.
۲۱. سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی نیروهای پیمانکاری شرکت پالایش گاز فجر جم.
۲۲. سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
اعتصاب و تجمع اعتراضی نیروهای شرکت پترو نیرو صبا (مجری پروژههای هایکو پتروشیمی کارون) در اعتراض به عدم پرداخت سه ماه حقوق.
۲۳. سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارگران کارخانه نساجی بروجرد.
۲۴. شنبه ۴ اسفندماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارکنان رسمی استخدامشده در سال ۱۳۹۲ مناطق نفتخیز جنوب در اعتراض به وضعیت معیشتی و عدم تناسب دستمزدها با تخصص و وظایف محوله.
۲۵. شنبه ۴ اسفندماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی بهورزان بیمارستان میناب در استان هرمزگان.
۲۶. دوشنبه ۶ اسفندماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی صنفی کارکنان رسمی شرکت نفت فلات قاره ایران، منطقه عملیاتی لاوان.
۲۷. شنبه ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۳
راهپیمایی و تجمع اعتراضی کارکنان ارکان ثالث منطقه عملیاتی نار و کنگان بوشهر.
۲۸. سهشنبه ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی پرسنل بومی شرکت جهان پارس مقابل ساختمان امور نظارت و منابع انسانی مجتمع مس سرچشمه رفسنجان.
۲۹. یکشنبه ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارکنان شرکتی ارکان ثالث مناطق نفتخیز جنوب.
۳۰. پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کشاورزان روستاهای شرق اصفهان (از جمله اطراف ورزنه و اژیه) با تراکتورهایشان.
۳۱. دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳
تجمع اعتراضی کارکنان رسمی شرکت نفت فلات قاره ایران، منطقه عملیاتی لاوان.
۳۲. دوشنبه ۴ فروردینماه ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی صنفی کارکنان رسمی شرکت نفت فلات قاره ایران، منطقه عملیاتی لاوان.
۳۳. چهارشنبه ۶ فروردینماه ۱۴۰۴
در پی تجمع کارگران فصلی نیبر شرکت نیشکر هفتتپه در اعتراض به بیکاری و جایگزینی ماشینآلات جدید، این کارگران مورد تهاجم نیروهای حراست قرار گرفتند. در نتیجه درگیری، تعدادی از دو طرف زخمی شدند، به وسایل نقلیه خسارت وارد شد و تعدادی از کارگران بازداشت شدند.
۳۴. ۱۷ فروردین ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی کارگران مجتمع هفتتپه در اعتراض به کمآبی مزارع نیشکر به دلیل کاهش میزان آب تخصیصیافته.
۳۵. شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی زنان راننده سرویس مدارس مقابل «خانه صنعت و معدن» در اصفهان.
۳۶. شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی کارگران شرکت ایران پوپلین رشت در اعتراض به عدم دریافت حقوق اسفند ۱۴۰۳.
۳۷. یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی گسترده کارگران نفت گچساران (ارکان ثالث پیمانکاری شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران).
۳۸. شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی کارگران برق منطقهای فارس مقابل وزارت نیرو در شیراز.
۳۹. یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی کارگران پیمانکاری پالایشگاه دوازدهم پارس جنوبی برای دومین روز پیاپی با توقف کار.
۴۰. یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی گسترده کارکنان شرکت بهرهبرداری مترو مقابل شهرداری تهران.
۴۱. دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی کارگران پیمانکاری نفت و گاز گچساران و ارکان ثالث پالایشگاه دوازدهم پارس جنوبی.
۴۲. سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی کارگران شرکت نفت فلات قاره ایران در منطقه عملیاتی لاوان – بوشهر.
۴۳. سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
تجمع اعتراضی کارمندان بهزیستی مقابل اداره کل بهزیستی تبریز در اعتراض به دستمزدهای پایین و تنگنای شدید معیشتی.
۴۴. چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
اعتصاب و تجمع اعتراضی رانندگان قراردادی شرکت گاز لرستان.
غالب خواستههای کارگران در این اعتراضات مسائل معیشتی و دستمزدهای عقبافتاده بوده است. این تعداد جدای از اعتراضات پیوسته بازنشستگان کارگری است که به شکل منظم در بسیاری از شهرهای ایران برگزار میشود.
فهرست فعالان کارگری محبوس در زندانهای ایران:
شریفه محمدی ، فعال کارگری ، زندان لاکان رشت – محکوم به اعدام
محمد داوری – فعال کارگری – زندان عادل آباد – سه سال حبس – منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه – منع فعالیت در فضای مجازی و اقامت اجباری در شهرستان بردسیر کرمان به مدت دو سال
پیمان فرهنگیان، شاعر و فعال کارگری – زندان ازبرم لاهیجان – شش سال دو سال اقامت اجباری در شهرستان زابل، دو سال ممنوعیت خروج از کشور
ناهید خداجو– فعال کارگری – بند زنان زندان اوین – شش سال – ۷۴ ضربه شلاق
اسماعیل گرامی، فعال بازنشسته کارگری – زندان اوین – یک سال – ۲۰ میلیون جزای نقدی
نسرین جوادی ، فعال بازنشسته کارگری – زندان اوین – هفت سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق
داوود رضوی، از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد- زندان اوین – پنج سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی و فعالیت در گروههای سیاسی و احزاب
فواد فتحی ، فعال کارگری ، زندان اوین – کُرد – چهار سال حبس- ممنوعیت خروج از کشور، منع عضویت در گروهها و تشکلات سیاسی و اجتماعی و عدم سکونت در تهران و حومه آن، به مدت دو سال
مازیار سیدنژاد ، فعال کارگری- زندان اوین – دو سال زندان – ممنوعیت خروج از کشور، ممنوعیت عضویت در احزاب و گروهها و ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی به مدت دو سال
مرتضی سیدی ، فعال کارگری کرد – زندان اوین – دو سال حبس –
هاجر سعیدی، فعال کارگری – کانون اصلاح و تربیت سنندج – کُرد – یک سال
مهران رئوف، فعال کارگری – دوتابعیتی – زندان اوین – هفت سال و نیم
ریحانه انصاری نژاد، فعال کارگری ، زندان اوین – چهار سال – منع عضویت در احزاب، گروه ها، دستجات سیاسی و فعالیت در فضای مجازی، رسانه ها و مطبوعات و خروج از کشور به مدت دو سال
سپیده قلیان، فعال کارگری، زندان اوین – سپیده قلیان تنها چند ساعت بعد از آزادی و پایان چهار سال و هفت ماه حبس، مجددا بازداشت و به دو سال زندان محکوم شد.
آنیشا اسداللهی ، فعال کارگری، اوین – پنج سال
نرگس منصوری ، زندان اوین – ۹ سال حبس
ابراهیم مددی، فعال کارگری، زندان اوین – یک سال
عیسی ابراهیمزاده، فعال کارگری و کشاورز کُرد، زندان مرکزی نقده – پنج سال
طارق کعبی، کارگر شرکت نیشکر هفتتپه ، عرب – زندان دزفول – اطلاعاتی از حکم وجود ندارد.