چگونه صادق لاریجانی می تواند صداقت خود را در پیگیری منصفانه پرونده مرگ ستاربهشتی ثابت کند؟
تحلیل کمپین – چند روز پس از مرگ ستار بهشتی وب لاگ نویسی رباط کریمی که واکنش گسترده بین المللی نسبت به مرگی دیگر درزندان های کشوررا به دنبال داشت، ستاد حقوق بشر قوه قضاییه با انتشار بیانیه ای امروز اعلام کرد که رئیس قوه قضاییه «دستور قاطع و ویژه» داده است که «تمام ابعاد قضیه تحت بررسی دقیق» قرار گرفته و نتایج این تحقیقات از سوی سخنگوی قوه قضاییه به اطلاع مردم برسد. اما برای اینکه قوه قضاییه نشان بدهد چنین تحقیقاتی مانند دیگر پرونده های مرگ در زندان بی سرانجام رها نخواهد شد و به فرجام خواهد رسید چه باید بکند؟
چگونه قوه قضائیه می تواند نشان دهد که نه به دلیل فشارهای بین المللی و جامعه حقوق بشر که بار دیگر اعتبار این قوه را در دادرسی عادلانه و فرهنگ مصونیت از مجازات مجرمان در دستگاه های امنیتی زیر سوال می برد، بلکه برای ستاندن داد خانواده مرحوم بهشتی و حرمت نهادن به جان افراد و اجرای قوانین موضوعه کشور و تعهدات بین المللی اش و برای رساندن داد به مظلوم به تحقیق در این زمینه می پردازد؟ در واقع صادق لاریجانی، که سابقه طولانی در خصوص پنهان کاری موارد خلاف قانون ماموران امنیتی و اطلاعاتی و سرپوش گذاشتن بر نقض گسترده موارد حقوق بشر دارد، چگونه صداقت خود را برای پیگیری مرگ ستار بهشتی و معرفی خاطیان می تواند اثبات کند؟
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از طریق منابع نزدیک به خانواده مطلع شده است که طی روزهای گذشته مقامات پلیس خانواده را تهدید کرده اند که با رسانه ها صحبت نکنند، برای مراسم تشییع جنازه محدودیت های جدی ایجاد کرده اند، اعضای خانواده (از جمله برادر، خواهر وهمسروی) را از رفت و آمد با دوستان و همسایگان منع کرده اند، تلفن های آنها را ضبط کرده اند، از افرادی که در تشییع جنازه شرکت کرده اند عکس گرفته و شماره تلفن های آنها را (احتمالا برای شنود) یادداشت کرده اند و مهمتر از همه، از اینکه توضیحی بدهند که دلیل مرگ چه بوده است خودداری کرده اند و خانواده را مجبور کرده اند که به هرکسی که با آنها تماس می گیرد و از آنها در خصوص مرگ فرزندشان توضیح می خواهد بگویند که ستار بیمار بوده است.
قوه قضاییه پیش از هر چیز باید برای اینکه خانواده مرحوم ستار بهشتی توسط نیروهای امنیتی – که ظاهرا نیروهای امنیتی وابسته به نیروی انتظامی هستند- مورد آزار واذیت و تهدید قرار نگیرند، اقدامات لازم را صورت دهد و امنیت آنها را تضمین کند. علاوه بر کسانی که در مرگ ستاربهشتی دخیل بوده اند، افرادی که در سرپوش گذاشتن به این مرگ دلخراش، تهدید خانواده و نادیده گرفتن حقوق اولیه آنان برای برخورداری از یک مراسم عزاداری معمول نیز دخالت داشته اند، باید به دلیل آزار واذیت و تهدید مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.
به علاوه اطلاع رسانی در خصوص وضعیت پرونده ستار بهشتی ونیز گفت وگو با خانواده او باید برای رسانه های کشور آزاد باشد. کمپین مطلع شده است که خواهر(سحربهشتی)، برادر(علی اصغربهشتی) و داماد خانواده (مصطفی اسلامی) تهدید شده اند که اگر با رسانه ها صحبت کنند دستگیر می شوند. این محدودیت باید برداشته شود. هم اکنون خبرنگاران داخلی امکان آن را ندارند که درخصوص موارد نقض حقوق بشر اطلاع رسانی کنند و روزنامه هایی که اطلاع رسانی می کنند می توانند با خطر تعطیلی روبرو شده و خبرنگاران نیز با بازداشت و یا تهدید مواجه می شوند.
چرخه افرادی که از بازداشت تا بازجویی و در نهایت اعمال تهدید بر خانواده دست داشته اند، مشخص است. چرا که نهاد بازداشت کننده مشخص است. قوه قضاییه باید تضمین بدهد که خود به بخشی از دستگاه انکار نقض حقوق زندانی که منجر به مرگ او شده است منجر نشود. یعنی مانند انچه بر بسیاری از خانواده هایی که بعد از انتخابات ۱۳۸۸ عزیزان خود را از دست دادند آمد، مطمین سازد که نیروهای امنیتی در جهت ارعاب خانواده ها برای اینکه مثلا روایت ساختگی مسوولین امنیتی را تکرار کنند، اقدام نخواهد کرد. آزاد کردن خانواده برای اطلاع رسانی می تواند کمک کند که در صورت اعمال چنین تهدیدهایی افکار عمومی در جریان قرار گیرد.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از طریق منابع مطلع و شاهد عینی مطلع شده است که یک روز پیش از آنکه خبر کشته شدن ستاربهشتی به خانواده منتقل شود، ماموران امنیتی به خانه او رفته اند و از مادر بیمار او پرسیده اند که آیا ستار دارو مصرف می کرده؟ آیا بیمار بوده است؟ آیا مشکل سلامتی داشته است؟ آنها در این ملاقات اشاره ای به مرگ او نمی کنند. مشخص است که ماموران امنیتی تلاش داشته اند تا آنچه در پشت درهای بسته اتفاق افتاده بود را به بیماری احتمالی او مرتبط دهند. تلاش قوه قضاییه برای یافتن مقصرین این حادثه دردناک، باید معطوف به محکمه سپردن کسانی باشند که جان یک نفر را در اتاق های بازجویی از اوستانده اند نه آنکه تلاش کنند در ظاهر به تحقیقات بپردازند ولی تلاش کنند که به هر طریقی روایتی که به تطهیر نهادهای امنیتی می پردازد را قالب افکارعمومی کنند.
در خصوص پرونده های دیگر مرگ در زندان، از زهراکاظمی گرفته تا امیدمیرصیافی، زهرابنی یعقوب، اکبرمحمدی، هدی صابر و زندانیان دیگری که طی سالهای گذشته جان خود را در زندان از دست دادند، به خصوص در مورد پرونده هایی که اتفاقا قوه قضاییه دست به تحقیقات زد، عمدتا پرونده ها شامل مرور زمان شدند و خانواده های این افراد و افکار عمومی هیچگاه در نتیجه جریان تحقیقات و معرفی افراد مقصر در این جنایات قرار نگرفتند. قوه قضاییه و به خصوص جوادلاریجانی به عنوان رییس ستاد حقوق بشر که به انکار موارد نقض حقوق بشر شهرت دارند، اعتبار چندانی برای پیگیری موارد نقض حقوق بشر ندارند. به همین جهت، چنین تحقیقاتی نمی تواند بدون بازه زمانی باشد و سالها به طول بیانجامد. به همین جهت خبرنگاران می توانند در جلسات هفتگی قوه قضاییه نتیجه پیگیری های این قوه را بپرسند و مسوولین قوه قضاییه نیز باید به صورتی پیوسته به اطلاع رسانی در این زمینه اقدام کنند.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی – والبته ستادحقوق بشر قوه قضاییه- حداقل طی چند سال گذشته این قوه در برابر شکایات متعددی که توسط زندانیان درخصوص بدرفتاری و آزار واذیت خود و خانواده هایشان شده اقدام موثری به عمل نیاورده است. جوادلاریجانی در جریان جلسات متعددی که در شورای حقوق بشر حضور داشته است موارد واضح و به خوبی مستند شده نقض حقوق بشر را نادیده گرفته است و جامعه بین المللی را متهم به بدگویی و سیاه و نمایی و کلماتی از این دست کرده است. واقعیت این است که اطلاعات زیادی در مورد این پرونده موجود است و آن چه که مانده تنها معرفی خاطیان وشرح وقایعی است که به چنین فاجعه ای منجر شده است.
اگر چه کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با توجه به سوابق افرادی که دست اندرکار عدل و عدالت در ایران دارند نسبت به وعده و وعیدهای مقامات قوه قضاییه بدبین است، اما از وعده مقامات قوه قضاییه استقبال کرده و آن را آزمونی بزرگ برای دستگاه قضایی که کمرش زیر بار نفوذ دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی خرد شده و استقلال آن به یغما رفته، می دانند. باید دید بار دیگر قوه قضاییه دور از داد و عدل ایران چگونه این آزمون را پشت سر خواهد گذاشت.