بازجویی اعضای خانواده گزارشگرصدای آمریکا درایران و تهدید به مصادره اموال آنها
آرش سیگارچی، روزنامه نگار و وبلاگ نویس که هم اکنون خبرنگار تلویزیون صدای آمریکا است در خصوص احضار و تهدید خانواده اش از سوی ماموران اداره اطلاعات گیلان به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «روز دوشنبه ۱۸ شهریور ماه به مادرم از سوی اداره اطلاعات گیلان تماس گرفتند و خواستند که به همراه پدرم روز سه شنبه ۱۹ شهریور ماه بروند. مادرم به آنها گفته که پدرم بیمار است و نمی تواند اما آنها گفته اند که اگر او نیاید آنها خودشان پیش او می روند. از سوی دیگر والدین همسرم را نیز احضار کردند. احضار آنها به ستاد خبری اداره اطلاعات گیلان با عنوان «برای پاره ای از توضیحات» بوده است.»
آرش سیگارچی، روزنامه نگار در سال ۱۳۸۳ به دلیل نوشتن چند مطلب انتقادی و مصاحبه با یک رسانه فارسی زبان خارج از ایران متهم به جاسوسی و فعالیت علیه امنیت ملی شد و در دادگاه بدوی به ۱۴ سال حبس محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر این محکومیت به سه سال حبس کاهش یافت. او دو سال از حبسش را تحمل کرد تا به دلیل سرطان دهان و نیاز به مرخصی درمانی فرستاده شد. او پس از آن به دلیل آنکه تحمل شرایط زندان برایش طاقت فرسا بود از ایران خارج شد. این روزنامه نگار از سال ۱۳۸۷ در صدای آمریکا مشغول به کار شد.
خانواده این روزنامه نگار به همراه والدین همسرش روز سه شنبه ۱۹ شهریور ماه به دفتر ستاد خبری اداره اطلاعات گیلان برای پاره ای از توضیحات احضار می شوند که طی آن خانواده ها تهدید به مصادره اموال، ممنوع الخروجی و حتی زندان می شوند. این روزنامه نگار در ۱۱ مهرماه در نامهای خطاب به حسن روحانی رییس جمهو به شرح آزار واذیت خانواده خود پرداخت.
آرش سیگارچی در مورد صحبت های که در زمان بازجویی شده است به کمپین گفت:« بازجویان اول تک تک از آنها بازجویی کردند و بعد از مادر من مثلا به همراه پدر همسرم و برعکس بازجویی کرده اند. بازجویان چند موضوع را مطرح کردند که حتی آنها را در کاغذی تحویل خانواده ها داده اند که در چند بند خلاصه شده است مانند اینکه خواسته اند من از صدای آمریکا استعفا دهم و در ضمن به رسانه دیگر نروم و شغل آبرومندی برای خودم بیام. خانواده ام را هم تهدید کرده اند که در صورت ادامه کارهای من، اموال آنها مصادره، ممنوع الخروج و حتی زندانی خواهند شد. همچنین از پدر همسرم پرسیده اند چرا به یک ضد انقلاب دختر دادی؟ یعنی بعد از ۶ سال ازدواج یادشان افتاده که این سوال را بپرسند. همچنین به مادرم گفته بودند که اگر آرش حواسش را جمع نکند ما می توانیم در آنجا به او آسیب فیزیکی بزنیم.»
این روزنامه نگار ادامه داد:« بازجویان به خانواده ها گفته اند که اگر من به درخواست های آنها گوش نکنم آنها افراد دیگر فامیل را احضار می کنند. چند سال پیش همین اتفاق افتاده بود و حراست محل کار دختر عمه و پسرعمه هایم آنها را صدا کرده و تهدید کرده بودند که ارتباط شان را با من ضد انقلاب قطع کنند و آنها هم از ترس پذیرفته بودند.»
آقای سیگارچی همچنین با اشاره به اینکه قبلا نیز مادرش به اداره اطلاعات گیلان احضار شده، گفت:« تقریبا سالی یکبار مادرم احضار می شد و طی صحبت های که می شد او را تهدید می کردند که از من بخواهد شغلم را در صدای آمریکا رها کنم اما مادرم می گفته که او زندگی خودش را دارد و ما زندگی خودمان را. اما این بار تهدید ها شدیدتر بوده و پدر و والدین همسرم نیز احضار شدند.»
آرش سیگارچی دلیل حساسیت داشتن به او را نسبت به بقیه خبرنگاران صدای آمریکا اینطور توضیح داد:« دلیل اصلیش این است که من ماجرای دادگاه و زندانم در شهرستان بود و خودم بچه شهرستان بودم و الان هم خانواده ام هنوز آنجا زندگی می کنند. به نظرم در تهران قانون گرایی بیشتر وجود دارد که در شهرستان شبیه آن وجود ندارد.»
آرش سیگارچی درباره علت نوشتن نامه به حسن روحانی پس از احضار خانواده اش گفت:« من این نامه را به آقای روحانی نوشتم چون رییس جمهوری است که حقوق خوانده است و مدعی رعایت حقوق شهروندی است. رفتاری که با خانواده من و خانواده همسرم شده است دقیقا مغایر با حقوق شهروندی و حقوق اسلامی است. این رفتار حتی اخلاقی هم نبود. من در نامه ام نوشتم که اشتیاقی به آمدن به ایران ندارم و تصمیم ندارم که از صدای آمریکا یا رسانه دیگر جدا شوم اما این رفتارها کاملا غیرقانونی و غیر اخلاقی است و از او که مدعی رعایت حقوق شهروندی است توقع رسیدگی دارم.»