کاهش شدید اقبال صداوسیما؛ افزایش مخاطبان شبکههای ماهوارهای و شکست برخوردهای امنیتی
ماهواره و اینترنت به بزرگترین چالش امنیتی در جمهوری اسلامی تبدیل شده است. در حالی که بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی، ادعا میکنند که به دلیل نگرانیهای فرهنگی و اخلاقی، اینترنت و ماهواره را در ایران محدود کرده اند اما گاهی برخی سخنان آنها نشان میدهد که مهمترین مساله برای آنها، همچنان نگرانیهای امنیتی است.
ماه گذشته عزتالله ضرغامی، رئیس سابق صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مصاحبه با سایت راست گرای مشرق درباره اهمیت کسانی که از برنامههای ماهوارهای استفاده میکنند و همچنین درصد مخاطبان آن گفت: “برای ما مهم کســانی هستند که ماهواره میبینند. برای همین ســؤال ما این است که دسترســی به ماهواره داریم و این آمار در کشــور ۴۰ درصد اســت و این در مقاطع مختلف فرق میکند. در تهران این آمار بالای ۶۰ درصد اســت.”
ضرغامی درباره آنچه که “آثار تخریبــی در حوزه تربیتی ماهوارهها” نامید نیز سخن گفت و علاوه بر مواردی همچون “ترویج بیبندوباری جنسی” به اثرات امنیتی ماهواره هم اشاره کرد. از نظر رئیس سابق صدا و سیما، “ذائقه سازی عاطفی و هیجانی برای تحریک سریع و بدون تأمــل و تعقل باهدف رفتار و کنش سیاســی اجتماعی” و “ایجــاد تعارضات روانی به منظور به هم زدن نظام ارزشی و اعتقادی” از جمله اثرات ماهوارهها در ایران هستند.
او اضافه کرده بود: “من خودم میدیدم که دریکی از همین برنامههای ماهواره مجری طرز ســاخت کوکتل مولوتوف را آموزش میداد، به این صورت که یــک نفر زنگ میزد و میگفت ما الآن فلان خیابان هســتیم و اینجا شلوغ اســت، مثلا برویم فلان میدان؛ یعنی مثل اتاق جنگ مانیتور میکردند.”
ضرغامی در همین گفتگو خبر داد که از ماهوارهها، حتی به رئیس سازمان ملل هم شکایت کرده است: “در نامهای که به رئیس سازمان ملل نوشتم این را گفتم که شبکههای شما رسماً اعلام جنگ به ما کردند. اینها تخریب زندگی مردم است.”
برای مقابله با آنچه که آیتالله خامنهای از سال ۱۳۶۸، آن را تهاجم فرهنگی نامیده است، و مصادیق آن را میتواند در سخنان ضرغامی جستجو کرد، جمهوری اسلامی طی دو دهه گذشته مسیر سانسور و سرکوب و همچنین ارعاب و وحشت برای جلوگیری از دسترسی مردم به اطلاعات را در دستور کار خود قرار داده است. اگر چه مسئولان میانهروتر جمهوری اسلامی بارها اعلام کردند که راه مقابله با آنچه که “تهاجم فرهنگی” مینامند، برخوردهای امنیتی نیست، اما اقدامات امنیتی در صف اول روشهای مبارزه با آنچه «تهاجمفرهنگی» نامیده می شود قرار داشته است.
همزمان با ضرغامی، علی جنتی، وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی، طی سخنانی درباره ماهوارهها و مشکلاتی که جمهوری اسلامی با آن روبرو است، گفت: “طی چند سال آینده با توجه به برنامه غرب و کار گذاشتن ماهوارهها بر روی مدار هزار کیلومتری هر فردی به راحتی میتواند شبکههای ماهوارهای را دریافت کند در آن زمان دیگر دیش وجود ندارد که بخواهیم آن را پایین بکشیم و با ماهواره مقابله کنیم.”
او تاکید کرد: “اگر در گذشته میتوانستیم از طریق اعمال فشار به اصحاب رسانه و با در اختیار داشتن دروازه خبری یا تدابیر ویژه تبلیغاتی افکار عمومی را هدایت کنیم امروز صحنه عوض شده است امروز کنترل رسانهها نه از نظر فنی امکانپذیر است و نه مرزهای جغرافیایی این اجازه را میدهد که رسانه را کنترل کنیم.”
در واقع وزیر ارشاد جمهوری اسلامی آشکارا گفته است که در گذشته “از طریق اعمال فشار” مشکلات حل میشد اما امروز دیگر چنین چیزی ممکن نیست. اما اینکه راهی بجز محدودیت باید طی شود، مورد قبول آیتالله خامنهای نیست و رفتار کلی حکومت نیز که توسط آیتالله خامنهای هدایت میشود، بهگونهای دیگر بوده است.
سیدعلی خامنهای یکبار در اوایل سال ۱۳۷۸ صریحا گفت: “این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج سال دیگر فنآوری ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم! این منطق، منطق صحیحی نیست.”
خامنه ای در تاکید برای مقاومت در برابر ماهوارهها نیز گفت: “این استدلال، که چون دشمن پیشرفت میکند، پس ما بیاییم هر مانعی را از جلوِ راهش برداریم، منطقی نیست. این مانع، علیالعجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهای ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمیتوانیم بیشتر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفی است!؟ قانون ممنوعیت ماهواره – که مجلس شورای اسلامی، چند سال قبل از این، آن را تصویب کرد – یک قانون کاملاً درست و بجا بود. حدّاقلش این است شما توانستهاید چند سال این نفوذ را به عقب بیندازید و انشاءاللَّه باز هم خواهید توانست.”
با همین استدلال بود که مسیر سانسور اینترنت و همچنین جمعآوری ماهوارهها از یک طرف و پارازیتاندازی گسترده بر روی امواج آن انجام شد. با اینهمه و با وجود تداوم فشارها، انحصار تبلیغاتی جمهوری اسلامی با گذشت زمان از دست رفت.
علیاصغر پورمحمدی، معاون سیمای جمهوری اسلامی اخیرا در گفتگویی اعلام کرد که شبکههای اجتماعی و ماهوارهها، رقیب جدی تلوزیون دولتی ایران شدهاند. او به خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران گفت: “ماهواره و شبکههای اجتماعی چه در اینترنت و چه در تلفن همراه رقیب ما هستند که هرروز پیچیدهتر و بهروزتر میشوند. شبکههای اجتماعی رقیب دوم تلویزیون شده است. امروز چه از لحاظ محتوا و چه تکنیک و فرم ضعیف هستیم و به ضعیف بودن خودمان اعتراف میکنم. از دنیا عقب هستیم.”
او اضافه کرد: “در کادرسازی عقب هستیم. ظرفیت هنری ما ظرفیت بالایی نیست. بههرحال اگر شبانهروز کار کنیم کم کار کردهایم. تلاش ما این است که به آن روزهای طلایی که بالای ۸۰ درصد مخاطب و بالای ۹۰ درصد رضایت داشتیم برسیم. من موقعی که در سازمان نبودم دیدم چه فرصتهای گرانبهایی را از دست دادیم. قبلاً ماهواره را رقیب اصلی میدانستم اما الآن شبکههای اجتماعی که روز به روز هم بیشتر میشود.”
نگرانی معاون تلوزیون حکومتی ایران، درباره قدرت گرفتن بیش از گذشته شبکههایی که خارج از دسترس کنترل حکومت هستند، در واقع نگرانی اصلی حکومت در این زمینه را آشکار میکند. “روزهای طلایی” یکه تازی دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی به پایان رسیده است و از آنجا که توان رقابت با رقیبان جدید وجود ندارد، “سانسور و سرکوب” فعلا جایگزین مناسبی است.
طبق نتایج تحقیقی رسمی که آذرماه سال گذشته، توسط “مرکز ملی مطالعات و سنجش افکار عمومی” انجام شد، تنها ۵۳ درصد مخاطبان گفته بودند که به صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعتماد دارند. اگرچه این نظرسنجی مدعی است که هنوز هم صدا و سیما نسبت به دیگر رسانهها از بیشترین اعتماد مردم برخوردار است، اما باید توجه کرد که حتی اگر این نتایج بدون دستکاری اعلام شده باشد، آمار بیاعتمادی مردم به دستگاه تبلیغاتی حکومت، طبق اعلام رسمی حکومت، ۴۷ درصد است. این آمار، آشکارا نشانه افول اقبال عمومی به رسانه حکومت، نسبت به آن “روزهای طلایی” است که رقیبی نداشت.
البته شکست دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، چیزی نیست که دیگر پنهان مانده باشد. ۳۱ مرداد ماه سال گذشته، حجتالاسلام سید محمود وزیری، نماینده آیتالله خامنهای در امور سوریه گفته بود: “امروزه آمار بینندگان ماهواره از بینندگان برنامههای صداوسیما بیشتر است، این مسئله به دلیل نبود برنامههای مناسب و جذاب در صداوسیما و عدم کنترل فرزندان از سوی والدین است.” او معتقد بود: “امروز دشمن در خانه ما، اتاق فکر گذاشته و در اتاقهای دختران و پسران دریچه باز کرده است، دشمنان با ابزارهایی همچون ماهواره و اینترنت به دنبال ضربه زدن به نسل جوان ما هستند.”
همین نگرانیها است که پای نیروهای امنیتی و نظامی را نیز به حوزه فرهنگ باز کرده است. اوایل بهمن ماه سال گذشته سرتیپ پاسدار محمدحسین نجات، معاون فرهنگی سپاه پاسداران اعلام کرد: “امروزه هالیوود، دانشگاه هاروارد و ماهوارهها سه بال هجمههای غرب علیه اسلام هستند به این صورت که دانشگاه هاروارد تئوری آنرا میسازد، هالیوود آن را تبدیل به هنر میکند و ماهواره آن را منتشر میکند.” او اضافه کرده بود: “۱۶۰ کانال ماهوارهای به زبان فارسی دارای فعالیت هستند که ۶۰ درصد مردم ایران نیز از این ماهوارهها استفاده میکنند.”
اظهارات این فرمانده نظامی، رویکرد کلی تندروها در برابر تحولات فرهنگی را نشان داده بود. بر اساس گفتههای علنی معاون فرهنگی سپاه پاسداران، در واقع، آنها “دانش، هنر و رسانه” را بزرگترین دشمن خود محسوب میکنند. به همین دلیل است که برای نوشتن چند خط در فیسبوک، حتی احکام اعدام نیز در جمهوری اسلامی صادر شده است.