خامنه ای و طرح مجدد خطر «استحاله نظام»: نگرانی از تغییر در سیاست داخلی و خارجی ایران پس از مرگ
به دنبال طرح موضوع «خطر نفوذ آمریکا» پس از توافق هستهای ایران با کشورهای غربی، آیتالله سیدعلی خامنهای طی سخنانی که روز بیستم مهرماه و در جلسه مشترک با رئیس و مدیران تلوزیون حکومتی در ایران بیان کرد، از خطر “استحاله جمهوری اسلامی” نیز سخن گفت تا نیروهای تندرو در دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و قضایی برای برخورد و تحت فشار گذاشتن بیش از پیش گروهها و افرادی که از ارزشهای جهانی مانند حقوق بشر و یا مردم سالاری و انتخابات آزاد و موضوعاتی از این دست حمایت می کنند، از حمایت او برخوردار باشند.
سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی طی گزارشی از این سخنان خبر داد که خامنهای با اشاره به نگرانیهایش از آنچه که “جنگ نرم” مینامید، تاکید کرد: “جنگ نرم فقط مخصوص ایران نیست اما در موضوع ایران، هدف اصلی از این جنگ نرمِ فکرشده و حسابشده، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است.” او با اشاره به اینکه “تغییر باطن و سیرت به معنای تغییر انگیزهها، شعارها، معارف انقلابی و اهداف بزرگ است”، اضافه کرد: “در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمینکننده اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی باشد.”
گرچه ابراز نگرانی خامنهای از احتمال استحاله حکومت ایران چیز جدیدی نیست، اما تاکید او بر این مساله، خصوصا بعد از توافقنامه هستهای در کنار تکرار نگرانیهایش درباره “خطر نفوذ آمریکا” معنی دیگری یافته است. مسئولان جمهوری اسلامی تا پیش از این امریکا را متهم میکردند که به دنبال “تغییر رژیم” در ایران است و اکنون مدعیاند که آمریکا برنامه تغییر ماهیت حکومت ایران را دارد.
چهاردهم مرداد گذشته، روزنامه کیهان، وابسته به بیت آیتالله سیدعلی خامنهای، یادداشتی منتشر کرد که در ان ادعا شده بود، آمریکا با توافق هستهای باز هم به دنبال تغییر حکومت در ایران است. نویسنده کیهان نوشت: “همه تحلیلگران و رسانههای آمریکایی – اعم از موافقان و مخالفان توافق وین- در این موضوع متفق القول هستند که اوباما با توافق هستهای، روی تغییر رژیم در ایران شرط بسته است و امیدوار است تا ۱۰ سال دیگر حکومت ایران چیزی متفاوت از امروز باشد.” کیهان اضافه کرده بود: “مخالفان توافق وین در آمریکا معتقدند این توافق فشار را از روی جمهوری اسلامی برمیدارد و اپوزیسیون ایرانی را از استراتژی براندازی کاخ سفید ناامید میکند و از این رو دقیقاً برخلاف وعده اوباما برای تغییر رژیم در ایران عمل خواهد کرد.”
به دلیل همین نگرانیها از تغییر حکومت بود که در این سالها هزینههای هنگفتی برای برنامههای نظامی ایران مصرف و حتی هزینههای سرسامآور هستهای نیز با همین هدف پرداخت شد. سرکوب گسترده منتقدین داخلی که از نویسندگان و شاعران و هنرمندان تا فعالان سیاسی و دانشجویان و زنان را شامل میشد، نقض گسترده حقوق مخالفان سیاسی، بستن فضای سیاسی و فیلتر کردن شدید انتخابات که حتی در آن بخش های عمده ای از نیروهای به اصطلاح خودی از روند سیاسی حذف شدند، به دلیل نگرانی از همین مساله بود.
اکنون پس از توافق هستهای، با توجه به سخنان خامنهای به نظر میرسد که نگرانی اصلی مسئولان حکومت، تغییر ماهیت جمهوری اسلامی بر اثر تغییرات اجتماعی گسترده در ایران است. حتی بخشی از این نگرانیها به ادعاهای عجیبی مثل برنامهریزی برای مسیحی کردن ایران هم کشیده است.
خامنهای سیزدهم مهرماه گذشته در جریان دیدار با گروهی از هوادارانش هشدار داد: “ما مواجهیم با یک حمله همهجانبه فرهنگی و اعتقادی و سیاسیِ اعلام نشده؛ یعنی شما حالا که من دارم میگویم، قاعدتاً از من قبول میکنید، لکن اطّلاع ندارید از آنچه دارد اتّفاق میافتد؛ بنده اطّلاع دارم از آنچه دارد اتّفاق میافتد؛ من دارم میبینم چه دارد اتّفاق میافتد؛ لشکر فرهنگی دشمن و لشکر سیاسی دشمن با همه ابزارهایی که برایشان ممکن بوده، حمله کردهاند به ما برای سست کردن اعتقادات دینی ما، سست کردن اعتقادات سیاسی ما، تقویت نارضاییها در داخل کشور، جذب جوانها بخصوص جوانهای فعّال و اثرگذار در سطوح مختلف برای مقاصد خودشان؛ دارند کار میکنند.”
رهبر جمهوری اسلامی، پیش از آن و در روز ۲۵ شهریورماه نیز در جمع گروهی از فرماندهان سپاه پاسداران، خطرناکتترین نفوذ دشمن را نفوذ فرهنگی نامیده و گفت: “از همه مهمتر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است. دشمن سعی میکند در زمینه فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند؛ و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد جابهجا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها بهوجود بیاورد. خرجها میکنند؛ میلیاردها خرج میکنند برای این مقصود؛ این رخنه و نفوذ فرهنگی است. نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیمگیری، و اگر نشد تصمیمسازی، نفوذ بکنند.”
در طول دوره مذاکرات هستهای، خوشبینانه گفته میشد که حسن روحانی پس از حل مساله تحریمها به دنبال کاهش فشارهای داخلی خواهد رفت. کاهش این فشارها و از بین بردن “فضای امنیتی” چیزی بود که روحانی دو سال پیش و در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری نیز بارها بیان کرده بود. با اینهمه به نظر میرسد که تکرار چندباره نگرانی خامنهای از آنچه که نفوذ فرهنگی و سیاسی دشمن نامیده است، زمینه را برای افزایش فشارهای فرهنگی و سیاسی فراهم خواهد کرد.
نگرانی از پروندههای حقوقبشری و بالا رفتن فشارهای بینالمللی در این زمینه که حتی از سوی رهبر جمهوری اسلامی نیز مطرح شد، علتی مشابه با نگرانی از تغییرات فرهنگی و سیاسی در داخل دارد. مقاومت در برابر حذف شعارهای مرگ بر آمریکا هم با همین اهداف صورت میگیرد. چنانچه حتی رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران، تغییر شعار مرگ بر امریکا را تلاش برای “تغییر ماهیتی نظام داخلی کشور” نامیدند.
نگرانی از آنچه که خامنهای “استحاله جمهوری اسلامی” نامیده، در واقع نگرانی از تغییر چارچوبهای استبدادی و غیرعادلانه حاکم در ایران نیز هست. چند هفته پیش، و در خطبههای نمازجمعه روز ۲۴ مهرماه، آیتالله جنتی بدون پرده پوشی ابراز نگرانی کرد که قدم بعدی دشمنان نظام، خواست برابری حقوق زن و مرد خواهد بود.
البته تصویری که حامیان آیتالله خامنهای از این تغییرات نگرانکننده احتمالی دارند، گستردهتر است. مهرماه سال گذشته، جواد کریمیقدوسی از اعضای سپاه پاسداران که اکنون نماینده مجلس شده، طی یادداشتی در روزنامه وطنامروز از خطر استحاله حکومت ابراز نگرانی کرده و نوشته بود: “طبق برنامههای فتنه ۸۸، با استحاله و برداشتن گامهای بلند و برجسته میتوان غیرت دینی را از جوانان و ملت ایران ستانده، نظام و جایگاه ولایت فقیه را «واتیکانیزه» و به مقامی تشریفاتی تبدیل کرد تا شورشهای پرداخته شده در اتاقهای فکر اجرایی شود و در فرصتی مناسب مانند انتخابات، ضربه نهایی بر پیکره جمهوری اسلامی وارد شده، نظام ولایت فقیه بازنگری شود و قانون اساسی تغییر یابد و نظام امامت تبدیل شود.”
تصویری که این نماینده عضو سپاه پاسداران ترسیم میکرد، در واقع همان چیزی بود که در پشت صحنه سیاست ایران باعث نگرانی آیتالله خامنهای هم شده بود. این نگرانی را خامنهای حتی برای بعد از مرگ خود هم دارد. چنانچه در همین سخنرانی اخیرش اعلام کرد که نام این حکومت و بودن یک “معمم” در راس آن کافی نیست. خامنهای توضیح نداد که اگر “معمم” بعدی صلاح بداند تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی ایران دهد، او چرا باید نگران باشد؟ مگر نه اینکه بر اساس نظریه حکومتی جمهوری اسلامی، “ولی فقیه” ولایت دارد که متناسب با شرایط زمانه، تصمیمهایی متفاوت بگیرد؟ البته باید توجه کرد که مشخص نیست که این سخنان، نگرانی شخصی او است، یا نگرانی متحدانش که به روزهای حاکمیت “معمم” بعدی میاندیشند.
اگر چه این دیدگاه حتی در میان افرادی با شهرت انقلابی مخالفان خود را دارد. برای مثلا روز یکشنبه دهم آبان، روزنامه شرق به نقل از علی مطهری نماینده محافظه کار مجلس شورای اسلامی نوشت: « اگر مردم نظام اسلامی را نخواهند نمی توان کاری کرد. حکومت اسلامی در جایی است که مردم حضور دارند و همکاری می کنند و امام وقتی وظیفه دارد که حجت بر او تمام شــده باشد و مردم خواهان آن نظام باشند اگر اکثریت نظام اسلامی را نخواهند این نظام مستقر نخواهد بود. همان طور که در زمان حضرت علی(ع) اتفاق افتاد…»