نگرانی از «افت سرعت علمی» یا خیز جدید رهبر ایران برای «مهندسی فرهنگی» در دانشگاهها؟
اظهار نظرهای اخیر آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی دربار وضعیت «بسیاربد» دانشگاهها و انتقاد از آنچه او «افت سرعت علمی ایران» خوانده و درخواست از مسوولان دانشگاه ها و وزارت خانه علوم برای میدان دادن به «جوانهای مومن و انقلابی»، بار دیگر از اراده او برای دنبال کردن آنچه پیش از این «مهندسی فرهنگی» خوانده بود خبر می دهد. برنامهای که میتواند همراه با محدویتهای جدیدی برای دانشجویان و اساتیدی که همسو با نظریات رهبری و دستگاههای محافظه کار نزدیک به او نیستند را ایجاد کند.
آیتالله خامنهای در ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۹۳، با صدور حکمی به شورای عالی انقلاب فرهنگی بر تحول علوم انسانی در دانشگاهها تاکید کرد و نوشت: “مهندسی فرهنگی و موضوع تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور اعم از آموزش عالی و آموزش و پرورش و نیز تحول در علوم انسانی که در دوره های گذشته نیز مورد تأکید بوده است، هنوز به سرانجام مطلوب نرسیده است، به تعویق افتادن این امور خسارت بزرگی متوجه انقلاب اسلامی خواهد کرد.”
آرزوی “مهندسی فرهنگی”، آنچنان که رهبر جمهوری اسلامی نیز بدون پردهپوشی از آن سخن گفته، مهمترین علت رویارویی جریان تندرو حکومت و متحدان سیدعلی خامنهای با دانشگاه بوده است. در واقع “دانشگاه” بزرگترین مانع در برابر این مهندسی فرهنگی محسوب میشود کما اینکه رئیس سازمان بسیج مستضعفین، که در سرکوب حرکتهای مستقل در دانشگاهها نقش بسیار فعالی دارند، چند روز پس از سخنان رهبر گفت، “مشکل اصلی” در دانشگاهها است.
سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، در ۲۵ آبان ماه سال جاری از اینکه به گفته او “ساختار علوم انسانی و علمی دانشگاهها سکولار است” ابراز نگرانی کرد و گفت: “وقتی دانش آموز و دانشجوی ما براساس ساختار علوم انسانی غربی میآموزد که تجهیزات، سلاح، ثروت و رسانههای برتر مولفههای قدرت هستند دیگر مولفههای دیگر را به عنوان مولفه قدرت نمیشناسند.” به گزارش خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، او تاکید کرد: “مشکل اصلی در دانشگاههای ماست اینکه چرا که این نظریه در دانشگاهها مدام بازسازی میشود و هیچگاه از مدار خارج نمیشود.”
بیش از ۳۶ نگرانی از دانشگاهها و دانشجویان
نگرانی آیتالله خامنهای، فرمانده بسیج و دیگر مسوولان محافظه کار از وضعیت دانشگاهها طی سالهای گذشته همواره مطرح بوده است. از آنجا که دانشجویان و دانشگاهیان یکی از مهمترین گروههای مرجع اجتماعی در ایران محسوب میشوند و در تحولات سیاسی و اجتماعی بیشترین تاثیر را در افکار عمومی دارند، این نگرانیها در واقع نگرانی از تاثیرگذاری آنها در افکار عمومی تلقی میشود.
دانشگاه و دانشجویان از همان سالهای اول برقراری حکومت اسلامی مورد هجوم قرار گرفتند و حتی به بهانه “انقلاب فرهنگی”، سالها دانشگاههای ایران تعطیل شد. اما حتی بعد از آن سرکوب گسترده، با باز شدن دانشگاهها، دوباره اعتراضهای دانشجویی پس از مدتی آغاز شد و نگرانیهای حکومت نیز بازگشت.
در دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی (۱۳۷۶-۱۳۸۴)، که فضای اجتماعی بازتر شد، جنبشهای دانشجویی گسترش بیشتری پیدا کرده و به یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی ایران تبدیل شده بودند. بیشترین حمله به دانشگاه نیز در همان دوره انجام شد که بزرگترین آن در تیرماه سال ۱۳۷۸ و با یورش به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران انجام شد. البته پیش از آن زمینهسازی زیادی برای سرکوب دانشگاه انجام شد که این زمینهسازیها معمولا با نگرانیهای فرهنگی از همان جنسی که رهبر ایران از آن سخن گفته است همراه بود.
برای نمونه، در اردیبهشت سال ۱۳۷۷ سرلشکر پاسدار رحیم صفوی، فرمانده وقت سپاه پاسداران در یک سخنرانی عمومی از وضعیت فرهنگی کشور و دانشگاهها ابراز نگرانی کرده و گفت: “بعضیها را باید گردن بزنیم، بعضیها را زبانشان را قطع میکنیم. زبان ما شمشیر ماست. ما همانند دانشجویان خط امام افشاگری میکنیم و این نامردها را معرفی میکنیم.” او ادامه داد: “مشروعیت نظام و قانون اساسی به ولایت فقیه است و مشروعیت ریاست جمهوری نیز به ولایت فقیه بستگی دارد. حواستان جمع باشد که تیشه را برداشتهاند و به ریشه میزنند، ما نمیگذاریم تاریخ صدر اسلام و مشروطه تکرار شود. واقعاً مقام معظم رهبری را مظلوم می دانم، آقا مظلوم واقع شدهاند […] لیبرالها دانشگاههای ما را گرفتهاند و جوانان ما شعار مرگ بر استبداد سر میدهند.” [روزنامه جامعه – ۹/۲/۱۳۷۷]
چند هفته بعد ودر تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۷۷، آیتالله مصباح یزدی طی سخنانی که قبل از مراسم نماز جمعه تهران بیان شد، باز هم به دانشگاه حمله کرد و گفت: “شمایی که دم از آزادی میزنید. حمایت از آزادی میکنید.هی داد میزنید درکشور آزادی وجود ندارد. مطبوعات آزاد نیستند، احزاب آزاد نیستند، مردم آزاد نیستند، افراد آزادی فردی ندارند، آزادی سیاسی ندارند، آزادی بیان ندارند، این چی میگوئید شما؟ چکارمیخواهید بکنید؟ […] حدس بزنید آن فیلمی که از آن عشرتکده برداشته میشود، فیلم ویدئویی دراختیارجوانان مسلمان جمهوری اسلامی گذاشته میشود. دختر و پسری که دسترسی به ازدواج ندارند، نصف شب در صندوق خانه اطاقشان تماشا میکنند، چه حالی به آنها دست میدهد صبح که میآید توی محیط دانشگاه آرامش ندارد، شب خوابش نبرده، نه امکان ارضاء غریزه جنسی به صورت مشروع دارد، چون ازدواج سخته، مشکلات دارد، نه میتواند تحمل کند، فشارغریزه است، دیدن این فیلمها آنچنان را آنچنانترمیکند، چکارمیکند؟ داد میزند آی آزادی نیست!” [هفتهنامه عصرما- ۱۰/۴/۱۳۷۷]
تقلیل دادن خواست آزادی به علائق جنسی و متهم کردن دانشجویان به پیگیری آن، نمونهای از برنامه جریانی بود که در حال فراهم کردن زمینه حمله به دانشگاه بود. در دوران ریاستجمهوری خاتمی، گروههای تندرو بارها به دانشگاه و دانشجویان حمله کرده و دهها دانشجو به حبس و محرومیت از تحصیل محکوم شدند.
نگرانی از تحصیل میلیونها نفر در رشتههای علوم انسانی
پس از آن، دولت احمدی نژاد که مورد حمایت بیسابقه رهبر جمهوری اسلامی بود، تلاش کرد تا در دانشگاهها تغییراتی اساسی بوجود آورد. علاوه بر سیاست تزریق نیروهای نزدیک به حاکمیت که بعدها با عنوان سه هزار بورسیه غیرقانونی افشا شد، در این دوره، صدها دانشجو از تحصیل محروم شدند و بازداشت و سرکوب آنها نیز کماکان ادامه داشت. از طرفی برنامه “اسلامی کردن” دانشگاهها نیز از سر گرفته شد.
حدود دو سال پس از ریاستجمهوری احمدینژاد و در خرداد ماه سال ۱۳۸۶ ، حتی شایعاتی از احتمال “انقلاب فرهنگی دوم” و تعطیلی دوباره دانشگاهها به گوش میرسید. در آذرماه همان سال، آیتالله مصباحیزدی طی دیداری با وزیر وقت علوم به انتقاد از عدم پیشرفت در زمینه “اسلامی شدن دانشگاهها” پرداخت و گفت: “میخواهند دانشگاه را جایگزین حوزه کنند تا دین از جامعه حذف شود.” وزیر علوم هم وعده داده بود که ظرف پنج سال بعد از آن دانشگاههای کشور را اسلامی کند تا “به جایی برسیم که هنگام ورود به دانشگاه حس کنیم به یک دانشگاه اسلامی قدم گذاشتهایم.”
در این سالها، برنامه تغییر ساختار دانشگاهها رها نشد. هشتم شهریورماه ۱۳۸۸ در حالی که بحران انتخابات ریاستجمهوری در حال اوج گرفتن بود، سیدعلی خامنهای طی سخنانی از تحصیل “حدود دو میلیون دانشجو از سهمیلیون و نیم دانشجوی کشور در رشتههای علومانسانی” ابراز نگرانی کرده و گفت: “این نگرانکننده است. بسیارى از مباحث علومانسانى، مبتنى بر فلسفههائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربىها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست.” بعد از آن بود که داستان تغییر علوم انسانی در دانشگاهها نیز به دیگر فشارهای حکومت بر دانشگاه افزوده شد.
رهبر و دخالت در جزییترین مسائل دانشگاهها
با توجه به چنین رویکردی است که اظهار نظرهایی مانند آنچه اخیر آیت الله خامنه ای در خصوص برگزاری اردوهای مختلط در دانشگاه ها و ضرورت متوقف کردن آن سخن گفت را می توان درک کرد. خامنهای در تاریخ بیستم آبان ماه از برگزاری اردوی مختلط ابراز نگرانی کرد و گفت: “اردوی مختلط یعنی چه؟ کوهنوردی مختلط، اردوی مختلط، گاهی حتّی خارج از کشور! نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاهها بفهمند چهکار میکنند.”
او همچنین در بیستم تیرماه گذشته در جمع گروهی از هواداران خود گفت: “اینکه ما بیاییم دانشجوها را به خیال خودمان برای نشاط بخشیدن به محیط دانشجویی، به اردوی مختلط ببریم یا کنسرت موسیقی در دانشگاه تشکیل بدهیم، جزو غلطترین کارها است. برای تحرّک دانشجویی و تلاش دانشجویی و نشاط دانشجویی، راههای دیگری وجود دارد؛ آنها را به گناه نباید کشاند.”
اظهارنظرهای آیت الله خامنهای در فعالیتهای فرهنگی و حتی نحوه ارتباط دانشجویان با یکدیگر نشان میدهد که رهبر ایران حتی در جزئی ترین مسائل درونی دانشگاهها هم حساس است و حتی فعالیتهای خارج از تحصیل دانشجویان را در چارچوبهای مرتبط با مختل کردن برنامه «مهندسی فرهنگی» و همچنین آرزوی اعمال سکب زندگی توصیه شده توسط خود و دستگاههای وابسته به خود می داند که از منظر او چنین آرزویی بیش از هر جای دیگری باید در دانشگاهها اعمال شود. جایی که دانشجویان از مرحله کنکور وگزینش تا فارغ التحصیلی، ملزم به رعایت قوانین و قوائد تحمیل شده به خود هستند و هر گونه سرباز زدن از آنها میتواند منجر به دستگیری، زندانی شدن و محرومیت از تحصیل منجر شود.
اظهارات اخیر رهبرایران در انتقاد از وضعیت دانشگاه ها و خط دادن به وزارت علوم برای میدان دادن به «جوانهای مومن و انقلابی»، میتواند حاکی از دنبال کردن اقداماتی جدید برای محدودیت دانشجویان و اساتید در حوزه آزادی بیان و انجمنها و حتی سختگیرانه تر کردن سیاست های گزینش برای حضور بیشتر افراد همسو با برنامه «مهندسی فرهنگی» آیتالله خامنهای باشد.