آمارهای متناقض از کودکان بازمانده از تحصیل؛ «آموزش و پرورش پنهان کاری میکند»
محمد لطفی نماینده سمنها (سازمان های مردم نهاد یا NGO) و فعال حقوق کودک روز چهارشنبه ۱۸ آذر با بیان اینکه بیش از ۱۷۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارد، گفت: «این آمار تنها مربوط به موارد ثبت شده است درحالی که بسیاری از کودکان باز مانده از تحصیل در آمار به ثبت نرسیدهاند.»
علی ربیعی، وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی، مهرماه ۱۳۹۴با بیان این که در سال ۹۳ ، ۱۷۵ هزار کودک بازمانده از تحصیل شناسایی شده بود گفت:” بر این اساس برنامه ریزیهایی صورت گرفت و این آمار به ۷۵ هزار کودک بازمانده از تحصیل کاهش پیدا کرده است.” او همچنین در آذر ماه سال گذشته (۱۳۹۳) تعداد بازماندگان از تحصیل را امسال ۱۷۰ هزار کودک اعلام کرد.
اما آمارها در خصوص کودکان بازمانده از تحصیل ضد و نقیض است، بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در ایران در سال ۹۰، سهمیلیون و ۲۶۵ هزار کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد. وب سایت خانه ملت (خبرگزاری مجلس شورای اسلامی) هم با کم کردن تعداد دانش آموزان از تعداد کل کودکان ۷ تا ۱۹ ساله نوشته است «بیش از هفت میلیون نفر از کودکان و نوجوانان کشور از تحصیل در مدارس محروم هستند.»
احمد مدادی، عضو پیشین کانون صنفی معلمان، با اشاره به اینکه آموزش و پروزش عزمی برای ارائه دقیق آمار کودکان بازمانده از تحصیل ندارد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «عمدی وجود دارد که بعضی از آمارها منتشر و یا حتی تهیه نمیشود، فکر میکنم یکی از آمارهایی که از سوی آموزش و پرورش اجازه تهیه آن داده نمی شود، همین آمار کودکان بازمانده از تحصیل است. ما آمار دقیق را نمیدانیم و این مشکل برنامه ریزی را هم به دنبال دارد، چرا که کارشناسانی که دسترسی به آمار دقیق ندارند نمیتوانند برنامه ریزیای متناسب با نیازهای آموزشی داشته باشند.» این فعال صنفی ادامه داد: «آماری که امسال اعلام شده ۱۷۰ هزار کودکان است، میتوان گفت این رقم بسیار کمتر از آمار واقعی است، این آمار ۱۷۰ هزار تایی، ظاهرا بر اساس شمارش افرادی که در سن قانونی آغاز تحصیل که ۷ سالگی است وارد مدرسه نشدهاند، تعیین شده است، نه بر اساس آمار کل کودکان از تحصیل بازمانده.»
اما تنها آموزش و پروش نبوده که آمار کودکان بازمانده از تحصیل را پنهان کرده است. سال گذشته علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با انکار ارقام میلیونی کودکان بازمانده از تحصیل در ایران گفت: «امروز هیچ کودک بازمانده از تحصیل نداریم» او همچنین با اشاره به شناسایی ١٧۵هزار کودک بازمانده از تحصیل در کشور گفت: «بسترهای لازم برای ادامه تحصیل این کودکان فراهم شد و مبارزه با فقر و بیسوادی در دستور کار کمیسیون اجتماعی دولت قرار دارد.»
احمد مدادی عضو پیشین کانون صنفی معلمان در ادامه با اشاره به رویکرد متناقض آموزش و پرورش در خصوص کودکان بازمانده از تحصیل گفت: «گاهی برای پنج دانش آموز در یک روستای دور افتاده دانش آموزان مدرسه میسازند تا از تحصیل باز نمانند و گاهی میبینیم آمارهای کودکان بازمانده از تحصیل در پایتخت هنوز بالاست و آموزش و پرورش کاری انجام نمیدهد. متاسفانه این وزارت خانه برنامه منسجم، هدف گذاری شده و دقیقی برای اینکه مشکل را به صورت ریشهای حل کند، ندارد.»
به گفته این معلم سابق «آموزش پرورش سالها ست برنامههای میان مدت و بلند مدتی برای بهبود شرایط ندارد و اغلب تصمیم گیریها به صورت سال به سال، بیبرنامه و شتاب زده صورت میگیرد.»
اما قدم اول برای حل مشکل کودکان بازمانده از تحصیل چیست؟ احمد مدادی در پاسخ این سوال نیز گفت: «نخستین گام، تهیه آمار دقیق از کودکان بازمانده از تحصیل به تفکیک مقاطع تحصیلی است، تا آمار دقیقی وجود نداشته باشد برنامه ریزی مفهمومی ندارد.»
این عضو پیشین کانون صنفی معلمان «فقر» را از مهمترین عوامل دور ماندن کودکان از تحصیل دانست: «میزان این کودکان در نقاط حاشیهای و استانهای محروم بیشتر است، ترک تحصیل هم در این نقاط بالاتر است. از سوی دیگر ساختار آموزش پرورش، نبود برنامههای آموزشی منسجم و به روز که بتواند دانش آموزان را در چرخه تحصیل نگه دارد، مشکلاتشان را حل کند و آنها را به ادامه تحصیل مشتاق و علاقهمند کند، هم از دیگر عوامل آمار بالای کودکان بازمانده از تحصیل است.»
تعداد پرشمار کودکانی که از تحصیل محروم شدهاند در حالی است که آموزش عمومی تا سن ١٨سالگی در ایران اجباری است و قانون باید برای والدینی که مانع از تحصیل فرزندشان میشوند، جریمه سنگین در نظر بگیرد. روزنامه شرق اما در گزارشی که دی ماه سال گذشته منتشر کرده است نوشته که این قانون اجرا نمیشود و کودکان بسیاری برای کسب معاش بهجای مدرسهرفتن راهی بازار کار و خیابان میشوند.
شیرزاد عبداللهی، کارشناس مسائل آموزشی هم شهریور ما امسال (۱۳۹۴) در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «موانع فرهنگی (تعصبات خانواده در مورد ادامه تحصیل دختران)، ازدواج زیر سن ۱۵ سال، دسترسی نداشتن به مقاطع بالاتر از دبستان در محل زندگی، فقر خانواده و نیاز به کار کودک، اعتیاد پدر و مادر و سوء استفاده از کودکان توسط اولیا، بد رفتاری و خشونت عوامل مدرسه، نداشتن شناسنامه و اوراق هویتی (کودکان دارای مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی)، معلولیت جسمی و ذهنی کودک و… از عوامل عدم ورود به مدرسه یا ترک تحصیل کودکان است.» این کارشناس مسائل آموزشی هم مانند احمد مدادی، عضو پیشین کانون صنفی معلمان و بسیاری دیگر از کارشناسان معتقد است: «آمار و اطلاعات درست پایه تحلیل و ارائه راهکار است. درباره کودکان بازمانده از تحصیل و دانش آموزان در معرض آسیبهای اجتماعی یا اصولاً آمار و اطلاعاتی وجود ندارد یا بشدت از آنها حفاظت میشود.» او در ادامه نوشته است: «شگفت آنکه آموزش و پرورش چندسالی است که مرکز آمار و فناوری اطلاعات راه انداخته، اما مدیران آموزش و پرورش حتی درباره تعداد کارکنان وزارتخانه، تعداد معلمان زن و نسبت آنها با معلمان مرد، تعداد مدارس دولتی، تعداد دانش آموزان مدارس غیردولتی و… اطلاعات ضد و نقیضی ارائه داده بودند. در واقع برحسب ضرورت و حساسیت موضوع مورد بحث، آمار و ارقام در زبان مدیران ارشد کوچک و بزرگ میشود.»