انتشار جزییات بیشتری از رد صلاحیتهای فلهای: اصلاحطلبان و زنان قربانیان اصلی
رد صلاحیتهای گسترده نامزدهای انتخابات در ایران، تقریبا به حذف کامل احزاب و نیروهای اصلاحطلب انجامیده است. بر اساس گزارشهایی که از همان روز اول انتشار نتیجه رد صلاحیتها منتظر شد، مشخص گردید که حتی یک درصد از ثبتنام کنندگان اصلاحطلب هم در عرصه رقابتها باقی نماندهاند. در اولین اظهار نظرها، سیدحسین مرعشی عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت: “جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاحطلب ثبتنام کردهاند که تنها ۳۰ نفر تایید شدهاند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاحطلبان تایید شدهاند.” او اضافه کرد که در تهران تنها پنج نفر، محمدرضا عارف، علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده، مصطفی کواکبیان و هاشمیزهی تایید صلاحیت شدهاند.
با گذشت زمان، جزئیات بیشتری از این ماجرا مشخص شد. به گزارش خبرگزاری ایسنا، از حزب کارگزاران سازندگی ۱۰۰ نفر ثبت نام کرده بودند که صلاحیت همه آنها رد شد. همچنین از حزب اعتماد ملی نیز تنها یک نفر تایید صلاحیت شده بود. محسن رهامی دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، یکی دیگر از تشکلهای اصلاحطلب نیز اعلام کرده بود که تمامی نامزدهای این گروه رد صلاحیت شدهاند. در مقابل محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی تاکید داشت : “من در تهران نشنیدهام که کسی از اعضای موتلفه رد صلاحیت شده باشد اما از استانها خبر ندارم.”
روز ۳۰ مرداد ماه نیز روزنامه اعتماد یادداشت یکی از نامزدهای ردصلاحیت شده را منتشر کرد که در ان جزئیات بیشتری از این وضعیت وجود داشت: “حزب اعتدال و توسعه طرفدار دولت در سراسر کشور از حدود ٣۴٠ نفر برای نامزدی مجلس دعوت کرد ولی صلاحیت حدود ٣٠٠ نفرشان احراز نشد. از تعداد ٢۶ نامزد انجمن اسلامی جامعه پزشکی و ١۴۶ نامزد حزب اتحاد ملت ایران هم کسی تایید نشد. طبعا وضعیت دیگر احزاب اصلاحطلب هم مشابه همین گروههایی است که عرض شد. حال در نظر بگیرید با این ردصلاحیت گسترده نامزدهای مورد حمایت احزاب اصلاحطلب در سراسر کشور، میشود امید داشت که این گروهها در صحنه بمانند و لیست انتخاباتی بدهند و برای ایجاد شور انتخاباتی تلاش کنند؟”
علاوه براین باید توجه کرد که تعداد زیادی از نمایندگان کنونی مجلس از جمله چهرههای شناخته شدهای همچون علی مطهری و نورالدین پیرموذن هم از جمله رد صلاحیت شدهها هستند. اما این تمام ماجرا نیست.
رد صلاحیت گسترده زنان
اخبار منتشر شده نشان میدهد که ردصلاحیت نامزدهای زن نیز بسیار گسترده بوده است. مطابق بیانیه کمیته “من کاندیدا میشوم”، که توسط “کمپین تغییر چهره مردانه مجلس” راهاندازی شده، اکثریت “قریب به اتفاق” زنان رد صلاحیت شدهاند. در این اطلاعیه آمده است: “در حالی که بیش از ۱۴۰۰ زن توانمند برای انتخابات دوره دهم مجلس ثبت نام کردند که این رقم پس از انقلاب بیسابقه بوده، در اکثر حوزههای انتخاباتی، اکثر قریب به اتفاق نامزدهای زن از سوی هیئتهای نظارت به دلایلی مشترک یعنی استناد به بند ۱ و ۳ ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شدهاند. این رد صلاحیت گسترده در شرایطی است که خواست جامعه زنان در ماههای گذشته افزایش سهمشان از کرسیهای مجلس بوده است و براساس تعهدات بینالمللی که از سوی دولت پذیرفته شده است، تا پایان سال ۹۴ میبایست بیش از ۳۰ درصد کرسیهای مجلس در ایران به زنان اختصاص پیدا کند.”
در واکنش به این مساله، شهلا لاهیجی، عضو هیئت مؤسس کمپین تغییر چهره مردانه مجلس طی گفتگویی با اشاره به رد صلاحیت بیسابقه زنان گفت: “رد صلاحیت گسترده زنان داوطلب شرکت در رقابتهای انتخاباتی مجلس آینده از سوی شورای نگهبان نه عاقلانه است و نه با سیاستهای کلی دولت آقای روحانی مطابقت دارد، آقای روحانی در آغاز تشکیل دولت خود وعده دادند که زنان بیشتری در امور اجرایی کشور قرار داده شوند و کمبودهایی را که زنان در کشور از حیث گرفتن پست و مقامهای تصمیم گیری تاکنون داشتهاند، جبران کنند.”
رد صلاحیت زنان از آن جهت اهمیت دارد که در سالهای اخیر راستگرایان تندرو متحد آیتالله خامنهای از مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ابراز نارضایتی کرده و خواستار اولویت بندی دولت روحانی نسبت به مردان شده بودند. برای نمونه آیتالله سیدیوسف طباطبایینژاد، امام جمعه شهر اصفهان اواسط آذرماه گذشته در خطبههای نماز جمعه این شهر با انتقاد از به کارگیری فرمانداران زن در کشور گفته بود: “صدها مرد در ایران بیکار هستند و بعد برخی هنوز بر به کار گماردن زنان در برخی مناصب مهم اجرایی مانند فرمانداری اصرار میورزند! مسئولان باید در تعیین عامل در پستهای مختلف تقوا به خرج دهند و اگر کسی برای انجام یک کار فردی را انتخاب کند در حالی که به صلاحیتهای فرد بهتر از او ایمان داشته باشد به خدا، پیامبر و سایر مسلمین خیانت کرده است.”
به نظر میرسد که در نتیجه همین خواستهها است که هیاتهای نظارت وابسته به شورای نگهبان، کاندیداهای زنان را بصورت گستردهای رد صلاحیت کرده است.
در ماههای گذشته گروهی از فعالان حقوق زنان در داخل کشور، با راهاندازی “کمپین به سوی تغییر چهره مردانه مجلس” تلاش کردند تا برنامه افزایش سهم زنان از کرسیهای نمایندگی مجلس را مطرح کنند. بنیانگذاران این کمپین، زنان فعالی بودند که در سالهای گذشته برای بدست آوردن حقوق زن در ایران مبارزه میکنند.
این تلاشها موجب نارضایتی راستگرایان هم شد. از جمله زهرا نصیری دبیر بخش زنان “اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان” طی گفتگویی با خبرگزاری دانشجو، وابسته به بسیج دانشجویی گفته بود: “برخی از گروهها در تلاش هستند تا از شعار حضور زنان در مجلس استفاده ابزاری کنند. […]ب رخی از این افرادی که به فکر حضور زنان در مجلس افتادهاند به صراحتا در کمپین حمایتی خود اعلام میکنند که به دنبال اجرای اهداف سند توسعه هزاره هستند.[…] یکی از بندهای این سند «برابری جنسیتی و توانمندی زنان» است که در بندهای آن افزایش کرسیهای زنان در مجلس مطرح شده است. به صراحتا این سهم توسط آقای کوفی عنان حداقل ۳۰ درصد اعلام شده است! حال با وجود اینکه کشور ما هیچ گونه الزامی برای اجرای بندهای این اسناد ندارد، چرا بعضیها سنگ آن را تا این حد برسینه میزنند؟” زهرا نصیری اضافه کرده بود: “اینکه حامیان فمینیسم در گوشه و کنار جامعه هراز چند گاهی ابراز وجود کنند و با تابلوی برابری جنسیتی فریاد برآورند چندان دور از انتظار نیست اما تاسفبار زمانی است که همراهی مسئولین دولتی در این زمینه دیده میشود و از سهم خواهی در مسئولیتهای دولتی صحبت میشود. بهنظر میرسد امروز جریان فمینیستی یکی از راههای نفوذ استکبار در کشور است.”
با اینهمه تعداد زیادی از زنان برای شرکت در انتخابات مجلس ثبت نام کردند. حتی حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی نیز زنان را تشویق به ثبت نام کرده بود. او از جمله وقتی که خودش برای ثبت نام کاندیداتوری در انتخابات مجلس خبرگان به وزارت کشور رفته بود، از زنان ایرانی دعوت کرد که برای شرکت در انتخابات اسفندماه کاندیدا شوند. روحانی گفته بود: “خانمها باید در انتخابات مجلس خبرگان و به ویژه درانتخابات مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کنند. این ترکیب برای ما در انتخابات اهمیت دارد. البته فرقی نمیکند نماینده مجلس آقا یا خانم باشد، اما تعداد قابل ملاحظه خانمها از دید افکار عمومی جهان اهمیت دارد تا آنها واقعیت این کشور را درک کنند که هیچ امری در این کشور بر مبنای جنسیت نیست، بلکه بر مبنای شایستگی است.”
البته دیگر مسئولان جمهوری اسلامی از این مساله استقبالی نکرده بودند. حتی در یک مورد، آیتالله محمد یزدی، رئیس مجلس خبرگان اعتراض کرده بود: “متاسفانه میبینیم خانمی با یک وضعیت نامناسب و با بدحجابی برای مجلس خبرگان ثبتنام میکند و بعد هم مطرح میشود که ثبتنام که مشکلی ندارد و برای همگان آزاد است.”
طبق گزارشی که “کمپین تغییر چهره مردانه مجلس” منتشر کرده است، صدها تن از زنان در سراسر کشور رد صلاحیت شدهاند. از جمله تمامی کاندیداهای زن در کرمانشاه، سنندج، کامیاران و دیواندره و شهرستان نورآباد رد صلاحیت شدهاند. همچنین در شیراز از بین ۵۰ زن داوطلب که توسط هیئت اجرایی تایید صلاحیت شده بودند، تنها صلاحیت ۲ نفر توسط هیئت نظارت شورای نگهبان تایید شده است. خبرگزاری ایسنا هم درباره وضعیت رد صلاحیت زنان نوشته بود: “یکی از نکاتی که مدنظر تحلیلگران قرار دارد، رد صلاحیت اکثر زنان داوطلب در این دوره انتخابات از سوی هیئتهای نظارت بوده است، بهطوری که تنها در شیراز بالغ بر ۹۸ درصد زنان داوطلب با رد یا عدم احراز صلاحیت مواجه شدهاند و هیچ یک از افراد تایید صلاحیت شده از چهرههای شاخص محسوب نمیشوند.” در آبادان نیز هر چهار نامزد زن که برای انتخابات ثبت نام کرده بودند، رد صلاحیت شدهاند. در استان مرکزی نیز اتفاق مشابهی افتاده است. به گفته مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده استانداری مرکزی از ۲۴ نفر خانم کاندیدا در حوزه اراک و کمیجان و خنداب ۲۰نفر رد صلاحیت شدهاند.
از سوی دیگر شهربانو امانی، عضو حزب کارگزاران سازندگی نیز طی یادداشتی با اشاره به رد صلاحیت گسترده زنان نوشت: “در حوزههای انتخابیه، کاندیداهای زن نیز با آمار بالای رد صلاحیت مواجه شدند در حالی که مشارکت سیاسی زنان یکی از شاخصهای مهم توسعه سیاسی است. با توجه به ضرورت مشارکت زنان و تلاش برای توسعه سیاسی، من امیدوارم در حوزه زنان حتماً تجدیدنظری در بررسی صلاحیتها انجام شود.”
حذف زنان در انتخابات آینده مجلس را باید ادامه برنامه حذف گستردهتر آنان از عرصههای فعالیت اجتماعی و سیاسی دانست. در سال های اخیر راستگرایان متحد رهبر جمهوری اسلامی، تعارفات گذشته را کنار گذاشته و آشکارا از افزایش حضور اجتماعی زنان ابراز نگرانی کردهاند. حتی آیتالله خامنهای هم در سخنرانیهای متعددی اعلام کرده که وظیفه اصلی زنان را شوهرداری و بچه داری میداند و بقیه فعالیتها در اولویت اصلی نیست.
برای نمونه رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۱ گفته بود: “زن بودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم.”
او در اردیبهشت سال ۱۳۹۲ هم اعلام کرد: “خانهداری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز. فرزندآوری یک مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائی که داشتیم، با عدم دقتهائی که از ماها سر زده، یک برههای در کشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم میبینیم.”
در واقع خواسته جدید خامنهای و متحدان او، بیرون راندن دوباره زنان از عرصه اجتماعی و بازگرداندن آنها به خانه است. برای فراهم کردن زمینه چنین نگرشی، تغییر چهره نهادهای حکومتی از جمله مجلس و دولت چندان هم دور از انتظار نبوده است. رد صلاحیت گسترده زنان میتواند بخشی از این برنامه محسوب شود.