نامههای تاریخی مهدی کروبی، اینبار خطاب به روحانی: حاکمیت مستبد و کلاف کور نانجیبان
مهدی کروبی، نامزد انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۸۸ که به دلیل مشارکت در اعتراضهای پس از انتخابات آن دوره، از پنج سال پیش در حصر به سر میبرد، طی نامهای از حسن روحانی خواست که “حاکمیت مستبد” را وادار کند تا برای او دادگاه تشکیل دهند.
کروبی در نامه خود به رئیس جمهوری اسلامی ایران باز هم بر وجود تقلب در انتخابات گذشته تاکید کرده و نوشت: “متاسفانه در هر دو دوره حق ملت سربلند ایران و اینجانب با دخالت بخشی از نیروهای سپاه پاسداران، بسیج و وزارت اطلاعات ضایع شد و فردی که حقهباز و دروغگو بود و نسبتهای ناروا به مقدسات و تشیع میداد، به ملت و کشور تحمیل شد تا فاسدترین دولت پس از مشروطیت بنام انقلاب اسلامی رقم خورد.” او همچنین خطاب به روحانی نوشت: “نه از شما طلب رفع حصر دارم و نه اینکار را در اختیار شما میدانم؛ لیکن از شما میخواهم براساس تکلیفی که قانون اساسی و مردم بر عهدهتان گذاشتهاند، از حاکمیت مستبد بخواهید تا دادگاه علنیام، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، ولو با ترکیب مورد نظر ارباب قدرت را تشکیل دهد تا به یاری خداوند و به اتفاق وکلایام با استماع کیفرخواست، ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و آنچه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاههای قانونی و غیرقانونی گذشت را به اطلاع عموم برسانم.” کروبی کنایه زده بود: “خروجی این دادگاه مشخص خواهد کرد که برگشته از انقلاب و نانجیب، و ادامه دهنده راه انقلاب و نجیب، کدامیک از طرفین دعوا و نزاع انتخابات ۸۸ قرار دارند.”
نامه مهدی کروبی در واقع پاسخ به اظهارات چندی پیش سیدعلی خامنهای بود که معترضان انتخابات در سال ۱۳۸۸ را نانجیب خواند. رهبر جمهوری اسلامی در جمع اعضای مجلس خبرگان و پس از انتخابات اسفند ماه گذشته گفته بود: “یک نکتهی دیگری که باز در این انتخابات واضح شد و بسیار خودش را نشان داد، رفتار کاملاً نجیبانه کسانی بود که رأی نیاوردند. […] برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال ۸۸ عمل کردند که چون رأی نیاوردند، دعوا راه انداختند، مردم را به خیابانها کشاندند، کار را به زدوخورد کشاندند، برای کشور هزینه درست کردند، دشمن را جری کردند، طمع دشمن را برانگیختند؛ این کارها شد. خدای متعال آن فتنه را خاموش کرد وَالّا آن فتنه، فتنه کوچکی نبود که اینها راه انداختند.”
نامه کروبی انعکاس گستردهای داشت. از شایعه جعلی بودن نامه که البته توسط فرزندش تکذیب شد تا تهدید به اعدام کروبی بخشی از این واکنشها است.
حتی روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران با انتشار یادداشتی کوتاه خطاب به مهدی کروبی یادآوری کرد که موضوع حصر موضوعی تازه نیست و از دوره آیتالله خمینی وجود داشته است. نویسنده این روزنامه تاکید کرده بود: “مگر شما علاقهمند به بازگشت به دوران طلایی امام راحل نیستید؟ مگر به دریافت دهها سمت از ایشان افتخار نمیکنید؟ امروز نظام جمهوری اسلامی شما را به همان دوران بازگردانده و تنها چشمه کوچکی از نحوه مواجهه با شوریدگان بر نظام در آن دوران را، به شما نشان داده است… باز خدا پدر این «سید» را بیامرزد که نجیبانه تنها شما را «نانجیب» میخواند، اگر در آن دوران طلایی بودید، با چند کلمه فرمان همهتان را آویزان میکردند.”
پیش از این هم مسئولان جمهوری اسلامی برای توجیه سرکوب مخالفان و از جمله حبس و حصر معترضان بعد از انتخابات، به سنت آیتالله خمینی استناد کردهاند. برای نمونه در آذرماه سال ۱۳۹۲، زمانی که گفته میشد دولت روحانی در حال رایزنی برای حل مساله حصر بود، احمد جنتی، دبیرشورای نگهبان در نمازجمعه تهران از حصر رهبران جنبش سبز دفاع کرد و گفت: “این روسیاهان در خانه خود محبوس شدند و تلویزیون و امکانات و رفاهیات خود را دارند، منتهی در خانه خود محبوس هستند و اگر رأفت اسلامی نبود اینها باید اعدام میشدند.” جنتی اضافه کرده بود: ” کسانی که از اینها دفاع میکنند به این جمله من پاسخ بدهند؛ اعدام مفسد فیالارض در قرآن و فقه ما آمده است. یک نمونه آن کسی است که چاقو میکشد و امنیت یک محله را به خطر میاندازد، این فرد به عنوان محارب و مفسد فیالارض شناخته و اعدام میشود اما آیا اینها که هشت ماه مملکت را ناامن کردند و جوانان و بچههای بسیجی ما را کشتند مفسد فیالارض نیستند؟ شما خجالت نمیکشید که از اینها دفاع میکنید؟ نظام بر سر اینها منت گذاشته و گفته در خانه خود زنده باشید. امکانات داشته باشید و بهداشت خود را رعایت کنید، اما اینها در عین حال حاضر نیستند اظهار ندامت کنند. در قضیه منافقین امام(ره) فرمودند هریک از منافقین که بر سر موضعشان هستند را اعدام کنید. اینها سر موضعشان هستند وگرنه ممکن بود راه فرجی باشد.”
پیش از این ودر تیرماه سال ۱۳۹۳ علی مطهری خبر داد که در جلسهای که سیدعلی خامنهای حضور داشته، نسبت به ادامه حصر اعتراض میکند، و رهبر جمهوری اسلامی پاسخ می دهد که “جرم اینها بزرگ است و اگر امام بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم.”
اولین نامههای تاریخی مهدی کروبی
این اولین بار نیست که مهدی کروبی نامهای سرگشاده مینویسد. گرچه سنت نامهنویسی فعالان ناراضی سیاسی در ایران سنتی دیرین است اما نامههای کروبی از آنجا که یکی از بازیگران اصلی جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته بوده، اهمیتی دیگر دارد. از طرفی مهدی کروبی در سالهای گذشته دهها نامه منتشر کرده که تعدادی از آنها بیسابقه بوده است.
زمانی مهدی کروبی نامههایی تند در نقد نظارت استصوابی منتشر میکرد. در آن زمان او به عنوان دبیر کل وقت مجمع روحانیون مبارز از شورای نگهبان انتقاد میکرد که موجب حذف جناح چپ حکومت در انتخابات شده است.
برای نمونه در اسفند ماه سال ۱۳۷۶، مهدی کروبی که دبیر مجمع روحانیون مبارز بود، طی نامهای خطاب به احمد جنتی، ضمن مخالفت با نظارت استصوابی به سابقه آن اشاره کرده و نوشته بود: “به نظر این حقیر و بسیاری از دلسوزان انقلاب اسلامی، نظارت استصوابی به خصوص بدین صورتی که اعمال می شود، تبعات سنگین و یا پیامدهای ناگواری به همراه داشته و دارد که گوشه هایی از آن اکنون پدیدار شده که چه بسا در آینده مشکلات بیشتری به همراه داشته باشد و به مصلحت نظام مقدس جمهوری اسلامی و نهاد محترم شورای نگهبان نمی باشد.”
شش ماه بعد و در جریان انتخابات مجلس خبرگان بار دیگر نامهای به جنتی نوشته و پرسید: “چرا افرادی که باید به امتحان دعوت می شدندمورد تأیید قرار میگیرند و عده ای که در صلاحیت علمی آنان بر اساس مستندات متقن شبهه ای وجود ندارد به امتحان دعوت می شوند و برخی از آنها رد می گردند و افرادی هم بدون دعوت به امتحان رد صلاحیت می شوند؟” (همشهری-۲۲ مهر۱۳۷۷) جنتی در پاسخ به همین نامه بود که نوشت: “تصور ما این است که مشکلات با تفاهم عقلای قوم و تن دادن به قانون هر چند به زیان باشد قابل حل است. […] در صورت عدم امکان عملی این راه حل، مملکت بی سر و صاحب نیست و آن مقامی که به حکم اختیاراتی که اسلام و مردم به او دادهاند می تواند معضلات بزرگ کشور را حل کند و تا کنون نیز حل کرده، قادر به حل این مشکل نیز هست.” (رسالت-۳ آبان ۱۳۷۷)
تعداد نامههای کروبی درباره نظارت استصوابی و انتخابات بیش از این چند مورد است. او از همان اواخر دهه شصت و با آغاز برنامه حذف متحدان پیشین سیداحمد خمینی توسط رهبر جدید جمهوری اسلامی ، اعتراضهای خود را آغاز کرد. در واقع اعتراضهای کروبی همزمان با حذف خودش و دوستانش از صحنه سیاسی آغاز شد.
البته کروبی در موارد دیگری نیز نامهنگاری کرده است. برای نمونه در روز فروردین ماه سال ۱۳۷۷ او به همراه گروهی از چهرههای سیاسی دیگر نامهای خطاب به آیتالله خامنهای منتشر کرد که در آن نسبت به ماجرای شهرداری تهران و دستگیریهایی که در آن زمان صورت گرفته بود اعتراض کرد. در آن نامه آمده بود: “ما بر این باوریم که تضعیف و ناکارآمد کردن دولت آقای خاتمی، که به نظر میرسد هدف اصلی طراحان ماجرای شهرداری است، نه تنها سبب رویآوردن مردم به آنان نخواهد شد، بلکه حلاوت حضور مردم در دوم خرداد را به تلخی و امید آنان را برای مشارکت در توسعه همه جانبه کشور با یأس مواجه خواهد ساخت و موقعیت جهانی بسیار نیرومند جمهوری اسلامی را که پس از انتخابات ریاستجمهوری حاصل گشته است تضعیف خواهد کرد. نظرسنجیها نیز نشان میدهد که مردم علیرغم هیاهو و جنجالهای ایجاد شده، انگیزهها وهدفهای واقعی را تشخیص دادهاند و اکثر آنان با ناامیدی بر این باورند که نخواهند گذاشت خاتمی کاری انجام دهد.” (همشهری-۲۰ فروردین ۱۳۷۷)
دوران ریاست مجلس ششم
کروبی در دوره ریاستش بر مجلس ششم از سوی اصلاح طلبان که شتاب زیادی برای تغییرات داشتند، متهم به محافظهکاری بود. اصلاحطلبان نزدیک به جبهه مشارکت حتی با ریاست او در مجلس نیز مخالف بودند. در همان ماههای آغاز به کار مجلس، او به دلیل کنار گذاشتن طرح “اصلاح موادی از قانون مطبوعات” که بدلیل نامه سیدعلی خامنه ای صورت گرفت، مورد انتقاد شدید قرار گرفت. بیاثر شدن مجلس ششم تنها چند روز پس از آغاز بهکار آن و از همین زمان آغاز شد. پس از آن مجلس ششم حتی امکان تصویب لایحه بودجه را هم از دست داده بود و با وتوهای مکرر شورای نگهبان اساسیترین مصوبات – حتی بودجه- به مجمع تشخیص مصلحت نظام میرفت.
اختلافهایی که اصلاحطلبان نزدیک به جبهه مشارکت با مهدی کروبی داشتند موجب شد که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ ، مصطفی معین را به عنوان کاندیدای اختصاصی خود معرفی کرده و حاضر به حمایت از کروبی نشوند. از سوی دیگر هاشمیرفسنجانی هم کاندیدای ریاستجمهوری شده بود. به این ترتیب زمینه شکست اصلاحطلبان کاملا فراهم شد. البته گفته میشد دخالت گسترده سپاه پاسداران و نیروهای بسیج در مرحله اول انتخابات سرنوشتساز بوده است.
در همین زمان بود که نامه تاریخی مهدی کروبی خطاب به سیدعلی خامنهای منتشر شد. در این نامه که اواخر خرداد ماه سال ۱۳۸۴ منتشر شد آمده بود: “روز شنبه پس از آن که اینجانب از عزم برخی از نهادهای قدرت برای تغییر جهت رای مردم اطمینان حاصل کردم، ضمن برگزاری مصاحبه، مطابق رویه معمول خویش و براساس اصل ۵۷ قانون اساسی از حضرتعالی درخواست کردم برای اصلاح انحرافی که در حال انجام بود، دخالت کرده دستور مقتضی صادر فرمایید، اما براساس آنچه دفتر جنابعالی اعلام کرده است پاسخ شما به درخواست اینجانب به شرح ذیل است: “به آقای کروبی بگویید: من رئوس مطالب شما را نگاه کردم. مطالبی که شما گفتید به کلی دور از شأن شما و در جهت ایجاد بحران در کشور است. آیا متوجه هستید که چه کار دارید میکنید؟ […] من از شما مطلقاً انتظار چنین برخوردی ندارم و من به حول و قوه الهی نخواهم گذاشت افرادی در کشور بحران ایجاد کنند.”
کروبی سپس با اشاره به اینکه در ساعات اولیه شمارش آرا، رای او از دیگران بیشتر بوده و ناگهان تغییر میکند، نوشته بود: “سخنگوی شورای نگهبان در مصاحبهای کودتاگونه در ساعات اولیه صبح با دستپاچگی کامل و برخلاف رویه نشان داد که اعلام آرای مردم از مجرای قانون وزارت کشور مطلوب بعضی از مراکز قدرت و افراد ذینفوذ نیست. اینجانب حدود ساعت هشت و نیم صبح با مسوولان وزارت کشور تماس گرفتم که آنها نیز ازاین حرکت شورای نگهبان و صدا و سیما – که به قرار مسموع بدون اطلاع مدیریت صدا و سیما انجام شد – ابراز تعجب کرده و اعلام کردند براساس اطلاعاتی که بلافاصله از صورتجلسه نهایی اخذ آرا در حوزههای انتخابیه استخراج و مستقیماً وارد سایت کامپیوتری وزارت کشور میشود، اینجانب کماکان در رتبه اول قرار دارم.”
کروبی اضافه کرده بود: “موضوع دخالت احتمالی بخشهایی از سپاه و بسیج را اینجانب قبلاً به صورت حضوری به عرض جنابعالی رسانده بودم و آنگونه که شنیدهام وزرای کشور، اطلاعات و دادگستری نیز طی نامهای آن را به جنابعالی منعکس و خواستار اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از وقوع آن شده بودند.”
او حتی از دخالت فرزند سیدعلی خامنه ای در انتخابات هم پرده برداشته و خطاب به خامنهای نوشته بود: “حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا میکنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربههای تلخ گذشته اضافه شود.” نامه کروبی بیپاسخ ماند و اقدامی در این زمینه صورت نگرفت. انتخابات هم در نهایت به مرحله دوم رفت و محمود احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور معرفی شد. کروبی در همان نامه صریحا اعلام کرده بود که از همه سمتهای حکومتی کنارهگیری کرده و حزب تشکیل خواهد داد. او حتی از دبیری مجمع روحانیون مبارز هم کناره گرفت.
کروبی بعد از آن به عنوان دبیر حزب اعتماد ملی فعالیت سیاسی خود را شدت داد و سکوت نکرد. او هربار به بهانهای تازه، نامه سرگشاده جدیدی منتشر میکرد. برای نمونه در اردیبهشت سال ۱۳۸۵، پس از آنکه احمد جنتی به ستایش از نامه محمود احمدینژاد به جورج بوش پرداخته و آن را الهام الهی خواند، در نامهای سرگشاده خطاب به او نوشت: “شما به عنوان فردی معتقد آیا نگران نیستید که غلو و اغراق درباره رابطه خدا و بندگانش پایههای ایمان مردم را سست سازد؟ سخن گفتن شما در جایگاه یکی از شاگردان امام و حوزههای علمیه آن هم از نهاد نماز جمعه ممکن است همه را به این گمان برساند که روحانیت در صف غلوگویان و مسحوران قدرت قرار گرفته است.”
در اسفند ماه سال ۱۳۸۷ نیز در نامهای سرگشاده خطاب به وزیر اطلاعات نسبت به تخریب حسینیه دراویش گنابادی اعتراض کرد. او در نامهای نوشته بود: “در طول سه سال اخیر حسینیههایی در قم، کرج، اصفهان، بروجرد و… مورد تعرض و تخریب قرار گرفته است. در کدامین محکمه صالح محاکمهای صورت گرفته و چنین حکمی صادر شده است؟ مگر میتوان بدون رعایت تشریفات قانونی در کشور دست به هر کاری زد؟ این کارها بر اساس کدام مجوز شرعی و قانونی انجام پذیرفته است؟ سه سال پیش که در قم اتفاق مشابهی رخ داد، کوشیدند که نشان دهند مکان حسینیه وقفی بوده و به درخواست اوقاف آنجا را خراب کردهاند درحالی که واقف حی و زنده است و آنجا را وقف صوفیان کرده بود.”
پس از اعتراضهای سال ۱۳۸۸
با پایان انتخابات سال ۱۳۸۸ و آغاز اعتراضهای گسترده مردم نسبت به نتایج آن، مهدی کروبی نیز حاضر به سکوت و کنارهگیری نشد و تا یکسال بعد که محصور شد، با انتشار نامههای متعددی نسبت به سرکوب اعتراضها واکنش نشان داد.
او در یکی از اولین نامههای سرگشادهاش که خطاب به علیاکبر هاشمیٰفسنجانی منتشر شد، از گزارشهایی نوشت که درباره تجاوز به دستگیر شدگان بود.
کروبی خطاب به رفسنجانی نوشته بود که این اخبار را از منابع موثق شنیده است: “افرادی این مطالب را به من گفتهاند که دارای پستهای حساس در این کشور بودهاند. نیروهای نام و نشان داری که تعدادی از آنها نیز از رزمندگان دفاع مقدس بودهاند. این افراد اظهار داشتهاند، اتفاقی در زندانها رخ داده است که چنانچه حتی اگر یک مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعهای است برای جمهوری اسلامی که تاریخ درخشان و سپید روحانیت تشیع را تبدیل به ماجرای سیاه و ننگین میکند که روی بسیاری از حکومتهای دیکتاتور از جمله رژیم ستمشاهی را سفید خواهد کرد.” او اضافه کرده بود: “عدهای از افراد بازداشتشده مطرح نمودهاند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند و در کنج خانههای خود خزیدهاند. با توجه به اهمیت مساله انتظار است این اقدام توسط هیاتی بیغرض و شفاف از طرف رئیس مجلس خبرگان رهبری مورد بررسی و پیگیری تا حصول نتیجه قرار گیرد.”
نامهنگاری کروبی متوقف نشد و هربار به بهانهای تازه نامهای دیگر می نوشت. روز نوزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۹ او در نامهای خطاب به دادستان تهران با اشاره به اخباری که از تحت فشار قرار دادن سردبیر سایت سحامنیوز وجود داشت، خواستار توقف “چرخ توابسازی” شده بود. او خطاب به دادستان تاکید کرده بود: “اعتراف گیری و تواب سازی چه سودی دارد؟ برای اطلاع شما و دیگران اعلام می کنم که مسئولیت تمام اسناد و مدارک و فیلم هایی که من از تجاوزها و شکنجه ها ارائه کرده ام تنها با خودم است و نه آقای داوری و نه هیچ کس دیگری دخیل در این ماجرا نبوده است که اکنون ضرورتی برای اعتراف گیری از انها وجود داشته باشد؛ و بدین ترتیب اعتراف گیران زحمت خود می برند و بر خستگی خود می افزایند. آیا این همه سیاهکاری که رخ داد کافی نبود که اکنون ماشین ترور شخصیت، همچنان به کار خود ادامه می دهد و به دنبال قربانی کردن افرادی دیگر است، آن هم فردی که تنها یک فیلمبردار بوده است، آن هم در شرایطی که من خود مسئولیت تمام آن مستندات را بر عهده می گیرم. نمی دانم که شما درباره ماجرای تجاوزها از آغاز تا به امروز و مستنداتی که من ارائه کرده ام تا چه حد در اطلاعید. مقام شما ایجاب می کند که از عمق ماجرا با خبر باشید.”
او در تیرماه همان سال نیز خطاب به آیتالله مومن، عضو شورای نگهبان، نامه دیگری نوشت و از اینکه “شورای نگهبان نهال تقلب در کشور را نهادینه کرده” ابراز تاسف کرد. کروبی نوشته بود: “پرسش های بسیاری در ذهن تاریخی مردم ایران نسبت به عملکرد آن شورا وجود دارد که در مقطعی مناسب باید پاسخگوی آن باشید که از آنجمله می توان به برخود های دوگانه در تفسیر از شرع و قانون اساسی در قبال مصوبات مجلس در دورهای مختلف، رد صلاحیت گسترده داوطلبان به جرم اندیشه و تعلق به جریان های سیاسی دیگر، نحوه برگزاری انتخابات و نیز جابجا کردن منتخبان اشاره کرد. حتما بیاد دارید که در انتخابات دوره پنجم در شهرستان میبد و اردکان شخص پیروز در ایام تعطیلات نوروزی با ابطال تعدادی از صندوق ها رای در حوزه انتخاباتی مبیبد مغلوب اعلام گردید و رقیب ایشان به مجلس راه یافت. و یا در فریدون کنار در دوره ششم آن جابجایی منجر به آن حوادث تلخ شد. متاسفانه باید اذعان کرد که همه این موارد توسط شورای نگهبان انجام شد لذا با عذر خواهی از اعضای محترم آن شورا بیاد مردی می افتم که می گفت نمی دانم چرا هر چه از اهل محل گم می شود مرا متهم می کنند و عجیب آن است که تمام آن ها در خانه من پیدا می شود.” او اضافه کرده بود: “شما را به بررسی عملکرد آن شورا و حاکمیت در قبال انتخابات دوره نهم که نهال تخلف و تقلب را در کشور را به بهانه های واهی بوسیله نهادهای نظارتی و اجرایی نهادینه کرد، و در دوره دهم ریاست جمهوری بعد از آن تقلب آشکار که با خروش و اعتراض مردم در اعاده حق رای شان تبلور پیدا کرد، دعوت می کنم. آیا بعد از ورود این آثار مخرب و زیانبار به کشور و نظام وقت بازخوانی، بازنگری و اصلاح در رفتار آن شورا فرا نرسیده است؟”
مهدی کروبی در مرداد همان سال طی نامهای دیگر که اینبار خطاب به احمد جنتی نوشته بود، آورد: “آقای جنتی آنچه را شما فتنه می نامید و برایش سر و دست و پا می تراشید، انتخاباتی بود که طبق معمول توسط شما و اتاق های فکر هدایت کننده ی امثال جنابعالی در شورای نگهبان و وزارت کشور و … مهندسی شد تا در شکلی ظاهرالصلاح مطلوب مهندسان انتخابات را فراهم آورد. اما برخلاف انتظار و بر سیاق قاعده ی « … والله خیرالماکرین» تدبیر شما بند نمایان و دیگر اربابان قدرت کارساز نیفتاد و آش شوری که با تعجیل به کام ملّت فرو ریختید آنان را برآشفت و کاسه و کوزه بساط انتخابات فرمایشی شما را برهم ریخت. شما و دیگر طراحان ومهندسان سناریوی انتخاباتی نیز با کمال ناباوری و علیرغم ادعاهای پوشالی تمکین به رأی مردم اعتراض آنان را با شدیدترین وجه و بی رحمانه ترین شکل ممکن سرکوب کردید. ” کروبی همچنین نوشته بود: “آقای جنتی در فرهنگی که شما پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم خلق کردید اگرچه گروهی را فتنه گر خواندید که اکثریت ملت ایران بودند و برای آنها سرانی را قلمداد کردید که حتماً مهدی کروبی هم از جمله ی آنهاست ولی در همان قاموس که خوشبختانه در میان ملّت به درستی شناخته شده است عده ای نیز به ریاکاری، دغل بازی، عوام فریبی، آدم کشی، دین فروشی و زاهد نمایی شهره آفاق گشته اند که بدون شک جنابعالی اگر از مصادیق بارز آنها نباشید جاده صاف کن آنان برای دستیابی به اهدافشان بوده اید.” او درپایان از جنتی می خواست که توبه کند و از مردم نیط طلب بخشش نماید.
این همان خواستهای بود که اتفاقا هواداران سیدعلی خامنهای هم از مخالفان داشتند و در همه سالهای حصر نیز در انتظار توبه رهبران جنبش سبز ماندند. خواستهای که ظاهرا هیچ یک از طرفین حاضر به برآورده کردن آن نبوده است.