صباواصفی: هیچ دلیل قانونی برای اخراج من از دانشگاه وجودندارد-هیچ توضیحی هم به من ندادند (مصاحبه)
صبا واصفی، استاد پیشین دانشگاه شهید بهشتی، فعال حقوق بشر و جنبش زنان از جمله اساتیدی که در ماه های اخیر و در پی روند جاری اخراج اساتید از دانشگاه پاکسازی و از تدریس در دانشگاه محروم شده است در گفت وگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که هیچ گونه دلیل قانونی برای این اخراج وجود ندارد و بر اساس آیین نامه های موجود برای فعالیت های علمی و پژوهشی در دانشگاه نیز توضیحی به وی ارائه نشده است.طی روزهای آینده روند اخراج اساتید دانشگاه به دلیل رویکردهای سیاسی و اجتماعی آنها شدت گرفته است.
در نخستین روزهای بازگشایی دانشگاه ها در سال جدید نیز دو تن از اساتید دانشگاه علم و صنعت در پی روند جاری اخراج پرسنل علمی دانشگاهی که دارای اندیشه های متفاوت از دولت هستند و یا از دانشجویان در جریان اعتراضات دانشجویی حمایت کرده اند، حکم کتبی اخراج خود را دریافت کرده اند. ارون رودز، سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در بیانیه ای که از سوی کمپین صادر شده است این رفتار غیرقانونی با اساتید مستقل دانشگاه ها را توهین به حقوق بشر آنها و آزادی علمی دانست و تاکید کرد که این سیاست ها منجر به سیاسی و بی ارزش شدن دانشگاه هایی می شود که مایه غرور ملی و مورد تحسین متفکرین جهانی هستند. صبا واصفی در گفتگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران جنبه های دیگری از این شیوه برخورد غیرقانونی اساتید دانشگاه را تشریح کرده است:
کمپین: همزمان با افزایش فشارهای سیاسی از سوی دولت بر دانشگاه ها و پس از برخوردهایی نظیر محرومیت از تحصیل دانشجویان چندی پیش اعلام شد که شما از تدریس در دانشگاه محروم شده اید. دلایل اصلی این اخراج را چه عنوان کردند؟
دلیل روشنی را مطرح نکردند، ولی با ۴ بار اخطاری که پیش تر دریافت کرده بودم، چنین اتفاقی دور از ذهن نبود. می پرسیدند چرا شما در صحبت هایتان از واژه های اعدام، زن، قربانی و حقوق بشر استفاده می کنید.با وجود آن که سعی کردم از واژه های جایگزین؛ مثل قصاص، مادر و حقوق شهروندی و… استفاده کنم، ولی ظاهرا نتوانستم توفیقی حاصل کنم؛ در حالی که برنامه ترم آینده به من ابلاغ شده بود، مقامات دانشگاه از پذیرش من معذور شدند!
کمپین: آیا شما با مقامات دانشگاه تماسی مبنی بر لغو محرومیت از تدریس خود داشته اید و پیگیری های احتمالی نتیجه ای داشته است یا خیر؟
نه آن ها تماس گرفتند و گفتند حتی برای تحویل دادن نمره ها در دانشگاه حضور پیدا نکنم. در یکی از تماس های تلفنی که از سوی دانشگاه با من گرفته شد، پرسیدم دانشگاه تسویه حساب معنوی اش را کرد، پس کی قصد تسویه حساب مادی با ما را دارد؟ و گفته شد دانشگاه بودجه ندارد، هنوز حق التدریس ها آماده نیست؛ به هر روی در حالی که سه ترم حق التدریس طلب داشتم برگه ها توسط راننده ی محترم دانشگاه به سر منزل مقصود برده شد. این آخرین تماس با دانشگاه بود.
این رفتار مسئولان دانشگاهی را چگونه تحلیل می کنید؟ شما سومین فعال جنبش زنان هستید که از کار اخراج می شوید. آیا اخراج خود را به فعالیت های اجتماعی در جنبش زنان نیز مرتبط می دانید؟
این برخورد، تنها حاصل تنگ نظری و خصومت های فردی نبوده و تکرار آن در آینده نیز، که از هم اکنون ناگزیر می نماید، نخواهد بود؛ چنان که در انقلاب فرهنگی نخستین هم، تصور می کردند، با حذف فیزیکی دگراندیشان و ابزار کار و تفکرشان؛ از کتاب، رساله، تا حزب، سازمان و تشکل های صنفی و سیاسی، راه بر اندیشه ی نو، علم اندیشی و در نتیجه دگراندیشی خواهند بست، اما اعتراضات و اعتصابات و خیزش دوباره ی مردم ایران، بیان گر این نکته است که نتیجه گیری شان از تاریخ و عمل کرد تاریخی، ناصواب و در کل خطای محض است؛ چرا که نسل به پا خاسته ی کنونی، نسل انقلاب است و حاصل و کارکرد خود ایشان در طول یک چهارم قرن. آن ها، طی محاسبات و بررسی های خلق الساعه به این نتیجه رسیده اند، باید اساس و ریشه رشد دگراندیشی از جامعه ایران حذف و نابود شود؛ چنان که در سراسر سال گذشته، شاهد و ناظر اعتراضات مقامات از سیستم آموزشی، کتب درسی و مسائل مورد بحث رشته های گوناگون دانشگاهی، به ویژه رشته های علوم انسانی بوده ایم. متأسفانه دست اندرکاران معلول را دیده و در چاره جویی آن چنین نتیجه گیری کرده اند که دانشگاه هم چنان که از بدو تاسیس، به سنگری برای نوخواهی، نوجویی و تفکر آزاد شکل گرفته بود که سرتاسر عصر پهلوی روی آرامش ندید، هم چنان برجایگاه خویش ایستاده و حقوق انسانی خود را طلب می کند. به ناچار تیشه را بر ریشه این خواست و پافشاری برای آن، به دست گرفته اند. سانسور، ممیزی، پاک سازی، گزینش؛ همه و همه بیان یک چیز است و آن چیزی است که حق خواهی و عدالت اجتماعی که ریشه در فلسفه ی علمی با پایگاه علمی دارد، باید از بیخ و بن برچیده شود. از این رو شاهد اخراج ها، تسویه ها و زندان های گوناگون در سطوح مختلف می شویم. این عمل کرد، تنها دگراندیش مدرن و خواهان مدرنیته را، در برنمی گیرد؛ بلکه هر روز عمق بیش تری یافته، نیروهای مذهبی دمواکرات را هم شامل می شود و در این میان منابع اصلی و ماخذ تحقیقی در علوم انسانی، ایران هزار و چند صد ساله ی اسلامی نیز از گزند سانسور مصون نماندند؛ اهل تاریخ وادب از پاک سازی تاریخ طبری به خوبی آگاه اند.
وقتی نظمی بر هم می خورد بالاخره منافع عده ای به خطر می افتد و آن ها برای حفظ قلمروی خود دست به اقداماتی می زنند مسولان دانشگاه هم از این قاعده مبرا نبودند و بارها متذکر شدند که به مسائل شخصی دانشجویان دخالت نکنم و از برداشت های شخصی ام در ارتباط با متون ادبی صحبت نکنم اما نتوانستم نسبت به انسان هایی که در زیر چرخ دنده های قوانین بدوی له می شوند بی تفاوت باشم. گفتن از این که ضرورت دارد نهادهای قانونی و سیاسی ما دیدگاه های آندروژنی و انسان مدار را بپذیرند، گویا به مذاق هم کارانم خوش نیامد.
کمپین: کامران دانشجو وزیر علوم تحقیقات و فناوری اعلام کرد که “به وجود برخی اساتید که گرایش ها و برخوردهای آنان منطبق با نظام جمهوری اسلامی نباشد نیاز نداریم”. این گفته ی وزیر علوم را چگونه تفسیر می کنید؟ آیا اجرای چنین سیاستی را در راستای یک انقلاب فرهنگی دیگر می بینید؟
این افراد بنا به ذات و بنیاد فکری شان، ناگزیر از تسویه های پی در پی و بی امان هستند و در آینده نیز خواهند بود. حال، اسم آنرا پاکسازی، گزینش یا انقلاب بگذاریم، فرق چندانی در ماهیت امر ایجاد نمی کند، اما دلیل این که چرا یک نهاد برآمده از انقلاب مردمی ایران، به چنین بلیه ای گرفتار آمده است را باید در اخلاق و سرشت این افراد و همین طورمقابله کردن یا تسویه حسابشان با نواندیشان و بی اعتنایی به حقوق برحق مردم وعدالت اجتماعی جست؛ چرا که حکومت ایران، خواسته های انقلابی مردم را به کلی از یاد برده است.
بعد از اخراج از دانشگاه مشغول چه فعالیتی هستید؟
مثل گذشته داستان کودک ترجمه می کنم و کارهای پژوهشی ام را هم همچنان ادامه می دهم.
در حوزه ی زنان چه فعالیت هایی انجام می دهید؟
به همراه چند تن دیگر از دوستانم مشغول ترجمه ی دایره المعارف ادبیات فمینسیتی هستم. فعالیت هایم را در حوزه ی اعدام کودکان و زنان ادامه می دهم، اما این روزها تمرکزم بیش تر معطوف است بر روی “لایحه ی حمایت از خانواده” که به نظرم “لایحه ی حمایت از واپس نگری و تحجر”، “لایحه ی حمایت از داشتن تعدد شرکای جنسی” است.
زمینه خبر:
صبا واصفی، استاد دانشگاه شهید بهشتی، از تاریخ ۳۰ دیماه ۱۳۸۸ به همراه دکتر مرتضی مردی ها از متخصصین برجسته فلسفه سیاسی در ایران از دانشگاه اخراج شدند. واصفی، محقق، فعال حقوق بشر و از پرسنل علمی دانشگاه شهید بهشتی و سومین زن از فعالان جنبش زنان است که در چند ماه گذشته از کار برکنار شده است. تاکنون ۲۳ نفر از پرسنل برجسته علمی دپارتمان اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی به دستور واحد اداری دانشگاه وادار به بازنشستگی شده اند.
این اخراج ها در نوع خود از اولین اخراج ها پس از سخنان کامران دانشجو؛ وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری است که در تاریخ ۱۳ اسفند ماه ۱۳۸۸ ایراد شد، و در آن، وزیر علوم اعلام کرده بود که پرسنل علمی که با “نظام همسو” نیستند و ” التزام عملی به ولایت فقیه” ندارند، اخراج خواهند شد. دانشجو در اظهارات خود گفته بود:”ما به دانشگاهیانی که تمایلات و فعالیت هایشان با نظام جمهوری اسلامی همسو نیست نیازی نداریم.” این اظهارات از جمله صریح ترین گفته هایی است که دانشگاهیان را از مشاغلشان بخاطر عقاید سیاسی آنها محروم می کند.